فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۳۶ مورد.
بررسی تطبیقی پنج برنامه توسعه کشور، پیرامون دستیابی به عدالت جنسیتی با تاکید بر وضعیت آموزش عالی زنان در ایران و مقایسه آن با وضعیت جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مؤثرترین روشهای بهبود وضعیت زنان، بررسی جایگاه آنان در برنامه های توسعه کشورهاست تا بتوان جایگاهی را ترسیم کرد تا هم زنان از فرایند توسعه منتفع باشند و هم توسعه کشورها از حضور زنان بهره کافی را ببرد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی جایگاه زنان در برنامه های توسعه پس از انقلاب و با تاکید بر عدالت جنسیتی در آموزش عالی، به بررسی برنامه های توسعه پرداخته و با روشن نمودن وضعیت آموزش عالی زنان و مقایسه آن با شاخصهای جهانی، جایگاه ایران را نشان داده است. نتایج نشان می دهد که برنامه ریزی پیرامون دستیابی به ایده آل رابطه جنسیت و توسعه در ایران از برنامه سوم، به صورت رسمی اما به نحوی شتابزده به دغدغه مسئولان تبدیل گشته است. همچنین نتایج نشان داد که اگرچه زنان در حوزه آموزش علیرغم طی مسیرهای علمی به لحاظ آمارهای ""کمی"" رشد چشمگیری را داشته اند، اما در تامین معیارهای مطلوب ""کیفی"" بازدهی مطلوبی نداشته و لذا اثربخشی برنامه های توسعه باید با حرکت به سمت الگوهای کیفی آن را جبران نماید.
نگاهی به موقعیت زنان ایران در دورة پهلوی از سال 1300 تا 1332 ش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند مدرن سازی و ایجاد تحول بر اساس الگوهای غربی در نظام قضایی و نیز ترفیع موقعیت زنان در سطح اجتماع را می توان به منزلة برجسته ترین موارد اصلاحات در دهه های اولیة حکومت پهلوی برشمرد. با وجود این، در روند این تغییرات، به دلیل بینش مردسالارانة جامعه، در زمینة اصلاحات حقوقی و سیاسی به حقوق و مسائل زنان در بعد وسیع توجهی نشد. حتی در دورة مورد بحث، به دلیل سرکوب های سیاسی و ناکامی های حقوقی، زنان نتوانستند جنبش های خودجوش و مقاومت های مدنی گسترده ای از خود نشان دهند. بنابراین بر خلاف همة تبلیغاتی که، در مورد دادن حق و حقوق به زنان و آزادی اجتماعی و سیاسی به آن ها، می شد، عملاً وضعیت سنتی زنان تغییر چندانی نکرد. این نوشتار در نظر دارد با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی جایگاه اجتماعی و حقوقی زنان بپردازد و در ادامه به بررسی عواملی بپردازد که به موجب آن، به رغم روند مدرن سازی که در حکومت پهلوی دنبال می شد، تغییر چندانی در موقعیت، جایگاه و حقوق زنان ایرانی صورت نگرفت.
