مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
سیاق
حوزه های تخصصی:
اصطلاح «معنای معنا» از دیرباز میان دانشمندان زبان عرب رایج بوده و امروزه زبان شناسان با عناوینی چون دلالات ایحایی، انعکاسی و سایه معانی از آن یاد می کنند. در متون قرآنی، معانی دیگری غیر از معانی اصلی و لغوی وجود دارد، که در فراسوی معانی وضعی جاى می گیرد و از رهگذر عناصر عاطفی و سیاق زبانی، خود را نشان می دهد. در قرآن کریم یکی از اسلوب های بی نظیری که در آن معانی دوم تجلی می یابد، اسلوب تقدیم و تاخیر در آیات مشابه است. این اسلوب شگفت انگیز در آیات این گونه خود نمایی می کند که آیاتی شبیه به هم در سیاق های مختلف با اندک تفاوتی تکرار شده اند و واژگان آن دستخوش جابجایی گردیده اند. همین امر معانی تازه و بدیعی را به ارمغان آورده که با بهره گیری از یافته ها و دستاوردهای زبان شناسی می توان به نکات نهفته آن دست یافت. این مقاله با روش توصیفی–تحلیلی بر آن است با مقایسه تقابل های متناسب آیات تقدیم و تاخیر، و نیز با بهره گیری از معنای معنا و دلالت های جانبی، دریچه تازه ای از زیبایی های بیانی قرآن را بگشاید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تقدیم و تأخیر واژه ها، همانند تقدیم انس بر جن و سماء بر أرض و نفع بر ضرر و یا عکس آنها... علاوه بر اینکه از اصول و ضوابطی نظام مند پیروی می کند بیانگر نوع چینش ساختمان واژگان قرآن متاثر از مفهوم سیاق و بافت کلام است و همین امر باعث شده قرآن کریم از وحدت موضوعی والایی برخودار باشد و این کتاب آسمانی را در میان دیگر کتاب ها اعجاز بی نظیری بخشیده است.
معناشناسی واژه «وجه» در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معناشناسی واژگان قرآن از روش های نوین پژوهش در قرآن کریم است. در این نگرش، پس از انتخاب کلمات کلیدی قرآن، حوزه های معناشناسی هر واژه به همراه ارتباط سیستمی میان آن ها، بررسی و برخی لایه های معنایی آیات ظاهر می شود. این رویکرد سعی دارد، با ملاحظه بافت و سیاق و با توجه به مجاورت کلمات و تکیه بر مجموعه یا بافت کلی قرآن، انسجام و پیوستگی معارف قرآن را روشن کند. تحقیق حاضر سعی دارد با استفاده از روش یادشده، حوزه های معنائی واژگان مرتبط با واژه «وجه» را با نظر به سیاق و روابط هم نشینی و جانشینی کلمات در آیات، تبیین کند؛ بدین ترتیب که معنای این واژه ابتدا از منابع معتبر لغت، جست وجو و سپس مصادیق مختلف آن با ملاحظه بافت و سیاق آیات از تفاسیر معتبر، روشن می شود و از محور هم نشینی در فهم معنا و مصداق آیات، کمک گرفته می شود و معناشناسی این واژه در حوزه های متعددی نظیر خداوند، پیامبران، انسان های وارسته، گناهکاران و ... تبیین می شود.
بررسی چیستی سیاق با رویکرد فقهی و اصولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاق به عنوان چارچوب و قالب ذهنی کلام و ظرف تحقق قرائن در دریافت مرام و مقصود از کلام ایفای نقش می کند که در بستر قرائن لفظی متصل و مترابط به گونه مسبوق یا ملحوق سامان می یابد. قرائن منفصل نیز در صورتی که در کلام متکلمی چون شارع باشد که عادت او بر نصب قرائن به گونه منفصل و اعتماد به آن ها باشد، به مثابه قرینه متصل است و از همین رو فصل در کلمات او به منزله لا فصل به شمار می آید. قرینه حالیه نیز به لحاظ مقارنت و پیوند آن با کلام، ملحق به قرینه متصل بلکه از همان سنخ و همسان با آن است. اما غرض و غایت منظور از کلام نیز گرچه به عنوان عنصری اساسی در این راستا مدد می رساند؛ لکن به جهت قصور در اشتمال بر تمام موارد دلالت سیاق، از جمله موارد عدم تعلق اراده چون دلالت اشاره؛ فاقد ظرفیت لازم برای وقوع در مقام تعریف است. همچنین تعریف سیاق به گونه ای که مشتمل بر قرائن لفظی سابق یا قرائن حالی نباشد، تعریفی مضیق از سیاق است که با موارد کاربرد وسیع آن ناسازگار است. از طرف دیگر احتساب قرائن گسسته در مطلق کلام ولو غیر شارع، تعریف موسع از سیاق و ناتمام است.
