چگونگی اداره امور خانواده دغدغه بسیاری از افراد جامعه است؛ در واقع، مدیریت مناسب اقتصاد خانواده مهارتی است که افراد تلاش می کنند بدان دست یابند. این موضوع نیز مانند سایر پدیده های انسانی - اجتماعی به عوامل گوناگونی مرتبط است و بین خانواده ها به اشکال متفاوتی ظاهر می شود. در مقاله حاضر دو هدف اساسی در نظر گرفته شده است؛ نخست شناسایی میزان عمومیت سبک های مختلف مدیریت اقتصادی خانواده و دوم عوامل مرتبط با انتخاب این سبک ها بین خانواد های مشهدی. روش پژوهش استفاده شده، پیمایش و ابزار آن، پرسش نامه است. جامعه آماری، همه سرپرستان خانوار ساکن در شهر مشهد در سال 1398 است. حجم نمونه با فرمول کوکران برآورد شد و در مجموع 369 نفر بررسی شدند. براساس شاخص های این پژوهش، بیش از نیمی از خانواده های مشهدی (54 درصد) در مدیریت اقتصادی خانواده خود عقلانی عمل می کنند. متغیرهای نوع روابط در خانواده، تحصیلات سرپرست خانواده، وضعیت اقتصادی، وضعیت فرهنگی، وضعیت اجتماعی و طبقه اجتماعی رابطه مثبت و معناداری با سبک مدیریت اقتصادی خانواده دارند. براساس نتایج تحلیل مسیر، مهم ترین متغیر تأثیرگذار، تعداد منابع درآمدی خانواده ها بوده است؛ به این معنا که در صورتی که بیش از یک نفر در خانواده درآمد داشته باشد، مدیریت خانواده به سمت سبک های غیر عقلانی گرایش پیدا می کند؛ ازاین رو، بسیج منابع (پرهیز از تک روی های اقتصادی) بدون ایجاد روابط چندحاکمیتی در خانواده می تواند تأثیر مهمی در اصلاح الگوی مدیریت در خانواده ها داشته باشد و سطح مطلوبیت و رضایتمندی را در خانواده ها افزایش دهد.