جهانی شدن در حال اتفاق و پیشروی به سوی آینده ای مبهم است. در ارتباط با تأثیر این فرآیند بر فضای جغرافیایی دیدگاه های متناقضی وجود دارد؛ گرچه برخی سعی در اثبات اهمیت جغرافیا و ماندگاری و تأثیر آن در زندگی اجتماعی دارند ولی به زعم عده ای دیگر آینده ای روشن برای علم جغرافیا و مفهوم سرزمین وجود ندارد. بی مکان شدن جریان ها، غیرسرزمینی شدن نهادها، سازمان ها و شرکت ها نوید رسیدن نوع جدیدی از روابط اجتماعی را می-دهد. پدیده ای نوظهور در حال تکامل است که مفاهیمی همانند مکان، مرز، سرزمین، ناحیه، منطقه، تنوع و تفاوت را از بین برده و این به معنی پایان یا مرگ جغرافیا است؛ بنابراین کنکاشی اساسی در زمینه حقیقت و ماهیت جغرافیا و چگونگی آینده آن از امور مهم و وظایف اصلی جغرافی دانان است که این کار نیز در حد توان در پی پاسخ به آن می باشد. این نوشتار ب ا نگ اهی آین ده پژوهان ه و رویک ردی نوواقع گرایانه تلاش دارد، فرآیند جهانی شدن را با نگاهی سرزمینی تحلیل کند؛ بدین معنی ک ه وجود فراملّی گرایی یا فراسرزمینی شدن جریان ها انکار نمی شود، ولی به نوعی سعی در اثب ات سرزمینی سازی مجدد جریان ها و پدیده های گوناگون در عص ر جه انی ش دن دارد. ب ه ع لاوه، استدلال اصلی ای ن نوش تار ای ن اس ت ک ه قلم رو س رزمینی (س رزمین و م رز) در دوره جهانی شدن از بین نرفته، بلکه کارکرد آن متحول شده است. این باور نیز وجود دارد که قلم رو سرزمینی، به دلی ل نی از انس ان ب ه تف اوت مان دگار ب وده و جهانی شدن، فراملّی شدن و غیره جایگاه و نقش آن را در زندگی اشتراکی انسان از بین نمی برد.