مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
مسکن
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۹۵-۶۹
حوزههای تخصصی:
اهداف: حیاط در گذشته نقش بسیار پررنگ تری نسبت به امروز ایفا می کرده است. پس از تغییرات در ساختار جامعه، خانه و حیاط دستخوش تحولاتی شد. پژوهش حاضر درصدد بررسی این تحولات و دلایل وقوع آن در طی دوران معاصر بوده است. روش ها: جمع آوری اطلاعات این پژوهش به صورت کتابخانه ای است. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که در گذشته حیاط به عنوان عنصر سازمان دهنده به فضاهای خانه، عنصری برای تأمین نور و تهویه فضاها، ارتباط دهنده با طبیعت و فراهم کننده فضای مناسب برای آسایش خانواده و برگزاری مراسم ها بوده است. اما نقش حیاط در خانه های امروز صرفاً فضایی واسط بین خانه و معبر، حرکت اتومبیل ها و گاهی دارای چند باغچه ی کوچک برای استفاده بهینه از فضاهای باقی مانده از مسیر حرکتی اتومبیل است. نتیجه گیری: با توجه به تغییر ساختارهای فرهنگی و اجتماعی جامعه، مطمئناً احیای عین به عین فضای حیاط های سنتی برای جامعه ی امروز کاری عبث، اشتباه و تصمیمی احساسی است. به نظر می رسد که همان حیاط های سنتی در ساختار جدیدِ شهری که خانه ها بر هم اشراف دارند، به ارتفاع و بالای برج ها (بام های سبز) که اشرافی بر آن نیست، برده شده است. علت این تغییرات را می توان سیر تحولات ایجاد شده در همه ی ابعاد جامعه، از دوران قاجار دانست. با توجه به این تحولات، روابط و مفروضات دنیای سنت توان حیات را در دنیای معاصر نداشتند. با تغییر کالبدهای ادراکی انسان معاصر، کالبدهای محیطی او نیز تغییر کرد. خانه به عنوان مرتبط ترین فضا با انسان، دستخوش تغییرات اساسی شد و حیاط به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای آن، از این تغییرات مصون نبوده است.
داده کاوی غیرشکلی و معاصرسازی ساختار پلان مسکونی با استفاده از شبکه هوش مصنوعی؛ نمونه موردی: بناهای منتخب تهران در فاصله دهه 30 تا دهه 50 شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۴۴-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: به کارگیری از شبکه هوش مصنوعی و داده کاوی الگوی غیرشکلی بناهای ارزشمند تهران در فاصله دهه1330 تا 1350 هدف اصلی پژوهش است که در ده بنای شاخص دوره 1330 تا 1350 شمسی شهر تهران اجرا می شود. روش ها: در مطالعه حاضر، روش تحقیق مورد استفاده بر حسب هدف، کاربردی – توسعه ای و تکنیک مطالعه بر حسب روش و ماهیت، توصیفی پیمایشی می باشد. در این پژوهش، از شبکه هوش مصنوعی MLP و خوشه بندی به منظور اعتبارسنجی تحلیل غیرشکلی پلان های بناهای مسکونی دوره 1330-1350 بهره گرفته شده است. داده ها به طور تصادفی به سه مجموعه تقسیم شدند که 70 درصد از داده ها برای آموزش، 15 درصد برای اعتبارسنجی و 15 درصد برای آزمون استفاده شد. یافته ها: باتوجه به تحلیل صورت گرفته و تطابق با تحلیل های غیرشکلی، نتایج نشان می دهد که پلان های منتخب از نظر غیرشکلی، به ترتیب دارای 15 مولفه، 14 مولفه، 13 مولفه و 11 مولفه ای می باشند. که دقیقا منطبق بر جداول تحلیلی غیرشکلی پلان است. بدین سبب، نتایج تحلیلی غیرشکلی پلان ها توسط هوش مصنوعی اعتبارسنجی و صحت گذاری شده است. نتیجه گیری: معاصرسازی بنا و حفظ بناهای تاریخی برای اکثریت مردم حایز اهمیت بوده و نتایج این پژوهش نشان داد که با استفاده از شبکه هوش مصنوعی، می توان مولفه های غیرشکلی و پنهان موجود در پلان های دوره مذکور را یافته و در پلان های مسکونی امروزی به کار برد. استفاده از فناوری های روز به مانند هوش مصنوعی، در جهت خوشه بندی و شناسایی روابط پنهان پلان ها می تواند بسیار کمک کننده باشند.
تحلیل و بررسی الگوهای مسکن؛ مطالعه موردی: شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۸۱
۵۸-۴۵
حوزههای تخصصی:
مسکن پدیده ای متأثر از اجتماع، اقتصاد، فرهنگ و محیط است. این عوامل بر کالبد تأثیر گذاشته و الگوهای متفاوت مسکن را به وجود آورده است. اما امروزه به دلیل افزایش شهرنشینی، نیازهای متفاوت افراد کمتر موردتوجه قرار گرفته که این امر سبب بدمسکنی و بی مسکنی شده است. داشتن الگوهای مسکن همساز با نیاز کاربران باعث می شود مساکن باکیفیت تر به وجود آیند و از ادامه مساکن بی برنامه و نابسامان که سبب از بین رفتن سرمایه می شوند جلوگیری شود. با توجه به شناخت ارزش ها ی موجود در الگوها و به کارگیری آن در ساخت وسازهای جدید می توان دسته بندی جامعی از الگوهای مسکن داشت. بنابراین هدف موردنظر در این پژوهش تحلیل الگوهای مسکن در محلات مختلف شهر خرم آباد بر اساس شاخص های مؤثر بر شکل گیری الگوهای مسکن بوده است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و نوع پژوهش از نوع کاربردی است. شیوه ها ی گردآوری اطلاعات به صورت مشاهدات میدانی و کتابخانه ای است. همچنین در این پژوهش به منظور تعیین الگوهای مسکن در شهر خرم آباد از بین شاخص های استخراج شده، از تحلیل خودهمبستگی فضایی (موران) استفاده شده است. از این ابزار برای بررسی توزیع فضایی عوارض استفاده می شود. الگو یی که هم زمان ویژگی های مکانی و خصوصیت توصیفی آن را بررسی می کند و مواردی که آماره موران آن ها یک یا نزدیک به مثبت یک است دارای همبستگی فضایی و به صورت خوشه ای هستند که شامل: عوامل نابرابری، عوامل اقلیم، شیب، آسایش اقلیمی، شکل شبکه معابر، سلسله مراتب معابر، سطح اشغال، قیمت زمین، درآمد خانوار، تراکم ساختمانی و هزینه مسکن در الگوهای متفاوت مسکن در شهر خرم آباد مؤثر هستند و کمتر متأثر از شاخص ها ی قومیت و خویشاوندی، نوع خانوار، سبک زندگی و ارزش های حاکم بر جامعه، دانه بندی، همگونی شغلی است. بنا بر بررسی های انجام شده، الگوهای مسکن در خرم آباد متأثر از 4 بعد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و محیطی است که می توان در جهت دستیابی به الگوی مناسب برای برنامه ریزی مسکن از آن بهره برد.
