مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
باده
حوزه های تخصصی:
نگاهی خرد ورزانه به خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسنده، در این جستار کوشیده است تاحکیم عمرخیام را با نگاهی عقلانی بنگردو قضاوت نهایی را نیز به عهده دانشمندان فرهیخته گذارد.بدین جهت، این حکیم فرزانه از سه منظر، مورد بحث وکاوش قرار گرفته است؛یکی از زاویه دید معاصران فرهیخته وی تاسده نهم؛دو دیگر، از نگاه محققان جهان معاصر ؛سه دیگر، بررسی مضامین رباعیات آن شاعر وارسته.
مسئلة عرفان حافظ
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهم و دامنه دارِ عرصة حافظ پژوهی در دوران معاصر، مسئلة عرفان حافظ است. عده ای از روشن فکران با استناد به برخی واژه های به کار رفته در غزلیات خواجه مانند ِمی، شاهد، ساقی و صراحی وی را نه تنها از ساکنان آرمان شهر عرفان به شمار نیاورده اند، بلکه او را شخصی اباحی خو و لذت ران و اهل عیش و نوش می دانند. درمقابل، برخی دیگر هم صدا با قاطبة پیشینیان بر عرفان خواجه پافشاری می کنند، عده ای نیز خواجه را صرفاً شاعر می شناسند و معتقدند که او به هیچ طبقة اجتماعی دیگر تعلق ندارد. ما در این پژوهش برآنیم که با استناد به شواهد تاریخی یا برون متنی ازیک سو و شواهد درون متنی از سوی دیگر و تأکید بر غلبة رمزگرایی یا سمبلیسم به عنوان ویژگی بارز ادبیات عرفانی بر شعر حافظ، نظریة عرفان حافظ را بر کشیده و تقویت نماییم.
زهد از نگاه نیچه وحافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظ با انتقاد از زهدپیشگی و در عین حال تمجید از زاهدمنشی منتهی به سرمستی کشف و شهود، مبلّغگونه ای از زهد است که ریشه در آداب و مناسک مذهبی دارد. در تفکر نیچه، دوگونه زهد به طورکلی از یکدیگر تفکیک پذیر است: زهد مثبت و زهد منفی. زهد مثبت، زهدی است که با حفظ غریزه و تصعید آن، به حیات گرایش دارد و بر دو قسم است: 1. زهد یونانی رومی یا طبیعی؛ 2. زهد فیلسوف ناب. در برابر آن، زهد منفی با تقبیح غریزه، نافی حیات است و به دو شاخه تقسیم می شود: 1. زهد یهودی مسیحی یا کشیشانه؛ 2. زهد مابعدالطبیعی. بنابراین هرچند میان ارزش های زاهدانه رند خراباتی حافظ و ارزش های «فیلسوف نابِ» نیچه شباهت وجود دارد، باید زهد توأم با جنبه های اشراقی حافظ را گونه پنجمی از زهد به شمار آورد.
تأثیر ایدئولوژی مترجم در برگردان موتیف باده در رباعیات خیام به زبان عربی (با تکیه بر ترجمة احمد رامی، احمد صافی و ابراهیم عریّض)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باده در ادبیات فارسی، نمادی کهن و نیرومند است که طیف گسترده ای از افکار متناقض را در خود گرد آورده است. این نماد در فرهنگ ایرانی به مخاطب مجال می دهد تا بنا بر ظن و شخصیت خویش، درکی مادی یا معنوی از آن داشته باشد. پژوهش حاضر می کوشد برگردان رباعیات مشترک میان سه مترجم عرب (ابراهیم عریّض، احمد صافی و احمد رامی) را که در آن، سخن از باده و باده گساری است، گزینش نموده، درک و برداشت مترجمان از آن را بررسی و مقایسه نماید. دعوت به باده نوشی از آن لحاظ انتخاب شد که شراب در رباعیات خیام، نماد غنیمت شمردن وقت و تصویری از اندیشه و مضمون اصلی شاعر به شمار می رود. لذا اهمیت می یابد که مترجم نسبت به خوشباشی و دعوت به میخوارگی خیام، چه دید و برداشتی داشته است و این رویکرد، چگونه در زبان عربی بازتاب یافته است و چه ظرافت هایی را در ترجمه های آنان به دنبال داشته است؟ هر مترجم با سازوکارهایی مانند تصریح، حذف، تلطیف اندیشه و... به انتقال معنای دریافتی خویش پرداخته است و شخصیت و عواطف خود را به نوعی در زبان مقصد جای داده است؛ چراکه مترجم نمی تواند حتی در ترجمه های تحت اللّفظی، فارغ از شخصیت خود دست به ترجمه بزند. روش تحقیق در این مقاله، تحلیلی کیفی با رویکردی لغوی است.
