بررسی انواع درک های دانش آموزان دوره متوسطه در مواجهه با شکل هندسی
آرشیو
چکیده
بازنمایی، یکی از ابزارهای مناسب برای نمایش روابط بین اجزای یک مفهوم یا موقعیت است، اما هر بازنمایی نمی تواند یک مفهوم ریاضی را به طور کامل شرح دهد، بلکه فقط اطلاعاتی راجع به جنبه هایی از آن مفهوم را نشان می دهد. حل یک مسئله هندسی، اغلب اوقات نیازمند تعامل بین این سه درک (اجمالی، عاملی و استدلالی) و تشخیص تمایز آن ها از یکدیگر است. این مطالعه بر آن است که چگونگی درک های اجمالی و عاملی دانش آموزان دوره متوسطه در مواجهه با شکل هندسی را هنگام انجام تکالیف هندسی بررسی کند، بدین منظور طی یک مطالعه موردی آزمونی براساس چارچوب دووال (1998) متشکل از دو فعالیت با شرکت 305 دانش آموز پایه نهم دهم و یازدهم برگزار شد. تجزیه و تحلیل پاسخ های دانش آموزان براساس چارچوب استدلال شناختی دووال انجام شد. نتایج نشان داد بسیاری از دانش آموزان برای پاسخ به سؤالات هندسی از درک اجمالی نسبت به درک عاملی بیشتر استفاده می کنند. همچنین، تدریس هندسه با توجه به درک های اجمالی و عاملی می تواند به دانش آموزان کمک کند تا از مسیر درک طبیعی نگاه کردن به شکل هندسی به مسیر درک استدلالی ارتقا یابند. بنابراین، یافته های این تحقیق می تواند افق تازه ای برای آموزش ضمن خدمت معلمان بگشاید.Investigating of Different Apprehensions of Secondary school Students When Confronting Geometric Figures
Representation is one of the appropriate tools for displaying the relationship between the components of a concept or a situation. However, any representation cannot completely describe a mathematical concept and can only provide information regarding some aspects of that concept. Solving a geometrical task often requires interaction among these three types of apprehension (perceptual, operative, and discursive) and recognition of their differences. This study aims to investigate middle school students’ apprehensions about confronting geometrical figures when doing geometry homework. Thus, a case study was designed. To this end, a test based on Duval (1998) was given to 305 students of the ninth, tenth, and eleventh grades. Qualitative analysis of the answers based on Duval’s cognitive argument indicated that most of the students use perceptual apprehension more than operative apprehension to solve the problems. Further, teaching geometry regarding cognitive apprehensions can help students to promote from the natural path of looking at a geometrical figure to the mathematical one. Therefore, the findings of this study can shed light on the in-service training of teachers.