مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
صورت منطقی
حوزه های تخصصی:
زبان و نسبت آن با فلسفه از مسائل اساسی در تفکر ویتگنشتاین به حساب می آید . هدف از تدوین این مقاله بیان دیدگاه ویتگنشتاین در خصوص زبان و فلسفه و ارتباط آن دو است . ویتگنشتاین متقدم معتقد بود که زبان ذاتأ دارای خصلت تصویری است و ساختار عالم ساختار آن را تعیین میکند . فلسفه را نیز فعالیتی نقادی می داند که وظیفه آن روشن ساختن اندیشه هاست . اما در دوره متأخر از این عقیده صرف نظر کرد و اعتقاد داشت که زبان همچون ابزار است و برای فهم معنای زبان بایستی به کاربرد آن در زندگی مردم توجه کنیم . در این دوره او قائل بود که ساختار زبان ما بیانگر نحوه اندیشه ما در خصوص عالم واقعی است و فلسفه در نظر او نوعی درمانگری است و فیلسوف کسی است که بیماریهای فهم انسان را علاج میکند.
تحول سازوکار صورت منطقی از نظریه اصل ها و پارامتر ها تا برنامه کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صورت منطقی در دو نظریه متاخر چامسکی نظریه اصل ها و پارامترها وبرنامه کمینه گرا -، سطحی از دستور است که به آن نحو پنهان گفته می شود. این سطح با الگوگیری از منطق محمولات عهده دار تعبیر ساخت هایی نحوی در سطح معنای منطقی است. صورت منطقی برخلاف منطق محمولات مبتنی بر اصل ها و قاعده های نحوی است و به همین دلیل به آن صورت منطقی گفته می شود. صورت منطقی هر چند به تعبیر سازه برحسب دامنه ، می پردازد؛ اما بخش کامل معنایی نیست و معنای نهایی جمله با توجه به عوامل چندگانه معنایی تعیین می شود که صورت منطقی تنها یکی از آن هاست. صورت منطقی دارای دو روش متفاوت تعبیری در نظریه اصل ها و پارامتر ها و برنامه کمینه گراست. این مقاله با بررسی این موضوع در دو زیر بخش جداگانه، چنین نتیجه گیری کرده است که قاعده اصلی در نظریه اصل ها و پارامترها قاعده ارتقاء توانایی تعبیر همه ساخت های دارای سور را ندارد. اما برنامه کمینه گرا علاوه بر اینکه چنین سازه هایی را می تواند تعبیر کند از روش های کمتری هم استفاده می کند؛ بنابراین نسبت به نظریه نخست، کارآمدتر است
سوژه و صورت منطقی در تراکتاتوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویتگنشتاین متقدم، با گره زدن زبان به ضرورت، معنا را از ایده های ذهنی صرف جدا می کند. به نظر او زبان ساختاری منطقی دارد که روگرفتی از ضرورت های موجود در عالم است. او برای تبیین ضرورت های موجود در عالم، تعریف خاصی از مفهوم شیء ارائه می دهد. به ازای هر شی، نشانه ای را در زبانِ ممکن، واجدِ معنا می داند و روابط بین اشیا را حاصل بالفعل شدن امکان های ترکیبیِ خاص هر شی می انگارد. در نظر او ساختار منطقی زبان، برآمده از چارچوبِ عالمِ متشکل از اشیا است و زبان تنها در صورتی معنادار است که تصویرگر این عالم باشد. ویتگنشتاین بدون آن که از مفاهمه حرفی به میان بیاورد، خودِ چگونگیِ ممکن بودنِ زبان را مورد بررسی قرار می دهد و به عنوان پاسخ، صورت منطقی را مطرح می کند. در طراحی او از زبان، سوژه جایگاه معنابخشی خود را از دست می دهد و اشیای عالم و امکان های ترکیبی آن ها عهده دار معنا می شوند.
