مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
اقتصاد دانش بنیان
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی خرداد و تیر ۱۳۹۹ شماره ۶۰
41-60
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه دانش مهم ترین منبع در اقتصاد دانش بنیان است، اقتصاد در ورزش نیز تحت تأثیر این روند تکاملی، ماهیتی دانش بنیان به خود گرفته است. این پژوهش با هدف شناسایی مؤلفه ها و سطوح اقتصاد دانش بنیان در ورزش، با روش پژوهش کیفی و با ماهیت اکتشافی- بنیادی انجام شده است. با روش نمونه گیری گلوله برفی و براساس مصاحبه های عمیق با متخصصان، داده های پژوهش جمع آوری شدند. براساس نظریه داده بنیاد و با رویکرد ساخت گرا داده ها کدگذاری و تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که اقتصاد دانش بنیان در ورزش به سه سطح اقتصاد دانش بنیان معطوف به فرد، اقتصاد دانش بنیان معطوف به سازمان و اقتصاد دانش بنیان معطوف به جامعه دسته بندی می شود. در اقتصاد دانش بنیان معطوف به فرد مؤلفه های نهادینه سازی دانش و مدیریت دانش، در اقتصاد دانش بنیان معطوف به سازمان مؤلفه الزامات و بسترهای اقتصاد دانش بنیان، در اقتصاد دانش بنیان معطوف به جامعه مؤلفه توسعه علمی و همچنین در تعریف اقتصاد دانش بنیان در ورزش مؤلفه کلان نگری بیشترین تأکید را داشتند. به صورت کلی، می توان این گونه نتیجه گیری کرد که در اقتصاد دانش بنیان در ورزش، تولید و توزیع مبتنی بر کاربرد دانش و اطلاعات در عرصه ورزش است و با توجه به اهمیت آن برای سیاست گذاران ورزش، باید اقدامات و پیش نیازهای لازم با درنظرگرفتن سطوح و مؤلفه های آن فراهم شود.
رتبه بندی استان های کشور از منظر شاخص های اقتصاد دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال بیست و نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۹۴
163-196
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی جایگاه و مقایسه استان های کشور از نظر شاخص های اقتصاد دانش بنیان است که می تواند در شناخت، ارزیابی و بهبود وضعیت این استان ها کمک کند. مقاله درصدد پاسخ گویی به این سوال است که وضعیت اقتصاد دانش بنیان در بین استان های کشور چگونه است؟ برای این منظور از 20 شاخص اقتصاد دانش بنیان در قالب 5 مؤلفه برای بررسی وضعیت موجود استفاده شده است. ابتدا شاخص ها از روش آنتروپی شانون وزن دهی شدند و سپس استان ها به تفکیک در پنج مؤلفه زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات، آموزش و منابع انسانی، رژیم های نهادی و اقتصادی، تحقیق و توسعه و عملکردی و همین طور بر اساس مجموعه ای از تمام مؤلفه های مذکور با استفاده از مدل تاپسیس رتبه بندی شدند. نتایج به دست آمده بیانگر این است که استان تهران با اختلاف زیاد در رتبه اول قرار دارد و پس از آن استان های اصفهان، قم و البرز در رتبه های دوم تا چهارم هستند. از طرف دیگر سه استان سیستان و بلوچستان، خراسان شمالی و کهگیلویه و بویراحمد در رتبه های آخر قرار دارند. با توجه به نتایج به دست آمده در محاسبه عوامل و شاخص های اقتصاد دانش بنیان، نیاز به توجه ویژه برنامه ریزان و تصمیم گیران استانی و مدیران بخش خصوصی در ارتقاء اقتصاد دانش بنیان و کاهش نابرابری ها و عدم تعادل های فضایی ضروری به نظر می رسد.
شناسایی اهداف برنامه درسی شیمی در راستای اقتصاد مقاومتی با استفاده از تکنیک دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۹
174 - 216
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله دستیابی به اهداف برنامه درسی شیمی در راستای اقتصاد مقاومتی در ابعاد تولید، مصرف و اشتغال و در سه حیطه دانشی، نگرشی و مهارتی می باشد. روش: روش پژوهش ترکیبی و از نوع اکتشافی است که برای گردآوری اطلاعات از سه روش مطالعه اسنادی، دلفی و پیمایشی استفاده شد. این تحقیق یک پژوهش بنیادی است و چون قابلیت کاربرد برای برنامه ریزان و مولفین دارد یک تحقیق کاربردی نیز محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش شامل 40 نفر از خبرگان دانشگاهی و کارشناسان رشته های شیمی و اقتصاد بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند و با استفاده از روش دلفی فازی در سه مرحله دیدگاه های آنها استخراج و تحلیل شد. یافته ها: با توجه به مطالعه اسناد، منابع و پژوهش ها 96 مؤلفه در راستای اهداف برنامه درسی شیمی تحقق بخش اقتصاد مقاومتی، انتخاب و طراحی گردید که در نهایت 5 مؤلفه با نظر کارشناسان حذف و 91 مؤلفه، مورد توافق قرار گرفت. نتیجه گیری: دستیابی به این اهداف و مؤلفه ها در سه بعد تولید، مصرف و اشتغال، می تواند برای سیاست گزاران، طراحان، مولفین و دبیران شیمی کاربردی بوده و راه را برای رسیدن به اقتصادی پایدار مهیا نماید.
