مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۰۱.
۴۰۲.
۴۰۳.
۴۰۴.
۴۰۵.
۴۰۶.
۴۰۷.
۴۰۸.
۴۰۹.
۴۱۰.
۴۱۱.
۴۱۲.
۴۱۳.
۴۱۴.
۴۱۵.
۴۱۶.
۴۱۷.
۴۱۸.
۴۱۹.
۴۲۰.
نقد
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۰۵)
393 - 411
تحلیل خط مشی عمومی گرایشی جدید از مدیریت دولتی در دانشگاههای معتبر می باشد که به مطالعه نقش تحلیل گران در تدوین و اجرا خط مشی عمومی و ارائه سبک های مختلف تحلیل می پردازد. تحلیل خط مشی، روشی برای فرمول بندی و شناخت مشکلات به منظور جست و جو برای راه حل های ممکن است. بدین منظور کتاب منوریان، عباس. تحلیل خط مشی عمومی: مفاهیم، رویکردها، مدل ها و فرآیندها. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. 1396. 272 ص. شابک 6-7092-03-964-978 انتخاب و مورد نقد قرار گرفته است. این پژوهش از نوع تحلیل محتوا و از حیث اجرا انتقادی، کاربردی می باشد. در این راستا، ابتدا به معرفی پدیدآورنده و توصیفی شکلی و محتوایی اثر پرداخته شده و سپس در سه بعد شکل ظاهری، ساختاری و محتوایی مورد ارزیابی و تحلیل واقع شده است. ارزیابی به عمل آمده نشان می دهد این کتاب ضمن دارا بودن محاسن و نقاط قوت خاص خود، نیازمند بازنگری و اصلاح در ابعاد سه گانه فوق بویژه تولید محتوای مناسبتر با تحلیل خط مشی عمومی می باشد.
نقد کتاب تغییر و تحول سازمانی (بن مایه ها و پیامدها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۰۵)
457 - 484
سازمانها از شالوده های اصلی اجتماع کنونی هستند و مدیریت، مهم ترین عامل در حیات، رشد و بالندگی یا مرگ سازمانهاست. مدیر، روند حرکت از وضع موجود به وضعیت مطلوب را هدایت می کند و در هر لحظه، برای ایجاد آینده ای بهتر در تکاپوست. گذشته با تمام ماهیت و آموختنی هایش و با تمام تاثیری که می تواند بر آینده داشته باشد، اتفاق افتاده است و هیچ نیروی بشری نمی تواند آن را دیگر بار و به گونه ای متفاوت بیافریند، ولی آینده در راه است و قسمت مهم از آن به آنچه امروز می گذرد مربوط است. این مقاله به بررسی و نقد کتاب تغییر و تحول سازمانی (بن مایه ها و پیامدها) تالیف جیم گریوز و ترجمه دکتر پرویز احمدی می پردازد و ابتدا کتاب از جهت شکلی مورد ارزیابی و سپس از جنبه محتوا و ساختار مورد توجه قرار می گیرد. همچنین نقاط قابل توسعه کتاب جهت غنی تر شدن آن عنوان می گردد.
نقد کتاب حقوق تجارت (جلد اول/تجار و اعمال تجاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ شماره ۶ (پیاپی ۱۰۶)
309-332
تفکیک بین اعمال مدنی و تجاری و شناسایی فعالیتها و معاملات تجاری از دیرباز منشأ آثار بسیاری بوده که به تدریج در اغلب نظامهای حقوقی بهصورت مدون و در قالب قوانین تجاری مورد پذیرش قرار گرفته است. کتاب حقوق تجارت جلد اول در بیان مقدمات حقوق تجارت و با تمرکز برحقوق و تکالیف بازرگانان و شناسایی اعمال تجاری برای دوره کارشناسی حقوق، منطبق با قانون تجارت ایران تدوین شده است. نقد کتاب حاضر با استفاده از معیارها و مشخصههای شناخته شده، به منظور ارزیابی اثر و مآلاً شناسایی نقاط ضعف و قوت آن در جهت ارتقا و بهبود پژوهش انجام شده است. از مهمترین نواقص کتاب، میتوان به فقدان جامعیت محتوایی و تا حدودی ضعف مباحث تحلیلی اشاره نمود که علل تدوین اثر را تحت شعاع خود قرار داده است. از آنجا که کتاب مورد بررسی، یکی از کتب دانشگاهی است، ضرورت تکمیل و ارتقاء آن قطعاً هم برای نویسنده و هم برای دانشجویان مفید خواهد بود. امید است در چاپهای بعدی برخی ایرادات رفع گردد.