معناشناسی علم الهی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاهِ غالبِ علامه طباطبایی در معناشناسی صفات الهی و از جمله علم الهی، دیدگاه " اصلِ معنا"ست. اما این نظریه به عنوان مبنایِ معناشناختی در فلسفه ی علامه، با مبنای معناشناختی دیگری در فلسفه ی ایشان یعنی قاعده ی سیاق، در تعارض است؛ این مقاله سعی دارد که با تبیین سیاقِ کلام و ارائه ی آن به دیدگاهِ اصل معنا، نواقص این دیدگاه را بیان کند و دیدگاهی را معرفی نماید که در عین توجه به هسته ی معنایی (معنای اولیه و شرح اللفظی)، به توسعه ی این معنا در سیاق های مختلف بپردازد. این روش در صفت علم الهی از دیدگاه علامه طباطبایی بررسی می شود تا معنایِ این علم از تشبیه مبرا گردد.
تحلیل انتقادی دیدگاه مفسران پیرامون تقدیم و تأخیر آیات متشابه لفظی مورد پژوهی: آیات 58 سوره بقره و 161 سوره اعراف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مشابه» یا «متشابه لفظی» بر آن دسته از آیه ها و جمله های قرآنی اطلاق می شود که به طور کامل یا با اندکی تغییر بیش از یک بار تکرار شده اند. علّت تکرار شمار زیادی از این آیه ها و جمله ها بر پایه تغییر در تقدیم و تأخیر آن ها استوار است. نمونه ای از این آیه ها دو آیه ذیل است که تشابه موجود در قالب تقدیم و تأخیر « وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّهٌ » (البقره:58) و « وَ قُولُوا حِطَّهٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً » (الاعراف:161) نمایان شده. علی رغم تلاش مفسران در توجیه چرایی تقدیم و تأخیر موجود در دو آیه مذکور، آرای آن ها مورد خدشه است و باید توجیه درست را در توجّه به سیاق، مکان نزول، مقام آیه و توجه به مفهوم سجده که در آن دو به کاررفته دانست. مجموعه ی مطالب مذکور این نتیجه را به دست داده است که سوره ی بقره، برخلاف سوره اعراف که به توبیخ و سرزنش عصیانگران و متکبران، به ویژه بنی اسرائیل پرداخته، در مقام ذکر نعمت ها بر بنی اسرائیل و امت پیامبر است و تقدیم سجده که عملی در راستای شکرگزاری است و نیز تمامی قرائن دیگر در این جهت به کار گرفته شده اند.
فلسفه ی آفرینش از منظر قرآن کریم؛ مطالعه مورد پژوهانه: آیات مربوط به «آفرینش بحق» آسمان ها و زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
109 - 132
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم در آیات متعددی به فلسفه آفرینش با تعبیر« بالحق» اشاره نموده است. مفسران دیدگاه های گوناگونی را در تبیین فلسفه آفرینش هستی در ذیل آیات دربردارنده این تعبیر بیان داشته اند که به طور کلی عبارت اند از ؛ 1-آفرینش صواب 2-آفرینش با کلام حق 3-آفرینش حکیمانه 4-آفرینش مبتنی بر عدل و انصاف 5- آفرینش هدفدار، که این دیدگاه ها قابل نقد و بررسی اند، که در میان دیدگاه پنجم، با در نظر گرفتن اصل معنایی و تقابل واژه حق با واژهای با باطل، لعب و لهو در قرآن کریم صحیح می باشد از سوی دیگر از میان موارد چهارگانه ی؛ 1-دلالت داشتن آفرینش بر توحید وکمالِ قدرت خداوند ، 2-آفرینش مبتنی بر دین و تکالیف الهی، 3-آفرینش مبتنی بر منافع و مصالح بندگان و فضل برآنان، 4-آفرینش مبتنی بر غایت حقیقی، که مفسران درتعیین مراد از آفرینش هدفدار بیان داشته اند. مورد چهارم با توجه به اصل معنایی واژه حق و کاربرد و تقابل آن با باطل و لعب در عرف قرآن کریم و از حیث مفاد آیات مربوطه و سیاق آیات قرآن کریم، بهتر از سایر دیدگاه ها می باشد.
