مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
هدایت
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۷ شماره ۷۵
41-60
حوزه های تخصصی:
شیوه نگارش و پرداخت شخصیت ها در رمان بوف کور به گونه ای ا ست که این متن را همواره در میدان دیدگاه های گوناگون و رویکردهای مختلف قرار داده است. یکی از شخصیت های رازآمیز و بحث برانگیز این رمان، «زن اثیری» است. تاکنون نظرهای گوناگونی درباره چیستی و کیستی این زن داستانی از سوی تفسیرگران و منتقدان بازگفته شده است. این مقاله پس از بررسی دیدگاه های پیش گفته، به تبارشناسی «زن اثیری» بر پایه نشانه هایی از درون متن و نشانه هایی از بیرون متن پرداخته است. این نوشته در پی پاسخ بدین پرسش است: آیا شخصیت «زن اثیری» تنها برآمده از خیال خلاق داستان پرداز است یا ریشه در واقعیت های بیرونی دارد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که تصویر زن اثیری و مکان به خاک سپاری او با برخی از یافته های باستان شناسی در منطقه «نقاره خانه ری» همسویی دارد. بازگشت روان مردگان به جهان زندگان در آثار دیگر هدایت نیز نظر نگارندگان این مقاله را پشتیبانی می کند که معتقدند: «این زن می تواند همان "نجیب زاده دیلمی" باشد که در نقاره خانه ری به خاک سپرده شده، از سوی هدایت بازآفریده شده است».
بررسی مؤلفه های شخصیت پرخاشگر براساس نظریه کارن هورنای در آثار جمال زاده و هدایت با تکیه بر داستان های آدم بدنام و علویه خانم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۴
99 - 118
حوزه های تخصصی:
پرخاشگری یکی از انواع روان رنجوری است. برخی از روانشناسان چون فروید، آدلر هورنایگوردون آلپورتمک کری، پل کاستا فروم و موری نظریاتی را درباره پرخاشگری مطرح کرده انددر این پژوهشنظریه کارن هورنای به عنوان چارچوب نظری انتخاب شده است؛ زیرا دیدگاه او با داستان های جامعه آماری این پژوهش و همچنین با نحوه شخصیت پردازی داستان ها تناسب بیشتری دارد>هورناییکی از پیروان فروید در زمینه روان کاوی اجتماعی است>ویافراد روان رنجور را به سه تیپ: 1. مهرطلب ( مطیع) 2. برتری طلب (پرخاشگر) 3. عزلت طلب (منزوی)تقسیم می کندبرتری طلبی یا پرخاشگریموضوع اصلی این پژوهش است>از مباحثی که هورنای درباره پرخاشگری مطرح کرده است<span شش مؤلفه مهم به روش استنتاجی و استنباطی به دست آمد که عبارت اند از: 1. سلطه جوییبی اعتنایی به دیگران و داشتن توقعات نابجا 2. بدزبانی وتحقیر دیگران 3. بی رحمی4. آشکار کردن بی ملاحظه خشونت 5. اصالت منفعت و استثمار دیگران 6. جر و بحث شدید و انتقاد از دیگران . بررسی ها نشان می دهد که بسامد مؤلفه بدزبانی و تحقیر دیگران از سایر مؤلفه ها بیشتر است . روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی استچشم انداز پژوهش نشان دهنده آن است که پرخاشگری یکی از ویژگی های مهم رفتاری ایرانیان بر اساس داستان های جمال زاده و هدایت است؛ زیرا در این داستان ها شمار زیادی از مصادیق پرخاشگری وجود دارد.
داستان هوسباز پُلی برای رسیدن به بوف کور
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۹)
41 - 53
حوزه های تخصصی:
داستان هوسباز و بوف کور از جمله آثاری هستند که صادق هدایت در هند نوشته است. هدایت در سال 1315 به دعوت «شین پرتو» وارد بمبئی شد و در آپارتمان وی اقامت گزید. او در این شهر ابتدا داستان کوتاه هوسباز را نوشت و سپس آن را گسترش داد و از روی آن، رمان بوف کور را نوشته و منتشر ساخت. هر دو داستان در همان سال 1315 در بمبئی منتشر شدند. اهمیت این دو داستان و شباهت های کم نظیر ساختاری و محتوایی میان آن دو نویسندگان را بر آن داشت تا با رویکرد تحلیلی- تطبیقی به واکاوی این دو اثر بپردازند. از نتایج تحقیق برمی آید که دو داستان یادشده هم از نظر انتقادی یا بدبینانه به زندگی و گرایش شدید به انزوا و مرگ اندیشی و هم از نظر ساختاری و روایت گری بسیار به یکدیگر شبیه هستند. مقاله حاضر تلاش دارد تا همانندی های هر دو داستان را با دلایل و شواهد بررسی و تحلیل کند.
