مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
مسکن
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
75 - 92
حوزههای تخصصی:
اهمیت روزافزون مطالعات کیفیت زندگی در پایش سیاست های عمومی و نقش آن به عنوان ابزاری کارآمد در مدیریت و برنامه ریزی شهری، پیوسته در حال پررنگ شدن می باشد. سنجش کیفیت زندگی در شهرها معمولاً از طریق شاخص های ذهنی حاصل از پیمایش و ارزیابی ادراکات و رضایت شهروندان از زندگی شهری و یا با استفاده از شاخص های عینی حاصل از داده های ثانویه و به ندرت با استفاده از هر دو نوع شاخصه ها اندازه گیری می شود. لذا هدف این پژوهش سنجش و تدوین مدل مفهومی کیفیت زندگی در شهر ارومیه مبتنی بر شاخص های مسکن بوده به طوری که نوع تحقیق، کاربردی و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای، میدانی و پرسش نامه صورت گرفته است. برای نیل به هدف تحقیق، تعداد 12 شاخص بر اساس نظرات نخبگان انتخاب شده و در نرم افزار GIS لایه های اطلاعاتی برای آن ها تشکیل شده است. برای محاسبه وزن شاخص ها از روش تصمیم گیری چندمعیاره BWM استفاده شده، که بیش ترین وزن بدست آمده مربوط به کیفیت ابنیه و کم ترین مربوط به قدمت ابنیه بوده است. وزن به دست آمده از روش BWM در شاخص های 12 گانه استاندارد ضرب شده و باهم ترکیب شده اند. هم چنین به منظور ارزیابی کیفیت زندگی در مناطق پنج گانه شهر ارومیه از مدل MARCOS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که 23 درصد از محدوده شهر در پهنه کیفیت زندگی خیلی کم، 34 درصد در پهنه کیفیت زندگی کم، 13 درصد در پهنه کیفیت زندگی متوسط، 20 درصد در پهنه کیفیت زندگی زیاد و 11 درصد در پهنه کیفیت زندگی خیلی زیاد قرار گرفته است و این یعنی شهر ارومیه به لحاظ کیفیت زندگی مبتنی بر شاخص های مسکن، در سطح متوسط رو به پایین قرار گرفته است.
برنامه ریزی راهبردی توسعه مسکن و ارتقاء کارکرد سکونت محله ارامنه منطقه 7 تهران
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
539 - 570
حوزههای تخصصی:
در دهه اخیر برنامه ریزی راهبردی با ارائه سیاست های اجرایی مسکن در جهت دستیابی به ارتقای کارکرد سکونت محلات مناطق شهری توانسته است راهگشا باشد. پژوهش حاضر با هدف برنامه ریزی راهبردی برای توسعه مسکن و ارتقاء کارکرد سکونت محله ارامنه منطقه 7 شهرداری تهران پرداخته است. الگوی حاکم بر پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش و ماهیت، تحلیلی- تجویزی و شیوه گردآوری داده ها اسنادی- میدانی بوده است. پس از شناخت تحلیل راهبردی (SWOT) به منظور شناسایی عوامل داخلی (SW) و خارجی (OT) از مدل MICMACبرای تعیین عوامل پیشران و در روش تجویزی، با استفاده از تکنیک آینده پژوهیSenarioWizard به ارائه پروژه راهبردی اقدام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ارتقای کارکرد سکونت نقش بسیار زیادی در توسعه مسکن محله ارامنه دارد. در بخش سناریونگاری، عوامل کلیدی داخلی و خارجی مؤثر در وضعیت محله ارامنه شناسایی و سپس از بین این عوامل، عوامل اثر گذار(پیشران ها) استخراج و پس از این که این عوامل به لحاظ اهمیت و عدم قطعیت مورد سنجش قرار گرفتند، عوامل سناریو ساز انتخاب و سپس سناریو نگاری محله انجام شد که دو سناریو مطلوب و نامطلوب از آینده محله ارامنه حاصل شد که سناریو مطلوب به عنوان چشم انداز محله انتخاب و سپس در راستای رسیدن به چشم انداز به منظور بهبود اوضاع مسکن و عملکرد مسکن در این محله، اهداف، راهبردهای عملیاتی و سیاست های موثر تدوین شدند.