تفاوت ها و تقارب های دو جریان اصلی و غیراصلی اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
طی سه دهه گذشته، دو جریان اصلی و غیر اصلی اقتصاد به عنوان دو بدیل یکدیگر در سطوح آکادمیک و کاربردی به رقابت پرداخته اند. تفاوت این دو جریان بیشتر در نقشی است که هر یک برای دولت قائل است. این افتراق تا سطوح زیرین تحلیل ها رسوخ نموده است. با این وجود نشانه هایی از نزدیک شدن این دو جریان به یکدیگر مشهود است. این مقاله پس از مروری انتقادی بر نگاه دو جریان رایج اقتصادی دنیا به خصوص در حوزه فناوری و نوآوری و بررسی چهارچوب های متفاوتی که هر یک از این دو جریان برای تحلیل صنایع مختلف به دست می دهند، بر روی دو نمونه از نشانه های تقارب آنان (که عبارتند از اقتصاد دانش در سطح کلان و نظام فنی اجتماعی در سطح صنعت) بیشتر متمرکز می شود. در نهایت به نظر می رسد از بین روندهای موجود، یک روند پیش رونده وجود دارد که خود را متعهد به ایجاد اتفاق نظر و در هم آمیزش نظریات مطرح به منظور پوشش وجوه مختلف واقعیت از طریق ایجاد ادبیات مشترک می داند.
جایگاه نهادی آموزش پایه در توسعه دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
الگوی در حال گسترش اقتصاد دانش بنیان تغییرات بنیادینی را در ساخت های اقتصادی - اجتماعی ایجاد کرده که یکی از زیرساخت های مهم در این حوزه، آموزش است. با توجه به محور اصلی اقتصاد دانش بنیان که استفاده کارا و موثر از سرمایه انسانی است، همه مقاطع آموزشی به ویژه آموزش پایه که زیربنای اصلی سایر مقاطع است، باید مورد توجه خاص قرار گیرد. این در حالی است که در کشورهای در حال توسعه، این مقطع دچار مشکلات جدی است. بررسی این موضوع، مباحث کلیدی مهم دیگری را همچون نقش چارچوب نهادی اقتصاد و اثر آن بر بازار کار شامل می شود. بنابراین تمرکز مقاله حاضر بر تبیین اهمیت نقش آموزش پایه در تحقق اقتصاد دانش بنیان در ایران در قالب نظریه نهادگرایان و شناسایی چالش ها در این زمینه است. نتایج پژوهش انجام گرفته با روش توصیفی - تحلیلی نشان می دهد از طرفی، ساختار نهادی در ایران تاکنون بر محوریت دانش قرار نگرفته تا فعالیت های اقتصادی را به این سمت سوق دهد. از طرف دیگر، با وجود غلبه سهم شاغلان اقتصادی با تحصیلات آموزش پایه در بازار کار ایران، به این مقطع و ابعاد اهمیت و چالش های آن توجه کافی نشده است. استمرار این 2 مساله در کنار هم ورود ایران به اقتصاد دانایی محور را با مشکلات جدی رو به رو خواهد کرد.