از نمونه های پیوندهای تاریخی ادبیات ایران و اردن (مطالعه موردی؛ عرار و خیام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۸۰
6-26
حوزه های تخصصی:
مصطفی وهبی التّل ملقب به «عَرار» (1949 – 1899م) از بزرگترین شعرای اردن است. او را پدر شعر معاصر اردن می دانند. عرار با مطالعه ترجمة منظومی که از رباعیات خیام به دستش رسید، مجذوب و شیفتة خیام و سروده های او شد و اشعاری خیام گونه به رشتة نظم درآورد. به جرأت می توان گفت فهم مضامین شعری عرار بدون در نظر گرفتن فلسفة خیام و درک رباعیات و اشعار وی امری بس دشوار است. این مقاله کوشیده است تا با نگاهی فنی به خمریات عرار، آنها را از حیث تصاویر خیال مورد واکاوی قرار دهد تا مشخص شود شاعر چه اندازه از نظر خلق تصاویر تازه به خود متّکی بوده است. تشبیه، استعاره، اغراق و تشخیص مهمترین ابزارهای ساخت تصاویر خیال هستند که در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که در موضوع مورد مطالعه هیچ نشانی از تأثیر پذیری عرار از تصاویر خیال خیام یافت نیست و آنچه خوانندگان شعر او را به اندیشه تأثیرپذیری او در این حیطه سوق داده، بازتاب برخی اندیشه های فلسفی خیام در اشعار اوست.
نگاهی به ساقی نامه، خمریات و دیتی رمب
حوزه های تخصصی:
ساقی نامه گونه ای شعر است که در آن شاعر با استفاده از مفاهیم و مضامین خمری،معانی مورد نظر خود را انتقال می دهد. این گونه شعری از آغاز مورد توجه بسیاری از شاعران بوده است. در این مقاله به بررسی این گونه شعری پرداخته شده است و سعی گردیده که یک نمای کلی از نقطه شروع آن تا به امروز ارائه شود.از آنجا که مفاهیم شراب و ساقی ارتباط مستقیمی با ساقی نامه دارند،سعی شده است تا اندکی نیز به این موارد پرداخته شود و در آخر ضمن متفاوت شمردن ساقی نامه و خمریات،ویژگی های هرکدام بازنموده شده است. همچنین اشعار مشابه ساقی نامه در بعضی کشورهای دیگر نیز مورد بررسی قرار گرفته است. از موارد نزدیک به ساقی نامه در ادبیات غربی، اشعار دیتی رمب است که بسیار مورد توجه قرار گرفته و شاعرانی که به این نوع اشعار روی می آورند را شاعران آناکرئونی می گویند.سعی شده است تا با بررسی چند نمونه شعری از این دست، سرچشمه این نوع اشعار در ادبیات غرب هم معرفی شود.
بررسی تطبیقی وصف خمر در شعر اعشی و منوچهری دامغانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
151 - 169
حوزه های تخصصی:
خمریات از دیرباز مورد توجه شاعران پارسی و تازی بوده است. اعشی و منوچهری دامغانی از جمله این شاعران اند که به این موضوع پرداخته اند. بنابراین به خاطر بسامد بالای توصیف باده در شعرشان، و عدم پژوهش در این خصوص، این جستار به دنبال آن است که با روش توصیفی - تحلیلی، نگاه دو شاعر به این موضوع را بررسی کرده و تفاوت ها و اشتراکات شعری آنان را بیان کند. یافته های این پژوهش نشانگر است که مضامین مشترکی همچون تأثیر باده بر جسم، شفابخشیِ بوی باده و وصف مجالس باده نوشی همراه با رقص کنیزکان وجود دارد. دقت و شمول، توجه به جزئیات و حسّیات، پرگویی، جان بخشی به باده و زمینی بودن باده، از دیگر ویژگی های مشترک است.
مقایسه خمریه ابن فارض مصری با اشعار مولانا و غزلیات سعدی و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ضمن مطالعه و بررسی خمریّه ابن فارض و تطبیق آن با اشعار مولانا، غزلیّات سعدی و حافظ به عقاید مشترک عرفانی برمی خوریم که همگی به مشرب عشق و مستی و نیز اندیشه های وحدت گرایانه متمایل بودند.ابن شاعران گرانقدر، جهان بینی، عرفان و سلوک اجتماعی و فردی خودرا بر شالوده عشق بنا نهاده اند؛ به گونه ای که در باور آنها عشق، مهم ترین موضوع هستی، مبدأ و معادشناسی، انسان شناسی و بزرگ ترین انگیزه برای تعالی آدمی است.
ابن فارض در خمریّه خود که در حقیقت یک توحیدیه عرفانی است بیشتر به توصیف باده و حالات عرفانی آن پرداخته است که عاشق از جمال حقیقت و زیبایی آن که باعث لقا و وصل حضرت دوست می شود مست می شود. کلام سعدی صرف عشق و مستی است و در این رهگذر گاهی به عشق زمینی برای گداخته شدن نفوس مقربان اشاره می کند تا ناخالصی ها فرو ریزد و افرادشایستگی وصال ودیدار جمال یار را پیدا کنند. کلام مولانا بیشتر بر وجد و غلبه هیجانات روحی و عرفانی است که مبتنی بر تجربه های روحانی است اما حافظ که بیشترین بسامد درباره باده و عشق را در غزلیّات خود به کاربرده، حکایت از آن دارد که تحت تأثیر مضامین ابن فارض بوده و با زبان رمزی و نمادین به بیان اندیشه های خاصّ عرفانی می پردازد.