بررسی و تحلیل تقابل های دوگانه در بوف کور صادق هدایت
حوزه های تخصصی:
«تقابل های دوگانه» یکی از مهم ترین کارکرد ذهن جمعی بشر است، و اساسی ترین مفهوم ساختارگرایی را تشکیل می دهد. نخستین بار نیکلای تروبتسکوی، واج شناس(01890-1938 م.) از اصطلاح «تقابل های دو گانه» نام برد. از آن جایی که اساس ساختارگرایی بر تقابل های دوگانه است، در پَساساختارگرایی نیزنشانه هایی از یک حرکت متقابل، با دو پاره کردن نشانه به دال و مدلول قابل درک است. درحقیقت آواها و اندیشه ها، توده های بی شکلی هستند که در میان آن ها صورت به وجود می آید این شکل گیری با استفاده از روابط جانشینی و عناصر هم نشینی انجام می گیرد. با بررسی ساختارداستان بوف کور می توان به ساختار تفکر نویسنده ی آن پی برد. به نظر می رسد، متن داستان بوف کور تشکیل دهنده ی یک نظام فکری است که این نظام، ماتریسی از تقابل هاست.هم چنین در شرح ساختار بوف کور باید گفت که اساس این کتاب بر تقابل های متضاد و پاردوکسی است. وجود تقابل در این اثر موجب تحولاتی عظیم و گسترده گردیده و از سویی دیگر سبب شده تادر این اثر، ایده ی وحدت ازکثرت نزج و شکل بگیرد و در اصل اساس فلسفه بوف کور نیز برهمین مبناست.این پژوهش، به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و استواری بر چارچوب نظری «تقابل های دو گانه »، می کوشد با ردگیری این کارکرد در بوف کور به این پرسش بنیادین پاسخ دهد که نظام فکری مبتنی برتقابل های دو تایی این اثر چیست؟ تقابل های دوگانه یکی از محوری ترین بنمایه در بوف کور است، که در سه حوزه تضاد، پاردوکس و توصیف قابل بررسی است.
افضلیت انبیا از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرچه مسئله افضلیت امام در کتب کلامی شیعه و اهل سنت به طور مفصل تبیین و بررسی شده، به موضوع افضلیت انبیا کمتر توجه گشته است. در تحقیق حاضر بر آنیم تا با مراجعه به آیات قرآن به روش استنادی – تحلیلی، مسئله لزوم افضلیت انبیا به نحو مطلق را تبیین و بررسی کنیم تا دریابیم آیا از آیات، لزوم و ضرورت برتری پیامبران بر افراد زمان خود (امت خود) به نحو مطلق و در همه ابعاد استفاده می شود یا خیر؟ خداوند سبحان در برخی آیات قرآن تبعیت از برخی انبیا را به نحو مطلق واجب می داند که بالملازمه دلیل بر افضلیت مطلق آنان نیز می باشند و برخی دیگر از آیات موهم وجود نقایصی در عده ای از انبیای الهی است و برخی آیات دیگر به صورت روشن، بر عدم افضلیت آنان به نحو مطلق دلالت دارند و به نظر می رسد مسئله افضلیت انبیا و قلمرو آن با هدف و ضرورت بعثت، رابطه تنگاتنگ دارد. ازاین رو مطابق آیات قرآن، برتری انبیا در حیطه و قلمرو هدایت، امری بایسته است، ولی نسبت به برتری در دیگر ابعاد و جوانب نه تنها دلالتی ندارند، بلکه دلیل بر خلاف آنها نیز می باشند.