تحلیل کمی و کیفی اثرگذاری فناوری پهن باند بر اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
در جهان امروز، اهمیت فناوری اطلاعات و ارتباطات و به ویژه استفاده از نتایج این فناوری در فضای مجازی، تاحدی است که از آن به منزلۀ راهکاری برای توسعۀ آتی اقتصادهای جهانی یاد می شود. اگرچه در میزان و نحوۀ تأثیرگذاری سرعت اینترنت و فناوری های نوین آن در اقتصاد (ملی و جهانی) مناقشاتی اتفاق می افتد، اما به علت غالب بودن آثار مثبت اقتصادی بر آثار منفی آن، بیشتر کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه در پی افزایش توانمندی های استفادۀ کسب و کار و سطح دسترسی مردم به فناوری پهن بادند. از این رو در پژوهش حاضر، پس از تبیین مفهوم فناوری پهن باند، که پایه ای اساسی در فناوری اطلاعات و ارتباطات است، به اهمیت این فناوری برای توسعۀ اقتصادی کشورها اشاره می شود. یکی از اهداف اصلی این تحقیق، تحلیل کیفی و کمی این اثرگذاری است که باید به شکل مشخص و کاربردی ارائه شود. در ادامه، مباحث مفهومی و مبتنی بر شهود و آمار ارائه شده است. صحبت از آثار توسعۀ فناوری اطلاعات و ارتباطات بر نفوذ اطلاعات، ارتقای خدمات دولتی، همکاری میان صنعتی، توسعۀ زیرساخت ها و خدمات متنوع اقتصادی، تغییرات ساختاری و مواردی از این دست درحکم تحلیل کیفی، و صحبت از آثار فناوری مذکور در سه مقولۀ مهم اقتصادی، یعنی درآمد ملی، اشتغال، بهره وری، با تکیه بر آمار و ارقام جهانی و به تفکیک کشورها، درحکم تحلیل کمی اشاره به این مهم دارند.
کاوش الگوی کارآفرینی دانش بنیان در چارچوب مفهومی اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شرایط تحریم ، توجه بیشتر به شرکت های دانش بنیان و کمک به ارتقاء توانمندی آن ها، با هدف رهایی از فروش منابع طبیعی کشور و حرکت به سمت «تولید دانش بنیان» بیش از پیش ضرورت می یابد. به عبارت دیگر، راه «جهاد اقتصادی» و «اقتصاد مقاومتی»، از مسیر کارآفرینی دانش بنیان می گذرد. به همین منظور این پژوهش کیفی با هدف غایی «کاوش الگوی کارآفرینی دانش بنیان در چارچوب مفهومی اقتصاد مقاومتی» با روش داده بنیاد انجام شده است. به این منظور ضمن انجام مصاحبه باز با ۱۵ نفر از اساتید دانشگاهی رشته اقتصاد و مدیریت و ۱۰ نفر از کارآفرینان، مدیران شرکت های دانش بنیان و مدیران دولتی مرتبط، و با توجه دادن ایشان به مفاهیم چارچوب اقتصاد مقاومتی، مجموعه ای از مضامین اولیه (۱۲۸۰مضمون) طی فرایند کدگذاری باز گردآوری شدند و از دل آن ها مقوله هایی(۶۰ مقوله) استخراج گردید؛ سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله ها ذیل عناوین شرایط علّی (نبرد اقتصادی)، پدیده محوری (انگیزه مقاوم سازی اقتصاد متکی بر دانش)، راهبردهای کنش و کنش متقابل (کارآفرینی دانش بنیان)، بستر(تشکیل اتاق جنگ اقتصادی؛ ... رویکرد علمی و دانشی در همه ابعاد و مراحل کارآفرینی)، شرایط مداخله گر (تأکیدات مقام معظم رهبری در خصوص اقتصاد و کارآفرینی؛ ... ناکارآمدی و عمل کرد نامناسب عوامل داخلی) و پیامدهای کارآفرینی دانش بنیان (تقویت اقتصاد بدون نفت، تقویت تولید ملی، اقتصاد مقاوم و تحریم شکن؛ ... الهام بخشی الگوی اقتصادی اسلام برای دنیا) در قالب پارادایم کدگذاری تعیین شد؛ در ادامه و در مرحله کدگذاری انتخابی، یکایک اجزای پارادایم کدگذاری تشریح، سیرداستان ترسیم و نظریه خلق شد.
رابطه علیت بین مولفه های اقتصاد دانش بنیان و شاخص پیچیدگی اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اقتصادی ایران سال بیست و پنجم بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۲
217 - 242
حوزه های تخصصی:
امروزه حرکت به سمت اقتصاد دانش بنیان که در آن رشد به مقدار، کیفیت و دسترسی به دانش موجود بستگی دارد از اهمیت زیادی برخوردار است. حجم دانش فناورانه موجود در کشورها بیانگر سطح توسعه یافتگی آن ها است. یکی از شاخص های معتبر برای سنجش حجم دانش فناورانه موجود کشورها، شاخص پیچیدگی اقتصادی است. در این پژوهش تلاش می شود تا به این سوال پاسخ داده شود که چه رابطه علت و معلولی بین مولفه های اقتصاد دانش بنیان و شاخص پیچیدگی اقتصادی وجود دارد. برای این منظور از داده های پانل شامل 113 کشور طی دوره زمانی 2016-2006 استفاده شده است. برای محورهای دانش بنیان از 14 متغیر معرفی شده توسط بانک جهانی استفاده شده است. از طریق تحلیل مولفه های اساسی، محورهای اقتصاد دانش بنیان به چهار مولفه تبدیل شده اند و سپس رابطه علیت گرنجری این مولفه ها با شاخص پیچیدگی اقتصادی و برعکس مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش رابطه علی دوسویه را بین محور آموزش، فناوری ارتباطات و اطلاعات و نهاد اقتصادی با پیچیدگی اقتصادی و رابطه علی یک سویه را از نوآوری به پیچیدگی اقتصادی نشان می دهند. همچنین یافته ها حاکی از نتایج متفاوت در این روابط علت و معلولی برای دو دسته کشورهای عضو OECD و کشورهای غیرعضو است.
