مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
نماد
منبع:
قند پارسی سال سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶
95-112
حوزه های تخصصی:
بررسی و کارکرد نمادپردازی در شعر فرخزاد و رویکرد او به نماد مسأله پژوهش حاضر است. نماد یکی از روش های هنجارگریزی و آشنایی زدایی در شعر است. شاعر با این شیوه معنا و مفهومی را که برای خواننده تکراری است بیگانه می کند بنابراین موجب گسترش معنای متن و تأویل پذیری آن می شود. پیچیدگی و عدم صراحت در بیان نماد آن را به یکی از هنری ترین صور خیال تبدیل کرده است. شاعران و نویسندگان به خوبی از این ویژگی نماد برای بیان عقاید و اندیشه های اجتماعی و سیاسی خود بهره برده اند. فروغ فرخزاد از شاعران معاصری است که برای بیان افکار خود از نماد و اساطیر نمادین بهره گرفته است. پژوهش حاضر که به روش تحلیلی- توصیفی صورت گرفته چنین نتیجه می دهد که وی در آفرینش اشعار خود از نماد برای عمق بخشی، ابهام و چند معنایی کردن شعرش یاری گرفته است. نمادهای او در برگیرنده ی مضامین اجتماعی است و انتقادهای جامعه شناسانه دارد
نمادپردازی عرفانی در معراج نامه بایزید بسطامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
31-58
حوزه های تخصصی:
زبان هنر اسلامی زبانی نمادین و رمزگونه است. نمادها حامل معنای درونی و ذاتی این هنر بوده و راه بررسی آثار هنری هم بررسی این نمادها و سمبول هاست. اگر تصوف را نگاه هنری به مذهب بدانیم، مشاهده می کنیم که آثار صوفیان آمیخته به نمادها و نشانه هایی است که واکاوی دلالت های این رمزها می تواند رهیافتی به سوی درک عمیق مفاهیم و بُن مایه های موضوعات عرفانی باشد. معراج نامه منسوب به بایزید بسطامی، شرح سفری روحانی است که توسط ابوالقاسم عارف به نگارش درآمده است. معراج نامه به ضرورت ساختار رؤیاگونه اش طالب شکلی نمادین و رمزگراست. در این پژوهش، نمادها در چهار خوشه تصویری آب، پرواز، نور و رویش طبقه بندی و تفسیر می شوند. رمزهایی که در قالب خوشه های تصویری، تصاویر کهن الگویی و اساطیری برای بیان رؤیاهای عارفانه بایزید بسطامی به کار گرفته شده اند، بخشی از نمادهای مکرّر متون صوفیه و سایر معراج نامه ها هستند که علاوه بر ارائه جهان بینی عارف، جایگاه این تصاویر را در رؤیاهای صوفیه به دست می دهد. از آنجا که الگوی همه معراج نامه های دوره اسلامی، معراج پیامبر اکرم(ص) است، بسیاری از مشاهدات و تصاویر این رؤیا با معراج الگو، هماهنگ و همسوست. برای بررسی این موضوع ساختار و نمادهای عرفانی دو اثر با هم تطبیق داده شد. بررسی این نمادها، به یافتن چگونگی جهان مصوَّر صوفیه در عالم معراج که عالمی نورانی است کمک می کند. نیز نشان می دهد که مرتبه مسافر معراج، هماهنگ با نمادهای متن و مدارجی است که وی طی می کند. شیوه این پژوهش توصیفی تحلیلی و تطبیقی با رویکرد بلاغی است.
نقش مهدویت در شکل گیری انقلاب اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو به بازتاب باورداشت مهدویت در شکل گیری انقلاب اسلامی ایران می پردازد. مفروض این پژوهش آن است که انقلاب اسلامی تحت تاثیر اندیشه مهدویت بوده و نمونه بارز انقلاب هایی است که با توجه و عنایت به بعد موعودگرایی و انتظار، رخ داده است به ویژه با رویکرد و قرائتی که از سال ۱۳۴۲ شمسی توسط امام خمینی(ره) از مهدویت ارائه شد، این باورداشت رسما به عنوان عاملی قوی و محرکی بزرگ در عرصه سیاسی و انقلابی مردم ایران نمودار گشت. روش تحقیق در این مسئله توصیفی – تحلیلی می باشد و بر پایه مطالعات جامعه شناسی استوار است. یافته های این مقاله در چهار حوزه دسته بندی می شود. باورداشت مهدویت در مرحله نخست در حوزه بینشی و تغییر در جهان بینی مردم ایران، تاثیرگذار بود و بعد از ایجاد جهان بینی، در حوزه ارزشها مفید ثمر بوده و در واقع ایجاد ارزشهای مهدوی در راستای انقلاب نمود. باورداشت مهدویت در حوزه هنجارهای رفتاری هم تاثیر بر انقلاب گذاشت یعنی مهدویت ایجاد ارزشهایی نمود که در راستای انقلاب اثر گذاشت و در نهایت در حوزه نمادها و سمبل های مهدوی، برای تسریع در امر انقلاب ایران ظهور و بروز نمود.