تحلیل انتقادی از دیدگاه ابن تیمیه در منزلت علمی امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
59 - 78
حوزه های تخصصی:
دشمنی وهابیت با اهل بیت عصمت و طهارت، بر کسی پوشیده نیست. ابن تیمیه به عنوان پرچمدار اصلی این فرقه، همواره کوشیده است فضایل اهل بیت (ع) را انکار نماید و آنان را انسان های عادی جلوه دهد. وی با همین رویکرد تنقیص و انکار فضایل اهل بیت (ع)، شبهاتی را درباره جایگاه علمی امام رضا (ع) مطرح می نماید و بر این باور است که شیعیان درباره جایگاه ایشان غلو نموده اند. ادعاهایی مانند «عدم اعلمیت امام رضا (ع)»، «عدم نقل روایت از سوی امام رضا (ع)»، «عدم نقل روایت علما از ایشان» و «نیامدن روایات امام رضا (ع) در صحاح ستّه» از سوی ابن تیمیه برای انکار جایگاه والای امام رضا (ع) نقل شده است. در این پژوهش، به شیوه توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی تلاش شده است، ضمن بررسی سخنان بزرگان اهل سنت و استناد به روایات موجود در کتاب های حدیثی و تفسیری اهل سنت، به ادعاهای ابن تیمیه پاسخ داده شود. نتیجه اینکه ادعاهای ابن تیمیه درباره جایگاه امام رضا (ع) مغالطه ای بیش نیست و با دیدگاه دیگر اندیشمندان اهل سنت ناسازگار است.
دیدگاه تاریخمندی احادیث نبوی با تأکید بر مبانی، شواهد و پیامدها؛ بررسی و نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله حاضر، بررسی و نقد دیدگاه تاریخمندی احادیث نبوی با توجه به مبانی و پیامدهای آن است. تاریخ مندی، نظریه ای مبتنی بر اعتقاد به نقش تاریخ و شرایط مکانی و زمانی احادیث نبوی در محتوای آن و در نتیجه محدود نمودن پاسخ گویی احادیث به نیازهای عصر صدور و انکار نقش فرازمانی و فرامکانی احادیث است. این مسئله از آن جهت دارای اهمیت است که احادیث نبوی آثار و برکات مختلفی در زندگی امروزی افراد دارند، اما دیدگاه تاریخ مندی، کارکرد احادیث را در هاله ای از ابهام قرار داده است. دیدگاه تاریخ مندی، گرچه در فلسفه غرب به لحاظ مسائل فهم برجسته شده و مورد تأکید قرار گرفت. اما در میان اندیشمندان اسلامی در شکل بومی خود تعبیر و تفسیر شد و براساس مبانی مختلفی از جمله برخی مبانی قرآنی و روایی مورد پذیرش عده ای واقع شد. این نظریه بر شواهد مختلفی از جمله شاهد زبانی، احکام منطقه ای و تاریخی و امضایی بودن بخشی از احکام شریعت استوار است. اما در نقد تاریخمندی همین بس که مبانی و شواهد دال بر آن خود نقدپذیر بوده و در نتیجه با گذشت زمان، غبار تاریخ موجب فرسودگی محتوایی و ناکارآمدی احادیث نبوی نخواهد شد بلکه این احادیث با فرض صحت و اعتبار سندی و متنی، کاربردهای مختلفی در شئون زندگی امروزی بشر دارد.
بررسی انتقادی تصحیح بحرالمعانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
105 - 132
حوزه های تخصصی:
کتاب بحرالمعانی مجموعه ای از نامه هایِ عرفانیِ صوفیِ طریقه چِشتیه، سید محمد بن نصیرالدین جعفر مکّی حسینی (732-825 ه .ق.) است که به تصحیح و تحقیق دکتر محمدسرور مولایی از سوی انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی (گروه دانشنامه زبان و ادب فارسی در شبه قاره) در سال 1397چاپ و منتشر شده است. این کتاب پس از چاپ سنگی در 1889م. در مرادآباد (ندیمی هرندی، 1387،ج 2: 801)، نخستین چاپ و تصحیح از بحرالمعانی است، لکن آشفتگی ها و نابسامانی هایی به دلیل انباشتِ کلمات و عبارات نادرست و ناخوانا و گاه مبهم در سراسر متن کتاب دیده می شود. این امر، از یک سو به تصحیح کتاب برمی گردد که جا داشت مصحح ضمن مقایسه تطبیقیِ نسخه یا نسخ بحرالمعانی با مآخذ مورد مراجعه مؤلف، بدخوانی های وی یا احیاناً کاتبان را رفع و تصحیح می کرد؛ از سوی دیگر به مؤلف اثر مربوط است که بخش زیادی از کتابش، نقل بدونِ ارجاعِ مطالب آثار عرفانی پیشین است و وی در ذکر این مطالب چندان دقیق نبوده و با حذف و اضافه های نادرست، به انسجام و روانی و یکپارچگیِ متنِ کتاب لطمه زده و درک معنا را در موارد زیادی با ابهام مواجه کرده است. در این نوشتار کوشیده ایم تا مشکلات و مسائلِ چاپ مذکورِ بحرالمعانی را با رویکردی انتقادی بررسی کنیم.
