مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
خاورمیانه
حوزه های تخصصی:
پیش تر از چهار موج مختلف تروریسم در قالب یک فرآیند تاریخی نام برده شده است. به نحوی که می توان گفت نظام بین الملل در دنیای پسا وستفالیا (از 1870 م) تا دوران معاصر چهار موج از تروریسم تحت عنوان؛ تروریسم آنارشیستی، ملی گرا، چپ و مذهبی را پشت سر گذاشته است؛ که این امواج تأثیرات بسزایی نیز در تحولات نظام بین الملل داشته اند. امّا مقاله پیش رو با اذعان به این امواج تروریستی، موج جدیدی به نام موج پنجم از تروریسم خاورمیانه معرفی می کند که ریشه در تحولات سیاست بین الملل و الگوی نظم تکثیری دارد. موج پنجم هم در اهداف و هم در تاکتیک از سایر امواج به ویژه موج چهارم تروریسم، متمایز می باشد. مهم ترین پرسش مقاله پیش رو این است که موج پنجم تروریسم ریشه در چه تحولاتی داشته و با موج چهارم تروریسم چه وجوه اشتراک و افتراقی دارد؟ و در جواب این فرضیه طرح شده که موج پنجم تروریسم برآمده از ساختار نوین سیستمیک یا نظم تکثیری است و در کنار این شباهت ها که ریشه موج چهارم و پنجم هر دو در خاورمیانه است و از میان جریان های اسلام گرا سر برآورده است، این دو موج به لحاظ ویژگی هایی چون ساختار شکنی از دولت، ایجاد هنجارهای نوین در باب نهاد حکمرانی، استقلال نظامی و اقتصای، تغییر در معنای توازن، نوع و گستره خشونت و اهداف خشونت و قابلیت احیای مجدد از یکدیگر متمایزند.
راهبرد سیاست خارجی عبدالفتاح السیسی و الزامات امنیتی آن برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
731 - 760
حوزه های تخصصی:
عبدالفتاح السیسی پس از به قدرت رسیدن در مصر، استراتژی سیاست خارجی مصر را تغییر داد. سیسی در سیاست خارجی روندی واقع بینانه را دنبال می کند. اما وی با رویکردی تهاجمی در تلاش است نفوذ منطقه ای ایران را محدود کند. در این میان، گسترش و توسعه همکاری ها با اسرائیل و مشارکت فعالانه در ائتلاف منطقه ای ضد ایرانی، امنیت ملی ایران را تهدید می کند. با این اوصاف، پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که استراتژی سیاست خارجی عبدالفتاح السیسی در منطقه، چه الزاماتی را برای سیاست خارجی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده است؟ در این مقاله، از نظریه «امنیت منطقه ای مکتب کپنهاگ»، «واقع گرایی تهاجمی» و نظریه «تصمیم گیری» به صورت تلفیقی به عنوان چارچوب نظری بهره گرفته شده و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است و برای گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای-اسنادی استفاده شده است. یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده آن است که مصر با نزدیکی فزاینده به اسرائیل، تلاش برای ایجاد جبهه عربی همراه با امارات متحده عربی و عربستان سعودی، سیاست های تقابلی علیه گروه های مقاومت در منطقه و تقابل گسترده باسیاست های منطقه ای تهران، امنیت ملی ایران را در سطحی گسترده متأثر ساخته و ضرورت بازنگری در نوع تعامل با مصر را در دو سطح تقابل و تنش زدایی ایجاد کرده است.