ارزیابی تطبیقی سیاست های جمهوری اسلامی ایران با روندهای جهانی در حوزه ی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه دو قرائت از وضعیت خانواده در نتیجه ی فرآیند جهانی شدن وجود دارد. در قرائت اول، تغییر ساختارها و کارکردهای خانواده، به عنوان نشانه ای از فروپاشی و بحران در خانواده ی معاصر تلقی می گردد، در حالی که در قرائت دوم، تغییرات صورت گرفته در خانواده ی سنتی، به نفع تکثر اشکال خانوادگی و امری مطلوب قلمداد می شود. در بسیاری از کشورهای جهان قوانین و سیاست های متعددی در راستای پذیرش رویکرد دوم وضع شده که به شرایط بحرانی خانواده و تضعیف آن دامن زده است. نوشتار حاضر تلاش نموده تا ضمن بررسی سیاست های جهانی تقویت کننده ی تغییرات مفهومی و کارکردی نهاد خانواده در غرب، به بررسی سیاست های کلان و موردی جمهوری اسلامی ایران در خصوص خانواده بپردازد. این امر از طریق بررسی اسنادی، استفاده از رویکرد سیاست پژوهی و با تأکید بر ارزیابی سیاست ها انجام شده است. بررسی روند سیاست گذاری در جمهوری اسلامی ایران نشان می دهد مجموعه ی سیاست های کلان اتخاذ شده در مقایسه با سیاست های جهانی، کاملاً خانواده گرا بوده و در تضاد با پذیرش سیاست های تکثرگرا در خصوص اشکال و مفهوم خانواده است. البته در راستای تکثر قوانین خانواده محور، در نظام جمهوری اسلامی ایران، قوانین و سیاست هایی نیز وضع شده که می توان آنها را همگرا با سیاست های جهانی ذکر شده قلمداد کرد. هر چند این امر به طور مستقیم منجر به فروپاشی خانواده ی ایرانی نمی گردد، اما این سیاست ها با اختلال در الگوی مطلوب خانواده و تضعیف آن موجب تشدید آسیب های اجتماعی چون افزایش طلاق، کاهش ازدواج، کاهش فرزندآوری و ... می شوند.
ره آوردهای آموزشی و فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون در مورد زنان شهر کازرون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نگرش زنان نسبت به ره آوردهای آموزشی و فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون در مورد زنان شهر کازرون بوده است. این پژوهش مطالعه ی پیمایشی - توصیفی است که در آن داده ها به شکل مقطعی و از راه تکمیل پرسشنامه ی نگرش سنجی لیکرت در دو بعد آموزشی و فرهنگی گرد آوری شده است. نمونه ی پژوهش را 1677 نفر از زنــان و دختران شهر کازرون که بیش از 15 سال سن داشته اند، تشکیل داده است. نمونه ها به روش خوشه ای - تصادفی از میان زنان خانه دار، شاغل، دانشجویان و دانش آموزان دبیرستانی انتخاب شده است. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های آماری مناسب برای تجزیه و تحلیل داده های کمی و کیفی (مربع کای، تست دو جمله ای، ضریب همبستگی و اندازه-گیری مکرر) تجزیه و تحلیل شده اند. یافته های این پژوهش نشان داد که نگرش زنان شهر کازرون نسبت به ره آوردهای آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی برای زنان بویژه از نظر افزایش تعداد دانشجویان دختر و ورود بیش تر دختران به مقاطع بالاتر تحصیلی و نسبت به ره آوردهای فرهنگی دانشگاه بویژه افزایش خودباوری و احساس شایستگی و افزایش حساسیت به مسایل روز مثبت بوده است و از نظر زنان، ره آوردهای آموزشی دانشگاه بیش از ره آوردهای فرهنگی آن بوده است
