هزاره سوم فصل جدیدی را پیش روی مدیران گشوده و بقای سازمان ها به میزان زیادی در گرو هوشمندی مدیران قرار گرفته است. چالش ها و بحران های جهانی، تغییرات سریع فناورانه، پیچیدگی ها و تنوع روزافزون جمعیت شناختی نیروی کار و مسایلی از این-قبیل که از ویژگی های این قرن هستند، ذهن مدیران را بیش از پیش به چالش کشیده است. در این میان، روانشناسان بر این عقیده اند که انسان های هوشمند بهتر از دیگران می توانند راه خود را در موقعیت های پیچیده پیدا کنند. برای هوشمندی به عنوان یک مفهوم کلی، سازه های متعددی مطرح است. نویسندگان این مقاله تلاش نموده اند تا سازه ای جدید را با عنوان «هوش معنوی» معرفی و تاثیر آن را بر تحول آفرینی مدیران، از دید پیروانشان بررسی کنند. دو سازمان یکی در بخش دولتی و دیگری در بخش خصوصی صنعت نفت، بر اساس تمایل مدیرانشان برای شرکت در این تحقیق انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفته اند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه چند عاملی رهبری، MLQ و پرسشنامه هوش معنوی(SQ)، می باشد. داده ها با استفاده از دستگاه معادلات ساختاری و با روش PLS، تحلیل شده اند. نتایج نشان می دهند که در هر دو بخش خصوصی و دولتی رابطه ای قوی میان مولفه های هوش معنوی و رهبری تحول آفرین وجود دارد.