نبرد مفهومیِ خاورمیانه در میانه امر سیاسی و جغرافیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«خاورمیانه»، مفهومی مناقشه برانگیز از نظر جغرافیایی و سیاسی است. از منظر جغرافیایی درباره حدود آن، اشتراک نظر گسترده ای وجود ندارد و از منظری سیاسی، با توجه به نظریه های جدید در راستایِ توجه به جهانِ غیر غربی، چالش هایی در استفاده و کاربرد مفهوم خاورمیانه به وجود آمده است. برای مقابله با تک صدایی مطالعات و بررسی های اروپایی و آمریکایی در منطقه خاورمیانه، برابرنهادهایی به جای مفهوم خاورمیانه پیشنهاد شده است. عبارت های همچون «خاور نزدیک و شمال آفریقا»، «خاورمیانه شمالی»، «خاورمیانه جدید»، «خاورمیانه اسلامی»، «غرب آسیا»، «آسیای غربی» و «آسیای جنوب غربی» به جای آن پیشنهاد می شود. پرسش اساسی این نوشتار این است که چرا آلترناتیوها نمی توانند در اعاده همان معنایی که مفهوم خاورمیانه منتقل می کند، کامیاب شوند؟ این پژوهش با تمرکز بر مقوله امرسیاسی و از دریچه نظریه و روش تاریخ مفاهیم، می کوشد تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا نمی توان از مفهوم خاورمیانه دست کشید. ماهیت «امر سیاسی» که به گونه ای جدی و عمیق بر تقابل های دودویی تاکید می کند، بر این فرضیه صحه می گذارد که نبردی پنهان میان گروه ها و نیروهای سیاسی برای تسلط بر گفتمان ها، که خود را در مفاهیم انضمامی می کنند، در جریان است. از چنین منظری، فرجام نبردِ نابرابر میان دو سوی این گفتمان، پیروزیِ مفهوم خاورمیانه است که بر فرازِ مفاهیم دیگر، به حیاتِ خود ادامه می دهد. اگرچه دانشگاه ها و برخی از محافل آکادمیک؛ همچنین نهادهای بین المللی به نقد ِحضور هژمونیِ مفاهیمی همچون خاورمیانه می پردازند و در دفاع از آلترناتیوها می کوشند؛ اما تسلیم ناپذیری امرسیاسی در برابر جغرافیا؛ مانع مهمی است که استفاده از مفاهیم جایگزینِ خاورمیانه را دشوار می کند.
موانع شکل گیری رژیم همکاری زیست محیطی در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت بحران های منطقه ای نیازمند شکل گیری همکاری و همگرایی میان کشورهای یک منطقه است. حل بحرانهای زیست محیطی نیز از جمله مسائلی است که از این امر مستثنی نیست. بدیهی است در صورت عدم شکل گیری همگرایی منطقه ای، مدیریت این بحران با چالش جدی مواجه خواهد شد. بحران زیست محیطی به ویژه بحران ریزگردها که طی سالهای اخیر چالشی جدی برای منطقه خاورمیانه بوده است، همکاری کشورهای منطقه را می طلبد. اما برخلاف انتظار تاکنون کشورهای منطقه تمایلی در راستای شکل گیری یک رژیم همکاری دسته جمعی از خود نشان نداده اند. در این پژوهش موانع فراروی شکل گیری این همگرایی مورد بررسی قرار گرفته است. سوال این است که موانع فراروی شکل گیری رژیم همکاری زیست محیطی در خاورمیانه چیست؟ فرضیه پایان نامه این است که مدیریت بحرانهای زیست محیطی نیازمند مجموعه ای از عوامل همچون اجماع سازی، بکارگیری دیپلماسی چند جانبه و رژیم های بین المللی است، در مقطع کنونی در منطقه خاورمیانه، وجود بحرانها و کشمکش های سیاسی از جمله اشغال عراق، تحولات 2011 وپیامدهای آن و نیز اختلافات هیدروپلتیک میان کشورهای منطقه شرایط نامساعدی را برای مدیریت بحران های زیست محیطی از جمله مساله ریزگردها رقم زده است. در این پایان نامه از روش تحلیلی – توصیفی استفاده شده است.
راهبرد اقتصادی چین در رقابت هژمونیک با آمریکا در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دوران مرکانتالیسم به بعد تجارت بین المللی همواره عرصه رقابت ژئوپلیتیک بوده و نظم بین المللی تک قطبی ایالات متحده که پس از پایان جنگ سرد ظهور یافت، اساساً معماری امنیتی ویژه ای در منطقه استراتژیک خاورمیانه ایجاد نمود تا این کشور بتواند وضعیت موجود را به نفع خود حفظ نموده و سایر قدرت ها ناگزیر بین دو گزینه فعالیت در چارچوب و یا به چالش کشیدن آن، یکی را برگزینند. با توجه به اینکه رقابت ایالات متحده و چین یکی از ویژگی های تعیین کننده نظم بین المللی قرن بیست و یکم می باشد لذا این موضوع در قالب مصون سازی استراتژیک تحت ساختار زنجیره ارزش جهانی مورد بررسی قرار گرفته است. پرسش اصلی این است که راهبرد اقتصادی چین در رقابت با امریکا در خاورمیانه چیست؟ فرضیه پژوهش به این صورت است که راهبرد اقتصادی چین در رقابت با آمریکا در خاورمیانه، نفوذ هدفمند از طریق مؤثرترین بخش های زنجیره ارزش جهانی است. یافته های پژوهش بر اساس روش تبیینی- تحلیلی آن است که در نگاه خاورمیانه ای، چین با توجه به تلاش ایالات متحده برای تشکیل جبهه تجاری یکپارچه برای مقابله با دولتی این کشور و به منظور کاهش ریسک امنیت انرژی خود، توجه به امنیت فناوری را با هدف قرار دادن رشد در سلسله مراتب زنجیره ارزش و کسب جایگاه در عالی ترین سطوح آن مدنظر قرار داده است.