بازگفت منطقی و بررسی ادله ضرورت دین از دیدگاه حکیمان شیعه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیبست و یکم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۸۳)
145 - 174
حوزه های تخصصی:
در حوزه اندیشه دینی ادله متعددی برای اثبات ضرورت دین ارائه شده است. این مقاله به بازگفت منطقی و بررسی این ادله از دیدگاه حکیمان شیعه - ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا - می پردازد. این حکیمان پنج برهان بر ضرورت دین اقامه کرده اندکه عبارتند از: مدنیت، سعادت، هدایت، معرفت و عنایت. در میان این برهان ها، برهان مدنیت مورد اتفاق همه است و با باور به مدنی بالطبع بودن انسان، او را نیازمند اجتماع و سپس قانون عادلانه دانسته اند که در نهایت با تحقق آن ضرورت دین را اثبات می کنند. ابن سینا با طرح مسئله سعادت و شقاوت اخروی و اینکه راه شناخت و وصول به سعادت تنها به واسطه نبی است، ضرورت دین را اثبات می کند. در سه برهان دیگر که در آرای ملاصدرا آمده است، به تفصیل به ضرورت وجود نبی که همان ضرورت دین در جهت هدایت انسان، معرفت رب و عنایت حق تعالی است پرداخته شده است.
واکاوی دلالت های قوانین و اصول فیزیک کوانتوم در حوزه استعدادیابی(نظریه کوانتومی استعداد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله استعدادیابی یکی از مباحث مهم در حوزه آموزشی و پژوهشی است که همیشه به عنوان دغدغه ای برای نظام های آموزشی مطرح بوده است. بررسی مسائل شناسایی و هدایت دانش آموزان مستعد می تواند بخش عظیمی از فعالیت های مجریان و دست اندرکاران را روشن و شفاف نماید، تا رسالت خود را به نحو احسن انجام دهند؛ از سوی دیگر، فیزیک کوانتوم همواره در مسائل آموزشی به کاررفته و در تبیین مسائل آموزشی و تربیتی بسیار اثربخش بوده است. هدف این پژوهش بررسی دلالت های قوانین و اصول فیزیک کوانتوم در حوزه استعدادیابی دانش آموزان بود. در این مطالعه با توجه به ماهیت پژوهش از روش کیفی جستارنظرورزانه استفاده شد. در این پژوهش ضمن بررسی مفاهیم فیزیک کوانتومی همچون دوگانگی موجی-ذره ای، عدم قطعیت هایزنبرگ، اصل مکملیت بور، گربه شرودینگر، کل انگاری و پدیده تداخل(سازنده/ویرانگر) به تبیین مسائل حوزه شناسایی و هدایت دانش آموزان با استعداد پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد که دوگانگی موجی-ذره ای بر آگاه سازی و تحریک حوزه استعدادی یادگیرندگان، مسئله عدم قطعیت هایزنبرگ، اندازه گیری بور، شرودینگر بر استفاده از چندین ابزار ومنابع جهت شناسایی، شناسایی در موقعیت خاص استعداد و مشاهده دقیق یادگیرندگان در محیط های مختلف، مسئله کل انگاری بر خروج از نگاه کلی به حوزه استعدادی ونگاه ریزبینانه به آن دلالت دارد و همچنین پدیده تداخل ناظر بر ایجاد موقعیت مشارکت یادگیرندگان با حوزه استعدادی مشترک و توجه به نحوه رفتارهایمان در برخورد با دانش آموزان با استعداد، است
تأملی در کارنامه سیاسی و کتاب خاطرات و خطرات مهدی قلی خان مخبرالسلطنه هدایت
حوزه های تخصصی:
طولانی ترین دوران نخست وزیری در دوره رضاشاه را مهدی قلی خان مخبرالسلطنه ی هدایت داشته است. وی که به مدت ۶ سال از ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۲ عهده دار این منصب بوده خاطرات خود را از دوران سلطنت هفت پادشاه قاجار و پهلوی تحت عنوان خاطرات و خطرات به رشته ی نگارش در آورده است. تصویری که هدایت از خود در این کتاب نشان می دهد با آنچه در کارنامه ی سیاسی او دیده شده متفاوت و بعضاً متضاد است. او در این کتاب خود را فردی ضد بیگانه و مخالف استبداد و برخی اصلاحات رضاشاهی نشان می دهد اما کارنامه ی سیاسی او چیز دیگری نشان می دهد. بررسی این کارنامه و روشن ساختن بعضی از تعارضات در نوشته های مخبرالسلطنه موضوع این مقاله است. در نوشته ی حاضر کوشش می شود تا با استفاده از برخی منابع و مآخذ بر مبنای روش تحقیق کتابخانه ای به بررسی مسئله شخصیت مخبرالسلطنه ی هدایت و رای آنچه وی در خاطراتش به آن اشاره کرده پرداخته شود.
