هدف از پژوهش حاضر رابطه بین حسادت سازمانی و درگیری مثبت درکار معلمان تربیت بدنی با نقش میانجی رفتارهای منافقانه بود. این پژوهش از نظر راهبرد اصلی، کمی، از نظر راهکاراجرایی، پیمایشی و از نظر تکنیک تحلیلی، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل معلمان تربیت بدنی جنوب استان آذربایجانغربی (450 نفر) بودند که 208 نفر از آنها به صورت نمونه گیری اتفاقی (دردسترس) انتخاب شدند. داده ها پژوهش از طریق پرسشنامه های حسادت سازمانی ولی زاده، آذربایجانی (1389)، درگیری مثبت درکار اوترخت (2009) و رفتارمنافقانه باقری ماهونکی (1393) انتخاب شدند. داده ها با استفاده از روشهای آمارتوصیفی و استنباطی، به کمک دو نرم افزار SPSS vs. 20 و lisrel. 8.50 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که اثر مستقیم حسادت سازمانی بر درگیری مثبت درکار (28/0- =t=-3/38 , β)؛ اثر مستقیم رفتارمنافقانه بر درگیری مثبت درکار (0.25- =t=-3.05 , β)و اثر مستقیم حسادت-سازمانی بر رفتارمنافقانه ( t= 6. 69, β= 0.51)؛ معنی دار است و اثر غیرمستقیم حسادت سازمانی با میانجی رفتارمنافقانه بر درگیری مثبت درکار (0.128=β) معنی دار است. بنابراین حسادت سازمانی می تواند زمینه را برای رفتارهای منافقانه و کاهش درگیری مثبت درکار معلمان فراهم نماید. پیشنهاد می شود به منظور افزایش درگیری مثبت درکار معلمان، مدیران و سیاست گذاران هنجارها و رفتارهای کاهش حسادت سازمانی مانند صداقت، عدالت، تعهد و مسئولیت پذیری را در تعامل با معلمان رعایت نمایند.