بررسی عوامل موثر بر ادراک عدالت رویه ای در ارتقا شغلی معلمان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف سنجش نقش تعدیل کنندگی طرح واره های جنسیتی زنان در رابطه بین الگوهای زنانه، مدارج ارتقا شغلی و فرصت شبکه سازی با عدالت رویه ای در ارتقا شغلی معلمان زن در شهرهای یزد، کرمان و اصفهان اجرا شد. برای دستیابی به هدف پژوهش، 280 معلم زن از سه شهر مذکور انتخاب شدند (از اصفهان 100 معلم زن و از دو شهر یزد و کرمان هر یک 90 معلم زن). پرسشنامه های مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه عدالت رویه ای در ارتقا، پرسشنامه الگوهای زنانه، فرصت شبکه سازی برای زنان، مدارج ارتقا شغلی رسمی برای زنان (لمونز، 2003)، مطلوبیت اجتماعی (استران و گرباسی، 1972) و پرسشنامه طرح واره های جنسیتی (اسپنس و هلمرپچ، 1978) بودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که وقتی معلمان زن بر مبنای طرح واره های جنسیتی غیرسنتی، قایل به نقش های غیرسنتی، نظیر فعالیت های گسترده برای مشارکت زنان در خارج از منزل هستند، به همان اندازه وجود زنان در پست های مدیریتی و وجود مسیر روشن برای دستیابی به پست های مدیریتی را به عنوان نشانه رعایت عدالت در تصمیم گیری های مربوط به معلمان زن تلقی می کنند
نیازسنجی آموزشی زنان روستای قمام شهرستان سنقر (بر مبنای مدل بوریچ و تحلیل کوادرانت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از برنامه های آموزشی ترویجی توجه اندکی به نیازهای آموزشی از دیدگاه مخاطبین و کارشناسان ترویج می گردد و درنتیجه اثربخشی فعالیت های ترویجی تحت شعاع قرار می گیرد. لذا هدف از این پ ژوهش توصیفی- پیمایشی بررسی نیازهای آموزشی زنان روستای قمام شهرستان سنقر با استفاده از دو مدل نیازسنجی بوریچ و کوادرانت بود. جامعه آماری این مطالعه را زنان روستای قمام در شهرستان سنقر و کارشناسان ترویج تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و بهره گیری از جدول کرجسی و مورگان تعداد 100 نفر از زنان روستایی انتخاب شدند. با توجه به محدودیت تعداد کارشناسان ترویج اقدام به سرشماری نموده و تعداد 35 نفر از آنان در این مطالعه شرکت نمودند. این پژوهش در دو مرحله انجام گردید؛ نخست نیازهای آموزشی زنان روستایی از دیدگاه خودشان با استفاده از پرسشنامه مبتنی بر مدل بوریچ مشخص گردید. نتایج این بخش نشان داد که 12 نیازآموزشی، دارای بالاترین اولویت می باشند که 3 اولویت اول به ترتیب شامل اقتصاد خانه داری، آموزش تغذیه کودکان و مهارت های طبخ غذا بود. در مرحله دوم با استفاده از مدل کوادرانت نیازها از دیدگاه زنان و کارشناسان تطبیق داده شد، نتایج نشان داد که اکثر نیازهای آموزشی از دید گاه زنان وکارشناسان با یکدیگر تطابق دارد. به منظور اثربخشی برنامه های ترویجی، توجه به دیدگاه زنان روستایی و کارشناسان ترویج امری ضروری بوده و این مساله با استفاده از مدل نیازسنجی بوریچ و کوادرانت امکان پذیر است
تاثیر تغییرات فشار تمرین بر خلق و خوی زنان کاراته کای نخبه ی حاضر در اردوی تیم ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی تغییرات فشار تمرین بر وضعیت خلقی 12 زن کاراته کای شرکت کننده در اردوی تیم ملی برای شرکت در مسابقات مراکش انجام پذیرفت. تمرین های بکار رفته در این مطالعه شامل تمرین های متداول برای آماده سازی بازیکنان کاراته جهت شرکت در مسابقات رسمی طراحی شده بود. شدت تمرین ها در طول هر اردو به گونه ای فزاینده افزایش یافت. نمونه های بزاقی در پنج مرحله از اردو جهت تعیین غلظت هورمون ها جمع آوری شد. با استفاده از آزمون نیمرخ وضعیت خلقی، خلق و خوی آزمودنی ها در هر پنج مرحله مورد ارزیابی قرار گرفت. تغییرات فشار تمرین در مراحل پنجگانه مطالعه تغییر معنی دار نشان داد. تغییرات فشار تمرین بر مجموعه اختلالات خلقی تاثیر معنی داری داشت. این تغییرات بین مرحله ی دوم و چهارم و مرحله ی دوم و پنجم دیده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که افزایش فشار تمرین کاهش مجموع اختلالات خلقی و هم چنین بهبود عوامل منفی خلقی را به همراه داشته است.
