با گسترش شهرها و افزایش ساخت وساز ها به تدریج زمین های کشاورزی حومه در این ساختارهای جدید حل و تبدیل به شهرک های صنعتی و مسکونی شد. سپس در لا به لای این ساختار شهری، ساختار سبزی افزوده شد که تأمین کننده نیازهای روحی انسان شهری به طبیعت بود؛ شش های شهری که تنها کاربری تفرجی داشتند و اغلب بخش های وسیعی از فضای درون شهری را به خود اختصاص داده بودند. افزایش هزینه ها و بحران های اقتصادی که منجر به شکل گیری ایده ایجاد کاربری های اقتصادی با طراحی های چندعملکردی شد، طراحی مناظر باز شهری را نیز تحت تأثیر قرار داد و منجر به بازنگری شبکه سبز در ساختار شهرهای امروز شد. نتیجه این بازنگری به مناظر کشاورزی شهری انجامید.
فضای سبز مثمر شهر این قابلیت را دارد تا به منظور تأمین بخشی از نیازهای خوراکی شهرنشینان وارد حیطه عمل شود. با این رویکرد منابع آب و خاک و انرژی مصرف شده در فضای سبز شهری مورد بهره برداری مستقیم شهرنشینان قرار می گیرد و فضای سبز صرفاً مصرف کننده به فضای سبز تولید کننده تبدیل می شود. با تداوم کشاورزی شهری، فضای سبز شهر با مسایل اجتماعی، اقتصادی و محیطی ارتباط متفاوتی پیدا می کند و شهر پذیرای سبکی از زندگی خواهد شد که موجب کاهش هدررفت انرژی می شود. کشاورزی شهری در هر کشوری می تواند به عنوان یک سیاست و راهکار برای طراحی فضاهای سبز شهری مطرح شود و چهره و کالبد طبیعت گرایی را برای شهر به ارمغان آورد.
در حال حاضر تولید و پرورش محصول در شهر در دو بعد یعنی حفظ کشاورزی و باغات موجود در قالب عملکردهای جدید و ایجاد فضاهای مثمرجدید قابل بررسی است. لازمه تحقق کشاورزی شهری غلبه بر موانع و مشکلات از جمله تغییر در دیدگاه شهروندان و مسئولان به کاربری های فضای سبز در شهر است. با رواج کشاورزی در فضای سبز، شهر بر مبنای راهکاری خلاقانه از مشارکت مردم، فرصت های اشتغال و استفاده از تجارب، بستر تولید محصولات مورد نیاز شهروندان خواهد بود.