تحلیل فضایی ساختار معماری روستا در پدافند غیرعامل با مدل سازی VIKOR؛ مطالعه موردی: روستای یاسه چای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۸۱
۱۱۸-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
به کارگیری اصول و تدابیر پدافند غیرعامل به عنوان مجموعه ای از تمهیدات، اقدامات و طرح های غیرمسلحانه در سکونتگاه های انسانی نظیر روستا باعث کاهش آسیب پذیری و افزایش توان مجموعه سکونتگاه های روستایی در مقابله با تهدیدات طبیعی و غیرطبیعی می شود. بنابراین مسکن و بافت روستایی به عنوان مهم ترین عناصر کالبدی مناطق روستایی نیازمند نگاه اساسی هستند. هدف این مقاله، برقراری رابطه بین فرم مسکن و بافت روستا با اصول پدافند غیرعامل است و تلاشی برای یافتن و رتبه بندی انواع عناصر دفاع غیرعامل در منظومه دفاعی گذشته روستای یاسه چای است و چگونگی تأثیر مقوله دفاع و معماری دفاعی بر شکل کالبدی آن، جهت پایداری روستا در مقابل شرایط بحرانی است. روش این پژوهش ترکیبی از دو روش توصیفی - تحلیلی و پیمایشی است و دارای رویکرد توسعه ای کاربردی است و از ابزار پرسش نامه استفاده گردیده است. شیوه تجزیه وتحلیل اطلاعات با کمک نرم افزارهای GRAPHER، VISIO، SPSS و دیگر برنامه های آماری صورت گرفته است و جهت رتبه بندی معیارها از تکنیک VIKOR بهره گرفته شده است. بنا بر نتایجی که در مدل سازی VIKOR به دست آمد؛ تحلیل فضایی ساختار معماری و شهرسازی روستای یاسه چای بر اساس شاخص های پدافند غیرعامل بدین شرح است که عواملی همچون «استتار سیمای روستا با مصالح بوم آورد» و «پیش بینی فرم پلکانی خانه ها با بهره گیری از شیب زمین جهت کاهش آسیب ناشی از تخریب خانه ها» و «مکان یابی مناسب روستا با توجه به خاک مناسب و مرغوب برای کشاورزی، باغداری و زراعت در جهت تأمین اقتصاد ساکنین روستا» بیشترین امتیاز را کسب نموده اند و عواملی همچون «پیش بینی مساجد و حسینیه های روستا به عنوان سرپناه اضطراری» و «کنترل ورود و خروج خانه با تفکیک عرصه های عمومی و خصوصی فضای خانه ها» کمترین امتیاز را به دست آورده اند. همچنین در میان اصول پدافند غیرعامل، «مکان یابی مناسب روستای یاسه چای» بیشترین و «پیش بینی پناهگاه» کمترین تأثیر را در به وجود آمدن فرم مسکن و بافت روستا داشته اند.
تبیین مؤلفه های موثر بر ادراک عدالت در معماری بناهای مسکونی معاصر ایران (مطالعه موردی: بناهای مسکونی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت با مفاهیمی مانند حقوق، انصاف، آزادی، برابری و غیره همراه است، رویکردها به مفهوم عدالت در جوامع و در زمان های مختلف از دیدگاه های ایدئولوژیک متفاوتی پیروی می کنند، که گاهی بایکدیگر متفاوت و متضاد هستند. با وجود تاکیدی که در سطح جامعه بر مفهوم عدالت و لزوم تحقق آن وجود دارد، کمتر به این مفهوم پرداخته شده است که بناهای مسکونی چه نقشی بر ادراک عدالت افراد دارند. شهر تهران، به عنوان پایتخت ایران از دهه های گذشته دچار نابرابری در گسترش، توزیع خدمات و امکانات در مناطق مختلف شهری بوده است، که حاصل آن جدایی گزینی اقشار و طبقات مختلف اقتصادی-اجتماعی در مناطق مختلف شهری است. این تحقیق بر آن است، نقش مؤلفه های موثر بر ادراک عدالت شهروندان، به واسطه معماری بناهای مسکونی را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. روش تحقیق در این پژوهش با توجه به ماهیت پژوهش از نوع ترکیبی و بر اساس ماهیت روش در بخش اول از نوع کیفی و در بخش دوم از نوع کمی است و در تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل محتوا، روش دلفی و پیمایشی استفاده شده است. مفاهیم حاصل از پژوهش و نقش آن ها بر ادراک عدالت افراد به دو دسته مؤلفه های عینی و ذهنی تقسیم گردید. یافته های پژوهش نشانگر آن است که برداشت همه ی افراد از مفهوم "عدالت" یکسان نیست و از نظر هر فرد تعریف متفاوت دارد. بنابراین، ادراک عدالت در همه افراد یکسان نیست، ولی همه ی افراد به زمینه ها و عوامل مشترکی در معماری بناهای مسکونی که در ادراک عدالت تاثیرگذار هستند، معتقدند. در نتیجه اولویت تاثیر گذار بودن هر یک از مؤلفه ها بر ادراک عدالت افراد، با توجه به عوامل زمینه ای از قبیل سن، جنسیت، تاهل، وضعیت اشتغال و درآمد، تحصیلات و محل سکونت افراد در بین شهروندان متفاوت می باشد بر این اساس مهم ترین شاخص های ذهنی مرتبط با مسکن و موثر بر ادراک عدالت به ترتیب احساس امنیت، توجه به آرامش و رعایت حقوق فردی و حقوق همسایگی است و در بررسی وضعیت شاخص های عینی عدالت نیز به ترتیب: تطابق با نیازهای انسانی و معلولین، مقیاس بنا، استواری بنا می باشند.
بررسی نقش هویت اسلامی در ساخت مسکن و محلات مسکونی
حوزههای تخصصی:
تاریخ معماری و شهرسازی اسلامی مبین این مطلب است که مسکن و محلات مسکونی علاوه بر ساختار کالبدی خود، مفاهیم و معانی والایی را به همراه داشته است. در شهر اسلامی ضمن پاسخگویی به نیازهای مادی، بستر آرامش معنوی و توجه به نیازهای روحی انسان چون امنیت، عبادت و حیات جمعی نیز فراهم شده و رفتارهای فردی در بطن رفتارهای اجتماعی تعریف و تبیین می شد. اما به تبع پیامدهای زندگی مدرن و تغییر در ساختار رفتارهای انسانی، آسیب ها و عوامل مخربی مفاهیم زندگی جاری در مسکن و محله را تحت تاثیر و تنزل قرار داد. مقاله ی حاضر ضمن مرور مفاهیم ارزشمند زندگی در خانه و محله ی اسلامی، آثار و نتایج بی توجهی به هویت اسلامی در شهرسازی معاصر را بررسی و تحلیل کرده و دستمایه ای برای تقویت مفاهیم والای سکونت ارائه خواهد داد. روش تحقیق، ترکیبی از روش های تفسیری- تاریخی و علی و معلولی بوده که با توصیف و تحلیل بیان گردیده است. نتیجه اینکه عوامل مختلفی سبب تنزل کیفیت سکونت در شهرسازی سال های اخیر گردیده که از آن جمله می توان به کمرنگ شدن اصالت و احساس تعلق به خانه و محله، بی توجهی به مفهوم حریم در سکونت و تضعیف امنیت در محلات و فقدان آرامش روحی در مسکن اشاره کرد.
