اثربخشی آموزش فلسفه برای کودکان و مهارت های فراشناخت بر افزایش سازگاری اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان طلاق
آرشیو
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش فلسفه برای کودکان و مهارت های فراشناخت بر افزایش سازگاری اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان طلاق بود. این پژوهش شبه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان طلاق مقطع ابتدایی شهر ملک آباد در سال تحصیلی 1400-1401بودند. از میان مدارس ابتدایی این شهر، مدرسه مهدیه به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شد. از میان کودکان طلاق این مدرسه نمونه ای به تعداد 30 نفرانتخاب شدندکه به صورت تصادفی 15 نفر درگروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل گمارده شدند. سپس پرسشنامه شخصیتی کالیفرنیا "بخش سازگاری اجتماعی" )کلارک و همکاران، (1953 و پرسشنامه عملکرد تحصیلی (درتاج،1383) به عنوان پیش آزمون در مورد هر دو گروه اجرا شد. در پایان این دوره هر دو گروه پرسشنامه هاى فوق را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش ترکیبی فلسفه برای کودکان و آموزش مهارت های فراشناخت باعث بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان طلاق می شود و سازگاری و تحمل آنهار را افزایش می دهد. بنابراین توجه به اثربخشی آموزش فلسفه به روش پژوهش مشارکتی و مهارت های فراشناخت بر سازگاری اجتماعی و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان طلاق از اهمیت ویژه برخوردار استThe Effectiveness of Philosophy for Children Program (P4C) and metacognitive skills on Improving Academic Performance and Social Adjustment of Divorced students
The purpose of this research was to effectiveness of Philosophy for Children Program (P4C) and metacognitive skills on Improving Academic Performance and Social Adjustment of Divorced students. Method of the study is half trial pre-exam after the test with the control group. The statistical population of this research included all children of divorce in the elementary school of Malek Abad city in 2022- 2023 academic year . Among the elementary schools of this city, Mahdeyh school has been selected as an example. Then the California Test Personality " social adjustment" (Clark et al., 1953) and the Educational Performance Test (Dartaj, 2013) were administered as a pre-test for both groups. At the end of this course, both groups completed the above questionnaires as a post-test. The results of the analysis of covariance showed that the combined teaching of philosophy for children and the teaching of metacognitive skills improves the academic performance of elementary school students and increases their adaptability and tolerance. Therefore, paying attention to the effectiveness of teaching philosophy through collaborative research and metacognitive skills on the social adjustment and academic performance of divorced students is of particular importance.