ظهور دولت مدرن در خاورمیانه از منظر رویکرد جامعه شناسی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
33 - 58
حوزه های تخصصی:
آنچه که امروزه بعنوان دولت مدرن در سرزمین های خاورمیانه شناخته می شود در اکثر کشورهای منطقه به طور جدی با الگوی اولیه آن که در طول بیش از سه قرن در اروپای غربی شکل گرفت، متفاوت است. یکی از نشانه های دولت مدرن استفاده انحصاری از قوه قهریه توسط نظام سیاسی حاکم می باشد که این مهم در الگوی اروپایی به واسطه فرآیند چانه زنی بین نیروهای اجتماعی و دولتمردان شکل گرفت؛ این در حالی است که نیروهای اجتماعی فعال در خاورمیانه معاصر نقش بسیار کمرنگی در روند نهادینه سازی قوه قهریه در دستان دولت ها داشتند. حال این پرسش مطرح می شود، چرا فرآیند دولت سازی و روند تثبیت انحصار دولت بر قوه قهریه در مناطق مورد بحث، سرنوشتی متفاوت داشت. در این رابطه به نظر می رسد نقش بازیگران بین المللی در شکل گیری دولت مدرن خاورمیانه ای باعث شد تا اکثر دولت های منطقه بیش از آنکه بر قدرت زیرساختاری معطوف به جریان های اجتماعی جوامع مربوطه متکی باشند بر قدرت استبدادی برآمده بر زور و اجبار تکیه کنند. بعبارت دیگر حمایت قدرت های بین المللی از رهبرانی که به طور عمده از بقایای نظام سیاسی سابق به حساب می آمدند، باعث گردید طول مدت ظهور دولت مدرن در خاورمیانه تنها به چند دهه تقلیل یابد. این نوشتار می کوشد ضمن اشاره به دیدگاه های رقیب پیرامون ظهور دولت مدرن در چارچوب تحلیلی جامعه شناسی تاریخی، ریشه های ظهور دولت مدرن در خاورمیانه معاصر را در پرتو جامعه شناسی تاریخی روابط بین الملل بررسی نماید.
تحلیل سه سطحی موانع سیاسی- اقتصادی پیش روی دولت سیزدهم برای پیشبرد دیپلماسی سلامت در خاورمیانه
حوزه های تخصصی:
اولویت اصلی سیاست خارجی دولت سیزدهم توسعه روابط با همسایگان و کشورهای خاورمیانه اعلام شده است. یکی از حوزه های مغفول مانده در این روابط طی دهه های گذشته موضوع دیپلماسی سلامت بوده است. هدف مقاله حاضر بررسی موانع پیش روی سیاست خارجی ایران برای توسعه دیپلماسی سلامت در خاورمیانه است. بنابراین، سوال اصلی پژوهش این است که مهمترین موانع سیاسی- اقتصادی پیش روی دولت سیزدهم برای پیشبرد دیپلماسی سلامت در خاورمیانه چیست؟ فرضیه اصلی پژوهش بر وجود این موانع در سه سطح ملی، منطقه ای و بین المللی تاکید دارد. برای پاسخ به پرسش اصلی از روش کیفی با رویکرد تحلیلی-تبیینی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد پیگیری دیپلماسی سلامت به همان اندازه که امنیت و سلامت جهانی را تضمین می سازد بر توسعه روابط سیاسی-اقتصادی کشورها نیز تاثیرگذار است و ایران می تواند آن را در اولویت سیاست منطقه ای خود قرار دهد. امروزه نیاز به این بعد از دیپلماسی بیش از گذشته در سیاست خارجی ایران احساس می شود. با توجه به شیوع ویروس کرونا در جهان و ایران گام های برداشته شده در این راستا کافی نیست. برداشتن موانع پیش روی دیپلماسی سلامت نیازمند تصمیمات سخت در حوزه بین المللی، برنامه ریزی در حوزه ملی و تنش زدایی و اعتمادسازی در سطح منطقه ای است.