تحلیلی بر عرضه و تقاضای مسکن در منطقه یک تهران
یکی از جلوه های زندگی صنعتی رشد فزاینده شهر نشینی بوده که مشکلات عدیده ای از جمله کمبود مسکن را ایجاد و تشدید نموده است. سکونت تعداد فزاینده ای از مردم در زاغه ها و حاشیه شهرها به خصوص شهرهای کشورهای در حال توسعه یکی از نشانه های وسعت و حدت مساله مسکن شهری است. ایران نیز به عنوان یک کشور در حال گذار از اقتصاد کشاورزی و جامعه سنتی به اقتصاد صنعتی و جامعه شهری از دهه 1340 شاهد پیدایش مشکلات شهری به خصوص در بخش مسکن بوده است. در شرایط کشور ما میزان تولید و عرضه مسکن کمتر از تقاضای آن است. به طوریکه کمبود مسکن گرانی زمین و اجاره بها و ... مشکلات اساسی سکونت در مراکز شهری کشورمان نظیر شهر تهران و به خصوص منطقه یک می باشد. حل مشکل مسکن در این منطقه از شهر شناخت همه جانبه عوامل و اصلاح انها را می طلبد. بدین منظور در این تحقیق برای بررسی راهکارهای رفع مشکل مسکن در منطقه یک که به نظر می رسد بتوان آنها را در دو محور مهاجرت و کاربری اراضی طبقه بندی کرد از روش پیمایشی در سه ناحیه از نواحی 10 گانه منطقه یک (نیاوران، مینی سیتی،تجریش) و با استفاده از داده های گرد اوری شده از طریق یک صد (100) پرسش نامه توسط خانوارهای ساکن در منطقه و با استفاده از نرم افزار SPSS و تکنیک های آماری ضریب همبستگی پیرسون و ازمون کای دو (chi-square) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که با وجود رابطه مثبت بین عدم تعادل در عرضه و تقاضای مسکن (نداشتن مسکن ملکی) در محدوده مورد مطالعه و مهاجرت شدت این رابطه در حدی است که در سطح اطمینان 99 درصد رابطه معنی دار بین دو متغیر تأیید گردد.
بررسی شاخص های اجتماعی- اقتصادی و تأثیر آن بر کیفیت مساکن محلات حاشیه نشین(مطالعه موردی: محله حاشیه نشین شیخ آبادِ شهر قم)
مقوله مسکن از مهم ترین بخش های توسعه در یک جامعه است که با ابعاد وسیع اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی خود اثرات گسترده ای در ارائه سلامت و سیمای جامعه دارد. در این میان آنچه که بر کیفیت و کمیت مسکن تأثیر مستقیمی دارد، ویژگی های اقتصادی- اجتماعی می باشد که بازتاب حقیقی کیفیت و رفاه زندگی افراد خواهد بود. اما امروزه با رشد جمعیت و گسترش شهرنشینی، مشکلات عدیده ای از جمله ظهور محلات حاشیه نشین که عمده ترین نماد جهانی در شناخت آن سیما و مساکن نامطالوب است، دامن گیر بسیاری از شهرها به ویژه در کشورهای درحال توسعه شده است. نارسایی های عمده ای که امروزه این محلات در زمینه های مختلف اجتماعی، کالبدی، بهداشتی و به ویژه اقتصادی، با آن مواجه اند، موجب شده تا مسکن ساکنین این محلات که مأمن، پناهگاه، حریم خصوصی و مکانی برای آرامش انسان تلقی می شود، در شرایط مناسبی نباشد.از این رو نگارندگان مقاله حاضر با علم به به اهمیت مقوله حاشیه نشینی، کیفیت مسکن، سلامت زیست و... و با مطالعه مبانی نظری مرتبط با موضوع پژوهش و مطالعات میدانی جامع، به بررسی ویژگی های اجتماعی- اقتصادی و تأثیر آن بر کیفیت مسکن محله شیخ آباد شهر قم به عنوان یکی از شهرهای میلیونی و مهاجرپذیر ایران که با مشکل حاشیه نشینی مواجه اند، پرداخته اند. روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات نیز بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و میدانی(توزیع380پرسش نامه در میان ساکنین با استفاده از روش کوکران) بوده است. هم چنین جهت تحلیل داده های اخذ شده از مطالعات میدانی، از نرم افزار spssو جهت بررسی و اثبات وجود رابطه و همبستگی بین متغیرها از آزمون (Chi-Square) و من- ویتنی(Man- Wietny) استفاده شده است. نتیجه مقاله حاضر نشان می دهد که مساکن موجود در محله از کیفیت بسیار نامناسبی، به جهت ساختارهای ضعیف اجتماعی- فرهنگی، به ویژه اقتصادی ساکنین، برخوردار است که در نهایت منجر به نزول سطح زندگی، رفاه و امنیت ساکنین، در محله شیخ آباد شده است.
بررسی میزان تأثیر شرکت عمران در تحقق اهداف کالبدی طرح جامع شهر جدید گلبهار
شهر مشهد به عنوان یک مادر شهر در شمال شرق ایران، دارای حوزه نفوذ وسیعی در ابعاد منطقه ای و در زمینه های گوناگون علمی، صنعتی، درمانی و نظامی می باشد. این شهر با مشکلات زیادی در زمینه های زاغه نشینی، آلودگی هوا و جواب ندادن بافت قدیمی این شهر با نیازهای مدرن جوامع امروزی مواجه است. بنابراین برنامه ریزی برای ایجاد شهرهای جدیدی مانند گلبهار و بینالود جهت هدایت سرریز جمعیتی آن ضروری خواهد بود. در این پژوهش تلاش می شود ضمن بررسی رابطه، میزان اثرگذاری عملکرد شرکت عمران شهرهای جدید در زمینه ی فراهم نمودن شرایط برای سکونت شهروندان در شهرهای جدید بر تحقق پذیری کاربرهای پیشنهادی بر اساس طرح جامع شهری از نگاه شهروندان مورد مطالعه قرار گیرد. روش تحقیق در این مطالعه تجربی و در بخش هایی توصیفی- تحلیلی است که برای گردآوری اطلاعات با استفاده از روش های میدانی (پرسش نامه) از 250 خانوار شهری نمونه، پرسش گری به عمل آمده است. نتایج نشان می دهد رابطه ی معناداری بین ارزیابی عملکرد شرکت عمران شهرهای جدید با تحقق پذیری کاربری های پیشنهادی طرح جامع از دیدگاه شهروندان با ضریب همبستگی 753/0 وجود دارد. تلاش شرکت عمران شهرهای جدید در زمینه ی فراهم نمودن خدمات شهری 53 درصد تغییرات مربوط به تحقق پذیری کاربری های پیشنهادی را تبیین می کند و فراهم نمودن تأسیسات و تجهیزات شهری توسط شرکت عمران فقط 3/16 درصد از تغییرات متغیر وابسته را به دنبال خواهد داشت. با توجه به یافته های پژوهش، راهکارهایی از قبیل همکاری کلیه دستگاه های مسؤول در ایجاد زیرساخت ها وتجهیزات شهری، ایجاد فرصت های اشتغال، همکاری و هماهنگی داخلی وزارت راه و شهرسازی در تأمین اهداف شهر جدید، تدارک بسترهای مناسب جهت حمل و نقل عمومی، ارائه خدمات مختلف در شهر جدید گلبهار و غیره پیشنهاد شده است.