سنجش میزان پیچیدگی اقتصادی ایران، در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸۱
169 - 190
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین راهکارها در جهت مبارزه اقتصادی و مقاومت اقتصادی در شرایط تحریم، روی آوردن به اقتصادی مبتنی بر دانش است. توجه به نقش دانش در اقتصاد و رشد اقتصادی موضوع مهمی است که در نظریات اقتصادی روی آن تاکید بسیاری شده است. اقتصاد دانشی، تاب آوری کشورها را در شرایط تحریم، و در مقابله و مواجهه با فشارهای اقتصادی و سیاسی به حداکثر ممکن بدل می سازد. برای اندازه گیری میزان دانش به کاررفته در تولیدات یک کشور، شاخص های مختلفی وجود دارد که یکی از ای ن ش اخص ه ا، ش اخص پیچیدگی اقتصادی می باشد. رویکرد پیچیدگی اقتصادی مبتنی بر این ایدئولوژی است که محصولات تولید شده در اقتص اد م ی توانن د مع رف میزان دانش و مهارت مورد نیاز جهت تولید آنها باشند و با این فرض که کشورها محصولی را تولید نمی کنن د مگ ر آنکه دانش و مهارت تولید آن را داشته باشند، سعی در محاسبه میزان انباشت دان ش و مه ارت نهفت ه در اقتص اد را خواهد داشت. در این مقاله ابتدا ضمن تبیین مفهوم اقتصاد مقاومتی، به شاخص پیچیدگی اقتصادی و نحوه محاسبه آن اشاره می گردد. سپس به بررسی وضعیت صادرات ایران و شرکای تجاری اش در فاصله سال های 2016- 1985 از منظر پیچیدگی اقتصادی می پردازیم. نتایج تحقیق نشان می دهد کشور ایران در مقایسه با شرکای تجاری خود، در زمینه پیچیدگی اقتصادی و به تبع آن اقتصاد مقاومتی، در جایگاه مناسبی قرار ندارد و تا رسیدن به جایگاه مطلوب فاصله زیادی دارد؛ که نیازمند توجه ویژه سیاست گذاران برای ارتقاء جایگاه ایران در این شاخص می باشد.
طبقه بندی استان های ایران از منظر شاخص اقتصاد دانش بنیان منطقه ای با استفاده از الگوریتم خوشه بندی k-means و c-means فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد دانش بنیان، جدیدترین الگوی تولید در عصر حاضر بوده و تاکنون، دستاوردهای کم نظیری برای طیف گسترده ای از کشورهای مختلف به همراه داشته است. هدف این مقاله، طبقه بندی استان های ایران از منظر اقتصاد دانش بنیان می باشد. طبقه بندی استان ها بر اساس میزان تشابه آنها در دستیابی به الگوی تولید دانش بنیان، نخستین گام برای یک برنامه ریزی صحیح و واقع بینانه است. از نسخه یکسانی برای استان های با وضعیت متفاوت، نمی توان استفاده کرد. شاخص اقتصاد دانش بنیان منطقه ای در سه محور اصلی آموزش، نوآوری و فنّاوری اطلاعات و ارتباطات و بر اساس 15 زیرشاخص، تعریف، و طبقه بندی، بر اساس تکنیک خوشه بندی- یکی از شاخه های یادگیری بدون نظارت- انجام، و برای این منظور، دو الگوریتم k-means و c-means فازی به طور همزمان به کار گرفته شده است تا مقایسه نتایج آنها امکان پذیر شود. تعداد خوشه بهینه نیز از طریق ضریب سیلوئیت [1] محاسبه شده است. این ضریب، همچنین میزان درستی نتایج خوشه بندی را نشان می دهد. خوشه بندی بر اساس الگوریتم c-means فازی و در حالت 6 خوشه با ضریب سیلوئیت 77/0 مناسب ترین طبقه بندی برای هدف پژوهش است. نتایج نشان می دهد، ناهمگونی مشهودی بین استان های مختلف از نظر اقتصاد دانش بنیان وجود دارد. تهران و البرز در خوشه های جداگانه و جزء طبقات پیشرو نسبت به سایرین قرار دارند؛ در حالی که بیش از نیمی از استان ها در خوشه انتهایی طبقه بندی می شوند. [1] . Silhouette Coefficient