بررسی تطبیقی کاربرد نماد و نشانه در آثار معماری دوره های صفوی و معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲
13-21
حوزه های تخصصی:
گرایش به کاربرد نماد ، نشانه و رمز همواره با نوع بشر همراه بوده است. دیرپا ترین آنها را در آثار انسان های نخستین که به دلایل تکنیکی بیشتر در قالب نقاشی های دیواری است دیده ایم و در جامعه ی امروزی دیگر کمتر بستری را می توان یافت که در آن نشانی از نمادها و نشانه ها نباشد زیرا که نماد و نشانه برای بروز و ظهور، بستری جز ذهن خلاق خالق خود نمی طلبد، . اما نشانه نیز به عنوان یکی از اقسام رابطه، برای برقراری ارتباط نیازمند جامعه ای پویا ست که طرف دوم این ارتباط اند. میزان کاربرد نماد و نشانه در جایگاه های مختلف و گستردگی و تنوع اقسام آن از جمله مواردی است که همواره بر پیچیدگی کشف معنای حقیقی آن افزوده است. و این شناخت نادرست همواره تگنای این ارتباط بوده است. مقاله در پاسخ به دو سوال نماد و نشانه چیست و جایگاه کاربرد آنها در معماری کجا ست؟و تفاوت کاربرد نماد و نشانه در دوره های صفوی و معاصر در چیست؟سعی بر آن دارد تا با اشاره به انواع نشانه و ارائه ی دسته بندی از جایگاه های کاربرد نماد و نشانه در آثار معماری، به بررسی تطبیقی آثار دو دوره ی معماری ایران بپردازد. در این راستا با استفاده از ترکیب روش های تحقیق استدلال منطقی و تفسیری- تاریخی به بحث پیرامون انواع نشانه، جایگاه های کاربرد آن در معماری و تحقیق در نمونه های موردی پرداخته شده است. در انتها با مقایسه ی دو دوره ی صفوی و معاصر به بررسی تفاوت ها و شباهت ها و روند کاربرد نماد و نشانه در بستر معماری خواهیم پرداخت.
نمادپردازی در باغهای ایرانی در دوره اسلامی و ارتباط آن با باورهای مذهبی سازندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
47-55
حوزه های تخصصی:
باغسازی ایرانی همواره ارتباطی نزدیک با باورهای مذهبی و اعتقادات سازندگان داشته و این مهم در نمادهای استفاده شده در باغ قابل بررسی است. از اینرو در این مقاله ابتدا به بررسی نمادها، انواع آن و چگونگی ظهور و نمایش عناصر نمادین در باغسازی ایرانی پرداخته شده است. سپس باتوجه به وجود ارتباط مستقیم میان نمادهای استفاده شده و تقدس باغ، گیاه و باغسازی با باورهای مذهبی سازندگان، این مهم در دو بخش مجزا- قبل و بعد از اسلام- به تفصیل بررسی شده است. هدف اصلی این مقاله معرفی و شناسایی نمادهای استفاده شده در ساختار کالبدی و فضایی باغ ایرانی (بعد از اسلام) و مطالعه چگونگی ارتباط آنها با باورهای مذهبی سازندگان، بخصوص ارتباط با ایده تجسم باغ تمثیلی از بهشت جاویدان، است. در این مقاله از روش تحقیق تاریخی-تفسیری استفاده شده است و روش تجریه و تحلیل اطلاعات به صورت کیفی و به روش استنباطی می باشد. نتیجه گیری این مقاله گویای این مهم می باشد که ساختار کالبدی و فضایی باغ ایرانی در قبل و بعد از اسلام از اصولی مشابه پیروی می کرده است لیکن نمادهای استفاده شده در باغسازی ایرانی پس از اسلام دارای معانی متفاوتی بوده که در راستای تجسم باورهای مذهبی اسلامی، بخصوص بهشت و توصیفات قرآن در اینباره، می باشد.
الرمز الدینی المصطلح بین علم الإجتماع الدینی و الشعر الشیعی شعر الکمیت بن زید الأسدی و السید الحمیری نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
الشعر هو مرآه المجتمع فی العصور المختلفه. لهذا نرید أن نبحث فی المظاهر الدینیه فی الشعر الشیعی. والتی تتصل بمباحث علم الاجتماع الدینی. المظهر (الصوره)، لغه الدین و أساساً کل ما یحرصُ علیه الإنسان یصبح مظهراً و إیماءاً. لهذا فإن الشعر الشیعی غالباً ماتکون له صبغه دینیه و هذا الشعر متمتع بالإیماء و المظهر کثیراً. هذا المقال یحاول مع اعتماده علی شعر کُمَیْتْ بن زید الأسدی و السید الحمیری (شعراء الشیعه المشهورون فی القرنین 1 و 2 ه .ق) أن یبیّنُ الإیماء الدینی و أقسامه مع ذکر أمثله أدبیه تؤکد علی وجود هذه المظاهر فی الشعر الشیعی.