شبهه زدایی تقابل عصمت و آیات عتاب در نمای 65 آیه سوره زمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
133 - 156
حوزه های تخصصی:
از پندارهای مغرضانه برخی مستشرقان که تحت لوای به چالش کشیدن قرآن مطرح شده، تقابل ظاهری فحوای برخی آیات است. «عصمت انبیا» یکی از این موارد می باشد که در آیات متعددی بر آن تأکید شده است. در مقابل؛ برخی دیگر از آیات که در عرف مفسران به «آیات عتاب» مشهور گشته اند، آن گونه که از ظاهر آنها نیز برداشت می گردد، با موضوع عصمت منافات داشته و این دو ناسازگار جلوه می نمایند. نوشتار حاضر سعی می کند با هدف پاسخ گویی به این شبهه، بر اساس مطالعه توصیفی تحلیلی شصت و پنجمین آیه سوره زمر: (و لقد اوحی الیک و الی الذین من قبلک لئن اشرکت لیحبطن عملک و لتکونن من الخاسرین) در منابع فریقین؛ ضمن بیان مفهوم عصمت و تبیین وجه توحیدی جهت آیه، نظریات مفسرانی که خطاب را کنایی و یا حقیقی می دانند مطرح نموده و نظر به کارکردهای بلاغی و سیاق؛ به شبهه زدایی مسأله تعارض آیه با بحث عصمت بپردازد.
تحلیل موعظه الهی در آیه 46 سوره سبأ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداوند متعال در آیه 46 سوره سبأ، مشرکان را به موعظه واحدی اندرز داده است: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکم بوَاحِدَهٍ أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثْنىَ وَ فُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکرُواْ مَا بصَاحِبکمُ مِّن جِنَّهٍ». شناخت و درک پیام این آیه و موعظه مطرح شده در آن از اهمیت بالایی برخوردار است که مفسران در مورد آن آرای گوناگونی ارائه کرده اند. این پژوهش با ارزیابی آرای مفسران در تفسیر این آیه و به صورت ویژه در خصوص مقصود از توصیه به قیام در این آیه، به این نتیجه می رسد که قیام در این آیه به معنای به پاخاستن در مقابل جلوس و قعود نیست، بلکه مقصود از قیام، توقف کردن در مقابل مشی و حرکت است. بر این اساس این آیه در واقع عموم مشرکان را مورد خطاب قرار داده و آنان را به یک موعظه توصیه می کند: اینکه دو به دو و یا تک تک با دوری از هیاهوی جامعه شرک آمیز مکه، از مشی کورکورانه خود باز ایستند، سپس درباره شخصیت پیامبر (ص) تفکر کنند تا حقانیت رسالت آن حضرت را دریابند.
واکاوی مفهوم انساء و نقد دیدگاه های مفسران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
209 - 232
حوزه های تخصصی:
بحث «انساء» در آیه 106 بقره مطرح شده است. مفسران پیرامون مفهوم انساء دیدگاه های گوناگونی مطرح کرده اند. اکثر آنان با اختلافی که در مفهوم آن (ترک، فراموشی و به تأخیر انداختن) دارند، انساء را در مورد آیات قرآن جایز می دانند. در مقابل، برخی با استناد به سیاق آیه 106 بقره، منظور از انساء را «فراموشی» یا «ترک آیات کتب آسمانی» دیگر دانسته اند. اما آنچه از سیاق آیه و فضای نزول سوره برمی آید این است که منظور از انساء، تأخیری است که در حکم تغییر قبله رخ داده و مستندات تاریخی نیز حاکی از همین موضوع است. زیرا اولاً یهودیان از طریق بشارت پیامبران خودشان می دانستند که پیامبر N به دو قبله نماز می خواند و ثانیاً پیامبر N خود نیز مدتی در انتظار تغییر قبله بودند، اما علی رغم عدم تمایل برخی از یهودیان نسبت به تغییر قبله، خداوند آیات 105 و 106 سوره بقره را در جهت تثبیت و اطمینان خاطر پیامبرش نسبت به تغییر حکم قبله نازل کرد. تفاوت نسخ و انساء نیز در این است که در نسخ از ابتدا، موقت بودن حکم مشخص نیست؛ ولی در انساء مشخص است.