تاثیر منزلت طلبی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی بر محیط امنیتی خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارندگان در پژوهش حاضر تلاش کرده اند تا ضمن تلاش برای شناخت بهتر مفهوم منزلت طلبی و تعارضات منزلتی، به این پرسش پاسخ دهند که پویشهای منزلت طلبانه جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی چه تاثیری بر محیط امنیتی خاورمیانه داشته است؟ فرضیه اصلی پژوهش حاضر این است که تعارضات منزلتی میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی سبب تشدید تنش و بی ثباتی در خاورمیانه شده است. یافته های این پژوهش که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است نشان می دهد که عمده تعارضات منزلتی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در سه گونه اختلافات ناشی از اصطکاک میان پرستیژ و اقتدار طبیعی، عدم تناسب فزاینده میان نقش های تعریف شده و پایگاه و تواناییهای مادی بازیگران، و روابط با اشخاص ثالث رخ داده است و هریک به نوبه خود سبب تنش و بی ثباتی در محیط امنیتی خاورمیانه بوده است. مهمترین پیامدهای این تعارضات منزلتی فقدان سیستم امنیت دسته جمعی در منطقه خاورمیانه بوده است و در نتیجه امکان پیدایش ساختاری با حضور همه کشورهای منطقه جهت مدیریت سیاسی چالشهای موجود تضعیف شده است. در نتیجه این وضعیت، جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی دراقدامات منزلت طلبانه خود در منطقه خاورمیانه به استفاده از استراتژی رقابت اجتماعی گرایش داشته اند و این مساله به نوبه خود پویشهای تهدیدانگاری را تقویت کرده است. ایجاد سازوکارهایی جهت کاهش تعارضات منزلتی ایران و عربستان سعودی یکی از راهکارهای ایجاد صلح پایدار در منطقه خاورمیانه است.
آینده نگری روند بحران های ژئوپولیتیکی در خاورمیانه پس از 11 سپتامبر 2001(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاورمیانه در مقطع کنونی، کانون طیف وسیعی از بحران های ژئوپولیتیکی است، به گونه ای که عنوان می شود ساختار سیاسی ترسیم شده در معاهده سایکس-پیکو بصورت جدی در معرض تحول قرار گرفته است. مداخله قدرتهای بزرگ برای مدیریت بحران تروریسم در خاورمیانه از طریق جنگ خصوصا پس از 11 سپتامبر 2001، ضرورت ریشه یابی روندهای بحرانی ژئوپولیتیکی در خاورمیانه و آینده نگری برای روند بحران های آن را ضروری ساخته است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف آینده نگری روند بحرانهای ژئوپولیتیکی در خاورمیانه پس از 11 سپتامبر 2001 به نگارش درآمده است. روش پژوهش به صورت کیفی و با استفاده از ابزار مصاحبه و به طریق گراندد تئوری انجام پذیرفته که جامعه نمونه 10 نفری پژوهش را مورد پرسشگری قرار داده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که مهمترین عامل سبب ساز در شکل گیری بحرانهای ژئوپولیتیکی در خاورمیانه، وجود انرژی و منابع سرشار است که قدرتهای بزرگ جهانی را همواره به تلاش برای کنترل آن برمی کشاند .از مهمترین عوامل زمینه ای، فساد دولتهای رانتیر واز مهمترین عوامل مداخله گر، رقابت قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای جهت توسعه هژمونی خود را می توان برشمرد. در نهایت، مدل نظری پژوهش، آینده نگری روند بحران در خاورمیانه را در سه سطح مشخص نمود که سطح 1، نشان دهنده عمیق ترین نوع بحران ژئوپولیتیکی، سطح 2 نیز نشان دهنده ایجاد بحران ژئوپولیتیکی و جنگ نظامی است، اما در سطح 3، بحران ژئوپولیتیکی و جنگ نظامی رخ نخواهد داد، چرا که سطح همپوشانی متغیرهای نظری، به حد تاثیرگذاری بحران ژئوپولیتیکی نمی رسد.
تبیین ژئوپلیتیک عملکرد وزارت خارجه در روابط ایران با دول خاورمیانه ( 1320- 1356)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
344 - 362
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شکل گیری دولت پهلوی در ایران و سیاست توسعه طلبی ژئوپلیتیکی آنان در منطقه خاورمیانه موجب روابط گسترده آنها با دولت های منطقه شده بود. بر این اساس، دولت ایران جهت ارتباط با دول خاورمیانه، به توسعه تشکیلات وزارت خارجه و گسترش روابط خارجی روی آورد. روش شناسی: در این راستا، پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر اسناد، نسخ خطی و منابع کتابخانه ای گردآوری شده است. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که وزارت خارجه در دوره به اهمیت موقعیت ژئوپلیتیک ایران در منطقه و نظم بین الملل آگاهی کامل یافته بود. در این دوره دوایری جداگانه ای در امور منطقه ای خاورمیانه شکل گرفت. نتیجه گیری: واکاوی عملکرد وزارت خارجه در مناسبات سیاسی ایران با دولت خاورمیانه بین سال های ( 1320- 1356ش) که نشانگر شرایط و جایگاه ژئوپلیتیک ایران در آن دوران در منطقه و محیط بین الملل است، می تواند برای تاریخ نگاران و ژئوپلیتیسین ها راهگشا باشد.
