مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
استان سیستان و بلوچستان
حوزه های تخصصی:
سرمایه به سبب قابلیت تبدیل شدن به دیگر عوامل، در فرایند تولید نقش بسیار مهمی دارد. همچنین به کارگیری صحیح سرمایه و ترکیب آن با سایر نهاده ها باعث افزایش بهره وری عوامل تولید می شود. از آنجا که سرمایه امکان به کارگیری نهاده های کافی و مناسب را برای تولید ایجاد می کند، ضرورت تشکیل سرمایه و تامین آن امری بدیهی است. در بخش کشاورزی استان سیستان و بلوچستان، به علت وجود تنگناهای ساختاری و کمبود امکانات مورد نیاز کشاورزان، مسایل مربوط به سرمایه و سرمایه گذاری اهمیت بیشتری دارد. در این مطالعه با بررسی 180 بهره بردار کشاورزی در استان سیستان و بلوچستان، با استفاده از مدل توبیت عوامل موثر بر دسترسی به اعتبارات کشاورزی و نقش این اعتبارات در تولید کشاورزی تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که عواملی مثل سطح زیرکشت، تعداد نیروی کار خانوار، داشتن پس انداز در بانک بر دسترسی به اعتبارات کشاورزی موثر است و اعتبارات نیز نقش مثبتی در تولید دارد. در پایان هم با توجه به نتایج مطالعه، پیشنهادهایی ارایه شده است.
جاذبه های ژئوتوریستی گل فشان ها در استان سیستان و بلوچستان
حوزه های تخصصی:
استان سیستان و بلوچستان با داشتن اشکال زیبا و متنوع ژئومورفولوژیکی می تواند یکی از مناطق جاذب گردشگری ایران باشد و همواره ژئوتوریست های بسیاری را به این نقطه از ایران بکشاند. از جمله مهمترین اشکال ژئومورفولوژیکی، گل فشان ها هستند که بسیارجذاب، بدیع و دیدنی می باشند. مشهورترین گل فشان ها،گل فشان ناپگ، پیر گل، عین و بربرک است. هر کدام از اینها با توجه به ویژگی و کابردهایی که دارند دارای جاذبه های خاصی برای ژئو توریست ها هستند و می توانند با جذب گردشگران استان سیستان و بلوچستان را از ره آوردهای مثبت این نوع گردشگری بهره مند سازند و به مثابه یک گزینه سودمند اقتصادی تلقی گردند.در این پژوهش سعی بر آن است با تشریح ویژگی ها، کاربردها و نمونه های برجسته گل فشان ها نظر مسئولین و پژوهشگران متوجه اهمیت و نقش ژتوریستی گل فشان ها شود و از این رهگذر گامی در جهت توسعه این منطقه محروم برداشته شود.
نقش چاهک ها در متنوع سازی اقتصاد روستایی (مطالعه موردی: شهرستان زهک در استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چاهک ها در سالیان اخیر در اقتصاد روستایی شهرستان زهک اهمیت ویژه ای یافته اند.حفر چاهک ها از جمله تکنیک های مردم این منطقه در مقابله با خشکسالی و تنوع بخشی به محصولات کشاورزی است. شهرستان زهک به دلیل موقعیت جغرافیایی آن در مقایسه با دیگر نقاط کشور دارای رطوبت و بارندگی بسیار کمی (60 میلی متر در سال) است. فقدان سفره های آب زیرزمینی (به جز جریانات زیرسطحی و زهاب کشاورزی) و نوسانات آب هیرمند، کشاورزان این منطقه را همواره با مشکلات عدیده ای روبه رو می سازد. اما آنان در خشکسالی های اخیر با حفر چاهک ها و به کارگیری الگو های کشت امروزین نه تنها بر مشکل کم آبی فائق آمده اند، بلکه توانسته اند به سطح درآمدزایی نیز برسند. این مقاله ضمن بیان مبانی نظری تنوع بخشی در فعالیت های اقتصاد روستایی، به بیان نقش چاهک ها در بخش هایی مانند: آبزی پروری، کشت گلخانه ای، دامپروری و مانند اینها می پردازد. در مبانی نظری به رویکرد متنوع سازی و تجربیات کشورهای مختلف به عنوان راه کار مقابله با خشکسالی پرداخته شده و در نهایت مقایسه ای در زمینه تنوع محصولات کشاورزان و تغییر الگوی کشت منطقه ناشی از آب چاهک ها صورت گرفته است.روش تحقیق در این پژوهش ترکیبی از روش های توصیفی -تحلیلی و موردی- میدانی است و نمونه گیری از طریق تکمیل پرسشنامه و مصاحبه بوده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش ها و تکنیک های آماری و تحلیل همبستگی استفاده شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، در مناطقی از شهرستان زهک که به آب تابستانه چاهک ها دسترسی دارند، تنوع محصولات کشاورزی و سطح نسبتا بالای درآمد به چشم می خورد و ساکنان آنها به آینده شغلی شان نیز امید بیشتری دارند.این در حالی است که روستاهایی که به آب چاهک ها کمتر دسترسی دارند، فقط به کشت گندم و جو اکتفا کرده اند. کشاورزانی که از چاهک ها استفاده می کنند، در مقایسه با دیگران مشارکت های اقتصادی و اجتماعی بیشتری دارند و چاهک ها توانسته اند منابع آبی مطمئن برای فعالیت های اقتصادی فراهم سازند.