نقش اقتصاد دانش بنیان در نسبت شکاف فناوری کشورهای سند چشم انداز 1404 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اقتصادی ایران سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸۴
191 - 226
حوزه های تخصصی:
اهمیت نسبت شکاف فناوری در بین کشورهای منطقه چشم انداز نه تنها از منظر نقش فناوری قابل بررسی است، بلکه به دلیل اهمیت و جایگاه رقابت پذیری اقتصادی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این پزوهش نقش اقتصاد دانش بنیان در نسبت شکاف فناوری با استفاده از توابع تولید مرزی و فرامرزی برای دوره زمانی 1395-11375 در 24 کشور سند چشم انداز جمهوری اسلامی بررسی کرد. در این راستا، کشورهای منطقه بر اساس مولفه های اقتصاد دانش بنیان و با استفاده از تحلیل خوشه بندی به 3 گروه، طبقه بندی شدند. نتایج پژوهش نشان داد کشورهای گروه اول با میانگین نسبت شکاف فناوری 95 درصد، نزدیک تر به فناوری برتر(1) هستند و همچنین میانگین نسبت شکاف فناوری در گروه های دیگر 94 و67 درصد است. بررسی نقش مولفه های اقتصاد دانش بنیان در بروز نسبت شکاف فناوری بین کشورهای گروه سوم منطقه با کشورهای گروه اول و دوم، حکایت از نقش بسیار مهم مولفه رژیم نهادی و مشوق های اقتصادی در کاهش نسبت شکاف فناوری بر مبنای کشش محاسباتی مربوط به هریک از مولفه های بین این کشورها دارد، بنابراین به منظور کاهش نسبت شکاف فناوری بیشتر تاکید بر ارتقای شاخص های مولفه بیان شده که شامل رفع موانع تعرفه ای و غیرتعرفه ای، حاکمیت قانون و کیفیت قوانین و مقررات است، وجود دارد.
آینده نگاری شاخص های ترکیبی اقتصاد دانش بنیان در ایران (افق 1404)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست های راهبردی و کلان سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۱
422 - 451
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، آینده پژوهی و سناریو پردازی شاخص های ترکیبی اقتصاد دانش بنیان بر پایه روش تحلیل اثرات متقاطع و سناریو پردازی است. ابتدا به شناسایی و تحلیل عوامل پیشران کلیدی پرداخته و سپس سناریوهای عمده پیش روی اقتصاد دانش بنیان در ایران تدوین شد. چارچوب نظری این تحقیق، پارادایم هنجاری و برنامه ریزی با رویکرد وفادارانه به اسناد بالادستی است. افق زمانی تحقیق حاضر سال 1404 هجری شمسی است. داده های اولیه تحقیق با استفاده از پیشینه های تحقیق و پرسش نامه از محققان ملی و بین المللی جمع آوری و با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی و نمودار MIC MAC تجزیه وتحلیل شده اند. درنهایت نتایج حاصل از به کارگیری روش تحلیل تأثیرات متقاطع حاکی از آن بود که 14 عامل کلیدی از میان عوامل 32 گانه شناسایی شده بیشترین تأثیر را بر آینده اقتصاد دانش بنیان خواهد داشت. این عوامل به عنوان عوامل پایه ی اصلی در سناریونویسی مورد استفاده قرار گرفت. شاخص های صنایع دانش بنیان شامل: 1-سهم صادرات فناوری پیشرفته از تولیدات صنعتی، 2-تعداد مارک ها و برندهای تجاری ثبت شده، 3-سهم صادرات محصولات فناوری اطلاعات از کل صادرات کالا و خدمات و 4-هزینه های لیسانسی و رویالتی) مهم ترین عوامل کلیدی شناسایی شده بودند.
