آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۹

چکیده

باغ در شعر سعدی کالبد چهاربخشی یا دوبخشی از گیاه، آب و کوشک که امروز متخصصان علوم مدرن در مقیاس دانه های معماری و یا شهر تبیین می کنند نیست؛ بلکه فهم و منظومه ای معنایی است که یک مقام عالی به صورت بی واسطه در انسان ایرانی را تداعی می نماید. درواقع پیش از آنکه یک نمود باشد یک مفهوم عالی است که هم منظم کننده سایر مفاهیم درون و هم عامل منظم کننده بیرون است. نمودِ بیرونی این فهمِ مدام نو شونده از عالم به صورت یک مقامِ عالی در پسِ ذهنِ هنرمند ایرانی است (باغ) که تحت تأثیر خودِ انواعِ باغ ها، شعرها، فرش ها، و به طورکلی انشاهای ایرانی (تجربه های زیسته)، خود به صورت پیوسته پدیدآورنده آن ها نیز بوده است. «آشنا بودن»، یکی از کیفیت های اصلی قابل شناسایی در شعر سعدی از مقام باغ است که در این مقاله به شرح این کیفیت پرداخته می شود. نتایج نشان می دهد «آشنا بودن» کیفیتی است که سعدی از طریق تذکر متعدد به بین الاذهانی ترین عناصر، روابط، وقایع و رفتارهای معمولِ مرتبط با باغِ «فعلیت یافته زمان» خود، به فهم و بیان تلویحیِ لزومِ اندیشه سرزمینی و تفاوت گذاری از بیگانه به عنوان اصلِ بنیادی در این کیفیت از مقام باغ پرداخته است. در سایه چنین کیفیتی، امکان حمایت از هویتی نو شونده و فعال شدنِ بُعد معنایی و اشتراکِ اجتماعی-ملی در زندگی جمعی در باغ ایرانی فراهم می شود. اصلی که امروز با عنوان لزوم پیوستگی با زمینه و جلوگیری از عینی پنداری حقیقت نزد دیگری (عمدتاً غرب) در طراحی از آن یاد می شود و البته کمتر به ریشه و محتوای تأمین کننده چنین کیفیتی پرداخته شده است.

تبلیغات