تدوین راهبردهای مجتمع های دامداری شیری با استفاده از AHP گروهی- فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای مجتمع های تولید شیر در استان سیستان و بلوچستان و تدوین راهبردهای مناسب جهت ارائه راهکارهای مدیریتی این صنعت، از اهداف اصلی این پژوهش محسوب می شوند. بر اساس وضعیت موجود، از طریق پرسشنامه تعداد 10 قوت، 18 ضعف،10 فرصت و 13 تهدید در چارچوب ابعاد (مدیریت و سیاست، عملکرد مالی، سرمایه گذاری، بهره وری، زمین و مراتع، بهداشت دام، خانواده و نوع زندگی و اقلیم) توسط سه گروه مسئولین (20 نفر)، دامداران (40 نفر) و فارغ التحصیلان (40 نفر) بررسی گردید. مجموع وزن ها، میانگین آن ها، وزن نسبی و رتبه هر یک از این نقاط از دیدگاه سه گروه پاسخ دهنده محاسبه شد و ماتریس SWOT جهت تعیین راهبردهای رقابتی (SO)، بازنگری (WO)، تنوع (ST) و تدافعی (WT) تشکیل گردید. همچنین به منظور اولویت بندی نهایی، ضریب اهمیتی بین صفر تا یک، برای مسئولان (50/0)، دامداران (30/0) و فارغ التحصیلان (20/0) در نظر گرفته شد. مولفه پایین بودن نرخ مرگ و میر دام ها مهمترین قوت و مولفه پایین بودن نرخ سرمایه گذاری، اولویت اول ضعف های توسعه دامداری های مورد مطالعه به شمار می رود. علاوه بر این مولفه های تقاضای مصرف شیر در بین خانوارها و خشکسالی های متناوب به ترتیب به عنوان مهمترین فرصت و تهدید توسعه دامداری ها شناسایی شدند. سپس از مدل AHP گروهی فازی و نرم افزار طراحی شده، به منظور اولویت بندی راهبردها استفاده شد. بر این اساس راهبردهای رقابتی/تهاجمی جهت بهبود شرایط مدیریت واحدهای تولیدات دامی (شیر) در اولویت می باشد.
شناسایی مناطق مستعد گردشگری گامی در جهت دست یابی به توسعه منطقه ای (مطالعه موردی کلپورگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان امروز صنعت گردشگری به مثابه یکی از وجوه توسعه همه جانبه اقتصادی و اجتماعی کشورها پذیرفته شده و ضرورت برنامه ریزی آن در مقیاسی گسترده مورد توجه قرار گرفته است. اثرات مثبت این صنعت بر پیکره اقتصاد ملی در قیاس با آثار و عواقب منفی آن، چنان چشم گیر است که هر گونه تردید در پرداختن به توسعه این بخش را به کلی منتفی می سازد. هدف این پژوهش بررسی نقش گردشگری در توسعه منطقه ای کلپورگان می باشد که با بررسی پتانسیل ها و زیر ساخت های منطقه، امکان سنجی توسعه گردشگری در منطقه را مورد بررسی قرار می دهد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بازدید میدانی می باشد. یافته های این تحقیق نشان می دهد با توجه به وجود جاذبه ها و پتانسیل های طبیعی و تاریخی در منطقه از جمله کارگاه های سفال سازی که سابقه دیرینه در منطقه کلپورگان دارد، در صورت اعمال مدیریت و تهیه یک طرح جامع منطقه ای می توان بسترهای توسعه گردشگری در منطقه و به تبع آن توسعه منطقه ای کلپورگان را فراهم آورد.
سیاست دولت و مناسبت های بین قومی (مورد: قوم بلوچ و سیستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اساس این پژوهش بر این سؤال استوار است که بین سیاست های دولت و روابط بین اقوام چه رابطه ای وجود دارد. برای پاسخ به این پرسش، تأثیر سیاست های دولت بررفتار متقابل اقوام بررسی شده است. این پژوهش از نوع اسنادی- میدانی است و با استفاده از روش های مختلف مثل پرسش نامه، مصاحبه، بررسی میدانی، نظرسنجی از استادان و کارشناسان به واکاوی مسئله پرداخته است. نمونة آماری این پژوهش به صورت انتخابی و از بین شصت نفر از استادان، کارشناسان ملی و منطقه ای و همچنین نخبگان قومی بوده است. نتایج پژوهش با نرم افزار Spss تجزیه و تحلیل شده است. سیاست های دولت از یک سو باعث ایجاد رابطة بدبینانه بین سیستانی ها و بلوچ ها شده و از سوی دیگر به واگرایی بین قوم بلوچ و دولت مرکزی کمک کرده است.