قرائت های مختلف از حیات جسمانی عیسی(ع) در قرآن و عهد جدید
حوزه های تخصصی:
کیفیت حیات حضرت عیسی(ع) همواره یکی از بحثبرانگیزترین مباحث حتی در میان مسیحیان است. در این مقاله ابتدا با تحلیل اسنادی و مبتنی بر نصوص اولیه مسیحی، به دستهبندی سه دیدگاه قابل استخراج از این نصوص درباره سرشت الوهی یا طبیعی عیسی(ع) پرداختهایم و سپس این موضوع را از دیدگاه قرآنی بررسی کردهایم. سه دیدگاه سرشت الهی، سرشت الهی انسانی و سرشت انسانی و طبیعی عیسی(ع) در نصوص مسیحی و نیز سرشت غیرالوهی عیسی(ع) دیدگاههابی هستند که در اندیشهقرآنی بررسی شدهاند در ادامه، با تحلیلی فلسفی و کلامی به پارادوکسها و برخی دشواریهای نظری و کلامی پیشِ روی برخی دیدگاههای مسیحی در حوزههایی نظیر «پرستش»، «وحدت ذات خداوند»، مسئله هدایت و نیز مسئله فهمپذیری فعل خداوند پرداختهایم. در این میان به مسئله «هدایت» بهعنوان یکی از کلیدیترین اهداف نبوت توجه شده است؛ اینکه تجانس زیستی نبی با جامعه مخاطبان وی، اساساً هدایت را ممکن میسازد و سپس در دل این امکان، احتمال تحقق اهداف نبوت و اقبال به نبی، تحقق هدایت را افزایش میدهد؛ تجانسی که از قرآن کریم و در باب پیامبر اسلام(ص) و انبیای سلف از جمله عیسی(ع) نیز قابل استخراج است و بر این اساس، دعوت انبیا از دید قرآن با اقبال مواجه بوده است؛ اما برخی دیدگاههای مسیحی که تمام یا وجهی از سرشت عیسی(ع) را الوهی میدانند، بهلحاظ نظری و کلامی، تحقق تدریجی رستگاری و مفهوم «هدایت» در طول تاریخ، نقش اراده انسانی مؤمنان در تحقق این امر و نیز توفیق انبیا در این امر را با چالش مواجه میسازند؛ رویکرد قرآنی با این چالش مواجه نیست.
هدایت و ضلالت قرآنی و رابطهآن با اختیار انسان از منظر علامه طباطبایی، فخر رازی و زمخشری
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهم قرآنی مسئله هدایت و ضلالت است؛ در این رابطه، قرآن در مواردی هدایت و ضلالت را به خدا نسبت میدهد و درآیاتی نیز بر اراده و اختیار انسان در هدایت و ضلالتش تأکید دارد. چه رابطهای بین هدایت و ضلالت الهی و نقش افعال اختیاری و ارادهانسان از منظر قرآن وجود دارد؟ این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی به بررسی آیات هدایت و ضلالت در قرآن از دیدگاه علّامه طباطبایی در تفسیر« المیزان» ، فخررازی در تفسیر مفاتیحالغیب و زمخشری در تفسیر کشاف میپردازد. هدف این پژوهش، یافتن رابطهای معنادار بین هدایت و ضلالت الهی است که از ظاهر برخی ازآیات قرآن فهمیده میشود و نیز نقش اختیار و اراده انسان در این موضوع که از بعضی آیات دیگر استنباط میشود. علّامه طباطبایی هدایت ابتدایی و توفیقی را به اراده الهی و ضلالت ابتدایی را به اراده انسانی و ضلالت کیفری را نوعی مجازات الهی میداند؛ فخر رازی با پذیرش مسلک جبرگرایانه، خداوند را خالق همهچیز از جمله هدایت و ضلالت بیان کرده است و زمخشری، براساس مکتب اعتزال، استناد هدایت و ضلالت در آیات قرآن به خداوند را نوعی مجاز میداند و بر نقش اراده و اختیار انسان تأکید دارد.
