آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۲

چکیده

مناطق مرزی ایران بخشی از عرصه سرزمینی ملی هستند که به دلیل موقعیت جغرافیایی خود و دوری از مرکز اصلی سرزمین، شرایط متمایزی را ازنظر شاخص های توسعه نشان می دهند. این مناطق هرچند در یک نگرش پایدار سیستمی، می باید تکمیل کننده نارسایی های درون سرزمینی و مکمل فعالیت های موجود در آن باشند لیکن به دلیل تعارضات ایجاد شده و گسستگی نظام های عملکردی متقابل، در یک فرایند غیر برنامه ای، به عنوان یک تهدید فزاینده علیه امنیت و یکپارچگی سرزمین مادر عمل می نمایندبر مبنای مسئله تحقیق، روش تحقیق، صورت توصیفی – تحلیلی است. در بخش توصیف با تکیه بر منابع آماری به تشریح مقادیر کمی پرداخته و سپس در بخش تحلیل به طور عمده با بهره گیری از تحلیل های ثانویه و تشکیل ماتریس وضع موجود با استفاده از تکنیکهای تصمیم گیری های چند شاخصه طبقه نموده است. همچنین شاخص ها و نماگرهای کلیدی توسعه به تفکیک هر پهنه تعیین شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که که ساختار فضایی سکونت و فعالیت کشور بر اساس شاخص های توسعه یافتگی با تأکید بر پهنه های مرزی و غیر مرزی در شرایط حاضر از الگوی غیر متوازن تبعیت نموده است. الگویابی توسعه فضایی کشور مبین آن است که حوزه مرزی سواحل شمالی به عنوان کانون توسعه با گرایش به سمت مناطق مرزی شمال غربی و شمال شرقی هدایت شده و آنگاه از طریق دالان توسعه منطقه غیر مرزی داخلی به کانون توسعه سواحل مرزی جنوب کشور متصل شده است. بر این اساس کانون های توسعه نیافتگی در دو سوی دالان مرکزی یعنی مناطق مرزی شرق، غرب و جنوب شرق کشور توزیه شده اند. بر این مبنا می توان پذیرفت که بر اساس شاخص های توسعه، ساختار فضایی سکونت و فعالیت نه تنها بین مناطق مرزی بلکه بین مناطق مرزی و غیر مرزی (داخلی) نیز از تفاوت های معناداری برخوردار است.

تبلیغات