تأثیر مؤلفه های اقتصاد دانش بنیان بر ضریب نفوذ بیمه در کشورهای منتخب درحال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه صنعت بیمه در جایگاه نهاد محوری تقلیل ریسک مالی و یکی از نهادهای سرمایه گذاری، می تواند مشارکت آحاد جامعه در اقتصاد را افزایش، فرایند تشکیل سرمایه را تسریع و رشد اقتصادی را بهبود بخشد. بنابراین، بررسی عوامل مؤثر بر توسعه صنعت بیمه جهت افزایش رشد اقتصادی و تأمین رفاه اجتماعی در کشورهای درحال توسعه ناموفق در توسعه صنعت بیمه ضروری به نظر می رسد. در این راستا، تحقیق حاضر می کوشد تأثیر مشوق های اقتصادی و رژیم نهادی، سیستم ابداعات و نوآوری، آموزش و توسعه منابع انسانی و زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات را به مثابه مؤلفه های اقتصاد دانش بنیان بر ضریب نفوذ بیمه به عنوان شاخص جایگزین توسعه صنعت بیمه در کشورهای منتخب درحال توسعه طی دوره 2017-2002 بررسی کند. به همین منظور، مدل تحقیق با استفاده از داده های تابلویی و به روش گشتاورهای تعمیم یافته برآورد شد. نتایج نشان می دهد تأثیر مشوق های اقتصادی و رژیم نهادی، سیستم ابداعات و نوآوری، آموزش و توسعه منابع انسانی و زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات بر ضریب نفوذ بیمه مثبت و معنادار است. البته، تأثیر مؤلفه مشوق های اقتصادی و رژیم نهادی از سایر مؤلفه ها بزرگ تر بوده است. همچنین، تأثیر متغیرهای کنترل شامل درآمد سرانه، نرخ تورم و نرخ بیکاری بر ضریب نفوذ بیمه به ترتیب مثبت و معنادار، منفی و معنادار و منفی و معنادار است.
تاثیر مولفه های اقتصاد دانش بنیان بر شاخص فلاکت در کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حاصل جمع نرخ های تورم و بیکاری را شاخص فلاکت می نامند که افزایش آن با هزینه های اجتماعی و اقتصادی زیادی ازجمله افزایش جرم و جنایت، کاهش امنیت اجتماعی، و آسیب رسانی به سلامت روحی و روانی جامعه همراه است و رفاه اجتماعی را تهدید می کند. از این رو، پژوهش حاضر با رویکرد داده های تابلویی و روش گشتاورهای تعمیم یافته به بررسی تاثیر مولفه های اقتصاد دانش بنیان بر شاخص فلاکت در دو گروه از کشورهای منتخب واقع در سطح توسعه ماقبل نوآورمحوری و نوآورمحور در دوره 2018-2008 می پردازد. نتایج برآوردی نشان می دهد کلیه مولفه های اقتصاد دانش بنیان شامل مشوق های اقتصادی و رژیم نهادی، سیستم ابداع و نوآوری، آموزش و توسعه منابع انسانی، و زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات با ضرایب متفاوت و در سطح اطمینان مختلف بر فلاکت اقتصادی در هر دو گروه از کشورهای منتخب اثر منفی و معناداری دارند. به علاوه، نتایج نشان می دهد که متغیرهای کنترلی رشد جمعیت و فراوانی منابع طبیعی بر شاخص فلاکت اقتصادی در کشورهای منتخب ماقبل نوآورمحوری مثبت و معنادار است، و در کشورهای نوآورمحور فاقد معناداری آماری است. همچنین، تاثیر باز بودن اقتصاد بر شاخص فلاکت در هر دو گروه از کشورهای منتخب منفی و معنادار است.
ارائه مدل رقابت پذیری منطقه ای مبتنی بر ساختار اکوسیستم کارآفرینی دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر که دانش عامل مزیت ساز در سطح مناطق و کشورهاست، نقش اکوسیستم های کارآفرینی که فعالیت های نوآورانه و کارآفرینانه دانش بنیان را تقویت می نمایند، بسیار کلیدی است. تا آن جا که سبب رقابت پذیری مناطق و جذب منابع تولید و ایجاد ثروت می شوند. حال این سوال مطرح می شود که مدل دست یابی به رقابت پذیری منطقه ای مبتنی بر ساختار اکوسیستم کارآفرینی دانش بنیان، چیست؟ برای پاسخ دادن به این پرسش، پژوهش حاضر با هدف کاربردی، رویکرد کیفی و روش نظریه برخاسته از داده ها صورت بندی شد. در این راستا با 21 نفر از مطلعان نظری و عملی حوزه سیاست گذاری منطقه ای و کارآفرینی که به صورت هدفمند و بر اساس الگوی گلوله برفی انتخاب شدند، مصاحبه عمیق انجام گرفت. از میان مقولات مستخرج، «تغییر ذهنیت ذی نفعان به کارآمدی قابلیت های کارآفرینی دانش بنیان» به عنوان مقوله کانونی شناسایی شد که در صورت تحقق راهبردها در سایه شرایط محیطی و واسطه ای حاکم بر آن، پیامدهای مورد انتظار حاصل خواهد شد.
بررسی ظرفیت کسب و کارهای استارت آپی ایران در حوزه گیاهان دارویی با نگاه اقتصاد دانش بنیان
حوزه های تخصصی:
در اقتصاد جدید جهانی استارت آپ ها به عنوان بازیگران کلیدی توسعه اقتصادی در نظر گرفته می شوند. دلیل اهمیت این موضوع، نقش آنها در ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی در سطوح منطقه ای، ملی و صنعتی می باشد. استارت آپ ها به عنوان محرک های مهم ایجاد اشتغال شناخته می شوند. با توجه به جایگاه مهم گیاهان دارویی و فرآورده های طبیعی در چرخه اقتصاد جهانی، اهمیت دادن به استارت آپ ها در این حوزه، می تواند سبب رشد و توسعه پایدار اقتصادی شده و تاثیر بسزایی در امر صادرات غیرنفتی داشته باشد.