مکانیابی اراضی مسکن در شهرهای اقماری با روش AHP نمونه موردی: شهر مریانج همدان
زمین به عنوان یک ثروت تجدید ناپذیر در شهر یکی از اصلی ترین موضوعات مورد توجه مدیران و برنامه ریزان شهری است و در این میان مسکن به دلیل یک نیاز اساسی در ابعاد مختلف برای شهروندان از اهمیت بسیاری برخوردار است، لذا تأمین زمین و مکانیابی اراضی توسعه مسکن در یک افق بلند مدت از ضرورت های اساسی محسوب می گردد. دراین پژوهش محقق با یک تحقیق میدانی از طریق مشاهده اراضی موجود در شهر به کسب اطلاعات اسنادی در خصوص نیازهای مسکن در یک افق 20 ساله در شهر گل تپه از شهرهای اقماری همدان پرداخته است و با تعیین معیارهای انتخاب اراضی مسکن با استفاده از روش AHP به عنوان یکی از روش های چند معیاره در مکان گزینی اراضی توسعه مسکن، مکان، مساحت و قطعات مورد نیاز اراضی مورد نظر را در این شهر مشخص می نماید. ضمناً نتایج این مطالعه نشان داد در شهر مریانج تمایل عمده ساکنین در رسیدن به دسترسی محور اصلی است و ساخت و سازهای جدید شهر در این شرایط انجام گرفته و همه گزینه های پیشنهادی نیز در راستای رسیدن این شهر به دسترسی محور همدان-کرمانشاه می باشد که پیشنهاد اساسی محقق محدود کردن خط محدوده شهر و جلوگیری از دسترسی به این محور به هدف ایجاد امنیت پیاده وسواره است.
بررسی تطبیقی مساکن قدیم و جدید بر کیفیت زندگی روستاییان(مطالعه موردی: ناحیه سیستان)
مسکن از مهم ترین نیازهای اساسی انسان بوده، در واقع مهم ترین عامل تأثیرگذار در میزان رضایتمندی فرد از سکونت در یک منطقه و نوع زندگی خویش، مسکن و شرایط محیطی آن منطقه است. که خود عامل مهم و محوری در کیفیت زندگی و تمایز بین افراد، گروه ها و نواحی قلمداد می شود و مواردی چون شکل مطلوب، استحکام، امنیت، ایمنی، راحتی و میزان دسترسی به تسهیلات و تجهیزات مورد نیاز را شامل می شود این موارد با یکدیگر کیفیت زندگی در مساکن را به دنبال دارد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی دو نوع مسکن قدیم و جدید بر کیفیت زندگی روستاییان منطقه سیستان می باشد و سعی شده تا شاخص های عینی و ذهنی کیفیت زندگی در دو گروه از مساکن قدیم و جدید بررسی شود. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی مبتنی بر بررسی منابع کتابخانه ای، بررسی های میدانی و تکمیل پرسشنامه بوده، اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شده است. بدین منظور جامعه نمونه مورد بررسی با بهره گیری از فرمول کوکران 380 سرپرست خانوار در 40 روستای دارای مسکن قدیم و جدید بوده است نتایج به دست آمده از داده ها نشان می دهد که از دیدگاه جامعه نمونه و مشاهدات صورت گرفته، تفاوت معناداری از نظر شاخص های عینی و ذهنی کیفیت زندگی بین روستاییان دارای مساکن قدیمی و جدید در منطقه سیستان وجود دارد به عبارتی می توان گفت مساکن سنتی از لحاظ انطباق با نیازهای زیستی- معیشتی و ویژگی های بوم آورد، نسبتاً مطلوب بوده اند اما از لحاظ بهداشت، مصالح و استحکام کاستی هایی دارد. از سوی دیگر، مساکن جدید اغلب با بی توجهی به نیازهای زیستی معیشتی و ویژگی های محیط زیست طبیعی همراه بوده است از این رو باید توجه نمود که ارزش های مفید و ویژگی هایی چون انطباق با محیط طبیعی- جغرافیایی، فرهنگی، به کار گیری مصالح بومی، تنوع و زیبایی از خصوصیات مطلوبی است که در طراحی و ساخت مساکن منطقه باید به آن ها توجه شود.
بررسی تغییرات کالبدی و فضاهای جدید مسکن در روستا-شهرها (مطالعه موردی: روستا-شهر ده چشمه؛ شهرستان فارسان)
مسکن روستایی یکی از ساختارهای اساسی در بافت روستایی است که شکل، بافت و کیفیت آن تحت تأثیر نیازهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی می باشد. از طرف دیگر تغییرات ساختاری و کارکردی در محیط روستایی به هم وابسته است و تغییر در یک جز، دیگر اجزا روستا را تحت تأثیر قرار می دهد. مسکن نیز به عنوان جزئی از سیستم روستا با توجه به تغییرات ساختاری و کارکردی می تواند الگوهای جدید را پذیرا شود و بافت یک روستا را به بافت روستا-شهری تبدیل نماید. هدف این تحقیق بررسی تغییرات کالبدی جدید مسکندر روستا-شهرها بصورت مطالعه موردی در روستا-شهر ده چشمه در شهرستان فارسان می باشد. روش تحقیق بر مبنای هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی-تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و پیمایشی استفاده شده است. جمع آوری داده های میدانی از طریق تکنیک پرسش نامه و مصاحبه بوده است. جامعه آماری 1300 خانوار بوده که با استفاده از فرمول کوکران 221 خانوار با میزان خطای 0.06به عنوان تعیین و مطالعه گردید. نتایج نشان داد که روند تغییرات الگوی جدید مسکن نسبت به قبل در انواع کاربری ها از قبیل وسعت کلی بنا، شکل فضاها، تعداد اتاق ها، فضاهای جدید بنا مثل هال،پارکینگ، و وضعیت بنا نسبت به فضاهای عمومی(میدان و معابر) بصورت افزایشی می باشد و همچنین مساحت کاربری های مختلف مسکن جدید مثل اتاق نشیمن، اتاق خواب، آشپزخانه و سرویس بهداشتی و... مطلوب و مورد دلخواه خانوار می باشند. با توجه به نتایج بدست آمده الگوی جدید مسکن با نیازهای زیستی و معیشتی خانوار تطابق و سازگاری دارد و روستائیان از الگوی جدید مسکن از قبیل بافت مسکونی محله، مساحت و شکل محله و مسکن و همچنین متناسب بودن با نیازهای زیستی و معیشتی رضایت دارند.