موتیف الإغتراب فی شعر یحیی السماوی(مقاله علمی وزارت علوم)
لقد حظی البحث عن الموتیف باهتمام واسع فی النقد الأدبی الأوربی باعتباره عنصراً فعالاً فی النقد وتحلیل النصوص الأدبیه. وأصل کلمه «الموتیف» فرنسیه، تعنی فی الأدب الفکره الرئیسه أو الموضوع الذی یتکرر فی النتاج الأدبی أو المفرده المکرّره أو الحافز والباعث. والإغتراب والذی یعنی ابتعاد الإنسان عن وطنه الأم قد یصیر موتیفاً عند الشاعر إذا اضطرّ أن یعیش بعیداً عنه وعن کل ما یؤنسه ویحبّه فیکرره ویحوم حوله من قریب أو من بعید ویتحدّث عما ینتابه من مشاعر سلبیه. تهدفُ هذه الدراسه التی اعتمدت فی خطتها علی المنهج الوصفی - التحلیلی، إلی الکشف عن الموتیف وتوظیفه فی شعر الشاعر العراقی المقیم فی استرالیا یحیی السماوی، لتجیب عن الأسئله التالیه: ما هو سبب إلحاح الشاعر علی الإغتراب وتکراره؟ وما هی الموتیفات والرموز المتعلقه بهذا الموضوع؟ وما هی دلالاتها وإیحاءتها الرمزیه؟ والإغتراب بما فیه من القلق النفسی والمراره والحزن سری فی هیکل شعر السماوی فی کلماته وعباراته وصوره ومعانیه؛ فقد طُرِد من وطنه الحبیب فعاش غربه جسمیه کما أن التزامه بقضایا وطنه وإحساسه المرهف جعلاه یعیش غربه روحیه وفکریه. وقد توصلنا فی هذه الدراسه إلی أن الإغتراب من أهم الموتیفات فی شعر السماوی والذی ینقلنا إلی أجواء الشاعر النفسیه وینطوی علی محاور تعود إلی إحساسه بالغربه، وأهمّها الحزن والموت والمرأه والحنین، وبعض الرموز التی تدل علی الغربه کالطیور المهاجره والحمامه والبحر والریح.
الرمزیه فی شعر عاشوراء (دراسه مقارنه بین الشعر العربی والفارسی المعاصرین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۱۹ سال ۱۴۳۳ شماره ۳
113-132
تعدّ الصوره الرمزیه فی الأدب أداه لإلقاء المعانی إلی المخاطب إضافه إلی أنّها تضفی علی الکلام جمالیه ملحوظه. وبما أنّ الرمز یتخذ دلالات متعدده فلا تبقی المفاهیم الرمزیه فی مستوی واحد؛ بل لها تأویلات متعدده یدلّ علیها السیاق. لقد رغب المعاصرون من الشعراء فیه استخدامها أکثر ممن سبقهم، بحیث ازدهر الرمز فی شعر عاشوراء المعاصر بعد إبتعاده عن الماضی ومواجهته للأوضاع الجدیده التی لم یعرفها من قبل؛ وبذلک تتبین ضروره دراسه الرمز ودلالاته المختلفه فی هذا الشعر الدینی دراسه دقیقه. وبحثنا هذا یسعی إلی المقارنه بین الدلالات المتنوعه للرموز التی استخدمها الشعراء الفرس والعرب فی شعر عاشوراء والکشف عن الإفتراقات والإشتراکات بینهما، والتمایزات الخاصه للغتین والنزعات والإتجاهات القومیه فی استخدام هذه الرموز بأسلوب وصفی – تحلیلی. فاخترنا الأشعار البارزه لأکثر من أربعین شاعراً معاصراً من شعراء الشعبین وقمنا بتحلیل الرموز حسب معانیها ودلالاتها وذلک بعد استخراجها وتصنیفها بصوره إحصائیه. و من النتایج التی وصلت إلیها المقاله أنّ شعر عاشوراء الفارسی أکثر مجالاً لأنواع الرمز من الطبیعی والتاریخی والدینی. کما أنّ الفرس تقدّموا علی العرب فی استخدام العناصر القومیه. کما تتوصل المقاله أیضاً إلی أنّ الزهور بأنواعها تعدّ من أهم العناصر المشترکه بین اللغتین؛ وأنّ النور والظلمه أکثر استخداماً بین الرموز الطبیعیه فی شعر عاشوراء الفارسی والعربی.
