با توجه به وجود مفهوم حرکت در همه زبان های دنیا، برخی از زبان شناسان ازجمله لئونارد تالمی تلاش کرده اند نشان دهند این مفهوم به شکل های مختلف در زبان های مختلف رمز گذاری می شود. بر همین اساس، کوشیده اند زبان ها را به رده های مختلف تقسیم بندی کنند. به این ترتیب، خودِ مفهوم حرکت به دو صورت فعل ساده و فعل غیرساده تجلی می یابد. با توجه به بحث برانگیزبودن مقوله فعل، به ویژه فعل غیر ساده، در زبان فارسی، در مقاله حاضر تلاش شده است تا توصیفی از فعل های حرکتی غیرساده در چارچوب الگوهای واژگانی شدگی ارائه شود و از منظری معنایی و شناختی تبیین گردد. بر این اساس، مشخص شد برروی پیوستاری از نهایت واژگانی شدگی تا نهایت قمر محوری، برخی از فعل های غیر ساده مانند فعل های ساده در قطب واژگانی شدگی جای می گیرند و بقیه آنها براساس میزان زایایی و رفتار نحوی شان، برروی این پیوستار پراکنده می شوند.