ارائه الگوی کالبدی مسکن امروز با بهره گیری از کیفیات مطلوب خانه های تاریخی (نمونه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱
33 - 50
حوزههای تخصصی:
گسترش مطالعات در عصر جدید موجب شکل گیری مباحث گسترده ای در مبانی و اصول نظری معماری مسکن همچون موضوعات روان شناختی، فرهنگی و پدیدارشناسی شده و به این نکته تأکید دارد که خانه والاتر از یک سرپناه و سکونت مفهومی فراتر از تأمین نیازهای کالبدی و عملکردی دارد. نگاه مفهومی به خانه، معماری مسکن حاضر را به کیفیاتی در خانه متوجه می کند که علاوه بر پاسخگویی به نیازهای عملکردی خود، در پی حل نمودن نیازهای برتر ساکنین می باشند. با آغاز دوران معاصر این کیفیات و مفاهیم در معماری مسکن ایران کمتر و کم رنگ شدند همچنین سرعت و تغییر سریع دوران نیز اجازه به وقوع پیوستن این کیفیات را در بناهای معماری ایرانی کم کرد. در این تحقیق هدف اصلی، دستیابی به الگوهای کالبدی –فضایی مسکن امروز با بهره گیری از کیفیات مطلوب خانه های تاریخی کرمان و هدف فرعی، دستیابی به فرایند چگونگی استخراج و کاربرد الگوهای فضایی- کالبدی به دست آمده می باشد. این پژوهش با بررسی خانه های تاریخی کرمان و با نگاهی کالبدی و پدیدارشناسانه در معماری آن ها، به استخراج کیفیات مطلوب پرداخته است. این پژوهش از موضع هدف کاربردی، با روش کیفی و از طریق مشاهده، حضور میدانی در بافت تاریخی و امروزی، مطالعات میدانی (مشاهده و حضور در بافت تاریخی) و کتابخانه ای به گرد آوری داده ها پرداخته است. روش تجزیه وتحلیل به صورت تطبیقی و با استدلال منطقی می باشد. درنتیجه کیفیات مطلوب به دست آمده شامل گشودگی، انعطاف پذیری، کم رنگی، سکوت، ایستایی، باز، زنده، مستور، تهی، زمینه ای و یکپارچه می باشند. این کیفیات به همراه مؤلفه هایی کالبدی از خانه های تاریخی همچون فن ساخت، مصالح و بافت، رنگ، تناسبات و مقیاس، هندسه، سازمان دهی فضایی و نحوه چیدمان داخلی فضا، فضای سبز در جدولی ارائه شده اند؛ در پایان این کیفیات به همراه مؤلفه های کالبدی در ترکیب متوازنی از نور، بافت و صدا، تناسبات، تلفیق با محیط طبیعی، آسمان و زمین انتخاب شده اند و در قالب شش الگوی کالبدی مسکن که با بهره گیری از کیفیات مطلوب حاصل شده از مطالعات (معنایی و کالبدی) خانه های تاریخی انجام گرفته اند، طرح و امروزی سازی شده اند.