سنجش توسعه یافتگی در مناطق روستایی استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف رتبه بندی مناطق روستایی شهرستان های استان سیستان و بلوچستان بر اساس سطح توسعه یافتگی با دو رویکرد مبتنی بر هرم مازلو و شاخص های چندبعدی صورت گرفت. مجموعه شاخص های مورد استفاده در رویکرد هرم مازلو شاخص های مربوط به نیازهای اساسی، امنیت، تعلق و احترام می باشد. در رویکرد شاخص های چند بعدی نیز مجموعه شاخص های جمعیتی، بهداشت و سلامت، ارتباطات، آموزش، تسهیلات عمومی و تفریحی، اقتصادی، غذایی و رفاهی بکار گرفته شد. داده های مورد استفاده مربوط به سرشماری سال 1387 در استان سیستان و بلوچستان است. یافته ها نشان داد که میان رتبه بندی دو رویکرد اختلاف چندان بارزی وجود ندارد. روی هم رفته بر اساس رویکرد مبتنی بر هرم نیازهای مازلو در مورد نیازهای اساسی و اولیه، میان مناطق روستایی شهرستان های استان یکنواختی دیده شد و در مورد نیازهای سطح بالاتر تفاوت میان آن ها گسترده بود. بر اساس یافته های بدست آمده از رهیافت مبتنی بر شاخص های چندبعدی در زمینه ی شاخص های ارتباطات، تسهیلات عمومی و تفریحی و هم چنین شاخص های اقتصادی و رفاهی تفاوتی عمده میان شهرستان های استان دیده شد و لازم است در مورد این شاخص ها به توزیع امکانات مربوطه در سطح استان توجهی بیش تر شود. بر اساس هر دو رویکرد، مناطق روستایی شهرستان های سرباز و کنارک به عنوان مناطق توسعه نیافته ی استان ارزیابی شدند و لازم است به گونه ی ویژه به آن ها توجه شود. هم چنین، مناطق روستایی شهرستان های زابل، خاش و زهک دارای بالاترین سطح توسعه یافتگی در سطح استان بودند
بررسی الگوی مصرف کالاهای خوراکی خانوارهای شهری استان سیستان و بلوچستان با رویکرد امنیت غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش روزافزون شهرنشینی و وابستگی خانوارهای شهری به مصرف موادغذایی، امنیت غذایی خانوارهای شهری از اهمیت زیادی برخودار است. از طرفی مساله ی امنیت غذایی همواره در استان سیستان و بلوچستان که جزء مناطق محروم کشور محسوب می شود، اهمیت بسیاری دارد. لذا در این مطالعه با استفاده از داده های بودجه و هزینه ی خانوارهای استان سیستان و بلوچستان در سال 1390 الگوی مصرف مواد غذایی در این استان بررسی شد و 223 قلم کالای خوراکی برای سهولت در تحلیل به 9 گروه اصلی تقسیم شده و خانوارها دهک بندی شدند. آنگاه منحنی انگل هر گروه کالای خوراکی برای تحلیل مصرف بر اساس درآمد با استفاده از الگوریتم LOWESS و نرم افزار متلب رسم شد. نتایج نشان داد که در دهک های پایین درآمدی با توجه به بزرگ تر بودن ابعاد خانوارها، مصرف مواد غذایی بسیار کمتر بوده و ناامنی غذایی وجود داشته است. مصرف دو گروه «انواع گوشت» و «میوه ها و خشکبار» که منابع اصلی پروتئین و کربوهیدرات هستند، تنها با افزایش درآمد و مخارج خانوار افزایش یافته و خانوارهای شهری کم درآمد قدرت خرید پایینی برای این کالاها دارند. لذا توصیه می گردد که با اتخاذ سیاست های درآمدی مناسب نظیر توزیع سبد کالای خوراکی میان دهک های پایین درآمدی، به قدرت خرید این خانوارها افزوده شود. همچنین تغییرات قیمتی دو گروه کالای «نان و غلات» و « انواع گوشت» که بیشترین سهم هزینه را به خود اختصاص دادند، می تواند تاثیر به سزایی بر امنیت غذایی خانوارهای شهری این استان داشته باشد، بنابراین پیشنهاد می شود که به الگوی قیمت گذاری این کالاها در سبد مصرفی خوراکی خانوارها توجه شود.