نگرش زیبایی شناختی به موتیف اسلیمی در هنر اسلامی با توجه به زیبایی آزاد و پیوسته کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
97 - 116
حوزه های تخصصی:
کانت به دقت یک انشعاب برای زیبایی شناسی ذوقی در نظر گرفت که مستقل و خودمختار است و به طور مستقیم از عرصه علاقه های نظری و عملی، حسی و از امر مطبوع و خیر متمایز است. او دو نوع زیبایی آزاد و وابسته را از هم متمایز کرد و بیان زیبایی وابسته در حکم زیبایی شناختی را نمادی از مفاهیم اخلاقی در نظر گرفت. وجه نظر زیبایی شناس هنگام بیان حکم محض ناظر به طرح و ترکیب بندی صرف به شمار می آمد و حکم زیبایی شناختی غیرمحض با دقت در مواد آزاد یا رنگ ها و صداها و اشکال ساخته می شد. در این صورت مفاهیم اخلاقی به عنوانِ نمادی از زیبایی محض به عنوانِ محمول حکم بیان می گردند. در نظر کانت، زیبایی فی نفسه نقوش اسلیمی در زمره اطلاق مفاهیم فاهمه و نیز شناخت نظری نبود؛ اما آیا طبقه بندی کانت از اسلیمی به عنوانِ زیبایی آزاد، می تواند بستری مناسب برای دیگر رویکردها و نگرش ها به هنر اسلامی فراهم آورد؟ خود واقعه زیبایی محض برآمده از هماهنگیِ پیشین بنیاد فاهمه و مخیله به منزله بستری برای ورود به رویکردهای دیگر محسوب می شود؛ به علاوه پشتیبان و عمق دهنده به آرای افرادی محسوب می شود که خواهان برطرف کردن نقصان های روش شناختی مختلف سنت گرا، عرفانی و نمادین هستند.
نگاه جامعه شناختی به اشعار فروغ فرخزاد
منبع:
زن و فرهنگ سال هفتم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
37-57
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی ادبیات، از نگرش های نوین به ادبیات است که می کوشد تفسیری علمی و عملی از آثار ادبی ارائه نماید به گونه ای که بتوان از آنها به مثابه انعکاسی از واقعیات جامعه در حل مسائل و حتی بحران های اجتماعی بهره برد؛ توجه به مسائل اجتماعی با انقلاب مشروطیت به عنوان یکی از مؤلفه های شعری مطرح شد و در شعر نو، توسط نیما و طرفدارانش به اوج رسید و در جریان «سمبولیسم اجتماعی» ادامه یافت. فروغ فرخزاد یکی از شاعران برجسته این جریان است که در دوره دوم شاعری توجه ویژه ای به شعر اجتماعی نشان داده است. این پژوهش با هدف بررسی جامعه شناسی اشعار فرخزاد، کوشیده به شیوه تحلیلی – توصیفی دیدگاه جامعه شناختی او را نسبت به مسائل اجتماعی بررسی کند. نتایج تحقیق نشان داد: فرخزاد در شعرهای اجتماعی خود در برابر مقوله های اجتماعی عصرش واکنش نشان داده و به عنوان یک منتقد توانست نابرابری های اجتماعی،تضادها،تباهی ها، استبداد، فقر و بی عدالتی و ... را با نمادگرایی و طنزپردازی به بیانی طبیعی و تأثیرگذار بیان کند و تصویری واضح و واقعی از جامعه عصر پهلوی دوم ارائه نمود.
نمادهای سیاسی شهر تهران و هویت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال دوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸)
112 - 142
حوزه های تخصصی:
کلان شهر تهران به دلیل آن که بیانگر و جلوه گاه باورها و شیوه زیست مردم و نتیجه نگرش آن هاست؛ می تواند به عنوان عوامل هویتی مردم این شهر ظاهر شوند. در این راستا پژوهش حاضر به مطالعه نمادهای شهر تهران و نقش آن در هویت شهری از دیدگاه شهروندان کلان شهر تهران پرداخته است. ازاین رو با روش پیمایشی، با جامعه آماری افراد 18 سال و بالاتر ساکن در مناطق 22 گانه شهر تهران، نمونه ای به حجم (N=400)، به شیوه احتمالی و به روش نمونه گیری خوشه ای با ابزار پرسشنامه که پایایی آن با آلفای کرونباخ 895/0 بوده، انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد نگرش ذهنی پاسخگویان به هویت شهری بین گروه های سنی مختلف (315/5) و گروه های فعالیتی (243/4) تفاوت معنی داری در سطح 99 درصد اطمینان دارد. همچنین نمره نگرش مکانی پاسخگویان به هویت شهری بین گروه های سنی مختلف (468/3) و گروه های فعالیتی (360/5) تفاوت معنی داری در سطح 99 درصد اطمینان وجود دارد. یافته های این پژوهش همچنین حاکی از وجود رابطه ای قوی و معنادار در سطح 99 درصد اطمینان بین سرمایه ی اجتماعی و نگرش ذهنی هویت شهری شهروندان تهران و وجود رابطه ای معنی دار بین مدرن گرایی با نگرش مکانی هویت شهری در سطح 95 درصد اطمینان است. نهایتاً اینکه رابطه ای بین نگرش ذهنی و نگرش مکانی به هویت شهری (با ضریب همبستگی 716/0) مثبت و نمایانگر رابطه ای مستقیم و خطی بین نگرش ذهنی و نگرش مکانی به هویت شهری است.
