هدف این مقاله بررسی ساخت یابی الگوهای مشارکت سیاسی در جمهوری اسلامی است. رویکرد نظری این بررسی مبتنی بر دیدگاه ساخت یابی گیدنز است. روش تحقیق این مقاله روش تطبیقی و تکنیک گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی است. در این مقاله ابتدا به بررسی ساختار نظام سیاسی در جمهوری اسلامی پرداخته شده و بر آن است که بنیادی ترین ویژگی نظام سیاسی جمهوری اسلامی که بر مشارکت سیاسی موثر بوده، حق حاکمیت الهی است. به واسطه همین ویژگی بنیادین بوده که نظام جمهوری اسلامی در پی تقویت جامعه دینی در ایران بوده است. زیرا نیروهای سیاسی هوادار نظام سیاسی، برآمده از همین جامعه دینی اند. اما در کنار جامعه دینی، جامعه مدنی نیز حیات داشته که از دل آن نیروی های سیاسی برآمده اند که لزوما هوادار نظام سیاسی موجود نیستند. به واسطه عملکرد نظام سیاسی و بر اساس نظریه ساخت یابی گیدنز سه الگوی مشارکت سیاسی در ایران شناسایی شده است. این الگوها عبارتند از: الف) الگوی رابطه تخاصم که پیروان آن بیرون از فرآیند مشارکت سیاسی قرار گذاشته شده اند؛ ب) الگوی حمایتی که برآمده از جامعه دینی بوده و در پی صیانت از حق حاکمیت الهی هستند و به دلیل حمایت نظام سیاسی از پیروان این جریان فکری، بر اساس سلسله مراتب مشارکت سیاسی دارای الگوی مشارکتی فراگیر و چرخه کامل مشارکت سیاسی بوده اند؛ ج) الگوی سوم الگوی مشارکت سیاسی غیرحمایتی و برآمده از جامعه مدنی بوده که بر اساس سلسه مراتب مشارکت سیاسی دارای الگوی مشارکتی ناقص است و به طور مداوم در حال جذب و طرد از جریان اصلی قدرت سیاسی در ایران هستند.