مقاله حاضر در چارچوب نظریه «پل کاستانیو»، به تبیین نقش زبان و قابلیت های گوناگون آن در آفرینش عناصر ساختاری نمایش نامه «مخبأ رقم 13» محمود تیمور می پردازد. هدف از انجام این مقاله، بررسی گونه های مختلف ضربان های گفت وگویی و کارکردهای گوناگون آن در نمایش نامه یادشده است. یافته های مقاله، بیان گر آن است که ضربان های گفت وگویی، به عنوان بنیادی ترین واحدهای قابلِ تشخیص کنش های فکری و زبانی، بخش عمده ای از متن نمایش نامه را در برگرفته و امکان بازنمایی گسست و تغییرات آنی معنایی را فراهم می آورد. علاوه بر این، پژوهش حاضر نشان می دهد در گفتمانِ این اثر، به دلالت های زبانی و فرازبانی توجه بسیاری شده و نویسنده، ضربان های گفت وگویی را در سطح های گسترده ای به کار برده است. ترجیع بند پردازی، پربسامدترین شگرد گفتاری است و با تکیه بر آن از دیگر شگردهای زبانی مانند حذف، مکث و قطع، به عنوان عاملی برای شخصیت پردازی، فضاسازی، گره افکنی و کشمکش استفاده شده است.