نمادینگی نیلوفر آبی، مضمون مشترک در پهنه جغرافیای فرهنگی عصر هخامنشی و ساسانی
منبع:
شفای دل سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵
169 - 187
حوزه های تخصصی:
فرهنگ را می توان از مفاهیم نسبتاً جدید در عرصه علوم انسانی در نظر گرفت. ویژگی بارز این مفهوم ارتباط میان هسته های متفاوت فرهنگی است که در نتیجه تعاملات متقابل بشری شکل می گیرد. مهم ترین عنصری که در ایجاد این گونه تعاملات نقش دارد، جغرافیاست؛ چرا که وجود شرایط گوناگون جغرافیایی در پدید آمدن حوزه های متفاوت فرهنگی نقش برجسته دارد. البته این حوزه نوین علوم انسانی و اجتماعی که به مطالعه تأثیر و تأثّرات فرهنگی و تعامل و ارتباط میان ساختارهای گوناگون فرهنگ و جغرافیا می پردازد، تحت عنوان جغرافیای فرهنگی قرار می گیرد. شایان ذکر است فرهنگ به عنوان مهم ترین ریشه و آبشخور ادبیّات در تعاملی متقابل سبب بالندگی، استقرار و استحکام هویّت فرهنگی یک ملّت می شود. یکی از ارکان سازنده در ساختار فرهنگی- ادبی تمدّن های کهن، وجود نماد به عنوان شاخصه ای مهم در نشانه شناسی یا کنش خاصّ میان فرهنگی است که می تواند به بازخوانی ذهنی اقوام گوناگون از یک مفهوم واحد منجر شود. در این معنا، نماد فرهنگی گل نیلوفر آبی به عنوان موجودیّتی نمادین، مفهومی شاخص دارد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و تاریخی به تجزیه و تحلیل این نماد کهن فرهنگی ایران در دو عصر هخامنشی و ساسانی پرداخته است. نتایج نشان می دهد نماد نیلوفر آبی از عصر هخامنشیان تا عصر ساسانی بروز و ظهور گوناگون داشته و به عنوان هسته ای نمادین، انبوهی از معانی انتزاعی و مفاهیم خاصّ ذهنی از جمله صلح جهانی، عبادت، زیبایی، عشق و ... را گرد خود فراهم نموده است.
رابطه متقابل دین و اسطوره در پدیدارشناسی دینی الیاده و روانشناسی تحلیلی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
111 - 126
حوزه های تخصصی:
از مفاهیم اساسی در روانشناسی تحلیلی یونگ، ضمیر ناخودآگاه جمعی، کهن الگوها و اساطیر مشترک در ضمیر ناخودآگاه تمامی انسان هاست. از دیدگاه یونگ، دین تجربه قدسی است که در ضمیر ناخودآگاه جمعی شکل می گیرد و همین بخش از ناخودآگاه است که کهن الگوها را نیز در خود جای می دهد. یونگ معتقد است اگر دین معنایی داشته باشد، باید این معنا را در اتصال آن با اسطوره ها جست وجو کرد. او زبان دین را زبانی نمادین می داند که برای کشف حقیقت آن باید این نمادها را رمزگشایی کرد. میرچا الیاده نیز با رویکردی پدیدارشناسانه و هرمنوتیکی به بیان اسطوره و نماد می پردازد. او بر این باور است که دین به تجربه امر قدسی اشاره دارد و عملکرد دین به ظهور امر مقدس کمک می کند تا در ظرف طبیعت، مظاهر طبیعی و تاریخ آشکار شود. از دیدگاه او، اسطوره با آفرینش در ارتباط است. او اسطوره را الگویی برای اعمال دقیقاً دینی می داند که برای یافتن منشأ دین باید سراغ آن رفت؛ بنابراین، ارائه تعریفی واحد و پذیرفته شده همگان از اسطوره، امری دشوار است. با وجود این، اسطوره را روایتی از تاریخ قدسی در نظر می گیرد و آن را مرتبط با حادثه ای قرار می دهد که در زمان ازلی اتفاق افتاده و جوهر و خمیرمایه اصلی دین است. در این مقاله با رویکردی توصیفی تطبیقی رابطه دین و اسطوره از دیدگاه یونگ و الیاده به تصویر کشیده شده است.