نگاهی تطبیقی به تفسیر آیه «اهتداء بالنجم»
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
33 - 46
حوزه های تخصصی:
مسئله هدایت انسان ها و قرار گرفتن بشر در مسیر صحیح زندگی در منظومه فکری اسلام اهمیت بسیاری دارد. ایده اصلی این نوشتار تحلیل و بررسی آیه ای است که از وجود علامات و نشانه هایی برای هدایت انسان ها خبر می دهد. اگرچه کلام بیشتر مفسران با تکیه بر سیاق آیات معنای ظاهری را می نمایاند، روایاتی از معصومین ذیل آیه وجود دارد که تفسیری متفاوت از «علامات» و «النجم» ارائه می دهد. تفسیری که با نگاهی تأویلی به آیه، مصداق باطنی دو واژه فوق را پیامبر؟ص؟ و ائمه بعد از ایشان معرفی می کنند، برداشتی باطنی که با معنای ظاهری آیه هماهنگ است؛ چه آنکه همانند سایر علامات طبیعی و مادی، معصومین؟عهم؟ راهنما و هادی انسان به سوی مقصد و کمال نهایی است. یکی از آیاتی که می توان در راستای اثبات نقش هدایتگری ائمه؟عهم؟ از آن استفاده کرد آیه شریفه «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ» است.
پژوهشی در آرایه های بیانی قرآن و تأثیر آن در تربیت و هدایت انسان
حوزه های تخصصی:
یکی از سبک های بیان در قرآن، استفاده از آرایه های ادبی تشبیه، استعاره و کنایه برای تربیت و هدایت نوع بشر و به تعقّل و تفکّر واداشتن اوست. تصاویر بیانی که از این طریق پدید آمده به بیان زندگی انسان، رابطه او با جهان هستی، فرجام کار او، احوال بهشت و جهنم و نعمت ها و نقمت های آن دو، طرح قصه های عبرت آموز و اموری از این دست، پرداخته است. در این جستار، به روش توصیفی تحلیلی و با بررسی آیاتی از قرآن،کاربردهای مختلفِ شیوه های بیانی، بررسی شده و در ضمن پرداختن به هر یک از آرایه ها از لحاظ ادبی و برداشت تربیتی -هدایتی از آن ها به تحلیل هر یک پرداخته شده است. نتیجه بحث نشان می دهد که طرز بیان قرآن در تربیت و هدایت انسان اینگونه است که تمام فضایل و رذایل اخلاقی از طریق تصویر سازی در متن قرآن، به نیکویی ترسیم شده و زیبایی اخلاق پسندیده و پستی رفتارهای ناپسند در پیش چشم انسان مجسّم شده تا از آن درس زندگی بیاموزد و آن را سرمایه حیات دنیوی و سعادت اخروی خویش قرار دهد.
بررسی پرخاشگری زنان در آثار جمال زاده و هدایت بر اساس نظریه کارن هورنای
منبع:
زن و فرهنگ سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
33-47
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی پرخاشگری زنان در آثار جمال زاده و هدایت بر اساس نظریه کارن هورنای بود. ویژگی های دو شخصیت زن به نام های تاج الملوک و عزیزآغا در داستان های «نیکوکاری» و «طلب آمرزش» از آثار داستانی جمال زاده و هدایت به عنوان نمونه انتخاب شدند. طرح پژوهش، توصیفی - تحلیلی است. اطلاعات از طریق اسنادی و کتابخانه ای به دست آمد. در این پژوهش با استفاده از روش « تحلیل محتوا » مطالب مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مهم ترین ابعاد پرخاشگری دو شخصیت اصلی در آثار داستانی این دو نویسنده بر اساس نظریه هورنای، بدزبانی و تحقیر دیگران، بی رحمی، آشکارکردن بی ملاحظه ی خشونت، اصالت منفعت و استثمار دیگران، سلطه جویی؛ بی اعتنایی به دیگران و داشتن توقعات نابجا، جر و بحث شدید و انتقاد از دیگران می باشد. هم چنین بررسی ها نشان می دهد که زنان در آثار داستانی هر دو نویسنده، بدزبانی و تحقیر دیگران را بیشتر از دیگر ابعاد پرخاشگری مطرح کرده اند.