الگوی مسکن زیست پذیر: گامی به سوی افزایش زیست پذیری محلات شهری؛ مورد مطالعه: کلان شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
1 - 20
حوزههای تخصصی:
یکی از اصول اساسی زیست پذیری ایجاد جامع قابل سکونت و امن برای شهروندان است که امکان دسترسی به مسکن مناسب را در سطح تراز اول زیست پذیری قرار داده است. مسکن یکی از اصلی ترین فضاهای سیستم شهری به حساب آمده که زیست پذیری آن همسو با زیست پذیری شهری است. مسکن زیست پذیر که زیربنای پایداری شهری محسوب می شود مستقیماً با ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی، مدیریتی و زیست محیطی در ارتباط است. هدف پژوهش تدوین الگوی مناسب مسکن زیست پذیر محلات کلان شهر کرج است. تفاوت مطالعه حاضر با سایر پژوهش های زیست پذیری در پرداخت ویژه به مسکن از بعد زیست پذیری و همچنین ارائه الگویی مناسب در این زمینه است. جامعه آماری پژوهش کلان شهر کرج و سایر کلان شهرها با قابلیت تعمیم نتایج است. منبع داده ها متغیرهای مستخرج از مطالعات به روش تحلیل محتوا، روش دلفی و نظرسنجی از کارشناسان است. متغیرها در قالب 5 بعد، 24 شاخص و 75 زیر شاخص می باشند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از فرایند آینده نگاری و مدل تحلیل ساختاری تأثیرات متقابل در نرم افزار MICMAC صورت گرفته است. از مزیت های این روش می توان به امکان ارائه موقعیت و تأثیرات دقیق مؤلفه ها در الگوی پیشنهادی اشاره کرد که این امر امکان ترسیم شماتیک الگو را نیز فراهم می آورد. یافته ها حاکی از آن است الگوی مسکن زیست پذیر تلفیقی از عناصر در ابعاد 5 گانه در سطح خرد با سه سطح تأثیر (زیاد، متوسط، کم)تشکیل شده است. هر کدام از سطوح در الگو عناصر و زیرشاخص هایی را در بر می گیرند که می تواند راهگشای بسیاری از مشکلات موجود در حوزه مسکن باشد. یافته های ارزش شناسی الگو با میانگین 4.8 از 5 نشان می دهد که الگو توانسته ابعاد مختلف مسئله را شناخته و در نظر داشته باشد و این امر بیانگر این است که الگو به خوبی تدوین شده است و قدرت تبیین کنندگی و قابلیت تعمیم آن بالا است.
بررسی و تحلیل میزان تأثیر معیارهای اقلیمی در طراحی مساکن روستایی (مطالعه موردی: شهرستان های دهلران و ایوان استان ایلام)
حوزههای تخصصی:
بشر همواره به دنبال راهی برای رفع نیازهای خود بوده است. از ابتدای تاریخ، مسکن مکانی برای نیل به این خواسته منطقی بوده است و با شکل گیری مساکن در کنار هم کیفیت راه خود را به سوی کسب آرامش طی نموده است. از طرفی شرایط محیطی و اقلیمی در شکل گیری مسکن در روستاها اثرگذار بوده و از الگوهای مناسبی در یک فرایند تاریخی در جهت توسعه پایدار پیروی نموده است. بر اساس تجربه های روستاییان برحسب نیازهای معیشتی و اقلیمی در طول تاریخ می توان الگوی مناسب مسکن روستایی را مورد تحلیل قرارداد و با کشف و معرفی این الگوها می توان آن ها را به صورت بخشی از اصول و ضوابط هویت ساز مسکن روستایی مورداستفاده قرارداد. استان ایلام، دارای چهار اقلیم در سطح خود می باشد که سبب شده الگوهای متنوعی در شکل گیری بافت های روستایی و شهری پدید آید. اقلیم در شکل گیری فرم، جهت گیری و استقرار ساختمان، بافت و دیگر خصوصیات مسکن نقش به سزایی داشته است. هدف از انجام این تحقیق رعایت الزامات لازم جهت طراحی بهینه ترین الگوی مسکن روستاییان در نواحی مختلف استان ایلام بوده که نیاز اساسی مهندسان برای طراحی های معمارانه و سازه ای این مساکن می باشند. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده که به صورت میدانی از طریق توزیع پرسشنامه و غیرمستقیم به صورت کتابخانه ای انجام شده است. با استفاده از ابزار پرسشنامه مقایسه زوجیAHP نمودارهای لازم به دست آمده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد، در طراحی مسکن روستایی شهرستان دهلران و ایوان از میان عوامل اقلیمی، در شهرستان ایوان بارش به میزان 833/0 بیشترین تأثیر و در شهرستان دهلران تابش به میزان 875/0 بیشترین تأثیر را دارد.
