آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۹

چکیده

خانه های پالنگان طوری روی کوه های شاهو نشسته اند که مشکل بشود گفت روستا کجا تمام می شود و یا طبیعت کوهستانی از کجا شروع شده است . صخره ها چنان به خانه ها رسیده اند که انگار بازویی به آرنج رسیده باشد؛ به مانند عضوهایی زنده از « یک » بدن؛ هم خون و هم نفس . نوشتار حاضر با زبان ادبیات و تصویر هم نشینی بی مرز و تکلف و همزیستی شاعرانه روستای پالنگان و آویهنگ با کوه را با روایتی شاعرانه بیان می کند، مفصل های شکل گرفته میان کوه و روستا را می کاود : سرایت کوه در روستا و روستا در کوه را تصویر می کند .

تبلیغات