عکاسی یکی از شگفت انگیزترین اختراعات بشر است که با به وجود آمدن این هنر آشنایی با این رسانه ی جدید و پی بردن به ویژگی های آن به یکی از دغدغه های افرادی که با این هنر سروکار دارند تبدیل شده است. با این که مدت زیادی از عمر این هنر نمی گذرد ولی دیدگاه ها و نقطه نظرهای متفاوت، شیوه های جدیدی را در این هنر به وجود آورده است. یکی از این شیوه ها، عکاسی مفهومی می باشد؛ در این نوع نگاه هنرمند با توجه به مفهومی که در ذهن می پروراند سعی دارد با ارائه عکس، مفهوم را به مخاطب منتقل کند و وی را به تفکر وادارد. در این میان هنرمند از ابزار بازنمایی می تواند بهره گیرد. بازنمایی شیوه ای است که پیش از این در هنرهای دیگر مانند نقاشی مورد استفاده قرار می گرفت و نقاش به بازنمایی چیزهایی که قبلاً وجود داشته اند و یا خیالی بوده اند می پرداخته است. حال سوال اصلی که این پژوهش بر مبنای آن شکل گرفته است این می باشد که چگونه از هنر بازنمایی در عکاسی مفهومی می توان بهره برد؟ لذا برای پی بردن به این مساله، در این پژوهش، آثار دو تن از عکاسان فعال در حوزه ی عکاسی مفهومی مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین از اهداف این پژوهش بررسی نحوه ی بازنمایی در آثار سیندی شرمن و بارباراکروگر می باشد تا بتوان به شیوه ی بازنمایی در عکاسی مفهومی دست یافت. این پژوهش از نظر نوع تحقیق کاربردی و کیفی می باشد و از نظر نوع ساختار توصیفی- تحلیلی است. شیوه ی گردآوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای، تصویرخوانی و فیش برداری است. جامعه ی آماری این پژوهش آثار منتشر شده ی شرمن و کروگر می باشد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، که شیوه ی بازنمایی در آثار دو هنرمند با یکدیگر متفاوت است. شرمن از چهره پردازی، گریم و طراحی صحنه بهره گرفته و کروگر از هنر گرافیک و ترکیب آن با عوامل موثر در آن مانند نوشتار، ترکیب بندی و اولویت رنگ گذاری استفاده کرده است. براین اساس بازنمایی در عکاسی مفهومی در نازل ترین شکل از چهره پردازی و در نهایت از هنرهای دیجیتال و همچنین از ترکیب عکس با زبان می تواند بهره گیرد.