بررسی و تحلیل وضعیت پایداری مسکن در شهر بندر انزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایداری ساخته ها و فعالیت های انسان از جمله مواردی است که باید در راس برنامه های شهری مورد توجه قرار گیرد. ساخته ها و تحولاتی که انسان ایجاد کرده است بی شمارند که یکی از آنها مسکن است. با توجه به اهمیت نقش مسکن در زندگی ساکنان، دستیابی به مسکن پایدار در جهت افزایش و ارتقای کیفیت زندگی کنونی و نسل آینده امر مهمی به شمار می آید، چرا که امروزه با رشد روزافزون جمعیت نیاز به ساخت مسکن نیز روز به روز بیشتر می شود. از این رو برای دستیابی به توسعه پایدار شهری توجه به مسکن پایدار می تواند نقش سازنده ای داشته باشد. اما متأسفانه در کشور ما ساختمان ها به ویژه ساختمان های مسکونی بدون توجه به توسعه پایدار شهری ساخته می شوند. شهر بندر انزلی نیز از این مقوله مستثنی نیست. این امر موجب شد که در این مقاله به تحلیل و بررسی میزان پایداری واحدهای مسکونی شهر بندرانزلی با توجه به شاخص های مسکن پایدار پرداخته شود. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر منابع اسنادی و بررسی های میدانی است. داده های حاصل از بررسی های میدانی و اسنادی به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بدین ترتیب میزان پایداری واحدهای مسکونی شهر بندرانزلی در ابعاد مختلف مشخص شد. یافته های پژوهش بیانگر این است که عمده مساکن شهر بندرانزلی پایدار می باشند. اگرچه این پایداری در ابعاد پایداری مسکن ، متفاوت بوده است. به این ترتیب که در بعد اجتماعی مساکن شهر بندرانزلی پایدارتر می باشند و از نظر زیست محیطی مساکن شهر از پایداری مطلوبی برخوردار نیستند. در نهایت جهت پایداری مساکن شهر به ویژه در بعد زیست محیطی راهکارهایی ارائه شده است.
بررسی سیاست های اجرایی دولت در تأمین مسکن گروه های کم درآمد قلمرو کوچ نشینان (مورد مطالعه: شهرستان ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسکن به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان، در طول تاریخ همواره مورد توجه قرار گرفته است و تأمین آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از آنجا که مسکن به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان به شمار می رود، به طور طبیعی اولویت بالایی در برنامه ریزی توسعه اجتماعی و اقتصادی دارد و نقش مهمی در بهبود زیست پذیری جامعه و کیفیت زندگی افراد و خانواده ها دارد.هدف پژوهش: هدف این مقاله، ارزیابی و بررسی سیاست های اجرایی دولت در تأمین مسکن گروه های کم درآمد قلمرو کوچ نشینان در شهرستان ارومیه می باشد. جامعه آماری شامل متخصصان، کارشناسان و خبرگان است.روش شناسی تحقیق: نوشتار حاضر از نظر هدف کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی است. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از تصمیم گیری های چند معیاره مانند (سوارا، واسپاس و ایداس) شده است.قلمروجغرافیایی پژوهش: محدوه مکانی مورد مطالعه در پژوهش حاضر، شهرستان ارومیه می باشد.یافته ها و بحث: مهم ترین سیاست اجرایی دولت برای تأمین مسکن گروه های کم درآمد قلمرو کوچ نشینان شهرستان ارومیه به ترتیب شامل مسکن مهر، طرح نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده؛ طرح ساماندهی و توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی و طرح شهرهای جدید می باشد.نتایج: مقوله مدیریتی قابلیت توسعه بخشی بیشتری نسبت به سایر مؤلفه ها مانند اقتصادی، اجتماعی و کالبدی در تأمین مسکن گروه های آسیب پذیر دارد.
