رشد امکانات زیست و حمایت های بهداشتی ازشهروندان، هرسال به سهم سالمندان ازجمعیت شهرها افزوده می شود. متناظربا این افزایش سهم، چالش های جدیدی پیش روی مدیریت شهری قرارگرفته است. سالمندان بنا به ویژگی های خاص عملکردی وفیزیکی خود ازیک طرف امکان استفاده از برخی تسهیلات موجود در شهرها را نداشته و از سوی دیگر نیازهایی ویژه دارندکه دربرنامه های متداول توسعه شهری مغفول واقع شده اند. مدیریت شهری همواره بایستی به نیازهای شهروندان پاسخگو بوده و به ویژه از گروه های درمعرض آسیب حمایتی ویژه به عمل آورد. درواقع درالگوی مطلوب، مدیریت شهری علاوه برعدالت ورزی درتأمین خدمات (که هدف آن عموم شهروندان است) می بایست نوعی از «تبعیض مثبت» را درفضای شهر حاکم نماید. درسطح جهانی، برنامه ریزی همکارانه به عنوان شیوه ای نوین از برنامه ریزی شهری که هدف خود را بر پاسخ به مسئله «مردم سالاری در برنامه ریزی شهری» از طریق فرصت دهی به شهروندان برای تدوین، تصویب و نهایتاً اجرای پیشنهاد های توسعه ای قرار داده است، در بسیاری از حوزه های بالادستی برنامه ریزی به کار گرفته شده است. مقاله حاضر با تبیین ظرفیت های این شیوه از برنامه ریزی شهری برای پاسخ به مسئله سالمندی شهروندان، این پیشنهاد را طرح می نماید که با استفاده از برنامه ریزی همکارانه در سطح برنامه های محلی توسعه شهری، از تکرار تجربه شکست خورده برنامه ریزی سنتی – جامع برای مواجهه با مسئله سالمندی پیشگیری نموده و از این طریق به ارتقا کیفیت زندگی سالمندان به عنوان یک گروه آسیب پذیر اجتماعی اقدام شود. مقاله برگرفته از رساله دوره دکتری نویسنده اول با عنوان « طراحی الگوی برنامه ریزی شهری همکارانه همساز با ساختار نهادی ایران» با راهنمایی دکتر مهین نسترن و دکتر محمودرضا ثقفی است.