آرایه های نمادین شیعی در مسجد جامع ورامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
47 - 71
حوزه های تخصصی:
هنرهای سنتی مانند گج بری، کاشی کاری و آجر کاری، در معماری ایرانی به خصوص در معماری مساجد جایگاه ویژه ای دارد. از زمان ورود اسلام به ایران، شاهد دگرگونی وسیعی در شکل، محتوا و محل اجرای این هنرها در معماری هستیم که ناشی از بستر اجتماعی – مذهبی جوامع است. از زمان پیدایش اسلام در ایران شاهد تغییرات گسترده کالبدی و غیرکالبدی در معماری مساجد بوده ایم. تعییر شکل آرایه ها در دوره های تاریخی مختلف تحث تاثیر عوامل گوناگونی از جمله بستر سیاسی- اجتماعی جوامع قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر توصیف و مطالعه آرایه های مسجد جامع ورامین به منظور شناشایی تفکرات مذهب شیعه و روند تغییرات در شکل و محتوای آن و بررسی تاثیر بستر اجتماعی به عنوان یکی از عوامل دخیل در این دگرگونی هاست. سوال های مطرح شده در این پژوهش عبارتند از 1- نقوش منتسب به مذهب شیعه در مسجد جامع ورامین کدام اند؟ 2- بستر اجتماعی و حوادث تاریخی قرن هفتم آیا در بکارگیری آرایه های شیعی در مسجد جامع ورامین نقش دارد ؟ این پژوهش به روش تاریخی- تحلیلی با بررسی اسناد کتابخانه ای و مطالعات میدانی به گردآوری داده ها پرداخته است. پس از تحلیل و جمع بندی به نتیجه گیری در مورد چگونگی تغییرات در شیوه اجرا ( گچ بری به اجر و کاشی کاری رنگی)، استفاده از نقوش طبیعی گیاهی به شکل هندسی پیچیده و اسلیمی، مضمون کتیبه ها ( استفاده از آیات قرآن، اسامی مقدس امامان و احادیث و ادعیه)، و محل کاربرد آرایه ها در فضای داخلی مجاور محراب به فضای بیرونی پرداخته و در ادامه به ظهور و تقویت تفکرات شیعی در آرایه های خوشنویسی جهت تاکید حکومت وقت بر مذهب شیعه را بیان می کند.
منظر همچون طبیعت نمادین، تأملی بر نقش نمادین عناصر طبیعی در شکل گیری منظر روستای «کامو»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۲
28 - 37
حوزه های تخصصی:
منظر روشی تاریخی برای تجربه و شناخت جهان است و همچون متن و تصویری فرهنگی، قابلیت انتقال جهان بینی افراد را دارد. مناظر روستایی به عنوان مناظری هم زمان طبیعی و فرهنگی شناخته می شوند که اجتماعی شدن طبیعت را به واسطه تصرف گروهی فرهنگی و قومی به نمایش می گذارند. منظر روستای کامو حاصل ساماندهی محیط و عناصر طبیعی براساس باورها، معانی و ارزش های مشترک ساکنان است. در این روستا عناصر و اجزای طبیعی، ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی هستند که در قالب انگاره های فرهنگی و با سازوکاری مشخص، انتقال مفاهیم و معانی و ارائه منظر روستایی را به عنوان یک موجودیت واحد و کل نمادین میسر می سازند. هدف از نوشتار حاضر بررسی نقش نمادین محیط و عناصر طبیعی در شکل گیری منظر روستای کامو و شیوه هایی است که این مسأله از معانی، باورها و تعاریف اصلی ساکنان اثر پذیرفته و بر شناخت ساکنان از محیط و نحوه ساماندهی و مدیریت آن اثر می گذارد. روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع کیفی و قوم نگارانه بوده و با رویکرد تحلیلی و تفسیر معانی منظر قومی و ادراک منظر، به تببین مدل مفهومی ادراک نمادین منظر و روشن ساختن نقش عناصر طبیعی در شکل گیری منظر روستای کامو می پردازد. جمع آوری اطلاعات در مرحله تبیین مبانی نظری از نوع کتابخانه ای و در مرحله مطالعه موردی به شیوه میدانی است. ماهیت نمادین منظر روستایی در تحول محیط به منظر، عناصر طبیعی به نمادهای فرهنگی و تعامل گران به گروه فرهنگی دیده می شود. در منظر روستای کامو عناصر طبیعی فراتر از نقش کارکردی خود به شکلی نمادین، به ساختاری از ارزش ها و باورها اشاره دارند که فهم مخاطبان از محیط روستا را فراتر از دریافت اطلاعات از محیط کالبدی، به ادراک نمادین منظر ارتقا می بخشند. این مسأله در پاسخگویی محیط به نیازهای مادی و معنایی ساکنان شکل می گیرد. پاسخگویی به نیازهای مادی نظیر تأمین معیشت و سرپناه، با تکیه بر نقش روایتگر منظر پتانسیل های محیط طبیعی را به نمایش گذاشته و پاسخگویی به نیازهای معنایی نظیر نیازهای اجتماعی و زیبایی شناسانه، با تکیه بر وجه شاعرانه منظر باورهای طبیعت گرایانه ساکنان را بازگو می کند.