ارزیابی نقش سکونتگاه های غیر رسمی در ساختارفضایی شهری (مطالعه موردی: شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیکاری، فقر، شرایط اقتصادی بغرنج و مسائل و مشکلات از یک سو و تمایل مردم برای سکونت در شهرهای بزرگ و یا مجاورت اینگونه شهرها از سوی دیگر همواره یکی از مسائل اصلی شهرهای کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران بوده است. با یک بررسی کارشناسانه و مشاهده آمار و ارقام از فاجعه بارتر شدن این مسئله حکایت دارد که اگر برنامه ای مدون و طراحی شده برای آن در نظر گرفته نشود کل جوامع شهری را تهدید می کند. ساکنانی که با توجه به مسائل و مشکلات فراوان به دور ازحداقل شرایط زیستی مناسب و بدون دسترسی به منابع درآمدی پایدار، مجبور به سکونت در مناطقی مختلف شهر می شوند. مناطقی که بستر مناسب برای پذیرفتن این ساکنان را ندارند و در نتیجه این هجوم سکونتگاه های غیر رسمی برای سکونت بوجود می آیند.هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر ارزیابی نقش سکونتگاه های غیر رسمی در ساختارفضایی شهری و بررسی نحوه جلوگیری از گسترش سکونتگاه های غیر رسمی و پیدا کردن روش های بهینه جهت ساماندهی این نواحی در شهر همدان می باشدکه در ابعاد کالبدی ، فضایی ، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مورد بررسی قرار می گیرد.روش شناسی تحقیق: از لحاظ متدولوژی تحقیق حاضر با توجه به ماهیت نوعی تحقیق کاربردی- توسعه ای است. و نحوه گردآوری داده های توصیفی از شاخه پیمایشی می باشد. شیوه تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک دلفی و تحلیل آمار با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفته شده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی شامل سکونتگاه های غیر رسمی محدوده شهر همدان می باشد.یافته ها: نتایج بدست آمده از آزمون t-test تک نمونه ای در مورد رضایت ساکنان از وضعیت سکونتگاه های غیر رسمی شهر همدان نشان می دهد که این محلات با توجه به جدول که حاصل از خروجی آزمون t-test می باشد نشان می دهد که رضایتمندی در این محلات با توجه با اختلاف میانگین و حد بالاو پایین درسطح متوسط و نامطلوب می باشد.نتایج: توسعه شهر همدان و گسترش شهر نشینی در دهه های اخیر با رشد اسکان غیر رسمی همراه بوده است. این پدیده اجتماعی- اقتصادی به دلیل نبود توجه به برنامه ریزی منطقه ای و شهری و توانایی های درونی منطقه شهری به لحاظ ایجاد فعالیت و ظرفیت اشتغال شکل گرفته است و اغلب این محلات در محدوده خدماتی شهر همدان واقع شده اند و مشکل اصلی آنها نبود برخورداری از امکانات و خدمات رفاهی و اجتماعی شهر است. علاوه بر این کالبد و سیمای شهر همدان را با مشکل مواجه نموده است. واقعیت این است که نمی توان این محدوده ها را از فضای برنامه ریزی حذف کرد و آنها را نادیده گرفت بلکه باید با برنامه ریزی شهری دقیق و متناسب با ویژگی های ساکنین به ایجاد تغییر در کالبد و بافت آنها پرداخت.
بازدهی عملکردی نظام پیکربندی مسکن معاصر بر مبنای گونه شناسی انتظام فضای داخلی؛ مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۹۴-۷۹
حوزههای تخصصی:
علی رغم انتقادات پراکنده از مبانی فلسفی و ریاضی نظریه نحو فضا و بحث های مداوم درباره کاربرد آن، این روش یک ابزار مفهومی قدرتمند برای تحلیل محیط ساخته شده است. مسئله اصلی تحقیق حاضر پاسخ به این پرسش است که انتظام فضایی مسکن معاصر شهر شیراز به لحاظ نحوی دارای چه ویژگی هایی است و تأثیرگذاری این ویژگی ها در بازدهی عملکردی مسکن به چه صورت است؟ بنابراین، تشخیص ترکیب بندی فضا ازطریق مطالعه پلان های معماری یکی از منابع مهم است. برای این منظور، 384 پلان مسکونی برداشت و بر اساس آن الگوهای انتظام فضایی مسکن به لحاظ شکلی (دارای دو وجه انتظام مرکزی و انتظام محوری) و فضایی شناسایی شد. سپس از هر الگو 15 نمونه مورد تحلیل نرم افزاری قرار گرفت و گراف های توجیهی آن ارائه شد. در مرحله سوم تحلیل نهایی بر اساس متغیرهای (پیوستگی و عمق) و درنهایت ارزش فضایی در هر نمونه مبنا انجام شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل های انجام شده در این پژوهش، رابطه مثبت بین الگوی پیکربندی فضایی و سطح کارایی عملکرد چیدمان های مسکن معاصر را ازطریق یک روش مقایسه ای تحلیلی اثبات می کند. بررسی های تحقیق حاضر نشان داد با وجود فضاهای تقسیم و گره های میانی، ساختار بوته ای، و با توالی عملکردی فضاها، ساختار درختی نحو آغاز می شود. ازنظر فضایی، جنبه مهمی از نظریه نحو فضا معتقد است که ازنظر منطقی و ریاضی، چیدمان فضاها می تواند بر کارایی عملکردی فضا تأثیرگذار باشد. با توجه به داده های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که چیدمان خانه های مرکزی ازنظر کمّی و آماری کارآمدتر در نظر گرفته می شوند. بر این اساس، چنانچه رفتارهای مشارکتی و تعاملات اجتماعی بالا مدنظر باشد، نظام های مرکزی که دارای گره های متعدد و حلقه های فضایی بیشتر، عمق کمتر و یکپارچگی بالاتری هستند، از رفتارهای مشارکتی بیشتری حمایت می کنند که این ویژگی با فرهنگ خانواده ایرانی سازگاری مطلوبی دارد.