طراحی شاخص های سنجش مفهوم عادت واره کسب و کار(مورد مطالعه شرکت های رشد و دانش بنیان دانشگاه فردوسی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه بسیاری از شرکت های نوپا و نوآور توسط دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهی تشکیل شده است، یکی از مهم ترین مشکلات این شرکت ها توانمندی ورود به بازار است. این توانمندی معمولاً به تدریج و در اثر فعالیت های مختلف در میدان کسب و کار در فرد درونی شده و جزئی از عادات و رفتار او می شود که می تواند به مثابه عادت واره کسب و کار راهنمای عملی وی باشد. هدف تحقیق حاضر طراحی شاخص های سنجش مفهوم عادت واره کسب و کار است. جامعه آماری کلیه اعضای فعال در شرکت های رشد و دانش بنیان دانشگاه فردوسی مشهد و حجم نمونه که به روش نمونه گیری به شکل تصادفی از لیست اعضای شرکت ها انتخاب شده، برابر با 204 نفر است. عادت واره کسب و کار در این تحقیق شامل چهار بعد نوآوری، تعامل اجتماعی، بازارگرایی و ارائه طرح کسب و کار بر اساس چهار نوع سرمایه در میدان کسب و کار است. یافته های تحقیق نشان می دهد که نمره میانگین شاخص عادت واره کسب و کار اعضای شرکت های رشد و دانش بنیان دانشگاه در حد متوسط است. از بین ابعاد مرتبط با این شاخص میانگین متغیر نوآوری از سایر ابعاد دیگر عادت واره کمتر است در حالی که سه بعد دیگر تقریبا در حد متوسط با هم برابر هستند. نتیجه پژوهش اینکه استراتژی شکل گیری عادت واره کسب و کار داشتن توانمندی بازارگرایی با شناخت مناسب بازار، توانایی تعاملات اجتماعی در کسب و کار با استفاده از روابط عمومی بالا، داشتن توانایی نوآوری در تمام بخش های کسب و کار و داشتن توانایی تجاری سازی یعنی قدرت ارائه ایده های مناسب و کاربردی است.
مناطق ویژه اقتصادی، نوآوری، اقتصاد دانش بنیان با رویکرد اقتصاد مقاومتی در مبارزه با قاچاق کالا و ارز (با نگاهی به الگوی کشور چین)
منبع:
اقتصاد پنهان پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲ و ۲۳
119 - 137
حوزه های تخصصی:
پارادایم اقتصاد مقاومتی در مقابل اقتصاد متعارف نیازمند الگوها و روش های متمایز است. جهت مقاومت و مقابله با قدرت های اقتصادی می بایست علاوه بر اینکه از ظرفیت های اقتصادی داخلی بهره گیری می شود به مزیت ها توجه ویژه ای نمود اما فاصله ای که در طول سالیان متمادی میان کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به وجود آمده ، باعث گردیده است که کشورهای در حال توسعه نتوانند از پیشرفت های موجود بهره گیری نماید. در این میان مناطق ویژه اقتصادی میتوانستند نقش مهمی در توسعه اقتصادی کشور و با رویکرد اقتصاد مقاومتی ایفا نمایند. این امر اهمیت موضوع بررسی نقش مناطق ویژه اقتصادی در اقتصاد مقاومتی، نوآوری اقتصادی و مبارزه با قاچاق کالا و ارز نشان می دهد لذا به سوال این تحقیق دست مییابیم که با توجه به منویات مقام معظم رهبری در خصوص مبارزه با قاچاق کالا و ارز مدل دانش بنیانی که با استفاده از ظرفیت مناطق آزاد و ویژه اقتصادی - تجاری در الگوی اقتصاد مقاومتی مطرح است، چیست؛؟ در این مقاله با بهره گیری از نمونه ای تجربی و به روش تحلیلی توصیفی به تبیین الگویی جهت بهره گیری از دانش، فناوری و پیشرفت های بین المللی جهت تقویت اقتصاد ملی و با رویکرد اقتصاد مقاومتی می پردازیم. تا بتوان با بومی سازی یک الگوی اقتصاد دانش بنیان از کشور چین، نقش مناطق آزاد و ویژه تجاری در ورود علم و فناوری، کالا و خدمات به کشور ایران ارائه می نماییم. مناطق آزاد و ویژه تجاری در حماسه اقتصادی دارای نقشی پررنگ بوده و به عنوان یک فیلترینگ و با نگاهی دیگر به مثابه یک کاتالیزور جهت تبادل دانش، کالا و ارز هستند از این حیث اهمیت مبارزه با قاچاق کالا و ارز با توجه به ظرفیت این مناطق روشن می گردد.