بررسی تحلیلی مفهوم و مصداق صراط مستقیم در قرآن و حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عرف قرآن صراط، یک راه بیش نیست و مستقیم است؛ راه مستقیم آن است که انحرافی و اعوجاجی یا کژی در آن نباشد بر خلاف راههای انحرافی. صراط، شاهراهی است که بر همه ی«سبیل»های رسیدن به خدا برتری و احاطه دارد . میان خدا و بندگان، چند سبیل و یک صراط مستقیم برقرار است.تفسیر های مختلفی که مفسران در باره صراط مستقیم نقل کرده اند، همه در واقع به یک چیز باز می گردد: همان دین و آئین الهی در جنبه های اعتقادی و عملی که راه و رسم رساندن خلایق به سوی خدایند. این مقاله به روش توصیفی – تحلیلی و تفسیری و بررسی اقوال مختلف، مفهوم عام از صراط مستقیم را ترجیح می دهد. اقوال و اشارات مختلف در روایات و تفاسیر بیان مصادیق این مفهوم عام است. در این مقاله روایت قرآن از صراط مستقیم به تصویر کشیده شده است. ظهور این تصویر در سوره حمد که عصاره تمام قرآن است آشکار است. به نظر می آید این دیدگاه با کلیت آموزه های قرآن و روایات در تبیین معنای صراط مستقیم سازگارتر باشد.
بررسی تطبیقی«پوچ گرایی» در آثار ساموئل بکت و صادق هدایت با تأکید بر رمان های مالون می میردو بوف کور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴۱
163-187
حوزه های تخصصی:
«پوچ گرایی» تفکری است که ریشه در عوامل مختلفی مانند فقر آرمان، ماده گرایی، نداشتن هدف، مرگ اندیشی، شکست ها و... دارد که در ادوار مختلف به بحران های عمیقی در زندگی بشر منجر شده است. برخی «پوچ گرایی» و «نیهیلیسم» را دو مقوله نزدیک به هم و حتی یکسان می دانند؛ ولی واقعیت این است که این دو ازلحاظ معنایی، تفاوت هایی با هم دارند؛ در نظر یک انسان پوچ گرا، ارزش ها و هدف ها سقوط می کنند؛ اما در نیهیلیسم اساساً ارزش یا هدفی وجود ندارد. در میان نویسندگان معاصر افرادی همچون صادق هدایت نویسنده روشنفکر ایرانی و ساموئل بکت نویسنده و نمایش نامه نویس ایرلندی که به حق او را «پدرخوانده پوچی» نامیده اند، پیام آوران فلسفه پوچی هستند. هدف نویسندگان در این مقاله، بررسی تطبیقی «پوچ گرایی» در آثار مشهور این دو نویسنده بزرگ با تأکید بر دو اثر معروف آن ها به نام های «مالون می میرد» و «بوف کور» است. نوع پژوهش حاضر، توصیفی_تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و فیش برداری از کتاب های دو نویسنده و بررسی محتوای آثارشان است. مطالب جمع آوری شده موردتحلیل نشان می دهد که این دو نویسنده ازلحاظ فکری علاوه بر شباهت های زیاد فکری، تفاوت هایی نیز با هم دارند؛ هر دو به تأثیر از مکتب سورئالیستی، محاکات را از عالم بیرون به عالم درون برده و با استفاده از افکار و خیالات خود، جهان را پوچ و یأس آلود نشان می دهند، با این تفاوت که عقاید و نظریات بکت در این داستان بیشتر به «پوچ گرایی فلسفی» و عقاید هدایت به آراء و نظریات «نیهیلیست ها» نزدیک است.