نقد و بررسی آموزش نقدمحور در طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
37 - 50
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: هوشیاری ذهنی منوط به داشتن «تفکر انتقادی» است. این نوع تفکر، بر تغییر رویکردهای آموزشی در نظام های دانشگاهی تأکید می ورزد. انتقادی اندیشیدن مستلزم مهارت تحلیل، استنباط، ارزشیابی داده ها و استنتاج است. مؤلفه های «تفکر انتقادی» یادگیرنده را وامی دارد دیدگاه ها، فرض ها و طرح ها را به چالش بکشد. از این رو «تفکر انتقادی» مهارتی شناختی است. بر اساس چنین شناختی، هیچ دانش مطلقی در جهان وجود ندارد. چنین دیدگاهی، مبین این حقیقت است که آموزش، فراتر از انتقال نظریه ها، دستاوردها و قوانین علمی و یادآوری واقعیات است. لذا این نوشتار، آموزش طراحی معماری در ایران را در چارچوب «تفکر انتقادی» مورد بررسی و نقد قرار داده است.
هدف پژوهش: دستیابی به اهداف عالی «تفکر انتقادی» منوط به تغییر برداشت از «یادگیری» است. چرا که یادگیری ماهیتاً با رشد همراه است. به عبارت دیگر تحول ساختارهای فکری و ساخت معنی و مفهوم، عملی پیچیده و شناختی است. لذا آنچه ضعف «تفکر انتقادی» در دانشجویان معماری تلقی می شود، در واقع ضعف نظام آموزش عالی در برنامه ریزی آموزش طراحی معماری است. نظام فعلی آموزش معماری، دانشجویان را طراح آنچه یاد گرفته اند، تربیت می کند و طبیعتاً محصول این نظام آموزشی به تفکر شناختی دست پیدا نمی کند و صرفاً به مثابه ربات هایی هستند که آنچه در آنها برنامه ریزی شده را عملی می کنند. از این رو رویکرد آموزش طراحی معماری باید به سمت آموزش نقدمحور مبتنی بر «تفکر انتقادی» تغییر کند.
روش پژوهش: این پژوهش با تأکید بر تفکر انتقادی و نقش نقد در آموزش طراحی معماری به بررسی تفکر انتقادی و نقش آن و همچنین باید و نبایدها در آموزش طراحی معماری می پردازد. اساس این تحقیق بنیادی است. لیکن کاربرد آن در آموزش طراحی معماری امری مسلم است و از نظر ماهیت و روش در شمار تحقیقات توصیفی- تحلیلی محسوب می شود.
نتیجه گیری: فقدان یک روش درست و فراگیر در آموزش طراحی معماری ایران، اگر مانع پیشرفت معماری نشده باشد، آن را محدود کرده است. از این رو توجه به آموزشِ آداب درست نقد در معماری، دسته بندی و شناسایی شیوه های صحیح نقد در آموزش طراحی معماری، نوعی آگاهی و توانمندی در دانش آموختگان معماری ایجاد می کند که می تواند راهگشای آینده ای روشن برای دستیابی به طراحی درست و غنی معماری در کشور باشد. اظهار نظر قطعی در خصوص اثربخشی، نقاط قوت و ضرورت اعمال نقد عالمانه در آموزش معماری منوط به ایجاد تغییرات در سرفصل دروس، در جهت ارتقای برنامه آموزش طراحی معماری به روشی مبتنی بر «تفکر انتقادی» است.