تحلیلی بر نقش مسکن اجاره بشرط تملیک در تأمین نیاز گروه های شهری (مطالعه موردی: شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
مسکن و تأمین آن برای گروههای کم درآمد شهری یکی از مهمترین مسائل مدیریت شهری از گذشته تاکنون بوده است. به نظر می رسد سیاست های اعمال شده در این زمینه به دلیل عدم تناسب با شرایط اقتصادی و اجتماعی اقشار کم درآمد شهری چندان چاره ساز نبوده است. هدف این تحقیق بررسی اجرای سیاست اجاره به شرط تملیک در استان البرز (شهر کرج) و نقش آن در تامین نیازهای کمی و کیفی گروههای هدف است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده است و داده های تحقیق از طریق کتابخانه ای و پیمایشی بوسیله ابزار پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری شده است. داده ها پس از استخراج با استفاده از نرم افزار آماری SPSS از طریق روشهای آماری توصیفی و استنباطی(آزمونهای t تک نمونه ای و t گروههای مستقل) تجزیه وتحلیل شده است. نتایج نشان می دهد بطور کلی واحدهای اجاره به شرط تملیک ساخته شده در محدوده مورد مطالعه نتوانسته است نیاز کمی و کیفی تامین مسکن گروههای هدف را برآورده نماید و ساکنان از شرایط واگذاری، کیفیت کالبدی منازل و دسترسی به تسهیلات و خدمات شهری رضایت ندارند و تنها دسترسی به خدمات انتظامی رضایت آنها را تامین کرده است.
تحلیل عوامل کلیدی موثر بر مسکن گروه های کم درآمد شهری مطالعه موردی: شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: مسکن کالایی بادوام، غیرمنقول، چندبعدی، غیرهمگن و بسیار پرهزینه است و در سازمان اجتماعی فضا نیز نقش بسیار مؤثری دارد به همین دلیل در برنامه ریزی مسکن باید سیاست هایی اتخاذ شود تا برای هریک از گروه های اجتماعی مثل گروه های کم درآمد شرایط دسترسی به مسکن تسهیل شود که یکی از روش های نوین جهت رسیدن به این مهم در برنامه ریزی، روش های مبتنی بر آینده پژوهی می باشد. هدف پژوهش: در این راستا هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر مسکن گروه های کم درآمد شهری می باشد. روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی- نظری و ازنظر ماهیت تحلیلی و اکتشافی می باشد. به منظور گردآوری اطلاعات موردنیاز به طور توأمان از دو شیوه کتابخانه ای- اسنادی و پیمایشی استفاده می شود. جامعه آماری پژوهش کارشناسان مرتبط با مسکن و گروه های کم درآمد می باشند که به دلیل مشخص نبودن تعداد جامعه جهت نمونه گیری از میان آن ها 35 نفر به صورت هدفمند انتخاب شده اند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها نیز از تکنیک پویش محیطی و دلفی و نرم افزار میک مک استفاده شده شد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو پژوهش شهر رشت می باشد. یافته ها و بحث: بر اساس یافته های حاصل از روش دلفی و پویش محیطی، 43 عامل به عنوان عوامل مؤثر در برنامه ریزی مسکن گروه های کم درآمد شهر رشت شناخته شدند که پس از تحلیل صورت گرفته توسط نرم افزار میک مک، در نهایت 15 عامل ازجمله قیمت مسکن، بیکاری، سیاست های نامناسب فقرزدایی، نرخ رشد جمعیت، اجاره مسکن، مصالح ساخت، سرمایه گذاری های دولتی و خصوصی، قیمت زمین، اعتبارات ساختمانی، هزینه های ساخت وساز، نبود حکمروایی خوب شهری، توزیع ناعادلانه منابع قدرت، میزان درآمد، تورم، عوارض و مالیات ها به عنوان عوامل کلیدی مؤثر در توسعه مسکن گروه های کم درآمد شهر شناسایی شده اند. نتایج : یافته های پژوهش حاضر با تایج پژوهش زیاری و همکاران (1396) با عنوان الگوی تأمین مسکن گروه های کم درآمد در رابطه با سرمایه گذاری های دولتی و خصوصی، توزیع ناعادلانه منابع قدرت مرتبط با مسکن گروه های کم درآمد همسو می باشد. همچنین به لحاظ تاثیر سیاست های نامناسب فقرزدایی در بهبود مسکن و وضعیت گروه های کم درآمد با پژوهش آرشین و سرور (1396) تحت عنوان ارزیابی سیاست های اجرایی دولت در تامین مسکن گروه های کم درآمد شهری در کلان شهر مشهد همسو می باشد و از لحاظ تاثیر میزان تورم، میزان درآمد و هزینه های ساخت وساز در مسکن گروه های کم درآمد با مقاله زیاری همکاران (1389) با عنوان بررسی وضعیت مسکن گروه های درآمدی و برآورد مسکن گروه های کم درآمد در استان هرمزگان همسو می باشد.
مؤلفه های مؤثر در طراحی مسکن پیش ساخته: یک مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
63 - 76
حوزههای تخصصی:
رشد سریع جمعیت و افزایش تقاضای مسکن از یک سو و نیاز به کاهش مدت زمان تحویل پروژه های عمرانی و تسریع برگشت سرمایه از سوی دیگر، گذار از شیوه های ساخت وساز سنتی به صنعت ی سازی را ضروری می نماید. با توجه به مزایای گسترده ی بیان شده ی صنعتی سازی ساختمان و تلاش دولت ها برای بهره گیری از آن در جهت برخورداری همه جانبه از این مزایا، به نظر می رسد اجرای موثر آن منوط به شناسایی و بکارگیری مولفه های موثر در طراحی خواهدبود. علی رغم پرداختن مطالعات تجربی متعدد به این مولفه ها، پراکندگی و فقدان چارچوب مفهومی برای دسته بندی آنها، ضرورت انجام بررسی جامع در این خصوص را آشکار می سازد. این پژوهش از الگوی فراترکیب هفت مرحله ای (سندلوسکی و باروس) به منظور بررسی سیستماتیک منابع و تجزیه و تحلیل کلیه ی داده های کیفی در جهت شناسایی مولفه ها استفاده می کند. با استخراج مولفه ها و ادغام موارد مشابه، یک چارچوب طبقه بندی گسترده به منظور گروه بندی مولفه ها در گروه های محیط زیستی، فنی، اقتصادی، کارکردی، اجتماعی-فرهنگی، زیبایی شناسی کالبدی و اقلیمی پیشنهاد گردید. بررسی میزان فراوانی مولفه ها به تفکیک منابع داخلی و خارجی نیز، پرتکرارترین آنها را مشخص نموده است که راهگشای طراحان در اولویت دهی به مولفه های موثر در فرایند طراحی است. این پژوهش ضمن تشکیل چارچوب مفهومی یکپارچه، می تواند مبنایی برای پیشنهاد استراتژی های بهبود طراحی مسکن پیش ساخته فراهم کند.
