جلفا، بازمانده ای از مفهوم محله (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
جلفا یکی از قدیمی ترین محلات شهر اصفهان است که به منظور اسکانِ مسیحیانِ ارمنستان، در جنوب زاینده رود در زمان صفویه احداث شد. پس از گذشت ایام از زمان ساخت آن تاکنون، هرچند این محله مانند دیگر نقاط شهر دستخوش تغییرات بسیاری شده است، اما جزء معدود محلاتی است که هنوز پیشوند «محله» را با خود حمل می کند و شهروندان، به عنوان مخاطبین منظر شهر، «محله بودن» آن را به رسمیت می شناسند. اما سؤال این است که چه عامل(هایی) باعث شده این منطقه در مقابل فشارهای ساختارشکن ناشی از قرائتی از شهرسازی مدرن وارداتی، تاب آورد در صورتی که محله مشابه جویباره از این نظر فاقد موفقیت است؟ بی شک عوامل مختلفی باعث تشخص منطقه ای از شهر و تبدیل آن به محله می شود اما در پژوهش پیش رو با نوعی خاص از محله اقلیت نشین مواجه هستیم که برخلاف نظریات بسیاری از جامعه شناسان و انسان شناسان معتبر، از رونق فراوانی بهره مند است. با بررسی منابع کتابخانه ای و اسناد، بازدید میدانی و با بهره گیری از رویکرد کل نگر منظر و به مدد جامعه شناسی و انسان شناسی تاریخی، مشخص شد که تهدیدِ اقلیت بودن در این محله، به فرصت تبدیل شده و باعث ایجاد هم بستگی و حس تعلق خاطر نسبت به محله گردیده است (این امر مورد تأیید صاحب نظران نیز هست). اما با مقایسه ناحیه دیگر اقلیت نشین در اصفهان همان دوران، یعنی محله «جویباره» (یهودیه سابق)، نکته حائز اهمیت این است که تنها هم بستگی ناشی از اقلیت بودن کافی نبوده و هنگامی که قدرت، ثروت و آزادیِ عمل از جانب حکومت به همراه عوامل فرهنگی (از بیرون)، به کمک این هم بستگی (از درون) بیاید، محله ای سرشار از پویایی و پیشرفت را به ارمغان خواهد آورد. پژوهش پیش رو به دنبال بررسی و تحلیل برخی از مهم ترین عوامل موفقیت جلفا در محله بودن به نسبت جویباره است. عواملی که شاید بخشی از مؤلفه هایی باشند که به رونق و احیا مفهوم محله کمک می کنند.Julfa, A Remnant of the Neighborhood Concept
Julfa is one of the oldest neighborhoods in Isfahan, which was built to settle the Christians of Armenia on the south part of the Zayandehrood River during the Safavid period. Although its construction has undergone many changes, like the other parts of the city, it is one of the few neighborhoods that still carries the “neighborhood” prefix, and the citizens, as the city’s landscape audience, acknowledge it as “ a neighborhood.” The question is, what factor (s) has made this region withstand the anarchist pressures of the perceived concepts of the modern imported urbanism, while the similar neighborhood of Juibareh has failed in this regard? Undoubtedly, various factors contribute to an area’s identification and its transformation into a neighborhood, but in the present study, we encounter a special minority neighborhood that, contrary to the views of many reputable sociologists and anthropologists, still has its former prosperity. By examining library resources, documents, field visits and using a landscape holistic approach, and also with the help of sociology and historical anthropology, we found that in this region a threat like being a minority has changed into an opportunity that causes solidarity and a sense of belonging to the neighborhood. (Which is also confirmed by experts). Comparing Juibareh neighborhood (formerly Judea) to another minority neighborhood of the same period in Isfahan shows that minority solidarity is not enough for a neighborhood and when power, wealth, and freedom of action come together with cultural factors provided by the government (from outside the group) and reinforce the help of this solidarity (from within the group), the neighborhood will be full of dynamism and progress. The present study seeks to investigate and analyze some of the most important factors of success in Jolfa remaining a neighborhood compared to Juibareh and examines factors that may contribute to the prosperity and revitalization of the neighborhood concept.