تحلیل جغرافیایی تحریم در منطقه خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر با هدف بررسی آثار جغرافیایی - حقوقی اعمال تحریم های ناقض نسل دوم حقوق بشر بر زنان و کودکان در خاورمیانه به نگارش درامده است. امرزه حقوق اولیه ی انسان از دغدغه های جدی در حوزه حیات بشری می باشد؛ تحریم ها یکی از ابزارهای نقض حقوق بشر در حقوق بین الملل محسوب می شوند. یکی از گروه های انسانی که بیشترین آسیب را از تحریم ها متحمل شده اند، زنان و کودکان می باشند. کاهش سطح رشد اقتصادی، افت سطح آموزش، معضلات اجتماعی اقتصادی فراوانی را برای جوامع به بار آورده و به عنوان یک مانع توسعه ای، منجر به ایجاد زمینه های افزایش تورم و التهاب اقتصادی شود و فرصت های گسترش فعالیت های زنان را به حداقل برساند. از طرف دیگر تحریم از جمله عواملی است که اثرات بسیار نامطلوبی را بر مولفه های اجتماعی، سیاسی و به ویژه اقتصادی در فضای کسب و کار و ایجاد اشتغال زنان به جای می گذارد. از آنجا که کودکان بیشترین وابستگی را به زنان در خانواده ها دارند تحت تاثیر این تحریم های بسیاری از حقوق آنان نیز نادیده گرفته می شود. نتایج نشان می دهد تحریم ها می تواند حق حیات (تاکید شده در ماده 3 اعلامیه حقوق بشرو ماده 6 کنوانسیون حقوق کودک)؛ حق برخورداری از استانداردهای مناسب زندگی، حق سلامت و بهداشت، حق آموزش، حق توسعه و... را در زنان و کودکان تحت تاثیر قرار داده و موجبات نقض حقوق آنان را فراهم آورد.
جایگاه نفوذ منطقه ای ایران در ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه با تاکید بر دوره زمانی ۲۰۱۱ تا۲۰۲۰(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل جایگاه نفوذ منطقه ای ایران در ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه با تاکید بر دوره زمانی ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰ پرداخته است و به منظور تحلیل یافته های تحقیق از روش توصیفی-تحلیلی بهره برده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که عواملی نظیر افزایش نفوذ ایران در عراق، افزایش نفوذ ایران در اردن و افزایش نفوذ ایران در یمن و افزایش نفوذ فرهنگ به واسطه اشتراکات تاریخی-فرهنگی و زبانی در کشورهای خاورمیانه به عنوان بالاترین عوامل مهمترین راهبردهای جمهوری اسلامی ایران محسوب می شوند و عواملی نظیر افزایش نفوذ ایران در کویت، کاهش تنش های ایران و امارات، کاهش تنش های ایران و بحرین و افزایش نفوذ ایران در اردن از جمله به عنوان راهبردهای ایران در ساختار ژئوپلیتیکی نوین خاورمیانه محسوب نمی شود و در مبحث بعد، مهمترین چالش های فراروی جمهوری اسلامی ایران در در ساختار ژئوپلیتیکی جدید خاورمیانه عواملی نظیر حمایت های اقتصادی و سیاسی عربستان از احزاب جدایی طلب در ایران، افزایش حمایت های کشورهای منطقه از حزب منحله کوموله، افزایش جاسوس های موساد و رژیم تروریستی آمریکا و حمایت های اقتصادی و سیاسی ترکیه به احزاب جدایی طلب در ایران، مهم ترین چالش های فراروی جمهوری اسلامی ایران در ساختار ژئوپلیتیکی نوین خاورمیانه محسوب می شوند و عواملی نظیر افزایش نفوذ رژیم صهیونیستی در قطر، افزایش نفوذ آمریکا در عراق، جریان های تجزیه طلبی ترکیه نظیر پ. ک. ک و گسترش گروهک تروریستی القاعده به عنوان راهبردهای ایران در ساختار ژئوپلیتیکی نوین خاورمیانه محسوب نمی شود.
