هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی میزان اثربخشی آموزش با تأکید بر راه حل های چندگانه، در تقویت مهارت استدلال ریاضی در دانش آموزان دوره متوسطه است. در این مطالعه، 47 دانش آموز در گروه آزمایشی و 54 دانش آموز در گروه کنترل، شرکت داشتند که همگی در سال تحصیلی 95-1394، در مدارس دولتی دخترانه منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران، در دو رشته ریاضی و تجربی، مشغول به تحصیل بودند. ابزار این مطالعه، آزمونی است که بر مبنای دسته بندی میازاکی (2000) شامل استدلال استنتاجی و استقرایی است. روش پژوهش، کنش پژوهی است که در بطن آن از روش شبه آزمایشی استفاده شده است. تحلیل نتایج نشان می دهد آموزش به کمک راه حل های چندگانه مهارت استدلال را در گروه دانش آموزان ریاضی افزایش داده، ولی تغییرات میانگین در گروه تجربی اندک است. تحلیل کیفی نتایج نیز نشان می دهد، بسیاری از دانش آموزان فهم درستی از اثبات، ضرورت اثبات، ویژگی های اثبات معتبر و تمایز بین نمایش و محتوای اثبات ندارند، بسیاری از آنها با مفهوم متغیر، مأنوس نیستند و به خوبی موفق به گذر از تفکر حسابی به تفکر جبری نشده و نیز در گفتمان ریاضی، قوی عمل نمی کنند.