آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

هدف پژوهش حاضر، پیش بینی بی صداقتی تحصیلی براساس هویت تحصیلی و باورهای هوشی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهرستان لردگان در سال تحصیلی 97-1396 بودند. 254 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها مقیاس نظریه تلویحی هوش عبدالفتاح و یتس (2005)، مقیاس بی صداقتی تحصیلی مک کابی و تروینییو (1997)، و پرسشنامه هویت تحصیلی واز و ایزاکسون (2008) به کار گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد هویت تحصیلی موفق با بی صداقتی تحصیلی همبستگی منفی و معنادار دارد. هویت های تحصیلی سردرگم، دیررس و زودرس نیز همبستگی مثبت و معنادار با بی صداقتی تحصیلی دارند. همچنین، باور هوشی افزایشی با بی صداقتی تحصیلی همبستگی منفی و معنادار دارد، ولی باور هوشی ذاتی با بی صداقتی تحصیلی همبستگی مثبت و معنادار دارد. از دیگر یافته های پژوهش این است که باور افزایشی و هویت تحصیلی موفق بیشترین سهم معناداری را در پیش بینی بی صداقتی تحصیلی دارند. همچنین، مطابق با نتایج پژوهش حاضر، توجه و شناخت نسبت به باورهای دانش آموزان درباره توانایی خود و هویت تحصیلی شکل گرفته و اثر گذاری آن ها بر بی صداقتی تحصیلی، به منظور اتخاذ مداخلات مؤثر تربیتی و آموزشی، از ضروریات نظام آموزشی محسوب می شود.

تبلیغات