مفهوم فرهنگ استراتژیک از نظر رفتارهای سیاست خارجی امروز کشورها دارای اهمیت اساسی است. این مفهوم که توسط جک اسنایدر ابداع شده است ، در هسته اصلی درک ماهیت روابط بین دولتی قرار دارد و بنابراین به عنوان اصلی ترین رفتارهای سیاست خارجی کشورهای مدرن ملت عمل می کند. مفهوم فرهنگ استراتژیک از یک طرف ریشه های سازه انگاری دارد در حالی که در طرف دیگر ضربه ای به "تئوری انتخاب منطقی" نیز وارد می کند. این مقاله اساساً با استفاده از رویکرد سازه گرایانه برای درک عناصر سازنده فرهنگ استراتژیک روسیه و ایران، پتانسیل آن در برقراری روابط راهبردی با ایران است. این مقاله نشان می دهد که ریشه فرهنگ های استراتژیک روسیه نسبت به اوراسیا اساساً بر اساس تجربیات متفاوت تاریخی مفهوم ایدئولوژی و اعتقادات رهبری آنها نسبت به منطقه است. بعلاوه فرهنگهای استراتژیک هر دو کشور همچنین با مفاهیم ما در مقابل دیگران که هسته اصلی الگوی ساره انگاری را تشکیل می دهند ، هدایت می شوند. در این مقاله استدلال می شود که با توجه به ویژگی فرهنگ استراتژیک روسیه که مبتنی بر قدرت سخت است، از پتانسیل اندکی برای برقراری روابط راهبردی میان دو کشور وجود دارد و دو کشور در بسیاری از حوزه ها مانند آسیای مرکزی قفقاز دریای کاسپین و حوزه انرژی با هم رقابت دارند. در این پژوهش منابع الکترونیک و نوشتاری استفاده شده است و اطلاعات به روش کتابخانه ای گردآوری شده است.