تمایلات مصرفی زنان در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سالیان اخیر موضوع مصرف، به بحثی داغ در گفتمان های رایج در سطح حوزه عمومی جامعه و در سطح سیاست گذاری های کلان کشور تبدیل شده است. با این وجود، عوامل فردی و اجتماعی تاثیرگذار بر ارزش ها، اهداف و رفتارهای مصرفی، تاکنون کمتر مد نظر محققین اجتماعی واقع شده است. مقاله حاضر، بر اساس یک پژوهش موردی در شهر یزد، به مطالعه تمایلات مصرفی زنان حداقل یکبار ازدواج کرده و عوامل تعیین کننده آن پرداخته است. داده ها، از طریق یک پیمایش مقطعی در پاییز 1388 در میان یک نمونه 684 نفری از زنان شهر یزد، جمع آوری شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته ها، بیانگر تاثیرگذاری سه گروه از عوامل مشتمل بر مشخصه های فردی، وضعیت اقتصادی خانوار و تاثیر بین نسلی مشخصه های والدین بر سطح تمایلات مصرفی پاسخ گویان است. بر اساس نتایج، متغیرهای درآمد خانواده، میزان استفاده از رسانه های جمعی، تحصیلات والدین و بعد خانواده والدین مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر تمایلات مصرفی زنان هستند که با کنترل سایر متغیرها، همچنان تاثیر معنادار خود را حفظ می کنند. تحقیقات دیگری ضروری است تا آثار و پیامدهای تمایلات مصرفی را بر طیف وسیعی از رفتارها و نگرش های جمعیتی و خانوادگی زوجین، به ویژه در حوزه ازدواج و فرزندآوری مورد مطالعه قرار دهد
رابطه ی بین سبک های فرزند پروری، دلبستگی و تعهد زناشویی در زنان متاهل دانشگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی بین سبک فرزند پروری، دلبستگی و تعهد زناشویی در دانشجویان زن متاهل انجام گرفت. جامعه ی مورد مطالعه ی پژوهش دانشجویان زن متاهل دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 88-89 بودند که نمونه ی مورد نظر شامل 120 دانشجوی متاهل بود که به گونه ی در دسترس از این جامعه انتخاب گردیدند و. ابزارهای پژوهش بین آن ها توزیع گردید و تکمیل شد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های اقتدار والدینی (فرم پدر و فرم مادر)، سبک دلبستگی و تعهد زناشویی است. برای تحلیل داده های بدست آمده از پژوهش از روش همبستگی استفاده گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که بین سبک فرزندپروری و دلبستگی به صورت کلی رابطه وجود دارد به این ترتیب فرضیه ی نخست تایید گردید. هم چنین، نتایج حاکی از این بود که به صورت کلی بین سبک دلبستگی و تعهد زناشویی رابطه ی معنادار وجود ندارد بنابراین، فرضیه ی دوم به صورت کلی رد شد. هم چنین، بین سبک فرزند پروری و تعهد زناشویی به صورت کلی رابطه-ی معنادار یافت گردید و از این رو، فرضیه ی سوم پژوهش تایید گردید.
مساله شناسی فقر از دیدگاه زنان و دختران روستایی (مطالعه موردی روستای گنبد پیرمحمد از توابع شهرستان ملکشاهی - استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله فقر به طور کلی و فقر زنان به طور خاص از جمله مسایل اجتماعی است که در سال های اخیر تلاش گردیده است راهبردهایی جهت کاهش آن اتخاذ گردد. نتایج بررسی های آماری نشان می دهد فقر و نابرابری در مناطق روستایی بیش از نواحی شهری و در بین زنان بیش از مردان است. این تحقیق درصدد است در یک مطالعه موردی با روش کیفی و بر اساس رهیافت گراندد تئوری علل اجتماعی و فرهنگی فقر زنان روستایی را مورد مطالعه قرار دهد. نمونه گیری تحقیق، به شیوه نمونه گیری مبتنی بر هدف بوده است و از زنان متاهل و سرپرست خانوار و نیز دختران جوان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) مصاحبه گروهی انجام شده است. سوالات محوری این پژوهش عبارتند از: عوامل تعیین کننده فقر از دیدگاه زنان و دختران روستای مورد مطالعه چه بوده است؟ راهبردهای فردی آنها در مواجهه مساله فقر چه بوده است؟ پیامدهای فقر از نظر آنها چه بوده است؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که تبیین کننده های فقر از دیدگاه زنان و دختران روستایی، ناآگاهی اجتماعی، تعصبات طایفه ای، اولویت رسیدگی به افراد ذکور در خانواده، تقدیرگرایی، فقر بین نسلی، جمعیت زیاد خانواده، محدودیت های تحصیلی، بیکاری و آثار جنگ تحمیلی می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد که بارزترین علل فقر در منطقه مورد مطالعه، عوامل اجتماعی و فرهنگی است