شرحی بر تعاریف نقد و فرانقد در نقد هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۷
38-2
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش روشن کردن معانی نقد و فرانقد در نقد هنری است. در تحقیق حاضر، فعالیت های منتقدان و درنتیجه کاربردهای نقد و فرانقد را دسته بندی کرده و با تحلیل و جهت دهی مطالب درباره نقد هنری، آن ها را با مسائل محوری فرانقد انطباق داده ایم. با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی در مباحث نظری مربوط به فلسفه و زیبایی شناسی، این تعاریف و کارکردهای برای نقد بیان شده است: ارزیابی محاسن یا معایب اثر؛ حکم صادر کردن برمبنای معیارها و ارزش ها همراه با استدلال؛ ارزیابی و قضاوت برمبنای ذوق و سلیقه شخصی؛ به کلام درآوردن نشانه های ملموس و بصری در اثر هنری یا انتقال نشانه های تصویری به نشانه های زبانی؛ کشف معنای واحد و نهایی برای اثر؛ تجزیه کردن چیزی به اجزا و عناصر آن و تحلیل کردن هریک از اجزا در خودش؛ ترکیب روابط متقابل اجزا و عناصر با هدف درک کردن ساختار کلی اثر؛ برقراری رابطه جزء و کل در اثر هنری به منظور جست وجوی معنای اثر؛ انطباق افق فهم و انتظارات خواننده با متن؛ تأکید بر ارزش دریافت، فهمیدن اثر هنری و ورود به فرایند تفسیر؛ ورود به بازی مواجهه اثر با حقیقت؛ تأکید بر عنصر حاشیه ای، پیش پاافتاده، غیرمرکزی و البته مؤثر برای بازگشایی فرایند تفسیر و دستیابی به معانی چندگانه و بعضاً متناقض. فرانقد جنبه ها و کارکردهای متفاوتی دارد که مهم ترین آن ها عبارت است از: تعیین کردن تناقض های اثر هنری؛ مشخص کردن محدودیت های نظام های هنری چون نظام بصری و پیشنهاد فراروی از آن؛ به پرسش کشیدن ارزش های صُلب و بیرون کشیدن هنجارها؛ تأملی در کنش نقد، روندها، انگیزش ها و اصول آن، بررسی روش شناسی ها و مطالعه نقصان آن ها.
نقدی بر کتاب هم آراستگی در نگاره های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب Symmetries of Islamic Geometrical Patterns تألیف سیدجان عباس و عامرشاکر سلمان دو عضو علمی گروه ریاضی دانشگاه ولز، تحت عنوان هم آراستگی در نگاره های اسلامی توسط خانم آمنه آقا ربیع به فارسی ترجمه شده است. با توجه به تخصص مولفین، کتاب رویکرد متفاوتی نسبت به دیگر تألیفات در حوزه نقوش اسلامی دارد که آن را هم برای محققین حوزه هنر اسلامی و هم پژوهشگران علوم ریاضی جذاب و مفید کرده است. اما با خواندن ترجمه فارسی این کتاب نمی توان مباحث آن را دریافت. با رجوع به متن اصلی کتاب به نظرمی رسد عدم دریافت مطالب در ارتباط با کیفیت ترجمه است. بنابراین نقد حاضر پیرامون ترجمه فارسی این کتاب است. با هدف ارزیابی این ترجمه، کل متن انگلیسی کتاب در تطبیق با متن ترجمه شده قرار گرفت. موارد مورد نقد در ۶ بخش مطرح شده اند؛ ۱) ترجمه نادرست، ۲) کلمات و عبارات ترجمه نشده، ۳) چند معادل برای یک واژه و چند واژه با یک معادل، ۴) ترجمه معکوس، ۵) تغییر در جملات و پاراگراف های متن اصلی که سبب تغییر در محتوا شده است، ۶) انتخاب معادل های نامأنوس. وجود اشکالات جدی و فراوان در ترجمه فارسی موجب نامفهوم شدن متن و در نتیجه محروم شدن خواننده از دیدگاه متفاوت و ارزشمند این کتاب شده است. مسئله ای که لزوم بازنگری در ترجمه را می طلبد.
بررسی و نقد زیرمدخل انواع وحی مربوط به انبیا از دائره المعارف قرآن لیدن
حوزه های تخصصی:
مستشرقین در دهه های اخیر تلاش بسیاری در مطالعه و بررسی منابع اسلامی داشته اند. البته این تلاش ها، گاهی با جنبه ی پژوهشگرانه و گاهی غرض ورزانه بوده و یکی از اقدامات مهم آنان، تألیف دائره المعارف قرآن لیدن است. نگاشته حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ادله قرآنی و روایی و مراجعه به تفاسیر فریقین، به نقد و بررسی مدخل انواع وحی مربوط به انبیاء در دایره المعارف قرآن لیدن پرداخته است. اشکالات وارد بر مدخل در دو بخش ساختاری و محتوایی سامان دهی شده است. اشکال ساختاری مدخل در عدم وجود نظم و ارتباط میان مطالب و محتوای آن خود را نمایان کرده است. اشکال های محتوایی به طور کلی شامل: لغزش در فهم لفظ و ظاهر آیات قرآن، خطا در تفسیر آیات، لغزش در استدلال و نتیجه گیری از آن است. نویسنده مدخل یادشده، با آوردن عباراتی همچون: تجربه ی پیامبرانه محمد (ص)، وجود ابهام و تناقض در آیات قرآن، رؤیای صادقانه محمد (ص) و ارائه تفسیر نادرست از آیات و تکیه به منابع غیر موثق، سعی بر زیر سؤال بردن اصالت وحی قرآن دارد که مهمترین نقد وارد بر مدخل است.