رهیافتی به گونه های «سیاق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال پنجاه و دوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۲۰
77-96
حوزه های تخصصی:
سیاق که مولود هم نشینی و هماهنگی کلمات و جملات است؛ به دلیل قابلیت تصویرگری لایه هایی از معنا در فضایی گسترده، بر خلاف مدلول واژه و جمله اهمیت می یابد. این قابلیت، معلول برخی قرائن و ملابسات محیط به الفاظ و پاره ای ارتباطات فراواژه ای افزون بر ویژگی مفردات و نحوه چینش آن ها است. مجموعه این ویژگی ها و تلفیقی از قرائن منجر به ظهوری می شود که منشأ آن سیاق است و خود منشأیی برای تحقق گونه های مختلف ظهور سیاقی اعم از لفظی و غیر لفظی با اقسام فرعی تحت آن می شود. این گونه ها مسبوق بر تعیین مبنا در خصوص تحدید چیستی سیاق از حیث سعه و ضیق است. از آنجا که قول مختار در این خصوص شمولیت قرائن حالیه افزون بر مقالیه در گستره سیاق است، گونه های مختلفی از ظهور سیاقی را در حیطه نظر خواهیم داشت. حاصل این گونه شناسی می تواند در میدان عمل به کمک استنباط بشتابد و موجبات توسیع در مدلول احکام را فراهم آورد.
نقد و بررسی دلالت آیه 59 سوره نساء بر عصمت «اولی الامر» با تاکید بر منابع شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تفسیر آیه 59 سوره نساء و در تبیین مفهوم و نیز مصادیق اولی الامر نه تنها میان مفسران شیعه و مفسران اهل سنت اختلاف نظر بوده است بلکه گستره این اختلاف نظر را می توان در میان مفسران هر یک از دو مذهب نیز جستجو کرد. در نگاه مشهور شیعه، اولی الامر به معصومین (ع) تفسیر گردیده است؛ اما تبیینی نو از اولی الامر در میان برخی مفسران شیعه شکل گرفت که از اولی الامر تفسیری عام تر از معصوم ارایه می دهد و ولی فقیه را بعنوان یکی از مصادیق آن تعیین می کند. پژوهش حاضر در صدد است تا با استناد به منابع شیعه به تحلیل و نقد دیدگاه مشهور بپردازد و روشن سازد که اگرچه امامان معصوم(ع) کامل ترین مصداق اولی الامرند اما از سیاق آیه، خصوصیت عصمت برای اولی الامر فهمیده نمی شود و استدلال دیدگاه مشهور شیعه به آیه جهت متعین کردن مصداق اولی الامر در امامان معصوم(ع)، با اشکالات جدی مواجه است.
بررسی و تحلیل واژه گزینی در آیه مشابه 12نمل، 32قصص و 22طه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظم و پیوستگی واژگان قرآن باهم و همسویی آنها با معنا از شگفتی های زبانی قرآن به شمار می آید و نمود عینی آن در آیه های تکراری یا مشابهی است که در هر بار تکرار تغییری اندک در آنها رخ می دهد مقاله حاضرآیه﴿وَأَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاء مِنْ غَیْرِ سُوءٍ﴾(نمل:12) را که دو بار دیگر نیز با تغییراتی در آیه 32قصص و 22 طه تکرار می شود مورد بررسی قرار داده و به این سوال پاسخ می دهد که آیا قرآن داستان معجزه ید بیضا را عینا و بدون کم و کاست در سه آیه فوق تکرار کرده است و علت اختلاف واژگان در هر بار تکرار چیست؟ با بررسی دقیق سیاق هر سه آیه این نتیجه حاصل شد که داستان در هر سه بار عینا تکرار نمی شود، بلکه سه آیه در طول هم و هریک به ترتیب آغاز، فرایند و پایان معجزه را به اقتضای مناسبت داستان و سیاق آیات بیان می کنند.