بررسی رابطه ی سبک های دلبستگی، بخشش و تعارضات زناشویی در زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره ی شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه ی سبک های دلبستگی، بخشش و تعارضات زناشویی در زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرج بود. به همین منظور، تعداد 200 زوج (400نفر) از زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه ی تجارب شخصی در روابط صمیمانه، بخشش و تعارضات زناشویی براتی و ثنایی استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون و آزمون تی برای گروههای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که میان سبک های دلبستگی، تعارضات زناشویی و بخشش رابطه ای معنادار وجود دارد. هم چنین، میزان تعارضات زناشویی در زوج هایی که سبک دلبستگی هر دوی آن ها ایمن است کم تر و میزان بخشش در آن ها بیش تر از زوج هایی است که سبک های دلبستگی هر دوی آن ها ناایمن و یا سبک دلبستگی یکی از آن ها ایمن و دیگری ناایمن است. در نهایت، زوج های بدون تعارض نسبت به زوج های دارای تعارضات زناشویی، یکدیگر را بیش تر می بخشند.
بررسی رابطه ی ویژگی های شخصیتی، بخشش و سلامت روان در زوج های مراجعه کننده به مراکز بهداشت گچساران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه ی بخشش، ویژگی های شخصیتی و سلامت روان در زوج های مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهر گچساران بود. به همین منظور، تعداد 150 زوج از زوج های مراجعه کننده به مراکز بهداشت به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه ی بخشش، پنج عاملی شخصیت و سلامت عمومی گلدنبرگ استفاده شد. پس از گرد آوری پرسشنامه ها، داده های بدست آمده با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون و آزمون تی برای گروههای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها نشان داد که بخشش با ویژگی شخصیتی روان رنجورخویی رابطه ی منفی و با ویژگی های شخصیتی سازگاری، برونگرایی، خودآگاهی و پذیرش رابطه ی مثبت معنادار دارد. هم چنین، زوج هایی که ویژگی های شخصیتی مشابه دارند، نسبت به زوج هایی که ویژگی های شخصیتی متفاوت دارند، یکدیگر را بیش تر می بخشند و از سلامت روان بیش تری برخوردارند. در نهایت، یافته های پژوهش کنونی نشان داد که زوج های دارای سلامت روان نسبت به زوج هایی که سلامت روان ندارند، یکدیگر را بیش تر می بخشند.
بازنمایی الگوهای اشتغال زنان در متون درسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش چشمگیر میزان اشتغال زنان در جهان از نیمه دوم قرن بیستم به بعد، به عنوان مهم ترین مشخصه «انقلاب در نقش های جنسیتی» نامیده شده است (دیویس 1984، کوتر و همکاران 2001). در ایران، علی رغم توانمندی های قابل توجه زنان و پیشرفت های برجسته ای که طی سال های اخیر در خصوص عناصر زمینه ساز افزایش مشارکت آنان در بازار کار به وقوع پیوسته است (مانند افزایش تحصیلات زنان به ویژه تحصیلات دانشگاهی، افزایش میانگین سن ازدواج، کاهش سطح باروری و روند فزاینده نگرش موافق با اشتغال زنان)، میزان مشارکت زنان در بازار کار همچنان پایین است. معمولا سطح پایین اشتغال زنان