با در نظر گرفتن اینکه ساز و کارهای زبانی در بازتولید سلطه اجتماعی نقش دارند و به کنترل ذهن سوژه ها از طریق بازنشر ایدئولوژی ها می پردازند، کشف لایه های زیرین جنبه های سطحی که مربوط به سازمان دهیِ ساختاریِ کلام است، می تواند به ظهور یک بینش عمیق تر منجر شود. شناختِ زبان به مفهوم گفتمانی آن، ابزار مناسبی برای تحلیلی واقع گرایانه از اندیشه ها و ایدئولوژی های گروه ها را فراهم می آورد. نوشته حاضر، به تحلیل گفتمان زن های خواستار طلاق در دادگاه های خانواده، بر پایه نظریه جامعه، شناخت و گفتمان ون دایک (Vandijk, 2006) پرداخته است و بر مبنای20 جلسه حضور تصادفی در دادگاه خانواده شهر زاهدان و ثبت اظهاراتِ 20 زن خواستار طلاق به انجام رسیده است. این پژوهش، به بررسی چگونگی بهره گیری جامعه آماری از ابزارهای زبانی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد جامعه آماری مورد بررسی، از تمامی ابزارها و راهبردهای نحوی، بلاغی و واژگان برای بزرگ نمایی کنش های درست خود وعملکردهای نادرست همسرانشان بهره می گیرند. در این میان، بیشترین تلاش آن ها بر روی بزرگ نمایی کنش های نادرست همسران و اطرافیانش بوده و جامعه آماری مورد مطالعه، کمتر به کوچک نمایی کنش های نادرست خود و کنش های درست فرد مقابل می پرداختند؛ در عمل جامعه زن های مورد بررسی، از الگوی مربع ایدئولوژیک ون دایک، یعنی از دو ضلع مربع ایدئولوژیک ون دایک برای کوچک نمایی کنش های نادرست خود و عملکردهای درست فرد مقابل خود کمتر پیروی کرده اند.