ساماندهی فضایی نواحی مرزی همجوار با مرز ایران و پاکستان با رویکرد پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به نواحی مرزی شرق کشور در راستای توسعه استان های مرزی از جمله استان سیستان و بلوچستان و تامین امنیت مرزهای شرقی کشور دارای اهمیت ویژه ای است که به دلیل طولانی بودن و همچنین به دلیل وجود دو همسایه شرقی پر تنش، نیازمند امنیت و ایمنی در کلیّه ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مدیریتی است هر نوع اقدامی که جامعه انسانی، محیط طبیعی و مصنوع آن را بیمه کند چنانچه رویکرد، حفاظت محور و اقدام، غیر نظامی باشد پدافند غیر عامل محسوب می شود پدافند غیر عامل بیش از آن که از قاعده استحکام سازه ها تبعیت کند باید از قاعده پیشگیری پیروی نماید با این اعتبار، روش های فرهنگی(اعتماد سازی، حسن همجواری و...)، اقتصادی(سرمایه گذاری های مشترک، تشکیل اتحادیه و صنوف مشترک، ایجاد مناطق اقتصادی مشترک در بین قومیّت های مختلف مقیم و...)، اجتماعی(تقویت پیوندهای فرهنگی، مذهبی و....) باید در پدافند غیر عامل نواحی مرزی، بر جسته شود روش تحقیق حاضر که با رویکرد راهبردی و با هدف ارایه راهبردهای ایمنی – امنیتی غیرعامل متناسب با ساختارهای جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی استان سیستان و بلوچستان انجام شده است؛ توصیفی – تحلیل است و محدوده پژوهش نواحی مرزی استان سیستان و بلوچستان است در این پژوهش پس از بررسی و تحلیل وضع موجود با استفاده از مدل SWOT راهبردهای عملیاتی برای ایجاد و تداوم ایمنی و امنیت مرزهای استان سیستان و بلوچستان ارایه شده است. ساماندهی فضایی نواحی مرزی همجوار با مرز ایران و پاکستان با رویکرد پدافند غیرعامل توجه به نواحی مرزی شرق کشور در راستای توسعه استان های مرزی از جمله استان سیستان و بلوچستان و تامین امنیت مرزهای شرقی کشور دارای اهمیت ویژه ای است که به دلیل طولانی بودن و همچنین به دلیل وجود دو همسایه شرقی پر تنش، نیازمند امنیت و ایمنی در کلیّه ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مدیریتی است هر نوع اقدامی که جامعه انسانی، محیط طبیعی و مصنوع آن را بیمه کند چنانچه رویکرد، حفاظت محور و اقدام، غیر نظامی باشد پدافند غیر عامل محسوب می شود پدافند غیر عامل بیش از آن که از قاعده استحکام سازه ها تبعیت کند باید از قاعده پیشگیری پیروی نماید با این اعتبار، روش های فرهنگی(اعتماد سازی، حسن همجواری و...)، اقتصادی(سرمایه گذاری های مشترک، تشکیل اتحادیه و صنوف مشترک، ایجاد مناطق اقتصادی مشترک در بین قومیّت های مختلف مقیم و...)، اجتماعی(تقویت پیوندهای فرهنگی، مذهبی و....) باید در پدافند غیر عامل نواحی مرزی، بر جسته شود روش تحقیق حاضر که با رویکرد راهبردی و با هدف ارایه راهبردهای ایمنی – امنیتی غیرعامل متناسب با ساختارهای جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی استان سیستان و بلوچستان انجام شده است؛ توصیفی – تحلیل است و محدوده پژوهش نواحی مرزی استان سیستان و بلوچستان است در این پژوهش پس از بررسی و تحلیل وضع موجود با استفاده از مدل SWOT راهبردهای عملیاتی برای ایجاد و تداوم ایمنی و امنیت مرزهای استان سیستان و بلوچستان ارایه شده است.
شبیه سازی تغییرات اقلیمی استان سیستان و بلوچستان با استفاده از ریزگردانی داده های مدل گردش عمومی جو(GCM) برای دوره اقلیمی(2040-2009)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی در این تحقیق بررسی تغییرات و نوسانات عناصر اقلیمی در چهار ایستگاه سینوپتیک در استان سیستان و بلوچستان در سالهای گذشته و تجزیه و تحلیل آماری و پیش بینی و شبیه سازی آن برای سالهای آینده(2040-2009) می باشد. در پژوهش داده ها را با استفاده از خروجی های مدل گردش عمومی جو ECHO-G با سناریوی A1 که هم اکنون در دانشگاه هامبورگ آلمان و مرکز تحقیقات کره جنوبی مورد استفاده قرار می گیرد جهت ریزگردانی بر روی ایستگاههای منتخب استان استفاده گردید و نتایج آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مرحله تجزیه و تحلیل پیش از تولید داده و تحلیل آنها صحت سنجی مدل با دو روش آماری و مقایسه ای مورد ارزیابی قرار گرفت. ارزیابی صحت مدل بر ایستگاههای مورد مطالعه حاکی از آن بود که مدل در ایستگاهها به خوبی توانسته پارامترهای کمینه دما، بیشینه دما و تابش را شبیه سازی نماید و تنها در شبیه سازی بارش ایستگاهها به خصوص ایستگاه زابل نارسایی کمی داشته است. تحلیل داده های تولید شده در دوره اقلیمی آینده و مقایسه آن با دوره گذشته حاکی از افزایش بارش در ایستگاهها و همچنین افزایش فراوانی تعداد بارش های سنگین در محدوده های ایستگاهها بود. در دوره اقلیمی آینده مولفه کمینه دما بیش از بیشینه افزایش یافته که منجر به کاهش دامنه شبانه روزی دما و کاهش آسایش دمایی در سالهای آتی برای استان است. افزایش در تعداد روزهای داغ و کاهش در تعداد روزهای یخبندان(به خصوص در ایستگاههای زابل و زاهدان) در دوره اقلیمی آینده از نتایج دیگر تحلیل داده ها در دوره آینده بود. عنصر تابش نیز در ایستگاه زاهدان در تمامی ماهها و در سایر ایستگاهها در اغلب ماهها در دوره اقلیمی آینده نسبت به دوره گذشته افزایش می یابد.