معیارهای نقد، تصحیح، تحقیق و تعلیق حدیث از دیدگاه استاد علی اکبر غفاری با تأکید بر جامع المدارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
202 - 183
حوزه های تخصصی:
استاد علی اکبر غفاری دانشمند و حدیث شناس معاصر، دغدغه وجود اغلاط و اشکالات علم الحدیثی در متن و سند منابع حدیثی را داشت. وی با توفیقات الهی و براساس مهارتش در علوم اسلامی با ابداع ملاک ها و معیار ها یی، این مشکلات را به خوبی حل نمود. با واکاوی آثار استاد، معیارهایشان در تصحیح، تحقیق، تعلیقه نویسی و نقد استخراج گردید که مهمترین آن ها در تصحیح، عرضه و مقابله متون بر نسخه های تصحیح و قرائت شده بر مشایخ و خطوط آن ها، مراجعه به مصادر و علمای متخصص بود، در تعلیقه نویسی، رعایت تقوای علمی و امانت داری بود. در نقد متن، ارجاع به قرآن و سنت بود. در نقد سند از شناسایی و اعتباریابی راویان و بررسی کیفیت سند مدد جسته است. راهکارهای استاد در تصحیح و تحقیق بر تألیفات عالمان بزرگ معاصر هم چون جامع المدارک، جلوه گر تبحر ایشان و شایسته الگو گرفتن است. پژوهشگران علوم حدیث می توانند با تأسی به سیره وی درحدیث پژوهی و بهره جستن از روش ها و معیارهایشان، به حدیث پژوهی تداوم ببخشند.
تحلیلی بر رویکرد فلسفی در نقد کلاسیک عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد ادبی عرب تا قبل از رنسانس عربی را نقد کلاسیک می نامیم چون هنوز در فضای مبانی سنتی نقد از جمله نقد ذوقی، نقد لغوی، نقد اخلاقی ، نقد روان شناختی نفس می کشد.نقد از عصر جاهلی تا پایان قرن سوم در چنین فضایی سر می کرد . اما در قرن چهارم با ورود فلسفه یونان صبغه فلسفی می گیرد. مشارکت فرقه های اسلامی در حوزه های ادبی و نقدی و تأثیر جریان های کلامی در تحوّل مسایل فکری و دینی ، همگی در رشد و بالندگی ادبیّات به ویژه نقد تأثیرگذار بوده اند. از این دوره است که اندیشه های فلسفی یونانی به ویژه دو کتاب «الخطابه» و «الشعر» ارسطو بیش ترین تأثیر را در شکل گیری رویکرد فلسفی در نقد ادبی، می گذارند.و نقد در این دوره تحت تاثیر دو اثر، فلسفی می شود.پس از این مرحله است که جهان عرب با دو بوطیقا مواجه می شود . بوطیقای ارسطویی و بوطیقای عربی . نقد ادبی با توجه به این دو گونه بوطیقایی متاثر از فلسفه ارسطویی فلسفی می شود ولی همچنان در مبانی نقد سنتی است. این مقاله با این فرضیه که نقد عربی از بوطیقای ارسطویی متاثر است این پرسش را مطرح می کند که آیا این تاثیر در مبانی نقد ناقدان تاثیر گذار بوده است یا موجب و موجد رویکرد ثابت شده است؟ نتیجه این بررسی آن است که تا قرنها این تاثیر موجب شکل گیری رویکرد عموم ناقدان عرب تا ظهور رنسانس عربی
نقد ترجمه بخش هایی از رمان «سیّدات القمر» با تأکید بر تکنیک های هفت گانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر یک از نظریه پردازان ترجمه کم و بیش توانسته اند با آثار و آرای خود بر تاریخ ترجمه مؤثر باشند. از این میان ژان پل وینه و ژان داربلنه در سال 1958میلادی کتابی را با عنوان «سبک شناسی تطبیقی فرانسه و انگلیسی» منتشر کردند. این کتاب تکنیک هایی را معرفی می کند که هر مترجمی از آن بهره می برد و با توجه به تأثیر چشم گیری که این اثر در تاریخ ترجمه داشته به مرجع مهمی برای تکنیک های ترجمه تبدیل شده است. در پژوهش حاضر پس از ارائه تعریفی گذرا برای هر یک از این تکنیک ها برای هر کدام نمونه هایی ذکر شده است. این نمونه ها بعد از کاوش و مقایسه متن ترجمه با متن اصلی رمان مشهور «سیدات القمر» و متناسب با همان تکنیک انتخاب شده است تا به واکاوی ترجمه این رمان بپردازد که تألیف جوخه الحارثی (2010میلادی) است و محمد حزبائی زاده آن را با عنوان «بانوان ماه» ترجمه کرده است. این مقاله درصدد است که ترجمه این رمان را با استناد به آرای نظریه پردازان مشهور ترجمه ارزیابی کند و در یک پژوهش مسأله محور با روش تحلیلی- توصیفی میزان گرایش و موفقیت مترجم را در به کارگیری این تکنیک ها بسنجد که در پایان نتیجه می گیرد مترجم به خاطر توجه ویژه به فهم خواننده و ارتباط با او، رویکردی مقصدگرایانه داشته است؛ بنابراین، برای خلق یک متن روان و قابل فهم، تکنیک های مستقیم را کمتر به کار گرفته و بیشتر از روش های غیرمستقیم بهره برده است تا در نهایت، ترجمه ای خواندنی به زبان فارسی ارائه کند که عبارات و اصطلاحات آن برای مخاطبان فارسی زبان آشنا و خالی از ابهام و پیچیدگی بوده و با سطح خوانندگان یک رمان متناسب است.