تبیین نسبت همزمان هدایت و اضلال به خداوند و به انسان بر اساس آموزه های قرآنی
منبع:
الاهیات قرآنی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۲
29 - 48
حوزه های تخصصی:
در برخی آیات قرآن، هدایت و ضلالت بشر به خداوند نسبت داده شده است و از سوی دیگر، انسان دارای اراده و اختیار است و هدایت و ضلالت او به دست خودش اتفاق می افتد. هدف این مقاله، بررسی این تناقض ظاهری و امکان جمع بین این دو نسبت است. سوال اصلی این است که: نسبت دادن هدایت و ضلات هم به انسان و هم به خداوند سبحان چکونه قابل تبیین است؟ بحث هدایت و اضلال الاهی از آن جهت اهمیت دارد که شبهه معروف جبر در هدایت و ضلالت را حل می کند، چرا که ظاهر اضلال و هدایت الاهی این است که انسان اختیاری در گمراه شدن خود نداشته و خداوند افراد را مجبور به پیمودن راه درست یا نادرست می نماید. این پژوهش از نوع تحلیل محتواست و با بررسی آیات و روایات مرتبط و مراجعه به منابع موجود و تفاسیر قرآن انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که هدایت و اضلال الاهی دو نوع است: ابتدایی و جزایی؛ و هیچ یک از این دو نوع منافاتی با اختیار انسان ندارد چرا که یا قابل استناد به خداوند نیست و یا اگر هست، اختیار انسان را سلب نمی کند. هم چنین هدایت ابتدایی (به معنای نشان دادن راه کمال و سعادت به انسان) و هدایت جزایی ( به عنوان نتیجه بهره گیری اختیاری انسان از اسباب هدایت ابتدایی خداوند) و نیز اضلال جزایی ( به عنوان نتیجه سوء اختیار خود انسان)، در عین این که این سه قسم قابل استناد به خداوند است منافاتی هم با اختیار انسان ندارند. اما اضلال ابتدایی قابل استناد به خداوند نیست.
«سنّت » و جایگاه آن در اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۲
41-66
حوزه های تخصصی:
در نظر اکثر قریب به اتفاق مسلمانان پس از قرآن، «سنّت » مهم ترین منبع شناخت اسلام است. برداشت غلط از مفهوم جامعیت اسلام، انتظار حداکثری از فقه و محدود کرن دایره هدایت دینی به پیروی از احکام فقهی موجب اهمیّت یافتن نقش این منبع گردید. معتبر دانستن قرآن و سنّت، آنهم در حد کلیات دینی مستلزم این نیست که مجموع این دو مرجع جامع و کافی برای پاسخ گویی به همه نیازها و استغنای از عقل و تجربیات بشری باشد. در مورد اعتبار و منبع سنّت، دایره شمول و دوام، نسبت آن با قرآن و نقش آن در تحقق اهداف دین و هدایت مردم، پرسش ها و شبهاتی مطرح شده که در این مقاله به نحو مستند، مستدل و فشرده، بررسی و نقادی شده است. در این راستا در نگاه اکثر پژوهش گران، حجیّت بیان پیامبر(ص)، اهل بیت(ع) یا صحابه را، باید از قرآن استخراج کرد و سنّت منبعی مستقل از قرآن برای تشریع نیست. گفتار آن حضرت، تجلی شخصیت پاک، قرآنی و اجتهادات ایشان است که در صورتی می تواند اعتبار دینی پیدا کند که حداقل، وحی در مورد ان ساکت باشد. سیره عملی آن حضرت، به هدایت وحی، تجدید و احیای همان سنن ابراهیمی است که در میان قریش شناخته شده و گروهی که به حنفا یا صائبی مشهور بودند به آن عمل می کردند و برخلاف احادیث آن حضرت، نگرانی از فراموشی، تحریف یا آمیختگی آن با قرآن کمتر بود و لزومی به نهی از نگارش آن در عصر تشریع وجود نداشت. اما صرف نظر از ضعف سندی روایات نهی از کتابت حدیث، نمی توان این نهی را عمومی و همیشگی دانست. با این همه، باید اذعان داشت احادیث مرویه ظنّی الصدور است لکن، علم و یقین در فروع و احکام، بر خلاف اصول عقاید، ضروری و لازم شناخته نشده است.