ارزیابی انتقادی شاخصه های امر نمایشی در بناهای هنری- معماری و معماری عامه (1387- 1397)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
97-112
حوزههای تخصصی:
معماری مسکونی، تنها گفتار ادبی مبتنی برآرایه ها و فنون خاص نیست، بلکه نوعی زبان محاوره ای است که در واقع با همین زبان گفتاری، درونمایه ی تناقضات و تمایزات اجتماعی بهنمایش گذاشته می شود. متغیر«امر نمایشی» از عوامل تأثیرگذار بر کالبد معماری است. درک نسبت امر نمایشی با معماری، بخشی از درک نسبت فرهنگ و معماری است. از طرفی، تفاوت گفتگوی محیط آکادمیک و روزمره، با ورود به تمایزی که در «زبان» خود را نشان داده، در قالب پوسته ی بنا به نمایش گذاشته شده است. تبیین این مقوله فرهنگی در دوگانه «نظر» و «عمل» برکالبد بیرونی معماری مسکن امروز کمک به فهم دقیق تری از آن برای مخاطبان، در جهت آسیب شناسی مسکن امروز ارائه خواهد داد. به همین جهت در پژوهش حاضر، به تبیین شاخصه های امرنمایشی و سپس ارزیابی آن ها بر کالبد بیرونیِ مسکن معاصر ایرانی پرداخته شده است. در این پژوهش با روش آمیخته، نخست برمبنای ادبیات پژوهش و تحلیل استدلالی وکیفی، تعداد هفت شاخصه پیشنهادی امرنمایشی بر کالبد بیرونی مسکن تبیین و سپس با استفاده از آزمون «مقایسه میانگین»، ارزیابی شاخصه ها در منتخب بناهای حوزه معماری های «نهاد هنری»، شامل بناهای برگزیده ی مسابقات معماری، و حوزه معماری های «عامه» به معنای معماری های بافت مصنوع جامعه، صورت گرفته است. گرداوری داده ها برای جامعه آماری دسته اول به روش کتابخانه ای و نمونه گیری مدل هدفمند، و دسته دوم گرداوری داده ها به روش میدانی و نمونه گیری مدل هدفمند انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد از تعداد هفت شاخصه امر نمایشی (نوگرایی، اسرافگر، منفرد، سلطهگر، بازاری، اغواگر، گسست از فرهنگ)، در پنج شاخص تفاوت معناداری میان بناهای این دو حوزه وجود داشته است؛ به طوری که اثرگذارترین شاخصه های امرنمایشی در حوزه اول یعنی شاخصه های «منفرد» و «نوگرایی»، کم اثرترین شاخصه در حوزه دوم بوده و برعکس، شاخصه های «گسست از فرهنگ» و «بازاری» که کم اثرترین شاخصه در حوزه اول بوده اند، به عنوان اثرگذارترین شاخصه در حوزه دوم قرار گرفته اند. این عدم هم سویی وضعیتی متعارض را نمایان ساخته به گو نه ای که به نظر می رسد معماری های عامه تابع بناهای منتخب نهاد هنری معماری جامعه نبوده و این نهاد در شکل دهی کالبد بیرونی مسکن، «میدان» لازم –به زعم بوردیو- برای تبعیت عامه از خود را نداشته است.