کارکرد سیاق در فهم آیات متشابه لفظی در محاوره خداوند و ابلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
223 - 244
حوزه های تخصصی:
تشابه لفظی و تکرار داستان های قرآن از جمله مواردی است که می توان با تأمل بر نقش سیاق به تحلیل آن پرداخت. پژوهش پیش رو با بررسی کارکرد سیاق به تبیین علل تکرار داستان آفرینش در قرآن پرداخته است. از این رو با توجه به نقش محوری ابلیس در سوره های اعراف، حجر، اسراء و ص، قرائن پیوسته لفظی و غیرلفظی این آیات مورد توجه قرار گرفته است. یافته های پژوهش، حاکی است که با وجود تکرار برخی عبارات در ظاهر این آیات، داستان در هر سوره در سیاقی متفاوت شکل گرفته؛ به گو نه ای که چینش اعجازآمیز عباراتِ به ظاهر مکرر، در راستای آن قابل تحلیل است. در سوره اعراف محاوره خداوند و ابلیس از شدت و غضب بیشتری نسبت به مورد مشابه آن در سوره های دیگر برخوردار است. در سوره حجر سرپیچی ابلیس و در سوره ص تکبرورزی وی بروز بیشتری دارد و در سوره اسراء قرائن سیاق، از تحقیر آدم توسط ابلیس حکایت دارد.
الدلالات الهامشیه بین الدراسات التراثیه و علم اللغه الحدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۲۰ سال ۱۴۳۴ شماره ۱
89-106
أثبتت الدراسات الدلالیه أن الألفاظ تبدأ بالمعانی العرفیه الوضعیه، هدفها مجرد عملیه التعلیم أو الإبلاغ ثم مرّت علیها التطورات الدلالیه لتکتسب الشحنات العاطفیه الطافحه علی مخیلات فردیه تحقق بها الوظیفه التأثیریه أو البلاغیه. إن الدلالات-إذا افترضناها فی بنیه دائریه- تتشکل من مجموعه الدوائر المتحده المرکز و المختلفه الحدود فمایتکّون منها أولاً یعتبر دلالات مرکزیه ثابته تنتج فی مقام الوضع وماتشکل هاله محیطه بالمعنی المرکزی من ظلال معنویه، تسمی دلالات هامشیه من نتاج القیم التعبیریه و السیاقیه فی مقام التخاطب. و أما الدلالات الهامشیه فلیست مفهوما مستحدثا بل وردت فی الحقول التراثیه الفقهیه و الأصولیه و خاصه البلاغیه بتسمیات مختلفه ک "معنی المعنی" أو "المعانی الثوانی" أو"التابعه" أو"الضمنیه" و هذه کلّها مرادفه لمصطلحات حدیثه نحو"الهامشیه" أو "الإیحائیه" أو"الانعکاسیه" أو"الحافّه" و مایهمنا فی هذا المقال هو تقدیم نماذج تنظیریه مایؤید أقوال الفریقین مرکّزا مسار البحث علی عده محاور من تحدید مصطلحاتها و تعاریفها و أنواعها ضمن الدراسات الدلالیه قدیماً و حدیثاً ثم المقارنه و التحلیل لإصدار النتائج. تجدر الإشاره إلی أن الاختلاف فی الرؤی التنظیریه، هو اختلاف تنوع لا تضاد یقوم علی التزاید فی تبویب الدلالات و تعدد المصطلحات بحسب المناهج الفکریه المختلفه فحسب ولکن کلها تشترک فی المیزات الأساسیه للدلالات الهامشیه کصلتها بالعناصر العاطفیه و تبلورها ضمن السیاقات المقالیه و المقامیه فی مقام تخاطبی و أدائها بالوظیفه التأثیریه و أما المنهج المتبّع فی هذا المقال فهو المنهج التوصیفی- التحلیلی مستعیناً بالکتب و المقالات العلمیه.