جایگاه مشارکتی کاربر در فرآیند طراحی فضاهای مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
117 - 138
حوزههای تخصصی:
افراد و اقشار مختلف در جوامع انسانی نیازمند سرپناهی به نام «مسکن» هستند. فرآیند طراحی این نوع فضاها از راه های مختلفی انجام می شود که امکان بهره گیری از نظر های بهره بردار در طول انجام دادن این فرآیند، همواره مد نظر جامعه طراحان بوده است؛ زیرا کاربران در این امر عضوی اثرگذارند. در طی سال های اخیر، رویکرد مشارکتی به عنوان پاسخی مناسب در فرآیند طراحی فضاهای مسکونی، نقش مهمی داشته است. هدف از پژوهش حاضر تبیین و سنجش «کم و کیف مشارکت کاربر در فرآیند طراحی» است؛ از این رو در این مقاله کوشش شده است تا به پرسش هایی چون کاربر در چه موضوعاتی و تا چه میزان می تواند در این فرآیند ورود کند، پاسخ داده شود. در پژوهش حاضر از روش نظریه برپایه استفاده شده است. نتایج حاصل شده نشان دهنده حدود و نحوه مشارکت کاربر در مراحل مختلف فرآیند طراحی در فعالیتی سه مرحله ای و رفت و برگشتی است که در آن سهم کاربر بیشتر در «میزان تأثیرگذاری با اعلام نیازها» و سهم معمار نیز بیشتر در «میزان مشارکت با اعمال ملاحظه های تخصصی» مطرح است. نوآوری پژوهش حاضر حصول مدل و مؤلفه های برآمده با استفاده از نظریه برپایه و ارائه مدل سه مرحله ای از مشارکت کاربر در فرآیند طراحی است.
الگوی سرمایه گذاری مسکن با رویکرد بازارهای موازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
134 - 148
حوزههای تخصصی:
مقدمه مسکن یکی از بخش های مهم توسعه در یک جامعه است. این بخش با ابعاد چندجانبه خود اثرات زیادی در ارائه ویژگی های جامعه دارد. برنامه ریزی در این بخش از یک سو اهمیت اقتصادی و اجتماعی دارد و از سوی دیگر به دلیل اشتغال زایی این بخش و ارتباط آن با دیگر بخش های اقتصادی به عنوان ابزار مناسب به منظور محقق شدن سیاست های اقتصادی به شمار می آید. در حال حاضر که عمق بازار مالی بسیار کم است و ظرفیت کمی برای جذب حجم فراوان نقدینگی موجود در کشور را دارد، گزینه های اندکی برای نگهداری پس اندازهای مردم وجود دارد. این گزینه ها شامل سپرده های سرمایه گذاری بانکی، سهام، ارز، طلا، سکه و مسکن هستند. با توجه به اینکه مسکن تنها یکی از شکل های ذخیره دارایی است. بنابراین، تقاضا برای مسکن تحت تأثیر تقاضا برای سایر بازارها است و نوسان ها در بازارهای سایر دارایی ها، بر بازار مسکن تأثیرگذار است. در این مطالعه سعی شده است اثر حضور مسکن و سهم آن از سرمایه گذاری در ایران با تأکید بر نقش دارایی های جانشین از جمله (بازار طلا، نرخ ارز، قیمت سهام، نرخ سود سپرده های بانکی) در دوره رونق و رکود مشخص شود. و اینکه در غیاب بازار مسکن کدام یک از بازارهای رقیب توانسته سهم بیشتری از سرمایه گذاری را به خود جذب کند. مواد و روش ها پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت جزء تحقیقات توصیفی - تحلیلی و از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی به شمار می آید. در تحقیق حاضر داده های مورد استفاده، به صورت فصلی و از ترازنامه بانک مرکزی، نماگرهای اقتصادی و آمار فعالیت های ساختمان بخش خصوصی جمع آوری شد. از روش دلفی برای نظرسنجی و دریافت نظرات کارشناسان و متخصصان امر بهره گرفته شد. در این مورد به تعداد 20 نفر از کارشناسان و متخصصان حوزه مسکن و برنامه ریزی شهری انتخاب و نظر آن ها به طور پرسشنامه مجازی در مورد گویه های تحقیق مورد پرسش قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره، مدل میانگین- واریانس و از روش خود توضیح با وقفه های توزیعی (ARDL) برای تحلیل هم جمعی داده ها استفاده شده است. یافته هابراساس یافته های پژوهش بین مسکن و بازارهای موازی ارتباط معنا داری وجود دارد، به طوری که بازدهی مسکن بیشترین ضریب همبستگی را با نرخ ارز و کمترین ضریب همبستگی را با نرخ سود سپرده های بانکی دارد. معنادار نبودن نرخ سود سپرده های بانکی بیانگر آن است که این دارایی نتوانسته است به عنوان رقیب مسکن نقش مؤثری بر میزان سرمایه گذاری مسکن داشته باشد. متغیرهای نرخ ارز و سهام بازدهی منفی با مسکن دارند یعنی مسکن رابطه جانشینی با این دو دارایی در سبد دارایی ها دارد. سهام با بازدهی 40/43 درصد و ریسک 58/09 درصد از دارایی های پرنوسان در دهه های اخیر بوده که فراز و فرودهای زیادی را طی کرده است.برآورد الگوی کوتاه مدت نشان می دهد ضرایب متغیرهای شاخص قیمت سهام در سطح اطمینان 95 و با 2 وقفه تأثیر منفی و معنا داری بر سرمایه گذاری بخش مسکن دارد. تأثیر نرخ ارز در سطح بی معنا و با 4 وقفه مثبت و معنادار است. تأثیر قیمت سکه بر سرمایه گذاری مسکونی در سطح و با 5 وقفه مثبت و با ضریب 2/03 معنا دار است. در کوتاه مدت متغیر سود سپرده های بانکی در سطح تأثیر معناداری بر سرمایه گذاری مسکونی ندارد، ولی با یک وقفه تأثیر معنا دار دارد. نتایج با توجه به رابطه تعادلی بلندمدت بین متغیرهای تحقیق نشان می دهد کشش سرمایه گذاری مسکن به نرخ ارز 28 درصد است. کشش سرمایه گذاری مسکن به شاخص قیمت سهام 0/21- به دست آمده است؛ شاخص های قیمت سکه و نرخ سود سپرده های بانکی به ترتیب با ضریب 0/11 درصد و 0/9 درصد روی سرمایه گذاری مسکونی تأثیرگذار هستند. نتیجه گیرینتایج پژوهش بیانگر این است که افراد با سطح درآمدی پایین و ریسک گریز بیشتر سرمایه گذاری خود را به سپرده های بانکی اختصاص می دهند. تجزیه وتحلیل نتایج بیانگر این است که بازدهی بازار سهام از بقیه بازارها بیشتر است، اما ریسک این نوع دارایی نیز بیشتر از بقیه دارایی ها است. یعنی مسکن رابطه جانشینی با سهام در سبد دارایی ها در دو دوره سرمایه گذاری دارد. طوری که در فصل رکود مسکن مردم تمایل بیشتری به سرمایه گذاری در بازار سهام دارند و در دوره افت بازار سهام، سرمایه گذاری ها به سمت مسکن تمایل پیدا می کند. از سوی دیگر با رونق گرفتن بازار مسکن انگیزه سرمایه ای بازار مسکن نیز افزایش می یابد و سرمایه ها جذب این بازار می شوند که بیانگر رابطه مثبت و معنادار متغیر نرخ ارز با سرمایه گذاری مسکونی است. معنادار نبودن قیمت سکه در الگوهای بلندمدت و کوتاه مدت، بیانگر آن است که سکه طی دهه اخیر به دلیل ثبات قیمت و سوددهی پایین، رقیب قابل توجهی برای مسکن نبوده و افزایش یا کاهش آن تأثیر چشمگیری بر سرمایه گذاری مسکن نداشته است. سپرده های بلند مدت بانکی نیز به دلیل نرخ تقریباً ثابت خود نتوانسته اند نقش معناداری را به عنوان رقیب مسکن در نوسان های سرمایه گذاری مسکن داشته باشند. ضریب نرخ ارز نیز در تمامی الگوهای برآوردشده، معنادار و دارای علامت مثبت بوده است اگرچه در کوتاه مدت ممکن است به دلیل وجود انگیزه های سفته بازی، این نتیجه قابل دفاع باشد، اما در بلندمدت براساس نظریه سبد دارایی و در نظر گرفتن رابطه جانشینی مسکن و ارز، توجیه اقتصادی این رابطه مشکل است.