تحلیل نسبت تهذیب اجتماعی با انسان اجتماعی؛ نقد کتاب (تهذیب اجتماعی ~ انسان اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
پرسش محوری این پژوهش، تحدید نسبت مفهومی مسأله «تهذیب اجتماعی» با «انسان اجتماعی» است تا از این رهگذر بتوان به یکی از مهمترین چالشهای امروز جامعه پیرامون چگونگی تعامل انسان در روابط اجتماعی پیچیده و جدید کنونی پرداخت. بدین ترتیب پس از معرفی کلی و چارچوب آراء کتاب «انسان اجتماعی» اثر «دارندرف» و اشاره کوتاهی درباره ابعاد شکلی آن، به مبانی مفهوم انسان اجتماعی نزد وی می پردازد. در این فراز، نشان خواهد داد که امکان فراتر رفتن از آنچه او به عنوان «واحد تحلیل مسأله» اندیشیده و ارائه تلّقی اجتماعی دقیق تری نیز، وجود دارد. اگرچه نزد «دارندرف»، دو مفهوم نقش اجتماعی و وضعیت اجتماعی، تشکیل دهنده انسان اجتماعی اند و از این طریق، دو واقعیت فرد و جامعه به یکدیگر مرتبط می شوند، اما از آنجا که موضوع ذهن وی، مسأله «تهذیب اجتماعی» نبوده است، تا بدینجا پیش نیامده که چگونه می توان مفهوم انسان اجتماعی را با تهذیب اجتماعی پیوند زد؟ «دارندرف» در تحلیل خود، برای دو مفهوم فرد و جامعه، هویّت مستقلی در نظر می گیرد و انسان اجتماعی نزد وی، فرد انسانی است که دارای نقش های اجتماعی گوناگونی است. از این رو انسان اجتماعی وی را باید «انسان در اجتماع» نامید، اما در تحلیلی دیگر، فرد مستقل از جامعه قابل تصور نیست بلکه هویّت حقیقی افراد، در جامعه و روابط اجتماعی شکل می گیرد. مقاله در ادامه از سه ویژگی مفهوم تهذیب اجتماعی یاد کرده و به پرسش جبر سازمانی می پردازد و در پایان، به ضرورت های پژوهشی در این باره و به خصوص مسأله نقشه جامع اخلاقی، تأکید ورزیده است.
نقدی بر کتاب آتش اندر چنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
دیوان خاقانی، از دیرباز در بین محققان و ادبیات شناسان به دشواری و دیریابی معروف بوده است؛ به همین خاطر نسبت به دیگر آثار شاعران کلاسیک فارسی بیشتر موردتوجه شارحان و محققان قرار گرفته است و شرح های پرتعدادی بر همه یا بخشی از آن نگاشته شده است. یکی از شرح هایی که بخشی از این دیوان را شرح کرده است،کتابی است با عنوان «آتش اندر چنگ». این کتاب توسط «مهدی ماحوزی» نوشته شده است و انتشارات زوّار آن را در 340 صفحه منتشر کرده است.در این مقاله، این کتاب را با نگاه نقّادانه و علمی نقد و بررسی خواهیم کرد. لازم به توضیح است این مقاله با شیوه مطالعه کتابخانه ای و مقایسه شروح منتشر شده دیوان خاقانی، نوشته شده است. در این مقاله، در مورد مطالبی از جمله تعجیل در تهیه و انتشار کتاب، گزیده گزینی نا درست، ورود مطالب غیرمربوط به متن کتاب، استفاده از آثار دیگران بدون ارجاع به آن آثار، سخن خواهیم گفت و در پایان به این نتیجه می رسیم که اشکالات و ناراستی های فراوانی به کتاب مورد بحث وارد شده است و ضروری است نسبت به اصلاع موارد یاد شده اقدام شود.