آمایش ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی مناطق مرزی جنوب شرق کشور و راهبردهای توسعه ی آن مطالعه ی موردی: استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرزهای ایران به عنوان گلوگاه های ارتباطی، با دارا بودن ظرفیت های ژئوپلیتیک فوق العاده اقتصادی، امنیتی، دسترسی، ارتباطات منطقه ای و بین المللی واجد کارکردهای تولیدکننده ی قدرت در کشور می باشند. عدم توسعه یافتگی و وجود شکاف رفاهی میان شهرهای مرزی با شهرهای مرکزی که نوعی حاشیه و متن را ایجاد کرده است، بر ضرورت آمایش سرزمینی این مناطق می افزاید. در این راستا، هدف از این پژوهش، بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر شرایط ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی مناطق مرزی جنوب شرق کشور و تأثیرات آنها بر آمایش و توسعه ی سرزمین است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و حجم نمونه 85 نفر از کارشناسان و متخصصان بر اساس روش نمونه گیری تصادفی و سیستماتیک بوده و شاخص های بررسی مؤلفه های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی استان، 22 شاخص اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بوده است. بر اساس نتایج حاصل از مدل تحلیل مسیر، متغیّرهای ژئواکونومیک با میزان 764/0 دارای بیشترین تأثیرات در کاهش دوگانگی منطقه ای و کاهش شکاف مرکز- پیرامون بوده اند؛ اما متغیّرهای ژئوپلیتیک قومی - مذهبی با میزان 538/0- دارای اثر منفی و کاهنده بر آمایش استان بوده است که بیشترین تأثیر آنها نیز از طریق تأثیرات مستقیم می باشد. در عین حال گسترش تنش های قومی که همواره به علت تحریکات قدرت های فرامنطقه ای و تحت تأثیر عوامل نزدیکی با مرز و متأثر از آن سوی مرزها است، منجر به ایجاد ناامنی در منطقه شده و این عوامل تمام فرصت های موجود در منطقه در زمینه ی توسعه ی اقتصادی را از بین می برد که در این راستا راهبردهایی جهت آمایش و توسعه ی مطلوب سرزمینی در این منطقه در متن اصلی مقاله ارائه شده است.
رتبه بندی اولویت های سرمایه گذاری صنعتی در استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق شناسایی اولویت های سرمایه گذاری صنعتی در استان سیستان و بلوچستان می باشد. در این تحقیق با استفاده از روشهای آماری و برنامه نویسی اولویت های سرمایه گذاری استان با استفاده از سه روش تحلیل عاملی، تاکسونومی عددی و مدل تاپسیس مشخص شده است. در روش تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی از 19 شاخص سرمایه گذاری استفاده شده که هر یک از این شاخص ها وزن یکسانی دارند. نتایج مربوط به هر دو روش مذکور بیانگر این است که رشته فعالیت های 1- ساخت منسوجات و 2- ساخت محصولات و مواد غذایی در اولویت سرمایه گذاری قرار دارند. در مدل تاپسیس شاخص های منفی حذف شده و 17 شاخص باقیمانده بر حسب وضعیت استان و مبانی تئوریک وزن گذاری شده اند. نتایج مدل تاپسیس با اندکی تفاوت بیانگر آن است که رشته فعالیتهای 1- ساخت سایر محصولات کانی غیرفلزی2- ساخت منسوجات و 3- ساخت محصولات غذایی و انواع آشامیدنی ها در اولویت سرمایه گذاری قرار دارند.
شناسایی فعالیت های اقتصادی کلیدی استان سیستان و بلوچستان از نظر ایجاد اشتغال و تولید با استفاده از جدول داده - ستانده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نرخ بیکاری استان سیستان و بلوچستان که در سال 1375 به 9 درصد رسیده بود، به شدت افزایش یافته و در سال 1385 به 52/31 درصد رسیده است. بنابراین باید در جهت کاهش بیکاری این استان، اقداماتی صورت پذیرد و به دلیل محدودیت منابع تولیدی، باید به فعالیت هایی توجه شود که بیشترین اشتغال را ایجاد می نمایند.