نقش سیاق در فهم احادیث مشکل(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۹
225 - 239
حوزه های تخصصی:
یکی از دشواری های پژوهش در حدیث، روایاتی هستند که به دلایلی دسترسی به مراد از آنها آسان نیست. برای فهم این روایات که از آنها به «حدیث مشکل» یاد می شود دانشوران حدیث، راهکارهای گوناگونی به مانند تشکیل خانواده حدیث و بررسی آسیب های رایج در نقل حدیث را ارائه کرده و به کار بسته اند. استفاده از سیاق یکی از استوارترین و کارآمدترین ابزارهای حل این مشکل است که کاربست آن، افزون بر اینکه مختص به زبان خاصی نیست پیشنیه ای کهن در فهم سخنان به ظاهر نامفهوم در بین عموم مردم دارد. استفاده فراگیر و دیرین از این قرینه هرگز به معنای نبود ضابطه در کاربست آن نیست؛ بلکه بر قواعدی استوار است. از سیاق در پژوهش های تفسیری فراوان سخن گفته اند و بدان استناد کرده اند؛ اما در فهم حدیث به ویژه حدیث مشکل، کمتر به آن توجه شده است. در این نوشته تلاش شده پس از تعریف و تبیین حدود آن، ارزش و چگونگی کاربستش در قالب تطبیق بر نمونه هایی ارائه گردد.
کاربست «لا أبَا لَک» در روایات، از ذم تا مدح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
163-190
حوزه های تخصصی:
وجود اصطلاحات و مجازها اعم از استعارات، کنایات، تشبیهات و ... در متون، هر چند لازمه هر کلام رسا و شیوایی است، اما گاه موجب دشواری در فهم مراد جدی و معنای دقیق آن می گردد. این مسئله در متون روایی نیز به چشم می خورد به گونه ای که برای دستیابی به مقصود اصلی و مفاهیم صحیح این عبارات، در نظر گرفتن فضا و سبب صدور احادیث و سیاق کلام، امری لازم و غیر قابل اغماض است. عبارت کنایی «لا أبا لَک» از جمله این اصطلاحات است که در وهله اول شبهه «وجود الفاظ دشنام گونه در کلام معصومان R » را به اذهان متبادر می سازد. این پژوهش، در پی زدایش ابهام از فحوای این روایات، با روش توصیفی استنتاجی در گردآوری مطالب و مقایسه تحلیلی داده ها، سعی دارد مفهوم صحیح و معادل امروزیِ تعبیر «لا أبا لَک» را بیابد. مراجعه به مفاهیم لغوی و کاربست این اصطلاح در متون کهن و اصیل عرب، واکاوی دیدگاه شارحان و نیز سیاق و فضای صدور روایات، نشان می دهد که نه تنها مفهوم ذمی که نگاهی رایج و باوری عمومی است، همواره معنای دشنام و ناسزا نمی دهد، بلکه فراتر از آن، این عبارتِ کنایی در روایات صرفا به معنای نکوهش، مدح و تعجب به کار رفته است.
مفهوم شناسی ضَلّ در گفتار موسی(ع) در قرآن کریم با تکیه بر سیاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت زبانی واژگان همواره نقش مهمی در تحلیل آیات دارد. قرآن پژوهان و مفسران در تفسیر، ابتدا به معنای واژگان توجه می کنند؛ ولی گاهی غفلت از رابطه لفظ با معنا و بی توجهی به مقتضای حال متکلم و مخاطب، موجب عدم تبیین دقیق معنای آیه یا واژگان شده یا بر ابهام آن افزوده است. بیانات مفسران ذیل گفتار موسی(ع) در آیه «وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّین» (شعراء: 20) متفاوت و دارای ابهام است. برخی از معانی منقول عبارت اند از: سرگشتگی و گمراهی، جهل به معنای نادانی و سفاهت، فراموشی. در این معانی، رابطه لفظ و معنا و نوع دلالت معنایی آن ازقبیل دلالت مطابقی، تضمنی و التزامی روشن نیست. این پژوهش درصدد است به بافت زبانی نظیر هسته اصلی معنای واژه «ضَلّ» و رابطه لفظ و معنای آن در آیه یادشده بپردازد و از قراین دیگر، نظیر مقتضای حال و مقتضای متکلم و مخاطب استمداد بجوید تا مفهوم آیه، روشن و تحلیلی گویا از آن ارائه شود.
