آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

امروز با توجه به دوگانگی نقش زنان در جامعه و عوامل تهدید کننده سلامت روان آن ها، بررسی عوامل اساسی اثر گذار در اینامر، برای کمک به برنامه ریزی در جهت پیش گیری و بهبوداختلالات روانی، ضروری به نظر می رسد. یکی از مهم ترین این عوامل، توجه به ابعاد مختلف هوش عاطفی و پیوند آن با اختلالات روانی است. بار­اوناز هوش عاطفی به عنوان عاملی مهم در شکوفایی توانایی های افراد برای دست یابی به موفقیت در زندگی یاد می کند و آن را با سلامت عاطفی، و در مجموع، سلامت روانی مرتبط می داند.پژوهش پیش رو بر آن است که با شیوه یی علی ­ مقایسه یی، به بررسی پیوند بین ابعاد مختلف هوش عاطفی و سلامت عمومی در زنان بپردازد. جامعه آماری پژوهش را همه زنان کارمند شهر اصفهان، و حجم نمونه را 30 نفر از آن ها، که به طور تصادفی انتخاب شدند، تشکیل می دهند. ابزار اندازه گیری نیز «پرسش نامه سلامت عمومی» و «آزمون هوش عاطفی» است.نتایج پژوهش نشان داد که بین بعضی از عوامل هوش عاطفی (مهارت های بین فردی، روابط بین فردی به همراه آگاهی از عاطفه دیگران، و انعطاف پذیری) و وجود نشانه های جسمی و روانی (اضطراب، افسردگی، و اختلال جسمی و روانی به طور کلی) رابطه یی معکوس وجود دارد و زنانی که هوش عاطفی بالاتری دارند، بهتر با اختلالات جسمی و روانی کنار می آیند.

تبلیغات