بررسی تأثیر تروریسم بر شاخص بازده بازار سهام در کشورهای خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست ها و تحقیقات اقتصادی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
31 - 64
حوزه های تخصصی:
بازار سهام نقش مهم و حیاتی در تشکیل سرمایه و تجمیع سرمایه های کوچک، سرگردان و هدایت آن ها به سوی مسیرهای مطلوب در سیستم های اقتصادی یک کشور دارد. عوامل سیاسی مخصوصا فعالیت های تروریستی موجب ایجاد عدم اطمینان، کاهش اعتماد، افزایش درک ریسک، کاهش اعتماد سرمایه گذاری و تجارت خارجی، فرار سرمایه می گردد. لذا، حملات تروریستی منجر به کاهش سود شرکت و آشفتگی و ابهام در میان سرمایه گذاران، خروج سرمایه گذاران از بازار سهام، و افت بازده بازار سهام می شود. بنابراین بررسی ارتباط بین فعالیت های تروریستی و تاثیر آن بر بازده بازار سهام منطقه پر تنش خاورمیانه از اهمیت بالایی برخوردار است. از این رو، هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر تروریسم بر شاخص بازده بازار سهام در منطقه پر مخاطره خاورمیانه طی بازه زمانی 2008-2019 با رویکرد گشتاورهای تعمیم یافته است. نتایج تحقیق حاکی از این واقعیت می باشد که مطابق با انتظارات تئوریکی تحقیق، فعالیت های تروریستی تاثیر منفی و معنی داری بر بازده بازار سهام در کشورهای مذکور دارد. از سایر نتایج تحقیق، متغیرهای نرخ ارز واقعی و قیمت نفت تاثیر منفی و معنی دار بر بازده بازار سهام دارند، در حالی که متغیر نرخ رشد اقتصادی تاثیری مثبت و معنی دار بر بازده بازار سهام دارد.
بررسی بی ثباتی مالی در مدل پویا: مطالعه موردی کشورهای خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی ثباتی مالی، می تواند به شکست در عملکرد بازارهای مالی منجر شود و هزینه های کلان اقتصادی ایجاد نماید و بنابراین، با بررسی این رویداد آسیب زا، می توان در جهت حصول شرایط ثبات و اطمینان اقتصادی پیش رفت. هدف اصلی این تحقیق، بررسی بی ثباتی مالی کشورهای خاورمیانه طی سال های 2000 تا 2019 در یک برآورد پویا و از طریق روش دو مرحله ای گشتاورهای تعمیم یافته سیستمی می باشد . برای دستیابی به این هدف، شاخص بی ثباتی و توسعه مالی براساس متغیرهای تأثیرگذار بخش بانکی و بازار سهام در دو گروه کشورهای صادرکننده نفت و کشورهای بدون صادرات نفت منطقه، ایجاد گردید. اکثر کشورهای منطقه صادرکننده نفت بوده و نتایج حاصل از برآورد، تأیید کننده تأثیر منفی و معنا دار توسعه مالی و رشد اقتصادی بر بی ثباتی مالی می باشد. همچنین به منظور ایجاد نگاه جامع تر، از متغیرهای کنترل رابطه مبادله و مخارج دولت و تورم نیز در مدل استفاده گردیده است . وقفه اول بی ثباتی مالی و متغیر تورم و مخارج دولت، تأثیر مثبت و معنادار و رابطه مبادله، تأثیر منفی و معنادار بر بی ثباتی مالی دارد. در کشورهایی که صادرکننده نفت نیستند، به دلیل بی ثباتی مالی کمتر نسبت به کشورهای صادرکننده ، ارتباط تعدادی از متغیرها با بی ثباتی مالی معنادار نشد و نتایج متفاوتی حاصل گردید. توصیه می گردد که سیاستگذاران با کنترل قیمت ها و هدایت نقدینگی و اعتبارات به سمت تولید، اصلاح سطح و ترکیب مخارج دولت و بهبود در روابط تجاری، بتوانند در جهت کاهش بی ثباتی مالی اقدام نمایند.