بررسی تحلیلی و ارائۀ مدل مفهومی طراحی مطابق با مسکن انسان گرا (موردپژوهی تک نگاری: مسکن مهر شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
210 - 226
حوزههای تخصصی:
مقدمه توسعه پایدار شهری امروزه جزء مهم ترین مسائل در مدیریت شهرها است. بنابراین، سیاست های مدیریت شهری در زمینه برنامه ریزی مسکن، با توجه به اولویت و فراوانی آن در شهرها، بر قابلیت زندگی و کیفیت زندگی شهری؛ تأثیر قابل توجهی خواهد داشت. انسان گرایی یکی از رویکردهای طراحی مسکن پایدار است. خلأ موجود در پژوهش های گذشته این است که اغلب مسائل مرتبط به ویژگی های طراحی مسکن انسان گرا به صورت موردی با تأکید بر یک یا چند عامل بررسی شده است و در هیچ یک، نوعی مدل جامع برای طراحی مسکن پایدار انسان گرا ارائه نشده است. بنابراین، در این پژوهش به بررسی الگوی مطلوب انسان گرایی، در طراحی مسکن پایدار امروزی، با نگاه ویژه به مسکن اجتماعی مهر قزوین، صورت گرفته است. وجه تمایز این پژوهش این است که در آن با نگرشی نو به نیاز های انسان در فضا و بررسی معیارهایی پرداخته است، که در پژوهش های پیشین به طور جامع به آن پرداخته نشده بود. مواد و روش هاپژوهش حاضر یک تحقیق کاربردی به روش تحقیق آمیخته شامل بخش های زیر است؛ که می تواند در حوزه طراحی شهری و معماری در دوره معاصر به کار گرفته شود. بخش اول شامل مصاحبه با خبرگان و بررسی های میدانی برخی خانه های معاصر است؛ که اطلاعات مربوط به آن ها از طریق اسنادی گردآوری شده است. نتایج حاصل از این بخش منجر به ارائه دو مدل مفهومی تطبیقی کلی که در آن ها به اختصار شاخص های کیفی اصلی مسکن پایدار انسان گرا، ویژگی ها و روابط بین آن ها در ارتباط با یکدیگر از دیدگاه صاحب نظران شرح داده شده است. بخش دوم در این بخش ابتدا پرسشنامه مقدماتی با مقیاس لیکرت تهیه شد و با مصاحبه با خبرگان، کفایت محتوای مطالعه به دست آمد. سپس پرسشنامه ها نیز برای تعیین روایی صوری آن ها مورد آزمایش و بازنگری قرار گرفتند. در نهایت با مصاحبه با اساتید و خبرگان تعداد و عنوان سؤال های پرسشنامه تعدیل شدند. پرسشنامه نهایی در این پژوهش با 4 سؤال توصیفی (سن، جنسیت، تحصیلات، شغل) و 16 سوال تحلیلی به صورت مقیاس لیکرت (پنج گزینه ای) طرح شده است. در این بخش از پژوهش، از طریق مصاحبه با 50 نفر از ساکنان مسکن مهر قزوین به طور تصادفی، به اشباع نظری رسیدیم. قلمروی مکانی تحقیق، شهرک مهرگان قزوین است.یافته هادر بخش اول پژوهش، بر اساس مطالعات انجام شده و مصاحبه با اساتید و خبرگان به دو مدل مفهومی در زمینه طراحی مسکن پایدار انسان گرا رسیدیم. مدل اول به اختصار شامل شش مقوله اصلی امنیت، تعامل، تعلق، خلاقیت، زیبایی، داخلی و عوامل مؤثر بر آن ها است. خروجی این مدل عوامل مؤثر بر هر یک از مقولات به ترتیب میزان اشتراک با هم است. در این مدل، برای مقوله تعامل (با هشت عامل مؤثر) بیشترین راهکارهای عملی طراحی ذکر شده است. بعد از آن به ترتیب برای مقولات تعلق، خلاقیت، و زیبایی (با هفت عامل مؤثر)، برای مقوله امنیت (با شش عامل مؤثر) و برای مقوله طراحی داخلی (با پنج عامل مؤثر) راهکارهای عملی مؤثر ذکر شده است. بدیهی است میزان اشتراک عوامل مؤثر در هر یک از مقولات نشان دهنده اهمیت آن عامل و تأثیر چندجانبه در طراحی مسکن پایدار انسان گرا است. بنابراین، می توان عامل مؤثر ایجاد تنوع در فضای مسکن را با وجه اشتراک آن در چهار تا از مقولات اصلی، مهم ترین راهکار در طراحی انسان گرای یک مسکن پایدار دانست. خروجی مدل مفهومی دوم، به دلیل اهمیت بیشتر، فقط بررسی عوامل مؤثر مشترک بر مقولات، به صورت معکوس است. در بررسی این مدل، بدیهی است که تعداد فلش های متصل از عوامل مؤثر بر طراحی به هر یک از شش مقوله اصلی میزان اهمیت آن عامل را نشان می دهد. لذا بررسی این مدل نیز نشان دهنده بیشترین تأثیر عامل مشترک تنوع (با تأثیر بر چهار مقوله) در درجه اول، بعد از آن عوامل توجه به مقیاس و فضاهای تجمعی در طراحی (با تأثیر بر سه مقوله) در درجه دوم و در نهایت، عوامل توجه به نور در فضا، تسهیلات مورد نیاز هر فضا و حس هویت (با تأثیر بر دو مقوله) در درجه سوم اهمیت قرار دارند. یافته های بخش دوم تحقیق که از طریق پرسشنامه و بعد مصاحبه با همان افراد مورد پرسش و موردپژوهی شکل گرفته است. پس از جمع آوری داده ها، فرایند تحلیل برای هر یک از مصاحبه ها به صورت جداگانه صورت گرفته است. در نهایت با توجه به مطالعات میدانی ، مفاهیم و مقوله های فرعی و اصلی متناظر با هم ، که بر اساس تفسیر متن مصاحبه ها با استفاده از روش تحقیق و معیارها و اهمیت آن ها ذکر شده، در جدول هایی ارائه شده است .