این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ این سؤال است که فعالیت های اقتصادی کلیدی اشتغالزای استان سیستان و بلوچستان کدامند؟ و آیا سیاست های رشد محور لزوماً بیشترین اشتغال را ایجاد می کنند؟ برای دستیابی به پاسخ، با استفاده از جدول داده - ستانده این استان مربوط به سال 1386، شاخص های پیوند مربوط به تولید و اشتغال و کشش داده - ستانده محاسبه شد. شاخص چند رتبه ای (MRI) برای تولید و اشتغالزایی نیز محاسبه شد تا تمامی شاخص های ذکر شده را همزمان در نظر بگیرد. نتایج با توجه به شاخص MRI نشان می دهد که فعالیت های «کشاورزی، شکار و جنگلداری»، «معدن»، «صنعت»، «هتل و رستوران»، «عمده فروشی، خرده فروشی، تعمیر وسایل نقلیه و کالاها» و «بهداشت و مددکاری اجتماعی» از نظر اشتغالزایی کلیدی هستند؛ در حالی که بخش های کلیدی از نظر تولید «کشاورزی، شکار و جنگلداری»، «صنعت»، «تأمین آب، برق و گاز طبیعی»، «هتل و رستوران»، «عمده فروشی، خرده فروشی، تعمیر وسایل نقلیه و کالاها»، «حمل و نقل، انبارداری و ارتباطات» و «سایر خدمات عمومی، اجتماعی، شخصی و خانگی» تعیین شد. لذا سیاست های رشد محور لزوماً بیشترین اشتغال را ایجاد نمی کنند.
استفاده از روش احتمالاتی در پهنه بندی خطر لرزه ای استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه به پهنه بندی خطر زلزله در استان سیستان و بلوچستان پرداخته شده است. ابتدا تمامی این ساختارهای فعال، شناسایی و به همراه کاتالوگ لرزه ای مربوط به بازه زمانی 2014-1900 و زلزله های تاریخی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و با استفاده از این اطلاعات ۳۳ چشمه لرزه ای پهنه ای تعیین شد. برای هر چشمه لرزه ای پارامترهای مختلف که نشان دهنده توان لرزه ای آنها محاسبه شد. با استفاده از این اطلاعات و روابط کاهندگی مناسب در نرم افزار EZ-FRISK بر اساس روش احتمالاتی با در نظر گرفتن شبکه ای از نقاط به فواصل 20*20 کیلومتر و در مجموع بر روی 776 نقطه بیشینه شتاب زمین برای احتمال 10درصد برای یک دوره 50 ساله که نشان دهنده دوره بازگشت 475 سال میباشد بر روی سنگ بستر محاسبه شد. نتایج نشان دهنده تقسیم شدن استان به ۵ محدوده با سطح خطر متفاوت بر حسب شتاب گرانش (g)است که عبارت اند از نواحی با خطر نسبی خیلی زیاد با بیشینه شتاب بیش از ۳۵ /۰ و مناطق با بیشینه مقادیر شتاب میان ۳۰/۰ تا ۳۵/۰ با خطر لرزه ای زیاد نواحی با خطر لرزه ای متوسط شامل مناطق با بیشینه مقادیر شتاب میان ۲۵ /۰ تا ۳۰/۰ است. مقادیر شتاب ۲۰/۰ تا ۲۵/۰ معرف نواحی با خطر لرزه ای کم و مناطق با بیشینه مقادیر شتاب کمتر از۰ ۲/۰ نواحی با خطر لرزه ای خیلی کم مشخص می کنند .
برآورد تابع تقاضای موادغذایی خانوارهای شهری استان سیستان و بلوچستان با استفاده از دو سیستم NNDS و QUAIDS QUAIDS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه، به بررسی تقاضای مواد غذایی خانوارهای شهری استان سیستان و بلوچستان از راه داده های خام درآمد و هزینه ی خانوار 1390 و با استفاده دو سیستم تقاضای شبکه عصبی و سیستم تقاضای تقریبا ایده آل درجه دوم پرداخته و مقدار دقت این دو سیستم بررسی شد. برای برآورد تقاضا براساس طبقه بندی COICOP موادغذایی به نه گروه اصلی طبقه بندی شدند. نتایج NNDS که با استفاده از یک شبکه پیش خور و پرسپترون چندلایه برآورد زده شدند، نشان دادند که خطای همه گروهها با این روش مساوی و کوچک تر از روش QUAIDS است. نتایج بدست آمده از رسم منحنی انگل نشان دادند که منحنی انگل اکثر گروهها برای سیستم تقاضای شبکه عصبی به دلیل غیرخطی بودن به منحنی واقعی نزدیک تر بوده و نتایج بهتری دارند. با توجه به نتایج هر دو سیستم کشش درآمدی گروه کالاهای «نان وغلات»، «شیر و تخم پرندگان»، «حبوبات و سبزی ها»، «قند و شکر»، « نوشیدنی ها» و «چاشنی ها» کم تر از یک بوده و این کالاها ضروری هستند و گروه کالاهای «گوشت»، «روغن ها و چربی ها» و «میوه ها و خشکبار» کالای لوکس بشمار می آیند.
