کوشک مهمترین عنصر معمارانه در باغ های ایرانی و نشان دهنده نهایت ذوق و هنر ایرانی در ترکیب باغ و بناست. معمولا این بناها را در فضای میانی باغ و در محل تلاقی دو محور طولی و عرضی به گونه ای می ساختند که از چهار طرف دیده شده و تاثیر ترکیب هندسی چهارباغ ایرانی را دوچندان کند. اگرچه به لحاظ شکل گیری و دسته بندی ساختاری، گونه های نسبتاً متفاوتی از این فضاهای معمارانه در ترکیب باغ های ایران دیده می شود. با این وجود گونه بناها با تقسیمات نه قسمتی در کوشک باغ های ایرانی استفاده ای پر دامنه ای دارند. این گونه معماری حاصل آمیزش سه خواست اساسی معماری، یعنی توجه به زیبایی، عملکرد و ایستایی است به نحوی که با ترکیب مناسب احجام، به زیبایی هر چه بیشتر آنها افزوده می گردد، وجود سلسله مراتب برای نیل به قدرت بخشی به عملکرد کاخ و همچنین مهار بار های رانشی حجم میانی کمک شایانی به پایداری این فضای ایرانی نموده است.
اینکه چرا این گونه از معماری خاص ۹ قسمتی در باغ های ایرانی از اقبال فراوان در طول تاریخ از دوره هخامنشی تا قاجار برخوردار شدند؟ سوالی است که این نوشتار به دنبال پاسخ گویی به آن است. سوال دیگر این است که در شرایط یکسان و در قلب چهارباغ ایرانی چرا این نقشه بعضا به صورت کاملا بسته (چهارصفه) و در پاره ای از مواقع ترکیبی از فضاهای بسته و نیمه باز به صورت نقشه هشت بهشت و در مواردی اندک همانند عمارت مرکزی قصر قاجار در تهران به شکل کاملا نیمه باز (آلاچیقی) اجرا شده است؟
می توان اینگونه نتیجه گرفت که وجود چهار نمای همگن که به محور های چهارباغ باز می شود، به قدرت بخشی توده معماری بر توده منظر و همچنین یکی شدن و ادغام فضایی آن ها کمک شایانی نموده است و اصولا معماری سلسله مراتبی در قلب ساختار چهارباغ، جوابی مناسب تر از فضای نه قسمتی نخواهد یافت. همچنین نحوه استفاده اقلیمی-فصلی از یک سو و توجه به عملکرد زیستی-تشریفاتی و بعضا مراسمی، جهت جوابگویی به خواسته های حکومت ها را می توان از دلایل عمده تفاوت ساختاری این کوشک ها در قلب چهار باغ ایرانی برشمرد.