به میزان قابل ملاحظه ای ریشه در زمینه های اجتماعی و فرهنگی دارد که از طریق سیستم های آموزشی و متون درسی بازتولید می شود. در این تحقیق با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، مهم ترین الگوها و ویژگی های اشتغال زنان در متن و تصاویر کتاب های درسی سه مقطع تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان مورد مطالعه قرار گرفته است. مطابق نتایج این تحقیق، الگوی سنتی تفکیک نقش های جنسیتی داخل و خارج خانه و مدل «مرد، نان آور خانوار» (مک دونالد 2000) به وضوح در این کتاب های درسی بازنمایی شده است. تنوع شغلی بسیار محدود و همجنس بودن افرادی که زنان شاغل با آنان سروکار دارند، نیز از مهم ترین ویژگی های بازنمایی اشتغال زنان در کتاب های درسی محسوب می شود. به علاوه، تفاوت های مهم و قابل ملاحظه ای در خصوص الگوها و ویژگی های اشتغال زنان بر حسب مقاطع تحصیلی، پایه تحصیلی و عناوین کتاب های درسی در این تحقیق مشاهده گردید
بررسی مقایسه ای فرهنگ کار زنان ومردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بررسی مقایسهای فرهنگ کار زنان و مردان کارکنان واحدهای منطقه ی یک دانشگاه آزاد اسلامی می باشدکه با توجه بهافزایش تعداد کارکنان زن در ایران، هدف اساسی پژوهش این است که رابطه ی بین جنسیت و فرهنگ کار را بررسی نماید. این پژوهش به روش پیمایشی انجام شده و جامعه ی آماری آن کلیه ی کارمندان دانشگاههای آزاد منطقه ی یک کشور هستند که در سال 89-88 مشغول بکار بوده اند. در مجموع، 481 نفر از 26 دانشگاه به عنوان نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای محقق ساخته است که جهت تعیین اعتبار آن از اعتبار سازه به روش تحلیل عاملی و جهت تعیین پایایی آن از شیوه ی هماهنگی درونی به روش آلفا کرونباخ استفاده شده است. نتایج توصیفی پژوهش بیانگر آن هستند که فرهنگ کار کارکنان در سطح متوسطی است، اما یافته های تحلیلی پژوهش نشان می دهند که بین جنسیت و فرهنگ کار (مجموع ابعاد) تفاوت معنا داری وجود ندارد، اما بررسی رابطه ی جنسیت با هر یک از ابعاد فرهنگ کار نشان می دهد که زنان در مقایسه با مردان از همکاری گروهی بیش تری برخوردارند، اما تعهد کاری آنان کم تر از مردان است.
رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی با ابعاد کمال گرایی و شیوه های مقابله با استرس در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد مرودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه ی ویژگی های شخصیتی با ابعاد کمال گرایی و شیوه های مقابله با استرس در دانشجویان دختر و پسر گروههای مختلف تحصیلی است. بدین منظور 370 نفر(185 دختر و 185 پسر) از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد مرودشت به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از گروههای مختلف انسانی، تجربی و ریاضی انتخاب شدند و به پرسشنامه های نئو، کمال گرایی و مقابله با استرس پاسخ دادند. نتایج از راه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون به شیوه ی گام به گام تحلیل گردید نشان دادند که: بین ویژگی های شخصیتی (عامل های برون گرایی، باز بودن، توافق پذیری و وجدانی بودن) با کمال گرایی مثبت رابطه ی مثبت معنادار و بین عامل روان نژندی و کمال گرایی منفی رابطه ی مثبت و معنادار وجود دارد. بین روان نژندی و شیوه های مقابله ای هیجان مدار رابطه ی مثبت و معنادار و بین توافق پذیری و شیوه های مقابله ای هیجان مدار رابطه ی منفی و معنادار وجود دارد. هم چنین، بین وجدانی بودن و شیوه ی مقابله ای مسئله مدار رابطه ی مثبت وجود دارد. بین کمال گرایی مثبت و شیوه های مقابله ای مسئله مدار و بین کمال گرایی منفی و شیوه های مقابله ای هیجان-مدار، رابطه ی مثبت معنادار وجود دارد.
