مفهوم «زمان» در فضای مدرن، به صورت امرِ غیرفطری و اکتسابی مطرح می شود که موجب وحدت و کثرت امور می شود. زمان از نظر کانت، به معنای زمان فیزیکی – ریاضی، در نظر هگل به معنای زمان روحی – تاریخی مطرح است. وبر نیز معنای جدیدی از زمان را برای ترسیم هویت علم اجتماعی مطرح نمود. در این مقاله، بحث از هویت زمانِ وبری و ماهیت علم اجتماعی در پرتو آن، مدنظر قرار گرفته است. روش این پژوهش، توصیفی – تحلیلی است. یافته های پژوهش حاکی از این است که: متعلق علم هماره واقعیت است؛ و واقعیت کل منفرد و شخصی بوده و امر جهان شمول نیست. واقعیت بر اساس فرایند تحول تاریخی؛ و در شرایط کافی تحقق یافته است. واقعیت، لحظه ای است که به واسطه قرابت گزینشی، بین اموری همچون اَشکال و صورت ها اجتماعی با افکار و ایده ها به همدیگر پیوند یافته، پاره ای از امور به واسطه ربط ارزشی برای انسان مدرن معنادار می شوند که معلول آن، روح سرمایه داری است.