پتانسیل سنجی استقرار نیروگاه های خورشیدی در استان سیستان و بلوچستان با استفاده از مدلAHP و منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انرژی خورشیدی از جمله انرژی های پاک و تجدیدپذیری است که در همه جای جهان قابل بهره برداری است. این انرژی به لحاظ قدرت بازدهی و اقتصادی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. بسیاری از نقاط ایران برای بهره برداری از انرژی خورشیدی و تولید انرژی پاک دارای پتانسیل است. با توجه به اینکه محل قرار گرفتن نیروگاه خورشیدی تأثیر بسزایی در میزان تولید و بازدهی آن دارد، تعیین مناطق مناسب برای احداث آن نیز اهمیت ویژه ای دارد. در این مقاله پتانسیل شهرستان های استان سیستان و بلوچستان به منظور احداث نیروگاه خورشیدی مورد سنجش قرار گرفته است. معیارهای اصلی این پتانسیل سنجی شامل ساعت های آفتابی، درجه حرارت منطقه، ابرناکی، بارندگی، گرد و غبار و ارتفاع است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، با روش درون یابی ( IDW ) و فازی سازی لایه ها با استفاده از فرمول نویسی منطق فازی در محیط GIS صورت گرفته است. همچنین برای تعیین میزان اهمیت متغیّرها، از مدل تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) استفاده شده است. با تلفیق لایه ها ی وزن دهی شده فازی، نقشه مناطق هم پتانسیل برای احداث نیروگاه خورشیدی در استان سیستان و بلوچستان به دست آمد که در نهایت نتایج نشان می دهد، شهرهای سراوان و نیک شهر برای احداث نیروگاه خورشیدی کاملاً مناسب، خاش و قسمت هایی از شهرستان ایرانشهر به عنوان مناطق مناسب و نسبتاً مناسب؛ زابل، زاهدان، چابهار، کنارک و قسمتی از شهرستان ایرانشهر نسبتاً نامناسب و کاملاً نامناسب هستند.
تحلیلی بر نقش شهرهای میانی در تعادل بخشی به شبکه شهری، نمونه موردی: شهر ایرانشهر
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳
49-64
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین راهبردهای موجود جهت ایجاد تعادل و توازن بخشیدن به شبکه شهری، تمرکززدایی از کلان شهرها و حل پدیده ی نخست شهری، توجه به تقویت شهرهای متوسط و حمایت از ایجاد این گونه شهرها در شبکه شهری است؛ ازآنجایی که در شبکه شهری استان سیستان و بلوچستان با پدیده ی نخست شهری مواجه هستیم؛ هدف این پژوهش بررسی و تحلیل نقش شهر میانی ایرانشهر در ایجاد تعادل در شبکه شهری این استان است. مقاله حاضر با روش توصیفی–تحلیلی و با نگرش سیستمی به بررسی نقش شهر میانی ایرانشهر در ایجاد تعادل در شبکه شهری استان سیستان و بلوچستان با استفاده از روش ها و مدل های کمی مانند مرتبه-اندازه، منحنی لورنز و ضریب جینی، نخست شهری مهتا، آنتروپی، کشش پذیری و جاذبه از لحاظ متغیرهای جمعیتی و فضایی پرداخته است. نتایج مدل ها نشان می دهد که شبکه شهری استان سیستان و بلوچستان دچار پدیده نخست شهری است و در این بین شهر میانی ایرانشهر بر اساس مدل های رشد و اندازه شهر توانسته است از میزان نخست شهری بکاهد به طوری که بر اساس مدل مرتبه–اندازه این شهر در رده سوم شبکه شهری قرار دارد؛ با استفاده از مدل لورنز و ضریب جینی از 45/0 در سال 1335 به 74/0 در سال 1390 رسیده است و شبکه شهری به تعادل نزدیک تر شده است. نتایج کشش پذیری نیز نشان می دهد که ضریب کشش پذیری جمعیت ایرانشهر در اکثر دوره ها بالای عدد یک بوده که خود گویای جذب جمعیت در این شهر است و بر اساس مدل های آنتروپی و نخست شهری مهتا با احتساب ایرانشهر میزان آنتروپی و نخست شهری کاهش پیداکرده است؛ بنابراین نتایج نشان دهنده ی تأثیر جایگاه مثبت شهر ایرانشهر به عنوان یکی از وزنه های جمعیتی در ایجاد تعادل در شبکه شهری استان است.