بررسی وضعیت مسکن و اجاره بهای شهر تهران در دهه آخر حکومت پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
115 - 128
حوزههای تخصصی:
موضوع مسکن و اجاره بها و موجر و مستاجر و سیاستگذاری های دولت ها از جمله مسایل مبتلا به جامعه کنونی می باشد.این مسئله در دوره پهلوی دوم نیز همواره مطرح بوده است.با توسعه و گسترش روزافزون شهر تهران در دوره پهلوی دوم موضوع مسکن یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی بود که دولت با آن مواجه بود. افزایش ساخت هزینه های مسکن موجب شده بود تا دولت برای خروج از این بحران سیاست هایی را از قبیل احداث کوی ها جدید، اعطای تسهیلات بانکی به خریداران، تعیین سقف اجاره بها و غیره را در پیش بگیرد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و باتکیه بر داده های اسنادی و گزارش های مطبوعات یومیه در پی پاسخ به این سؤال اساسی است که مهم ترین علل افزایش قیمت مسکن در سال های پایانی رژیم پهلوی چه بود؟ و دولت پهلوی چه اقداماتی برای حل بحران مسکن انجام داده بود؟ و این اقدامات تا چه اندازه در حل این بحران مؤثر واقع شد؟دستاوردهای پژوهش حاکی از آن است که افزایش مهاجرت از روستاها و شهرهای دیگر به تهران، گرانی مصالح و دستمزدهای ساختمانی، نبود یک سیاست مشخص در امر مسکن همراه با شرایط خاص سیاسی کشور سبب شده بود که تهران از حیث مسکن با بحران عجیبی روبرو شود. قیمت املاک افزایش زیادی پیدا کرده بود و عدم انجام معاملات خارجی و زیادشدن پول و کم شدن ارزش آن باعث شده که عده ای به دنبال بورس بازی روی املاک باشند و در نتیجه اجاره بها به صورت سرسام آوری افزایش پیدا کرد.
تحلیل وضعیت مالکیت در بخش مسکن و پیامدهای آن
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۱۱ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۱)
77 - 87
حوزههای تخصصی:
بالا بودن سهم مسکن در سبد هزینه ای خانوارها، ضرورت افزایش حساسیت سیاست گذاران کشور را در نحوه مدیریت بخش مسکن طلب می کند. اتخاذ روش های مختلف در راستای حمایت از مستأجران و سرمایه گذاران در این حوزه برای کنترل نرخ اجاره بها و نیز قیمت واحدهای مسکونی دارای اهمیت ویژه ای است. داده ها حاکی است که نرخ افزایش اجاره نشینی در کشور از نرخ افزایش مالکیت پیشی گرفته و از توان اقتصادی خانوارها کاسته شده است. این موضوع منجر به رشد حاشیه نشینی و افزایش مشکلات ناشی از آن، افزایش سوداگری در بازار مسکن، افزایش نارضایتی عمومی و افزایش شکاف طبقاتی شده است. نگاهی به تجربیات جهانی نشان می دهد بازار اجاره بها به طور کامل در انحصار دولت است و قوانین به گونه ای پایه ریزی شده که همواره به نفع مستأجران است. رابطه حقوقی میان مالک و مستأجر تعریف و افزایش سقف اجاره بها به روشنی تبیین شده و در راستای تنظیم بازار، قانون گذار حقوق بسیاری را برای مالک قرار داده است. با توجه به نرخ تورم بالای مسکن در کشور و وضعیت حاکم بر اقتصاد، برخی راهکارها ازجمله اعمال مالیات مؤثر بر بازار مسکن، کاهش تمرکززدایی با تکیه بر سند آمایش سرزمین، کنترل متغیرهای کلان اقتصادی، اعمال قوانین کنترل نرخ اجاره بها و... پیشنهاد می شود.