حجیت مفاد فرازهای مستقل قرآن؛ رهیافتها و زمینهها (مطالعه موردی، آیه 189 بقره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن، کتاب هدایتی است که به دلیل جاودانگی، محدوده خطابش منحصر به مردمان عصر نزول نیست. احادیث معصومان علیه السلام با جایگاهی که در تفسیر قرآن دارند، اصطیاد پیام های ماندگار این کتاب را هموار می سازند. این مهم در تفسیر فرازهایی همانند «وَ أتُوا البُیُوتَ مِن أَبوابِها» که مستقل از بستر تاریخی زمانه نزول، بر معنای دیگری هم دلالت دارند، بروز نموده و زمینه توجه بسیاری از مفسران نسبت به قاعده «حجیت مفاد فرازهای مستقل قرآن» را تدارک دیده است. باور به مَثَل بودن این فراز و گرایش تفسیری برخی مفسران از دیگر عواملی است که زمینه ساز نگاه استقلالی به این جمله است. نوشتار حاضر با تحلیل دیدگاه های گوناگون، ضمن اثبات معناداری فراز مذکور در خارج از سیاق آیه 189 بقره، نشان می دهد تفسیر روایات بر پایه استقلال مفاد آن، قاعده ای تفسیری و عملاً آموزشی برای مفسران است.
تحلیل لغوی- تفسیری گستره معنایی واژگان مربوط به معاد در قرآن کریم (مطالعه موردی واژگان با بارمعنایی بازگشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حوزه گزاره های مربوط به معاد، واژگان بسیاری (28مورد) در قرآن وجود دارد که از این میان، تنها 17 مورد در این باب استعمال می شود. این مقاله، بار معنایی هر یک از این واژگان و نقاط مشترک و تفاوت های معنایی آنها را از نظر فرهنگ های معتبر عربی و دیدگاه مفسران مطرح مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است که هر یک از این واژگان با واژگان دیگری از این حوزه اشتراک معنایی دارند و بواسطه همین موضوع جزء نظایر قرآنی قرار می گیرند در حالی که در کتب وجوه و نظایر اشاره ای به این لغات نشده است؛ همچنین برخی واژگان متحمل معنای خاصی هستند که با توجه به سیاق آیه نمی توان نظایرش را جایگزین واژه مزبور نمود. نتیجه مهم دیگر تعلق غالب واژگان حوزه معاد به سور مکی است که مرتبط با محتوای سور مکی می باشد.نتیجه مهم دیگر تعلق غالب واژگان حوزه معاد به سور مکی است که مرتبط با محتوای سور مکی می باشد.نتیجه مهم دیگر تعلق غالب واژگان حوزه معاد به سور مکی است که مرتبط با محتوای سور مکی می باشد.
نقش سیاق درکشف معنای عبارت ﴿ولا تُطع مَن أغفلنا قلبه﴾ و نقد تفاسیر و ترجمه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که مترجمان و مفسران در فهم معانی آیات با آن روبه رو هستند تعدد معانی باب های ثلاثی مزید است که تشخیص معنای مدنظر در آیه را دشوار می سازد یکی از مصادیق مسأله فوق، عبارت ﴿ ولا تُطِع مَن أغفَلنَا قَلبَهُ ﴾ است که می توان برای فعل (اغفلنا)معانی متعددی را متصور شد، لذا هرکدام از مفسران و مترجمان براساس فهم خود، معنایی را برداشت کرده اند که برخی از این معانی با مفهوم اصلی آیه منطبق نیست. ضرورت پرداختن به این موضوع از آن جا ناشی می شود که برداشت معنای تعدیه از عبارت فوق به شبهه جبر دامن می زند، لذا جستار حاضر تلاش دارد این عبارت را با روش توصیفی- تحلیلی در تفاسیر گوناگون مورد بررسی قرار دهدتا با استفاده از سیاق ، معنای مراد از عبارت فوق را استخراج کرده و در نهایت ترجمه های فارسی را به بوته نقد بگذارد. برای این منظور بیش از بیست تفسیر و چهل ترجمه از قرآن کریم مورد بررسی قرارگرفت و در نهایت سیاق آیه(لفظی و غیرلفظی) نشان داد که از بین معانی مطرح شده ،معنای مصادفه (غافل یافتن قلب)، به مفهوم اصلی آیه نزدیک تر است. با این حال از بین مفسران، شریف رضی، ابن شهرآشوب، نیشابوری و ابن جنی و از بین ترجمه های بررسی شده تنها دو ترجمه فارسی تفسیر طبری و ترجمه کاظم ارفع تا حدودی به این مفهوم اشاره کرده اند.