نقدی بر کتاب شاعران حوزه ادبی خراسان گزیده ای برای دوره کارشناسی ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب شاعران حوزه ادبی خراسان ازجمله گزیده های ادبی است که توسط دکتر نصرالله امامی ظاهرا برای درسی به همین نام در دوره کارشناسی ادبیات فارسی تألیف شده است. با توجه به سابقه نویسنده در گزیده نویسیِ دانشگاهی، خواننده انتظار کتاب آراسته و پیراسته ای دارد که شوق دانشجویان را برای مطالعه بیشتر در باره یکی از مهمترین حوزه های شعر فارسی افزون کند؛ اما این انتظار چندان برآورده نمی شود. در مقاله حاضر مهمترین اشکالات کتاب مذکور شامل: نام گذاری های نه چندان مناسب برای شعرها، انتخاب ناقص اشعار، توضیحات نادرست برای برخی بیت ها؛ تغییر سلیقه ای واژه هایی از بیت ها بدون هیچ توضیحی در باره آنها، حذف برخی منابعی که در توضیحات کتاب به آنها ارجاع داده شده؛ توضیحات نارسا، غیردقیق یا غیرضروری؛ و ایرادات ویرایشی و نگارشی مورد بررسی قرار گرفته است. نگارنده امیدوار است با مطرح کردن این اشکالات موجب توجه بیشتر نگارندگان گزیده های ادبی دانشگاهی به تألیفاتشان و پیراستن کتاب مذکور از اشکالات یادشده در چاپ های بعدی شود.
نقد معرفت شناسی مدیریت اقتضایی از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
مدیریت اقتضایی، مدعی است که در مدیریت، چیزی به نام بهترین اصول جهان شمول وجود ندارد. با عنایت به ره آوردهای رهیافت اقتضایی، ضروری است که معرفت شناسی آن، از منظر قرآن با بهره گیری از روش استنطاقی، مورد تحلیل قرار گیرد؛ تاضمن بیان گزاره های کلام وحی در رد، تأیید، اصلاح و تکمیل معرفت شناسی مدیریت اقتضایی، با تمسک به آنها کاستی های معرفتی شناسی آن را برطرف نمود. یافته ها نشان می دهد که معرفت شناسی در مدیریت اقتضایی مبتنی بر معرفت عینی و حسی بوده و علل و عوامل فرا طبیعی را در تبیین گزاره های طبیعی نادیده گرفته است. قرآن ضمن اشاره به کاستی های مدیریت اقتضایی موضوع معرفت را خدا، انسان، طبیعت و درک چگونه وابستگی و پیوستگی آن ها دانسته و تأکید می کند که انسان و محیط به شکل پیدا و پنهان از همدیگر تأثیر گرفته و بر یکدیگر اثر می گذارند و در نتیجه انسان می بایست با بهره گیری از ابزار شبکه ای از طریق ترکیب نگاه افقی به رابطه پدیده ها با هم و نگاه عمودی و طولی و رابطه آن ها با خالقشان سهم خود را اخذ نماید. نتایج بدست آمده بیانگر آن است که قرآن علاوه بر عقل و یافته های تجربی، تأکید دارد که نمی توان بدون وحی بهترین روش هایی را که منتهی به بهره وری بیشتر می گردد ارائه نمود.
نقد و بازتعریف مفهوم و ابزارهای سنجش کارآفرینی استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
با وجود اینکه پژوهشگران در مورد ماهیت و اهمیت کارآفرینی استراتژیک اتفاق نظر دارند، تعاریف متعدد این مفهوم، ابهام آفرین شده است. همچنین بیشتر معیارهای موجود ویژگی منحصربه فرد کارآفرینی استراتژیک را در نظر نگرفته اند. هدف این مقاله، نقد و بازتعریف کارآفرینی استراتژیک و ابزارهای سنجش آن است. در این پژوهش، با بررسی سیستماتیک پژوهش های پیشین، نقاط اشتراک تعاریف کارآفرینی استراتژیک شناسایی شده است. هسته اصلی کارآفرینی استراتژیک، تعادل است و برای دستیابی به کارآفرینی استراتژیک موفق باید بر ایجاد تعادل میان کارآفرینی و مدیریت استراتژیک، شناسایی و به کارگیری فرصت ها و نوآوری های بنیادین و تدریجی تاکید کرد. در این مسیر، بخش عمده ای از مقالاتی که در نشریه کارآفرینی استراتژیک به چاپ رسیده است، به ایجاد تعادل میان استراتژی و کارآفرینی پرداخته است. این مقاله سه پرسشنامه ای را که برای سنجش کارآفرینی استراتژیک تدوین شده اند مورد بررسی قرار داده است که نتایج بیانگر ناکامی این ابزارها در سنجش مفهوم منحصر به فرد کارآفرینی استراتژیک است. پرسشنامه های موجود به سنجش جداگانه مفاهیم کارآفرینی سازمانی و مدیریت استراتژیک پرداخته اند و اینکه از تلفیق این دو مفهوم، مفهوم جدیدی تحت عنوان کارآفرینی استراتژیک با ابعاد و وِیژگی های متفاوت شکل گرفته است دیده نمی شود. یافته دیگر این است که به علت تعداد اندک مطالعات کمی در زمینه کارآفرینی استراتژیک، روایی و پایایی این پرسشنامه ها در مطالعات دیگر کمتر مورد سنجش قرار گرفته است. از این رو، پیشنهاد می شود پژوهش های بیشتری هم برای آزمودن پرسشنامه های موجود و هم برای توسعه ابزارهای سنجش کارآفرینی استراتژیک صورت گیرد.
