در بیشتر پژوهش های انجامشده درباره تکیه واژگانی در زبان فارسی، تغییر های آوایی ناشی از جا به جایی محل تکیه در محیط دارای تکیه زیر و بمی بررسی شده و به همین سبب، F0 مهم ترین هم بسته آوایی تکیه واژگانی در نظر گرفته شده است؛ در حالی که F0 هم بسته آوایی تکیه زیر و بمی است؛ نه تکیه واژگانی؛ بهعلاوه، در پژوهش های انجامشده، میزان اعتبار عوامل دیگر از جمله تغییر شدت انرژی و دیرش، به عنوان هم بستههای محتمل تکیه واژگانی آزموده نشده است. در این مقاله، هم بستههای آوایی تکیه واژگانی را در زبان فارسی، در دو بافت نوایی متفاوت بررسی کرده ایم: یکی بافت دارای تکیه زیر و بمی و دیگری بافت بدون تکیه زیر و بمی؛ بدین منظور، یک آزمایش تولیدی انجام دادیم و در آن، دیرش هجا، شدت انرژی کل، شدت انرژی بسامد های بیش از پانصد هرتز و بسامد سازهها (به عنوان هم بسته های کیفیت واکه)، واکههای تکیهبر و بدون تکیه در جفتواژههای تکیهای زبان فارسی و معادل بیمعنی آن ها را با یکدیگر مقایسه کرده ایم. نتایج پژوهش، بیانگر آن است که تغییر بسامد سازهها و همچنین تغییر شدت انرژی طیف بسامدی، چه در همه نواحی بسامدی و چه در نواحی بسامدی میانی و بالا، تابعی از تغییر زیر و بمی است و به همین دلیل، این عوامل، هم بستههای تولیدی- صوتشناختی برای تکیه زیر و بمی به شمار می روند؛ نه تکیه واژگانی؛ در مقابل، دیرش هجا در هر دو بافت نوایی، هجا های تکیهبر را از هجا های بدون تکیه متمایز میکند و بدین ترتیب، این عامل، مستقل از تغییر در زیر و بمی، معتبر ترین نشانه تولیدی- صوتشناختی برای تکیه واژگانی فارسی به شمار می رود.