بررسی عوامل اجتماعی درخواست طلاق در بین شهروندان زن شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این پژوهش، بررسی عوامل اجتماعی موثر بر گرایش شهروندان زن شیرازی به طلاق می¬باشد. (چارچوب نظری این پژوهش ترکیبی از نظریه های جامعه¬شناسی خانواده و انحرافات اجتماعی می باشد). روش پژوهش پیمایشی و ابزار مورد استفاده برای گرد آوری داده¬ها پرسش¬نامه بوده است. حجم نمونه 353 نفر بود که به صورت تصادفی انتخاب گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی از نوع همبستگی انجام گرفت و نتایج بدست آمده نشان دادند که متغیرهای مدت زندگی مشترک، میزان شناخت پیش از ازدواج (کوتاه بودن دوران نامزدی) و تعداد فرزندان، با گرایش به طلاق زنان رابطه¬ای معنا دار و معکوس دارند. متغیرهای نظر خانواده¬ی فرد نسبت به طلاق، دخالت دیگران در زندگی زوجین، عدم مشورت در امور زندگی، سوءزن یکی از زوجین و رابطه¬ی نامشروع با میزان گرایش زنان به طلاق رابطه¬ای معنا دار دارند. در تحلیلداده¬ها از رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام استفاده شد و متغیرهای میزان شناخت پیش از ازدواج، دخالت دیگران در زندگی زوجین و سوءزن یکی از زوجین توانستند 72٪ از واریانس متغیر وابسته (گرایش زنان به طلاق)را پیش بینی کنند.
رابطه ی بین افکار ناکارآمد و تمایل به افکار خودکشی در همسران آزار دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه ی افکار نا کارامد و تمایل به افکار خودکشی در همسران آزار دیده در شهرستان جهرم بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل زنان و مردان مورد خشونت و آزار بود که به دادگاه حمایت خانواده، پزشکی قانونی و شورای حل اختلاف جهرم مراجعه کرده بودند که از میان آنان تعداد 292 نفر از همسران آزار دیده (162 زن و130 مرد) درگروه سنی 45-20 سال با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه ی نگرش های ناکارآمد «وایزمن و بک» و پرسشنامه ی سنجش میزان افکار خودکشی «بک» در مورد آنان به اجرا در آمد. نتایج پژوهش نشان دادند که بین افکار ناکارآمد و تمایل به افکار خودکشی در همسران آزار دیده رابطه ی مثبت و معنادار وجود دارد. هم چنین، بین افکار ناکارآمد در همسران آزار دیده زن و مرد تفاوتی معنادار دیده می شود، اما بین تمایل به افکار خودکشی در همسران آزار دیده ی زن و مرد تفاوتی معنا دار وجود نداشت. این نتایج نشان دادند که بین تمامی ابعاد افکار ناکارآمد با تمایل به افکار خودکشی نیز رابطه ی مثبت و معنادار وجود دارد. در بررسی و تحلیل میزان تحصیلات بر افکار ناکارآمد در همسران آزار دیده، یافته ها نشان دادند که تحصیلات بر میزان افکار ناکارآمد تاثیری معنادار دارد در حالی که بر تمایل به افکار خودکشی در گروه تاثیری معنا دار نشان نداد.
قدرت پیش بینی ویژگی های شخصیتی و سبک زندگی بر رضایت مندی زوجی زنان پرستار شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی قدرت پیش بینی ویژگی های شخصیتی و سبک زندگی بر رضایت مندی زوجی زنان پرستار می باشد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری، کلیه ی پرستاران زن متاهل بیمارستان های شهر شیراز بوده که تعداد 140 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی به عنوان نمونه انتخاب و مورد پژوهش قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی رضایت مندی زوجی انریچ، شخصیتی(NEO-FFI) و سبک زندگی میلر و اسمیت بود. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و هم چنین، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره از روش SPSS استفاده شد.
یافته های پژوهش نشان داد که بین عامل عصبی بودن و مدت ازدواج با رضایت مندی زوجی رابطه ی منفی، ولی بین عامل توافق و سبک زندگی با رضایت مندی زوجی رابطه وجود دارد و بین عامل برون گرایی، بازبودن، وجدانی بودن و سن با رضایت مندی زوجی رابطه ای یافت نشد. نتایج دیگر پژوهش نشان داد که عامل عصبی بودن، توافق و مدت ازدواج به صورت معناداری رضایت مندی زوجی را پیش بینی می کنند. در حالی که برای عامل برون گرایی، باز بودن، وجدانی بودن از متغیرهای شخصیتی و عامل سن سهم معناداری پیدا نشد