بررسی نقش مؤلفه های اقتصاد دانش بنیان در وضعیت ایران و کشورهای حوزه سند چشم انداز با استفاده از روش های تحلیل تمایزی چندگروهی و k – میانگین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
481 - 501
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از اهداف غایی کشور در سند چشم انداز، دستیابی به مقام نخست اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه است که در جهت گیری های این سند، به اتکا بر دو بال اقتصاد و علم و فناوری (اقتصاد دانش بنیان) تأکید شده است. هدف از اجرای این پژوهش، تبیین جایگاه ایران میان کشورهای منطقه بر اساس مؤلفه های مدنظر در اقتصاد دانش بنیان است.
روش: این مطالعه بر اساس مستندات بانک جهانی و استفاده از روش های خوشه بندی مبنی بر الگوریتم K میانگین و تحلیل تمایز با هدف محاسبه شاخص اقتصاد دانش بنیان و تعیین مؤلفه ها و امتیاز هر یک از کشورهای مطالعه شده طی دوره 1995 تا 2015 انجام شده است. شایان ذکر است که کشورهای مدنظر بر اساس 14 متغیر در قالب چهار مؤلفه اقتصاد دانش بنیان در سه گروه خوشه بندی شده اند.
یافته ها: نتایج استفاده از روش K میانگین نشان داد که به ترتیب متغیرهای کاربران تلفن همراه، کیفیت مقررات، تعداد کاربران اینترنت به ازای هر هزار نفر، تعداد خطوط تلفن به ازای هر هزار نفر، بیشترین نقش را در جداسازی خوشه ها داشته اند. در روش تحلیل تمایزی چندگروهی، در تابع تمایزی نخست، متغیرهای کیفیت مقررات، تعداد کاربران اینترنت به ازای هر هزار نفر و کاربران تلفن همراه و در تابع تمایزی دوم، متغیرهای موانع تعرفه ای و غیرتعرفه ای، حاکمیت قانون و تعداد خطوط تلفن به ازای هر هزار نفر، بیشترین اهمیت را در ایجاد تمایز گروه های مختلف کشورها داشته اند.
نتیجه گیری: طی دوره 1995 تا 2015، ایران از لحاظ شاخص اقتصاد دانش بنیان پیشرفت شایان توجهی نداشته و در گروه دوم کشورها (سطح متوسط) از لحاظ شاخص ترکیبی اقتصاد دانش بنیان قرار گرفته است.
طراحی چارچوب بومی سنجش بلوغ مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۵
129 - 154
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر به عنوان عصر دانش و اقتصاد دانش بنیان، بکار گیری مدیریت دانش در سازمان ها و توسعه آن یک الزام است. بکار گیری مدیریت دانش به صورت موفق، نیازمند ارزیابی سطح بلوغ سازمانی است. این ارزیابی منجر به تشخیص موانع پیاده سازی مدیریت دانش و رفع آن خواهد شد. برای ارزیابی بلوغ مدیریت دانش سازمانی چارچوب های متفاوتی ارائه شده است. از طرف دیگر در این چارچوب ها ابعاد مختلفی برای بلوغ در نظر گرفته شده و همه این ابعاد وزنی یکسان دارند درحالی که با توجه به تفاوت های محیط سازمان ها این امر نیازمند بازنگری است. در این تحقیق ابتدا چارچوب پایه مناسب انتخاب شد. سپس با روش تحلیل شبکه ای فازی و مبتنی بر نظر خبرگان، عناصر چارچوب برای بانک انصار بومی سازی شد و وزن ابعاد و مؤلفه های آن تعیین شد. با این کار تشخیص وضعیت بلوغ با توجه به شرایط محیطی بانک دقت بیشتری خواهد داشت. در انتها چارچوب بومی سازی شده در قالب 5 سطح و 54 مؤلفه ارائه شده است و در هر سطح اولویت مؤلفه ها تعیین شده است. چارچوب ایجادشده انتقادات وارد بر چارچوب های قبلی ازجمله، انحراف به یک بعد خاص، عدم تعیین تکلیف اختلاف سطح در زمینه های مختلف فرآیندی و بی توجهی به تفاوت اهمیت ابعاد مختلف بلوغ مدیریت دانش را مرتفع کرده و امکان استفاده از این متدولوژی در بانک ها و سازمان های مالی ایرانی را فراهم نموده است.