چرخه بازتولید هویت های متعارض در خاورمیانه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۷
131 - 156
حوزه های تخصصی:
خاورمیانه محل پیدایش و تلاقی هویت های متعارض است که برآیند آن بازتولید بحران در این منطقه است. مهم ترین مسئله در فهم ماهیت و تداوم بحران در خاورمیانه، کشف فرایند بازتولید هویت های متعارض در این حوزه جغرافیایی است. هویت های متعارض در خاورمیانه همواره با بروز در صورت بندی های مختلف، منشأ بحران های گوناگونی می شوند که تاکنون برای عبور از آن راه حل مشخصی ارائه نشده است. پرسش اصلی این پژوهش بر چگونگی بازتولید بحران و دائمی شدن آن در خاورمیانه متمرکز است. در پاسخ احتمالی به سؤال فوق می توان گفت، به نظر می رسد که منشأ اصلی بحران در خاورمیانه وجود هویت های متعارض در این منطقه است که موجب بازتولید هویت های متعارض و تداوم بحران در آن می شود. بخشی از تعارضات هویتی این منطقه ریشه در عناصر داخلی ای نظیر تجربه تاریخی، متغیرهای داخلی سازنده هویت های متعارض به مانند وهابیت، القاعده و داعش و نیز رابطه دولت و نخبگان دارد؛ بخش دیگری نیز ریشه در عوامل خارجی ای نظیر استعمار، اسلام سیاسی (در سطح جهان اسلام) دارد که به تهدیدات هویتی می انجامد. براساس این شاخص ها، دستاورد مقاله حاضر ارائه یک صورت بندی از چرخه بازتولید بحران در خاورمیانه در پرتو هویت های متعارض است تا در امتداد آن بتوان فهمی از ماهیت بحران و درنهایت تداوم آن به دست آوریم
عوامل مؤثر بر تصمیم سازی روسیه نسبت به اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روسیه هم زمان با قرارگرفتن در جبهه مخالف اسرائیل، سیاست نزدیکی راهبردی به این بازیگر را در دستور کار خود قرار داده است. عوامل مؤثری در سطح کلان و خرد در تصمیم سازی روسیه در نزدیکی با اسرائیل به صورت معمول و پیچیده دخیل بوده اند. این عوامل تأثیرگذار در سیاست خارجی روسیه، از زمان فروپاشی اتحاد شوروی تاکنون پیوستگی و استمرار داشته اند، تاجایی که سطح همکاری و روابط کنونی روسیه با اسرائیل در تحولات منطقه و بین الملل، جایگاه روسیه را در مجامع بین المللی به عنوان شریک راهبردی نشان داده است. با توجه به اهمیت موضوع، در این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش ها هستیم که چه عوامل مهمی در سطح کلان و خرد در تصمیم سازی روسیه نسبت به نزدیکی راهبردی با اسرائیل تأثیرگذار بوده است؟ همچنین چگونه برخی از عوامل نسبت به برخی دیگر بر رفتار و مواضع سیاست خارجی روسیه به ویژه در دوران پوتین در برابر اسرائیل اهمیت بیشتری داشته است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که نزدیکی راهبردی با اسرائیل در سیاست خارجی، نتیجه وجود عواملی در فرایند تصمیم سازی روسیه بوده است که البته در سطح کلان و خرد با درجه های متفاوت از تأثیرگذاری ظاهر و به بازتولید راهبرد نزدیکی با اسرائیل در سیاست خارجی روسیه منجر شده است. در دوران ریاست جمهوری پوتین، عامل نقش و بعد از آن متغیر محیطی نسبت به دیگر عوامل بر این تصمیم تأثیر بیشتری داشته است. روش پژوهش در این نوشتار تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی است و از نظریه جیمز روزنا برای تبیین این موضوع بهره گرفته ایم.
ارزیابی زمینه های تغییر و استمرار در راهبرد سیاسی- امنیتی آمریکا در خاورمیانه (2001-2021)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی زمینه های تغییر و استمرار در راهبرد سیاسی- امنیتی آمریکا در خاورمیانه (2001-2021) چکیده منطقه خاورمیانه در قرن بیستم میلادی به دلیل موقعیت ژئوپلتیک و ویژگی های ژئواکونومیک آن همواره یکی از مهمترین مناطق استراتژیک در سیاست جهانی به حساب آمده است. درواقع، اگرچه خاورمیانه در ابتدا به عنوان مهد تمدن بشری و سپس در قالب تمدن اسلامی، در دوره هایی از تاریخ جهان از اهمیت بسیاری برخوردار بوده اما در عمل، این منطقه پس از گذشت بیش از شش سده، در قرن بیستم مجددا به هارتلند سیاست بین الملل بازگشت. این مقاله تلاش دارد تا با بررسی عوامل موثر بر اهمیت خاورمیانه در استراتژی کلان ایالات متحده آمریکا، به این سوال اصلی اصلی بپردازد که مهمترین زمینه های تغییر و استمرار راهبرد سیاسی- امنیتی آمریکا در خاورمیانه پس از 11 سپتامبر تا کنون کدامند؟ فرضیه این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته بر این اساس استوار است که میزان وابستگی آمریکا به انرژی منطقه، تجارت تسلیحاتی، نقش لابی ها، سیاستگذاریِ تولید امنیت و ناامنی در خاورمیانه به عنوان هژمون فرامنطقه ای، ظهور بازیگران جدید دولتی و غیردولتیِ چالشگر هژمونی آمریکا و بویژه تلاش این کشور برای مهار چین و پیگیری سیاست چرخش به آسیا، مهمترین زمینه های تغییر و استمرار در راهبرد سیاسی-امنیتی آمریکا در خاورمیانه در دو دهه اخیر هستند. • واژگان کلیدی: راهبرد، خاورمیانه، ایالات متحده آمریکا، ایران، امنیت ملی.
اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران و همسایگانش در قرن بیستم در آثار سرریدر بولارد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست پژوهی اسلامی ایرانی سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
47 - 79
حوزه های تخصصی:
سر ریدر بولارد سیاست مدار مشهور انگلیسی به دلیل مناصب متعددی که در میان کشورهای مسلمان خاورمیانه در سالهای نیمه اول قرن بیستم داشت یکی از مهم ترین شخصیت های سیاسی است که برای شناخت جوامع اسلامی در آن برهه زمانی از آثار و خاطرات او می توان بهره برد. او مشاغل و ماموریت های مختلفی در کشورهای عثمانی(پیش از فروپاشی) عراق ، عربستان و ایران داشت و علاوه بر گزارش های سیاسی نگاهی نیز به مسائل اجتماعی کشورهای اسلامی داشته است. آثار بولارد که جنبه های تاریخ سیاسی و اجتماعی را می توان در آنها یافت، تصویری نو از کشورهای اسلامی در آستانه قرن بیستم را نمایان می سازد. بنابراین هدف این پژوهش باز شناسایی ایران و همسایگانش از دید بولارد به عنوان یک سفیر و در مواردی یک شرق شناس است. روش پژوهش کتابخانه ای است و بر اساس منابع دست اول و اصلی که آثار و نوشته های بولارد است تهیه شده است و یافته های پژوهش نشان می دهد که از جنبه ی سیاسی مساله آلمان و گرایش کشورهای منطقه به سیاست های آلمان به عنوان نیروی سوم غیر از روس و انگلیس بر سرنوشت این کشورها تاثیر فراوانی داشته است. از نظر اجتماعی این جوامع از دو پارگی فرهنگی و اجتماعی رنج می برده اند، به نوعی سنت و مدرنیته در مقابل یکدیگر قرار گرفته و این تقابل محصول برخورد با اندیشه های غرب و نوسازی هایی بود که همه ی گروههای اجتماعی را در این مناطق در گیر خود نموده بود.
راهبرد سیاست خارجی نسل سنتی رهبران عرب و رویکرد آن ها نسبت به جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
136 - 164
حوزه های تخصصی:
در این مقاله راهبرد سیاست خارجی رهبران سنتی عرب در سه کشور «عربستان سعودی»، «امارات متحده عربی» و «مصر» مورد مطالعه قرار گرفت و با خوانش سیاست گزاری خارجی آنها ویژگی هایی مانند؛ سیاست عدم تقابل با ایران، وابستگی اقتصادی به کشورهای غربی، غرب گرایی و به رسمیت نشناختن اسرائیل مورد واکاوی قرار گرفت. با این اوصاف، پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که راهبرد سیاست خارجی رهبران سنتی عرب، چگونه بود و آن ها چه رویکردی را نسبت به ایران اتخاذ می کردند؟ راهبرد رهبران سنتی عرب نسبت به سیاست خارجی مبتنی بر واقع گرایی تدافعی بوده است. با اتخاذ این راهبرد رهبران عرب با در پیش گرفتن سیاست صبر و انتظار از رفتارهای هزینه ساز و شتابزده نسبت به منازعات منطقه ای پرهیز می کردند. آنها در قبال جمهوری اسلامی ایران نیز رویکرد محافظه کارانه را به رویارویی و تقابل ترجیح می دادند. در این مقاله، از نظریه «تصمیم گیری جیمز روزنا » و «رئالیسم تدافعی» به عنوان چارچوب نظریه تلفیقی بهره گرفته شده و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است و برای گردآوری داده-ها از روش کتابخانه ای-اسنادی استفاده شده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که رهبران سنتی عرب بر خلاف نسل جدید، در سیاست خارجی راهبردی محافظه کارانه و تدافعی را دنبال می کردند و رویکردشان نسبت به ایران مبتنی بر سیاست صبر و انتظار و به دور از تقابل و تهاجم بود.