تطبیق کاربست نقوش گیاهی در مینیاتور ارمنی و نقاشی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۹
1 - 10
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: با اختراع خط ارمنی، زبان بصری مینیاتور ارمنی نیز تحولات بزرگی را پشت سر نهاد که در مکاتب واسپوراکان، کیلیکیه، هایک، آنی، کریمه، گلدزور، داتو تجلی یافت. یکی از مشخصه های مینیاتور ارمنی، کاربرد فراوان و متنوع نقوش گیاهی جهت تزئین متون دینی نظیر انجیل، جاشوتس، شاراکان و نیز کتب دیگر با موضوعات طب، تاریخ و نظایر آن ها است. تقسیم ارمنستان، به دو بخش غربی و شرقی در سده پنجم به بعد، تحت نفوذ ایران و بیزانس، بر اشتراکات فرهنگی و هنری ایران و حوزه قفقاز تأکید می کند. با توجه به آنچه گذشت سؤال این است که نقوش گیاهی، به چند شکل در مینیاتور ارمنی مصور شده و تشابهات آن با نگارگری ایرانی چیست؟ هدف: شناخت بهتر نقوش ایرانی و ارمنی و تشابهات وتمایزات آن ها روش پژوهش: این پژوهش تطبیقی است که شیوه توصیفی تحلیلی یافته های آن ارائه می شود منابع این پژوهش کتابخانه ای و برگرفته از پایگاه های اینترنتی است. یافته ها: این پژوهش نشان داده است که نقوش گیاهی به پنج صورت در مینیاتور ارمنی حضور دارند: نقش گیاه برای تصویرسازی عین به عین متن، نقش گیاه برای توصیف روایت، نقش خلاصه شده و هندسی گیاه برای پر کردن خلأ، نقش گیاه به عنوان نماد و استفاده از نقش انتزاعی گیاه برای اهداف زیباشناسانه است. همچنین بررسی این پژوهش نشان داد که در چهار شکل از مصورسازی نقوش گیاهی، مشابهت هایی میان مینیاتور ارمنی و ایرانی وجود دارد. اما شکل سوم، یعنی خلاصه سازی هندسی فرم نقوش گیاهی با هدف ایجاز، در مینیاتور ایرانی قابل مشاهده نیست.
جایگاه نمادین خروس در فرهنگ و هنر ایران با تکیه بر آثار سفالین، فلزی و منسوجات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۹
11 - 17
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: خروس، این پرنده خارق العاده و زیبا، با توجّه به مبانی اعتقادی و مفاهیم نمادین، نقش بزرگی در باورهای مردم ایران ایفا می کند. این پیوند عمیق نقش خروس را به پرنده ای مقدّس و کیهانی بدیل کرده است. ویژگی های عینی و اسلوب رفتاری این پرنده سبب شده است تا بسیاری از هنرمندان، نقش آن را دست مایه ساخت آثار هنری خود کنند و با زبانی کنایه ای و رازآلود اندیشه های خود را بیان سازند. پژوهش حاضر با تأکید بر نقش این پرنده در آثار سفالین، فلزی و منسوجات در دوره پیش از اسلام و دوره اسلامی، به چرایی استفاده از این نماد و دلایل اهمیت نماد خروس در آثار هنری ایران پرداخته است. هدف: شناخت نقش این پرنده در آثار سفالین، فلزی و منسوجات دوره پیش از اسلام و اسلامی و بیان مفاهیم نمادین آن روش پژوهش: پژوهش حاضر به شیوه تاریخی- تحلیلی صورت گرفته و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت جستجو در منابع کتابخانه ای و موزه ای است. یافته ها: با توجّه به مطالعات صورت گرفته در حوزه هنرهای اسلامی ضمن اشاره به داستان ها و روایات، به ویژه اشاراتی که در خصوص داستان معراج پیامبر صورت گرفته است، بر تقدّس این مرغ عرشی تأکید شده است. بازتاب تصویر خروس در ایران باستان با تکیه بر منابع مکتوب این دوره به ویژه اوستا صورت گرفته است و ایرانیان باستان این پرنده را بسیار ارج نهاده و گرامی داشته اند. کاربرد نقش خروس متکی بر مضامین زیبایی شناسی و مفاهیم نمادین است همین موضوع سبب شده تا نقش این پرنده در آثار هنری ایران مورد توجه قرار گیرد.