توحید ربوبی و عنایت الاهی در نظام اندیشه قرآنی
منبع:
الاهیات قرآنی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۴
47 - 73
حوزه های تخصصی:
محور اصلی نگاشته حاضر بررسی تحلیلی نگاه قرآن به مسئله توحید ربوبی است. مهم ترین حوزه پیوند یافته با این مسئله امری است که از آن با عنوان عنایت و یا به تعبیر قرآنی هدایت، نصرت، امداد و همانند آن می توان یاد نمود. بر این اساس، نگاشته حاضر با روش کتابخانه ای و شیوه تحلیلی سامان یافته است. اهمیت این بررسی از آن روست که بیشترین عقاید شرک آمیز از مراحلی پس از پذیرش وجود خدا و باور به آفریننده بودن الله نسبت به جهان آغاز می گردد. آیات قرآن دلالت دارد بدکیشان، به توحید در خالقیت باورمند بوده و در مرتبه ربوبیت و متلازم با آن توحید در عبادت دچار شرک شده اند. آن چه پژوهه پیش رو به آن رهنمون شده است، پس از شناخت یابی به ماهیت توحید ربوبی، نخست شکل گیری ربوبیت الاهی از دو مولفه علم و قدرت مطلق خداوندی در کنار اراده آزاد الاهی است و افزون بر این از نگاه قرآن بستر عنایت و هدایت الاهی گونه ها و مراتب متفاوتی را در خود جای داده است که تلاش شده است گونه ها و مصادیقی از آن تبیین شود.
مفهوم شناسی حیلولت در قرآن کریم و نقش آن در هدایت انسان و اتمام حجت بر او
منبع:
الاهیات قرآنی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۴
75 - 95
حوزه های تخصصی:
خداوند انسان را آفرید و از راه های متعدد حجت هایی را برای هدایت او ارائه فرمود تا او را در مسیر تکامل و وصول به مقام قرب الاهی یاری رساند و به سعادت ابدی نائل گرداند. یکی از این حجت ها قلب و رابطه خاص آن با خداست. این پژوهش با هدف تبیین چگونگی رابطه خدا بین انسان و قلبش که اصطلاحاً حیلولت نام دارد؛ نگاشته شده است. سوال اصلی تحقیق این است که: آیا قلب انسان، مکانیزم و ساز و کارِ خاصی دارد که به وسیله آن از هدایت الاهی برخوردار شود و در عین حال حجت الاهی، بر وی تمام گردد؟ این نوشتار به روش کتابخانه ای به تحلیل آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) پرداخته و هدایت الاهی از طریق افاضات قلبی و عوامل آن را مورد تحقیق و بررسی قرار می دهد. همچنین در نهایت توضیح داده می شود که، خداوند متعال با حائل شدن بین انسان و قلب او مانع می شود که قلب به باطل یقین پیدا کرده و از آن پیروی کند. از آنجا که ماهیت قلب، کار باطل را نمی پسندد در نتیجه وجدان حقایق توسط قلب و مکانیزم حیلولت یکی از طرق هدایت الاهی محسوب شده و باعث اتمام حجت بر انسان می شود.
هستی شناسی عدالت؛ بررسی تطبیقی آرای آیت الله جوادی آملی و جان رالز
هر نظریه ای درباره عدالت مبتنی بر مفروضاتی درباره انسان است. لذا لازمه ارائه نظریه اسلامی عدالت، شناخت انسان، حقوق، نیازها و استعدادهای اوست. در این پژوهش با استفاده از روش تفسیری و تطبیقی، آرای دو متفکر برجسته معاصر، آیت الله جوادی آملی و جان رالز در باب انسان و نسبت آن با عدالت بررسی شده است. آیت الله جوادی آملی انسان را دارای دو ساحت فطرت و طبیعت می داند که باید ساحت فطرت بر طبیعت حاکم شود و این امر دلالت های مهمی، به ویژه در قالب حق هدایت، در نظریه پردازی درباره عدالت دارد. از سوی دیگر جان رالز بر ویژگی هایی همچون آزادی، برابری، معقول بودن، عقلانی بودن و حس عدالت با مرکزیت حق آزادی تأکید می ورزد. البته او نهایتاً اصول عدالت را در قالب دو اصل بیان می کند که اصل اول و حاکم آن، اصل آزادی است.