جنبه های دراماتیکی سروده های ابوالطیب متنبی در آینه نقد و واکاوی
حوزه های تخصصی:
درام یکی از مهم ترین شگرد های بیانی و بالاترین سطح تعبیر فنی است که در بسیاری از سروده های دوره عباسی نمودی چشمگیر دارد. باید گفت سبب اصلی روی آوردن شاعران تازی سرا به این شیوه بیانی، تأثیرپذیری آنان از فلسفه و ادبیات یونانی و ترجمه اشعار بزرگانی چون «جالینوس» و «سقراط» است که بیشتر با عقاید سوفیست های سده سوم میلادی هم خوانی دارد. از دیگر سو، کشمکش های دینی، حزبی و سیاسی، سبب رویکرد این شاعران به کاربست فن درام شد.«ابوطیب المتنبی» ازجمله سرایندگانی است که همسو با رویدادهای عصر عباسی، بنای برخی از سروده های خویش را بر تنش و کشمکش درامی استوار ساخت. او در سرایش اشعار ستیزوار دراماتیکی و گرایش به ستیز، از نقش کلیدی واژگان و مفاهیم شعری، غافل نماند و به حق در شمار طلایه داران این آوردگاه به حساب می آید. نوشتار حاضر با روش تحلیلی توصیفی به بررسی و نقد برخی از سروده های درام گونه او می پردازد. دستاورد پژوهش به مخاطب می نمایاند که سه نوع درام عمودی، دینامیکی و افقی در شعر متنبی دارای برجستگی است. درام افقی به سبب همخوانی مفهوم آن با اخلاق و رفتار متنبی و تناسب با رویدادهای عصر عباسی، نزد او از عرصه بروز بیشتری بهره مند است و درام دینامیکی نیز در اشعار مرثیه ای او جلوه گر است؛ اما درام عمودی به سبب خو گرفتن شاعر با دنیای اندیشگی خویش و غوطه ور شدن در مسائل سیاسی عصر عباسی، به نسبت دو نوع دیگر درام، از برجستگی پایین تری برخوردار است.
از تبیین تا نقد: بررسی انتقادی دیدگاه جیمز بوهمن وچارلز تیلور دربارۀ رابطۀ علم و ارزش ها در علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
33 - 47
یکی از میراث های پوزیتیویست های منطقی در فلسفه علم، آموزه علم رها از ارزش است که مستلزم آموزه دوپارگی واقعیت/ارزش می باشد. هر دوی این آموزه ها در دهه های اخیر مورد انتقاد فیلسوفان و جامعه شناسان علم قرار گرفته اند و برای ردّ آنها، موردکاوی های مختلفی انجام شده است. در علوم اجتماعی مخالفان علم رها از ارزش و دوپارگیِ واقعیت/ارزش پُرتعدادتر و سرسخت تر هستند. جیمز بوهمن و چارلز تیلور را می توان از مخالفان سرسخت این آموزه ها در علوم اجتماعی به شمار آورد. بوهمن بر این باور است که کارکرد نظریه های اجتماعی صرفاً تبیین (معطوف به واقعیت) نیست، بلکه کارکرد (حتی اصلیِ) آنها، نقد ارزش های رایج در جامعه است. تیلور نیز بر این باور است که علوم سیاسی را نمی توان خالی از ارزش دانست، بلکه نظریه های مختلف در علوم سیاسی نقدهایی را مطرح می کنند که محصول چارچوب های تبیینی آن نظریه ها هستند و با آن چارچوب های تبیینی درهم تنیده اند. در این مقاله تلاش شده است تا با نقد دیدگاه های بوهمن و تیلور نشان دهد که چرا نقد نمی تواند بخشی از علم باشد؛ همچنین چگونه می توان نقش نظریه های علمی در نقد ارزش های اجتماعی را نتیجه فناورانه آن نظریه ها دانست، نه بخشی از خودِ آن نظریه ها.