ارزیابی درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان سیستان و بلوچستان: کاربرد روش های چندمعیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
95-115
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان سیستان و بلوچستان با استفاده از روش های چند معیاری و ارائه راهکارهای مناسب و موثر در این راستا می باشد. در این پژوهش، ﻧﻈ ﺮ ﺑ ﻪ ﺗﻨﻮع ﻣﻌیﺎرﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد از تلفیق سه روش چند معیاری تحلیل سلسله مراتبی فازی، آنتروپی و تاپسیس در ارزیﺎﺑی میزان توسعه یافتگی شهرستان های استان سیستان و بلوچستان استفاده شد. در این زمینه، 65 زیرمعیار در قالب 5 معیار آموزشی، بهداشتی-درمانی، کشاورزی، فرهنگی-مذهبی و زیربنایی-رفاهی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که معیار زیربنایی-رفاهی با وزن نسبی 335/0 تاثیرگذارترین و معیار فرهنگی_مذهبی با وزن نسبی 094/0 کم اهمیت ترین معیار در ارزیابی توسعه یافتگی شهرهای استان می باشد. در میان تمامی زیرمعیارها، مساحت پارک های عمومی با وزن کلی 048/0 بالاترین اهمیت را دارا می باشد. براساس نتایج به دست آمده، از بعد متغیر های بهداشتی-درمانی، فرهنگی-مذهبی، زیربنایی-رفاهی شهرستان زاهدان به عنوان پیشرفته ترین شهرستان استان، نسبت به سایر شهرها شناخته شد. رتبه بندی نهایی نشان داد که شهرستان زاهدان با امتیاز 728/0 Ci= با اختلاف معنی داری نسبت به سایر شهرها توسعه یافته ترین شهرستان استان سیستان و بلوچستان می باشد و شهرستان زابل با امتیاز 393/0 در رتبه دوم و شهرستان هیرمند با امتیاز 026/0 در جایگاه محروم ترین شهرستان استان سیستان و بلوچستان قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد لزوم توجه به برنامه ریزی غیر متمرکز بر اساس منابع و محدودیت ها، به منظور نیل به توسعه و پیشرفت متعادل و یکپارچه منطقه ای، ضرورتی مهم و اجتناب ناپذیر است.
عوامل مؤثر بر ناامنی و فعالیت های تروریستی در مرزهای شرقی کشور.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال هشتم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
141 - 160
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: جمهوری اسلامی ایران در مرزهای شرقی خود در استان سیستان و بلوچستان همواره باچالش ها و مشکل های متعدد و متداوم روبه رو بوده و این مشکلات در تمام حوزه های این محیط امنیتی باز تولید شده است. در حال حاضر تروریسم و گروهک های تروریستی به عنوان یک چالش امنیتی اصلی در محیط پیرامونی ایران محسوب می شود و با توجه به اقدام های تروریستی که از چندین سال گذشته تاکنون در شرق کشور به خصوص استان سیستان و بلوچستان رخ داده، باعث به وجود آوردن مشکلات و خدشه دار کردن امنیت در این منطقه شده است. هدف اصلی این تحقیق شناخت عوامل مؤثر بر ناامنی و گسترش فعالیت های تروریستی مرزهای شرقی است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، از نوع کاربردی بوده و روش انجام آن نیز توصیفی – تحلیلی می باشد. روش گردآوری داده ها تلفیقی از مطالعات اسنادی و مطالعات پیمایشی است. ابزار اصلی مورد استفاده برای گردآوری اطلاعات از طریق روش میدانی، پرسش نامه است و برای بررسی پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که برای پژوهش حاضر برابر با 87/0 به دست آمد. جامعه آماری این مطالعه 178 نفر است که متشکل از فرماندهای یگان های انتظامی، مرزبانان ناجا و اعضای هیئت علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان است و با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه برابر با 85 نفر تعیین شد. یافته ها و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش مهم ترین عوامل مؤثر بر ناامنی و گسترش فعالیت های تروریستی مرزهای شرقی، عوامل اقتصادی، سیاسی، جغرافیایی و فرهنگی هستند که با استفاده از آزمون فریدمن در بین این عوامل، عامل جغرافیایی دارای مهم ترین تأثیر است.
برنامه ریزی پایدار توسعه همکاری های مناطق مرزی (CBC): عوامل و محرک های موثر بر پایداری اتحاد مناطق مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از برنامه توسعه همکاری های مناطق مرزی (CBC) به بررسی عوامل و محرک های موثر بر پایداری اتحاد در مناطق مرزی پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه و مصاحبه بود. جامعه آماری کارشناسان مختلف در زمینه های تحصیلی علوم سیاسی، جغرافیا، اقتصاد، جامعه شناسی، کارشناسان نیروی انتظامی، استانداری و فرمانداری در استان سیستان و بلوچستان را شامل می شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند 70 کارشناس انتخاب گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون های توصیفی و مدل رگرسیون لجستیک باینری (روش LM - نیوتن- مارکارد- رافسون) استفاده گردید. نتایج نشان داد که در زمینه برنامه ریزی برای پایداری اتحاد در استان سیستان و بلوچستان به جز قرارداد تعیین حقابه رودخانه هیرمند در منطقه سیستان که با کشور افغانستان در چند دوره زمانی منعقد شد؛ طرح یا برنامه ای تصویب و اجرا نشد و از بین پنج عامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی- مذهبی، نهادی- ساختاری و سیاسی امنیتی، سه عامل اقتصادی (0/478)، سیاسی- امنیتی (0/473) و فرهنگی- مذهبی (0/363) بیشترین اثر را بر پایداری اتحاد مناطق مرزی در منطقه مورد مطالعه داشته اند. از نتایج این پژوهش برای توسعه همکاری های مناطق مرزی و پایداری انسجام در مناطق مرزی مختلف ایران می توان استفاده نمود.