تلقی ویتگنشتاین متقدم از این که «چیزی هست»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ی تصویری زبان، معناداری گزاره های مشهور به هلیه بسیطه را به چالش می کشد. این گزاره ها در دسته بندی تراکتاتوسی نه در دسته ی گزاره های ابتدایی قرار می گیرند و نه در دسته ی گزاره های ترکیبی. با جستجو راجع به وجود در تراکتاتوس با دو دیدگاه مواجه می شویم. در دیدگاه اول، ویتگنشتاین با رد معناداری گزاره هایی مثل "100 چیز وجود دارد"، عبارت "وجود دارد" را در زبان به آن جهت که توصیف گر هیچ اوضاع اموری نیست، در دسته ی مفاهیم صوری قرار می دهد. در دیدگاه دیگر، او با ارائه توصیفی از عبارت این که "چیزی هست" آن را پیش از تجربه و حتی پیش از منطق قرار می دهد. آن چه در نقطه نظر اول راجع به کاربرد "وجود دارد" در زبان ذکر می شود به لحاظ نتیجه مشابه دیدگاه راسل در باب گزار های وجودی است اما در نقطه نظر دوم ویتگنشتاین در برابر ایده ی راسل راجع به این که "چیزی هست" می ایستد، آن را غیرقابل تالیف به وسیله ی گزاره های منطقی می داند و مجاز دانستن کاربرد اینهمانی در منطق را عامل این خطای راسل معرفی می کند. بنابراین در کنار دلیل ویتگنشتاین در عبارت 5.53 می توان عدم امکان تصویر سازی دوقطبی از این که "چیزی هست" را به عنوان دلیلی برای رد ضرورت نیاز به نشان اینهمانی قرار دارد.
جستاری در روش تحلیل منطقی با تکیه بر نظریه وصف های راسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف راسل تأسیس زبانی ایدئال برای حل کژتابی های فلسفی و دشواری های زبان طبیعی است. این زبان منطقاً کامل، ساختار اندیشه ما و ساختار معرفت ما را آشکار می سازد. پروژه تأسیس زبان ایدئال چیزی جز حرکت درجهت تحلیل منطقی نیست. راسل، با تکیه بر تحلیل منطقی، با رسم تمایز میان نام و وصف به سه پرسش اساسی در باب این همانی، اصل طرد شق ثالث یا گزاره های سالبه جزئیه و گزاره هایی که موضوع آنها عدم است، یا به عبارتی به هیچ چیز اشاره نمی کند، پاسخ می دهد. در مقاله نیز حاضر برآنیم تا ضمن شرح دیدگاه راسل در باب تحلیل منطقی و تعریف آن، به نظریه وصف های او، در مقام موخره و وجه مصداقی تحلیل منطقی، نظر کنیم. در بحث از «تحلیل منطقی» کوشیده ام نشان دهم، معنای «تحلیل منطقی کردن» چیست. برای بیان مقصود راسل در این باب، به توضیح پروژه راسل یعنی تأسیس زبان ایدئال نیز، پرداخته ایم. در قسمت دوم مقاله، نظریه وصف های راسل را به مثابه وجه مصداقی تحلیل منطقی ، با تکیه بر دو مقاله «درباره اشاره» و «درباره وصف ها» توضیح داده ام.
از صورت منطقی تا صورت زندگی: بررسی انتقادی دنیل هوتو از ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
65 - 89
حوزه های تخصصی:
از آنجا که ویتگنشتاین دارای دو فلسفه است، یکی از دغدغه های مفسران او، درک ارتباط بین دو فلسفه اوست. هوتو از جمله مفسرانی است که تلاش کرده ارتباطی وثیق میان فلسفه های او برقرار کند تا تفسیری منسجم و سازگار از آن ها ارائه دهد. به اعتقاد او، چنین دیدگاهی منجر به رفع اختلافات سطحی و عمیق در فلسفه های ویتگنشتاین می شود. به بیان هوتو، بستر یکپارچه ای که فلسفه های ویتگنشتاین را به هم مرتبط می کند «غایت فلسفه» از نظر او، و رویکردش نسبت به «ماهیت و معنای زبان» است. بنابر تفسیر هوتو، غایت فلسفه در دو دوره فکری ویتگنشتاین توصیف بوده است. اما رویکرد فلسفی او در مورد ماهیت زبان دچار تحول شده است: تحول از صورت منطقی به صورت زندگی. همت هوتو بر این است که نشان دهد این تحول خواست اصلی ویتگنشتاین نبوده، و در اثر روشی که برای ارائه تفکر خود برگزیده، پیش آمده است. او رویکرد ویتگنشتاین در فلسفه دوم را که برمبنای نگرش کارکردی است صحیح می داند، اما رویکرد او در فلسفه اول را بر مبنای نظریه تصویری و ناصحیح می خواند، و معتقد است سردرگمی ویتگنشتاین باعث وقوع این رویکرد ناصحیح شده است. هوتو قصد دارد روش فلسفه دوم را به فلسفه اول تسری دهد تا کل فلسفه او با یک غایت و یک رویکرد مورد تفسیر قرار گیرد. گرچه نتیجه ای که هوتو می گیرد بدیع است، اما به این امر می انجامد که در رساله، نکته قابل ملاحظه ای وجود ندارد که ارزش حفظ کردن داشته باشد.