هدفِ مقاله، بررسیِ شناختِ فرهنگیِ داستان های کودکانه نگارش شده به زبانِ فارسی بوده است. به این منظور، مفهوم سازی های فرهنگیِ این داستان ها، در چارچوب زبان شناسی فرهنگیِ موردِ پذیرش شریفیان (Sharifian, 2017) تحلیل شدند. نمونه آماریِ پژوهش، مشتمل بر صد داستانِ گروه های سنی الف و ب بودند. این نمونه ها، به روش هدفمند و از میانِ کتاب های منتشرشده سه ناشر ِمعتبرِ دولتی، مابینِ سال های 1377-1397 انتخاب شدند. طرح واره های فرهنگی زیربنایی موردِ استفاده این داستان ها، به عنوان بخشی از شناختِ فرهنگیِ جامعه فارسی زبانان استخراج گردیده و با روش تحلیل فراگفتمانی بررسی شدند. پس از قرار دادن تعامل های شخصیت های داستانی در چارچوبِ عملیِ زبان شناسیِ فرهنگی، چندین طرح واره خرد با مفاهیم اجتماعی گوناگون به دست آمد که در طرح واره های کلان درونه گیری شده بودند. سه طرح واره کلانِ همدلی، تعارف و پشیمانی، الگوهای تکرارشونده داشتند و با طرح واره های جانبیِ هم یاری، آزادی خواهی، مهمان نوازی، رودربایستی و شرمندگی ارتباط داشتند. «سکوت» در طرح واره های کلان، دارای نقش ِکاربردی بوده و برخی از تعامل های کلامیِ شخصیت های داستانی، تحت تأثیر این مفهوم قرار داشتند. طرح واره خردِ «تنهایی» نیز در طرح واره های کلانِ همدلی و پشیمانی، درونه گیری شده و بر روی کنش های کلامی و غیرکلامی شخصیت های داستانی تأثیرگذار بودند. هر چند، مفاهیمِ انزواطلبی و سکوت نقشِ کاربردیِ پسندیده ای در ادبیات بزرگسالان دارند. با این وجود، مفهوم های انزواطلبی و سکوت، در ادبیات کودکان طرح واره های منفیِ تردید، پنهان کاری، طرد نمودن یا طرد شدن از جامعه، دل تنگی، پشیمانی، مشکل و ناراحتی را ایجاد کرده بودند که نشانه ناهنجاری در روابط اجتماعی به شمار می آمدند. به سبب نمایان ساختنِ طرح واره های فرهنگی زبان فارسی در داستان های کودکان، یافته های پژوهش حاضر، علاوه بر حوزه ادبیات کودکان، می تواند در مطالعات جامعه شناسی و مردم شناسی نیز به کار آید.