نمادشناسی رنگ سبز در فرهنگ و هنر ایرانی – اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۹
18 - 29
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: نمادهای رنگی از بارزترین نمادهایی هستند که روان انسان ها را متأثر می سازند. رنگ ها در ارتباطشان با طبیعت، فرهنگ، باورهای دینی و تجارب زندگی معانی ویژه به خود اختصاص می دهند؛ اما در هرحال تابع موقعیت های زمانی، جغرافیایی، اندیشه، فرهنگ، سیاست، دین و سنت مردم هستند. هنرمندان و شاعران نیز برای ملموس کردن تصاویر شاعرانه و ذهنی خویش و توضیح مفاهیم بیان نشدنی، از نمادهای رنگی استفاده می کنند. مخاطب با تحلیل رنگ ها در اثر هنری می تواند به افکار و عواطف هنرمند و نیز موضوع و درون مایه اثر دست یابد. اینکه بیان نمادین رنگ سبز در فرهنگ و هنر ایرانی چیست؟ سوالی است که در این پژوهش به آن پاسخ داده می شود.؟ هدف: هدف این پژوهش بررسی نمادهای رنگ سبز و تحلیل مفاهیم نهفته در ورای آن، در فرهنگ و هنر ایرانی- اسلامی و در نهایت آگاهی بهتر از مفاهیم نمادین ایرانی است. روش تحقیق: این مقاله به شیوه توصیفی، تحلیلی است که در تحلیل داده ها از روش مقایسه ای و تطبیقی استفاده شده است؛ گردآوری اطلاعات نیز برآمده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی است. یافته ها: رنگ سبز در اندیشه و آئین میترایی گاه نماد آسمان، ماه و آب و گاهی در نماد داد و دادگری، فرشته و سروش؛ و همچنین در نظام طبقاتی جامعه قبل از اسلام نماد طبقه کشاورز بود. این رنگ در اندیشه اسلامی نیز نماد بهشت و بهشتیان، پیامبران و ائمه؛ و در عرفان و تصوف به عنوان مرحله ای از سلوک عارفانه است. طبیعت، ایمان، خرد و دانایی، جوانی و نشاط و... دیگر نمادهای رنگ سبز هستند.
تحلیل اسطوره شناختی تطبیقی نماد غار و بررسی نمودهای آن در شعر منوچهر آتشی با تکیه بر دیدگاه های میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی اسطوره شناختی تطبیقی غار به عنوانِ یک نماد کهن، از سویی می تواند جنبه هایی کمتر شناخته شده از کارکردهای این نماد را آشکار سازد و از دیگر سو امکان درک دقیق تر چراییِ به کار بستن این نماد را فراهم می کند. نگارندگان با روش تحلیلی تطبیقی در بررسی اسطوره شناختی نمود های غار و کارکرد های آن در متون مختلف، کوشیده اند به یک دسته بندی جامع و مانع از نمود های غار دست یابند. همچنین بر پایه این دسته بندی چهار کارکرد برای این نماد تعریف و تبیین کرده اند که عبارتند از: 1. زهدان زمین مادر؛ 2. دنیای درون و ناخودآگاه؛ 3. جایگاهِ نمادین آیین تشرف؛ 4. دنیا. بر پایه این دسته بندی جدید، امکان بررسی نمودهای اسطوره ای نماد غار در شعر منوچهر آتشی، با تکیه بر تمایزها و تعاریف هر کارکرد، فراهم گردید؛ بررسی این نماد در شعر نو پارسی از جمله این شاعر نوپرداز، از سویی نشان دهنده میزان نفوذ شیوه تفکر اسطوره ای در ذهن بشر مدرن است و از دیگرسو می تواند پربسامدترین کارکردهای بازمانده از این نماد در شعر این شاعر نو سرای فارسی را آشکار سازد. بررسی ِ شعر منوچهر آتشی نشان از آن دارد که کارکردهای نمادین غار که در پیوند با «دنیای درون و ناخودآگاه» و نیز «نوزایی و تجدد» هستند، در سروده های وی با بسامد افزون تری قابل مشاهده هستند.
تخیل عرفانی، و محرک الگوی «عروج» در عبهرالعاشقینِ روزبهان شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصویر درعالم عرفان هویتی متعالی می یابد. در همین راستا ژیلبرت دوران Gilbert Durand ادیب واسطوره شناس فرانسوی، معتقد است تصویر مقدم بر فکر است و هر تعقّلی بر پایه تخیّل زاییده و پرورده می شود. در ادبیات عرفانی، تصاویر حقیقی و حاصل «تخیّل فعال» و زائیده عالم مثال اند. در این مقاله، نگاه تحلیلی به صور خیال در عبهرالعاشقین، اثر روزبهان بقلی شیرازی، با رویکرد «الگوشناسی تخیل» ژیلبرت دوران، و در سایه نظرات هستی شناختی سهروردی پیرامون عالم مثال، شناختی جدید از برخی مفاهیم نزد عارف مذکور بدست داده است: نشان داده ایم چگونه در عبهرالعاشقین، محرک الگوهایی همچون «عروج» در قالب نمادهایی آمده اند که در آن ها ترس از زمانِ ماندگی تلطیف شده، و «محرکه های وضعیتیِ» تخیل جای خود را به «محرکه های حرکت رو به پایین» و یا «ریتم دار» داده اند، بگونه ای که ترس از مرگ در فنائی عاشقانه پنهان گردیده، و یا اصولاً از ترس خالی شده است. رژیم روزانه تخیل با ارزشگذاری مثبت به سمت رژیم شبانه تخیل گذر کرده و ساختار دوقطبی آن به ساختاری ترکیبی رسیده است و اینچنین دوگانگی وجودی عروج انسانی، از عالم ماده به عالم ماورایی با حسی از خوف (ترس از گذر زمان) و رجاء (آرامش مهار زمان) آمیخته شده است.