آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

در بسیاری از داستان های شاهنامه فردوسی از باغ،کاخ، شهر، ایوان و شارسان یاد شده که سیمای نخستین آنها در گذر زمان و دوران چندهزارساله دگرگونی هایی را پذیرفته است. این عناصر از محتوا و مفهوم نخستین خود به دلایل و عواملی که پرداختن به آن در مجال این گفتار نیست فاصله گرفته یا با حفظ پاره ای از جزئیات معنای عملکردی و مفهومی آن رنگ باخته، ولی هنوز نشانه هایی از جلوه های نخستین آن برجاست. به مدد پاره ای از گزارشات در تاریخ باستان و ادبیات ایرانی می توان چهره ای از مفهوم شهر یا باغ را در ایران در دوران آغازین پیدایش آن در ذهن ترسیم کرد. در این جستار با اشاره ای به چند گواه از این دست برای روشن کردن بهر کوچکی از آن پرداخته می شود. یکی از منابع اصیل ایرانی که می توان از آن به پیدایش باغ و چهره نخستین یا نزدیک به آن دست پیدا کرد، گفتارهای حکیم فردوسی در شاهنامه اوست. هرچند در این نامه نامور پاره ای از رویدادها با جزئیات تمام گفته شده و خواننده خود را میان کارزار می بیند، در بسیاری از جای ها دوران درازی را کوتاه و یا در پوششی نهان داشته که بر پژوهندگان است، آن را از نهفت بیرون آورند و آشکار سازند. چه بسا گفتار فرزانه توس روشن است و سینه سینا می خواهد.

تبلیغات