شهرها و واحدهای خردتر آن چون محلات، همچون ارگانیسمی زنده و پویا هستند که در بستر تغییر و تحولات بسیاری قرار می گیرند، لذا نظریات و راه کارهای متفاوتی برای هدایت این تغییرات پیش بینی می شود تا شهر و زندگی انسان ها در زمان حال و آینده با مشکل مواجه نشود. در دهه های اخیر رشد فزاینده برنامه های توسعه، منجر به هشدارهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی شد؛ لذا در پاسخ به بحران های ایجاد شده، رویکردها و مفاهیم جدیدی در حوزه های مختلف شهری مطرح می شود. امروزه توسعه پایدار به عنوان یکی از این رویکردها در تمامی ابعاد اجتماع مد نظر است. برای حرکت در این مسیر و نیل به اهداف آن، می بایست راه کارهایی اتخاذ شود. با توجه به اینکه در دهه های اخیر تأکید بر محلات و اجتماعات محله ای و شروع برنامه ریزی از این سطح، در شهرها مطرح است (رویکرد پایین به بالا)، به نظر می رسد که توجه به معیارهای پایداری در محلات و برنامه ریزی به منظور توسعه در سطح محله، راه کاری مناسب برای ارتقای کیفیت آنهاست. در ضمن به نظر می رسد که به دلیل برخورد با محیط کوچک تری از اجتماع، پیاده سازی این اصول به مراتب عینی تر و ملموس تر باشد.
در این میان شهرسازی نوین به عنوان رویکردی جدید در شهرسازی، طیفی کامل از برنامه ریزی و طراحی شهری تا معماری را در نظر می گیرد که در پاسخ به محلات ناپایدار به وجود آمده، شکل گرفت. اهمیت بررسی و تحلیل این الگو، به دلیل تأثیر گذاری آن بر برنامه ریزی در تمامی سطوح، و در نظر گرفتن مسایل اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی است. ضمن آنکه اصول ارایه شدة این نظریه، در توسعه شهری، توسعه های جدید، توسعه های درون زای بافت و به خصوص در برنامه ریزی محلات شهری، اهمیت قابل توجهی دارد. به نظر می رسد که اصول مطرح شده در این رویکرد، رابطه تنگاتنگی با معیارهای پایداری داشته باشد.
روش پژوهش در این مقاله، توصیفی ـ تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات، بر پایه مطالعات کتابخانه ای است و به تفسیر معیارهای پایداری در محلات، و اصول نوشهرسازی و نهایتاً مقایسه تطبیقی آنها با یکدیگر می پردازد. نتیجه آنکه بکارگیری اصول شهرسازی نوین در محلات، راهکاری به سوی پایداری آنهاست.