نتیجه گیریبا جمع بندی محتوای مفهومی مجموعه مقوله های به دست آمده، به نظر می آید درک و تجربه ساکنان شهرک مهرگان، از وجوه مختلف نامطلوب است . این تفسیر را می توان به مقوله های تعاملی اشاره شده، نسبت داد. چنین درک و تجربه ای ناشی از مقوله های علّی شرایطی گفته شده است و در بستر آن ها به وقوع می پیوندد؛ شرایطی که در پژوهش حاضر، حسی از عدم اطمینان و ناپایداری و بی توجهی به نیازهای انسان را در ارتباط با اتفاقات آینده برای ساکنان این منطقه به همراه دارد و نیز چنین درک و تجربه ای، پیامدهایی را نیز به دنبال دارد. بنابراین برای تغییر در شکل خانه های امروزی و توجه به «درک و توجه به نیازهای انسان» به عنوان پدیده یا مقوله هسته ای، می توان اقداماتی را در قالب یک چارچوب اولیه برای شکل گیری مسکن معاصر به ویژه مسکن اجتماعی برای اقشار کم درآمد بر مبنای انسان شناسی، برآمده از توجه توأمان به مبانی نظری و به ویژه مطالعات زمینه ای انجام شده در این مقاله ، ارائه شده است. برخی از این موارد عبارت اند از: تلاش برای ایجاد فضاهای باز و نیمه باز، پیوند طبیعت با معماری، استفاده از گیاهان، ایجاد حریم در ورودی واحد های سکونت، ایجاد محرمیت، اختصاص فضاهایی برای خانم ها و اختصاص فضاهایی برای گردآوری خانواده، ایجاد ایستگاه های حمل ونقل شهری، توریع زون های مختلف فرهنگی در نقاط مختلف شهرک های مسکونی، تعریف ورودی ها، تعریف جداره ها. برای پیشنهاد تحقیقات آتی، جامعه آماری انتخاب شده می تواند در مقیاس منطقه ای و شهری مورد بررسی قرار گیرد. همچنین می توان تأثیر جغرافیا و اقلیم متفاوت شهرهای مختلف ایران و جهان را بر انسان گرایی در مسکن مورد بررسی قرار داد و یا این موضوع را در ساختمان های شهری پرتکرار با عملکردهای دیگر از جمله اداری مورد بررسی قرار داد.
سنجش وضعیت زیست پذیری در قلمرو مسکن (مطالعه موردی: محله های محروم شهر زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۴
81 - 93
حوزههای تخصصی:
مسکن ابتدایی ترین و حیاتی ترین نیاز هر موجود زنده ای در طبیعت، به معنا و مفهوم سرپناه است. مسکن در محله های کم برخوردار به دلیل خودرو بودن، نداشتن مجوز ساخت، استفاده از مصالح ناپایدار و ریزدانگی از کمیت و کیفیت مناسبی برخوردار نمی باشد. همین امر زیست پذیری مسکن را با چالش های اساسی روبرو می سازد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی زیست پذیری در قلمرو مسکن محله های کم برخوردار شهر زابل است. این پژوهش از نظر هدف «کاربردی» و به لحاظ ماهیت «توصیفی – تحلیلی» است. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از میانگین شاخص ، ANOVA و همبستگی چند متغییره در نرم افزار spss، جهت نمایش محله های شهر زابل از لحاظ ابعاد زیست پذیری مسکن(اقتصادی، اجتماعی، کالبدی فضایی و زیست محیطی) از دورن یابی به روش IDW و همچنین تکنیک چند معیاره EDAS استفاده شده است. نتایج میانگین شاخص های پژوهش نشان می دهد مسکن محله های کم برخوردار شهر زابل از نظر ابعاد زیست پذیری براساس رتبه بندی اکونومیست، در شرایط غیرقابل قبول قرار گرفته است. به طوری که بعد کالبدی با امتیاز 47.91 نامناسب ترین و بعد اجتماعی با امتیاز 56.55 مناسب ترین می باشد. همچنین تحلیل رگرسیون در محله های مورد بررسی نشان می دهد که بین ویژگی های مسکن در ابعاد مختلف با زیست پذیری مسکن همبستگی بالایی وجود دارد به طوری که ضریب این همبستگی 673/0 است؛ در بین ابعاد نیز ضریب همبستگی ویژگی های کالبدی مسکن با زیست پذیری با 561/0 بیشترین ضریب و بعد اجتماعی با 189/0 کمترین ضریب همبستگی را دارد. نتایج حاصل از وضعیت ابعاد مختلف زیست پذیری مسکن در پهنه محله های کم-برخوردار شهر زابل براساس روش درون یابیIDW نشان می دهد که ناحیه 1 اکثر محله های مورد بررسی را در خود جای داده است و از نظر سرانه کاربری های مسکونی، فضای سبز و شبکه معابر نسبت به نواحی دیگر شهر زابل با کمبودهای شدید روبرو است. در بعد فیزیکی و کالبدی محله معصوم آباد و در بعد اقتصادی محله قاسم آباد پایین ترین امتیاز را دارا هستند.
ارزش گذاری و اولویت بندی عوامل موثر بر انتخاب برج های مسکونی به عنوان خانه از دیدگاه ساکنان در منطقه2شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۴
145 - 158
حوزههای تخصصی:
رشد جمعیت، تحولی بزرگ در ابعاد مختلف زندگی انسان ها و عملکرد آنها ایجاد کرده است که از جمله آنها می توان به وضعیت فضایی محل مسکونی افراد اشاره کرد. در این رشد معمولاً داشتن مسکن خوب و مناسب از اولویت های مهم هر جامعه محسوب می گردد. از لحاظ داشتن مسکن خوب و مناسب در بین محلات و مناطق شهری تفاوت های زیادی وجود دارد و این تفاوت ها سبب شده است که شهروندان شاخص های مختلفی را برای انتخاب محل سکونت خود در نظر بگیرند. از این رو، هدف این پژوهش، ارزیابی شاخص های مسکن گزینی در شهر اردبیل می-باشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت علّی و بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری است. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه با 4 شاخص(اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، محیطی و کالبدی) و 33 گویه برمبنای پاسخ های ساکنان برج های مسکونی آفتاب، مهتاب، بنفشه و میلاد در منطقه 2 شهر اردبیل و با حجم نمونه400 نفر انجام شد. اطلاعات جمع آوری شده از طریق نرم افزارهای SPSS , Smart-PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج ضریب تحلیل مسیر و آزمونt نشان داد که متغیرهای(رعایت اصول شهری و عریض بودن کوچه و خیابان، مناسب بودن شرایط محله برای رفت و آمد بانوان، داشتن پارکینگ، با نشاط و سرزنده بودن محله، سطح فرهنگ افراد بیشترین مقدار آماره را به خود اختصاص داده اند. نتایج نشان داد 4 شاخص پژوهش تاثیر مثبت و معنی داری بر مسکن گزینی ساکنان شهر اردبیل دارند. با شناسایی و ارزیابی شاخص های مسکن گزینی از نظر شهروندان، مدیران شهری می توانند شرایط مسکونی شهروندان را ارتقا و بهبود بخشند.