آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۹

چکیده

منظر شهری، ترکیب نسبتاً جدیدی است که پیش از آنکه دست اندرکاران علم و نظر به تبیین آن بپردازند، در میان مردم و حرفه مندان مورد استفاده واقع شد. نخستین بار مرحوم دکتر «مزینی» در دهه 50 ، که کتاب «کوین لینچ » به نام «تصویر شهر» (یا تصور شهروندان از شهر) را «سیمای شهر» ترجمه کرد، این مفهوم را در ادبیات حرفه ای و علمی ایران مطرح ساخت. از آن پس تا سال های بسیار، سیمای شهر تنها واژه برای صحبت کردن درباره مفهوم، معنا و صورت شهر بود و در ابتدا بیشترین کاربرد مفهومی این واژه، ریخت شهر و فیزیک ساختمان ها بود. دو دهه پس از آن اصطلاح منظر شهری پیدا شد. این اتفاق در ابتدا بیشتر متکی بر تنوع زبانی بود تا عمق فلسفی. اما با تشکیل کرسی آموزش منظر در دانشگاه های ایران، سطح حرفه ای و تجربی تعریف منظر به مرتبه علمی ارتقا پیدا کرد. اگرچه هنوز دامنه مناقشه ها پیرامون سیما یا منظر و اشتراکات آن با طراحی شهری، فضای سبز، مرمت شهری، محیط زیست و امثال آن کم و بیش جریان دارد، اما پشتوانه محکم علمی و نظریه های مبنایی منظر به سهولت، پرس شهای تازه پدید آمده را پاسخ می دهد. اگرچه استوارشدن معنای صحیح از پدیده ها در ایران به دلیل رایج نبودن تخصص و رواج شهرت، تلاشی بیشتر از آنچه در دنیا معمول است، نیاز دارد. در نخستین همایشی که وزارت مسکن و شهرسازی تحت عنوان «سیما و منظر شهری، تجارب جهانی و چشم انداز آینده» در سال 1382 با مدیریت گروه بزرگی از اساتید شهرسازی دانشگاه ها برگزار کرد، این تعریف ـ به مثابه خشت اول که کج نهاده شد- ارائه شد : “منظر شهری عینیتی است که مستقل از انسان وجود دارد و توسط او ادراک می شود” (باغ نظر، 1383). بعداً همین تلقی نادرست خطاهای دیگری را به همراه آورد: “منظر شهری، واقعیتی عینی است که در مشاهده هر فرد به دیده می آید. منظر ، چیزی است عینی و منظر ذهنی معنایی نخواهد داشت جز چیزی که به چشم آید ولی به چشم دل. منظر حوزه قابل رؤیت از کی نقطه ، کی مسیر و مکان ویژه است. بستر منظر شهر؛ هندسه فضا ، کالبد و به عبارت دیگر ، فرم کالبدی است. همه این تلق یها با رواج تعریف ارسطویی از شهر صورت می گرفت؛ اگرچه نویسندگان آنها تلاش می کنند تعبیر قدیمی را با آرایش جدید و ادبیات روز عرضه کنند، اما حاکمیت تلقی کالبدی از شهر در متن تعابیر آنها پیدا است”.

تبلیغات