بررسی بزه علیه جنگل ها و مراتع در راستای آمایش سرزمین و حفظ جنگل ها برای زندگی؛ متأثر از سیاست گذاری در حیطه منابع طبیعی در پرتو جرم شناسی سبز (نمونه موردی: استان مازندران) (مقاله علمی وزارت علوم)
استحاله های زیست محیطی در منابع طبیعی یک روند یکنواخت و عادی در طبیعت است،لیکن با گسترش فرآیندهای مخرب انسانی و استفاده بی رویه از مواهب جنگل ها و مراتع در دهه های اخیر در سطح استان و مجاورت و گذار جریانهای طبیعی از این عوامل آسیب زا،موجبات بر هم خوردن تعادل محیط و دگرگونی های اقلیمی و زیان های جبران ناپذیری را بر منابع سبز فراهم نموده که منتج به بروز مخاطرات طبیعی همچون فرسایش خاک،کم شدن پوشش گیاهی، بلایای طبیعی و در نهایت پدیده بیابان زایی می گردد. لیکن حراست از این منابع بیش از گذشته در کانون توجه سیاست گذاران و تصمیم گیران کشور در راستای نیل به توسعه پایدار قرار گرفته است اما تصمیمات سلیقه ای و منفعت طلبانه با نگرش های متفاوت از جانب سیاست گذاران، راه را برای بزهکاران هموار نموده است. رویکرد جرم شناسی سبز تحت تاثیر گفتمان جرم شناسان رادیکال، به تحلیل وضعیتهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور که منجر به جرایم علیه جنگل ها و مراتع می گردد،می پردازد.حال مسئله مهم چرایی وقوع جرایم و شناسایی بزهکاران آن در پرتو این رویکرد است که غالباً بازیگران آن را اشخاص حقوقی دولتی و غیردولتی و بزه دیدگان آن را عموم جامعه می داند که می بایست با اعمال سیاست گذاری ها و تصویب قوانینی صحیح توسط قوای مقننه و اجرایی و حتی قضایی کشور با حساسیت بیشتر به یکپارچه سازی قوانین و پیشگیری از جرایم زییست محیطی و رفع تشتت قوانین و آرا و حراست از منابع سبز استان قدم بردارد.