بررسی و تحلیل نقش ساخت و ساز مسکن در رشد شهرها (مطالعه موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر رشد و گسترش جمعیت شهرنشین نیاز به ساخت و ساز مسکن برای تامین سرپناه در شهرها را با سرعت قابل توجهی روبه رو کرده است سیاست های ساخت و ساز مسکن در دوره های مختلف، گاه با رونق و گاه با رکود، تداوم داشته است. این مساله باعث افزایش مساحت و رشد و پراکندرویی در شهرها شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل نقش ساخت و ساز مسکن در رشد شهر کرمانشاه است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل مدیران، کارشناسان شهرداری و بنگاه داران مناطق هشت گانه شهر کرمانشاه به تعداد 2980 نفر می باشد که بر اساس فرمول کوکران تعداد 340 نفر برآورد گردید و با روش نمونه گیری تصادفی ساده پرسشنامه ها توزیع گردید. دوره مورد مطالعه، ساخت و سازهای شهر کرمانشاه در طول سال های 1390 تا 1400 مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی این موضوع، پرسشنامه ای با چهار بعد (سیاست ها، خدمات و منابع، بازار زمین و مسکن و مهاجرت) در نظر گرفته شده است. روایی پرسشنامه به شیوه صوری و محتوایی تایید شده است و پایایی نیز بر اساس آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه به میزان 83/0 تایید شده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از نرم افزار 25 SPSS و آزمون تحلیل عاملی اکتشافی انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که مهمترین عوامل تاثیرگذار در رشد شهر کرمانشاه در بعد سیاستی، دخالت های دولت در بازار زمین با بار عاملی 0.851، در خدمات و منابع، بهبود دسترسی ها و ارائه خدمات با بارعاملی 0.683، در بعد بازار زمین و مسکن، رشد خانه های دوم و ویلاسازی با بارعاملی 0.824، و در بعد مهاجرت، مهاجرت های روستا - شهری با کمترین بارعاملی 0.364 تاثیرگذاری بیشتری بر رشد شهر کرمانشاه داشته اند.
پدیدارشناسی مفهوم مسکن با تاکید بر آرای هایدگر و نوربرگ شولتز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ضمیمه ۴۸
۷۰-۵۳
حوزههای تخصصی:
خانه «حریم فرهنگی» است که ما را از دیگری جدا می کند و در عین حال زندگی و همزیستی ما با دیگران را ممکن می سازد. مفهوم حریم و فردیت، مفاهیم فرهنگی هستند که از فرهنگی به فرهنگ دیگر تفاوت می کند. در جوامعی که فردگرایی در آن رشدیافته تر است و ارزش های فردگرایانه در آن غلبه دارد، مقوله حریم خصوصی هم در معنای مکانی و هم در معنای اجتماعی آن یکی از مفاهیم کلیدی حیات اجتماعی است. از سویی دیگر، پدیدارشناسی مفهوم مسکن از آن جهت که می تواند نقشی بنیادین در فرایند طراحی معماری و شهر داشته باشد و زمینه های اندیشه انضمامی طراح شهر یا معمار را تحت تاثیر قرار دهد، دارای اهمیت اساسی است. در این مقاله نیز این موضوع مورد توجه بوده؛ چنانچه با روش «توصیفی- تحلیلی» و روش «استدلال منطقی» با ابزار گرداوری داده: مطالعات کتابخانه ای و سانادی به موضوع فوق الذکر پرداخته شده است. در پایان نیز آرای مارتین هایدگر و کریستین نوربرگ شولتز به اختصار در ماهیت و مفهوم مسکن مورد تبیین واقع شده است.
بررسی چگونگی تجلی آموزه های اسلامی در کالبد مسکن؛ نمونه موردی: خانه سنتی در اقلیم گرم و خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۸
۴۵۸-۴۳۵
حوزههای تخصصی:
با اینکه اصول اسلام، حقایقی ثابت و تغییرناپذیر است که برای همه زمانها وضع شده، ولی فروع آن زیاد بوده و اجتهاد ضرورت دارد. یعنی در هر عصر و زمانی به افراد متخصص نیاز است تا اصول اسلامی را با مسائل متغیری که در زمان پیش می آید تطبیق داده و معین نمایند که این مسائل وارد بر چه اصولی است، بدیهی است اصولی که در مورد مسکن وضع شده از این قاعده مستثنی نبوده و باید بازشناسی و با شرع و شرایط زمان انطباق داده شود. آموزه های اسلامی ارائه شده در قرآن مجید و کلام معصومین(علیهم السلام) راهبردهای مفهومی و عملی مشخصی را به صورت اصولی فرا زمانی و فرا مکانی ارائه داده که قابل بهره برداری هستند، از آن جایی که آموزه های اسلامی بر فضاهای زیستی از جمله مسکن تأثیر بسیار مفید و مثبتی دارد لذا مطالعه و تحقیق در این رابطه حائز اهمیت است. این پژوهش بر آن است که نقش آموزه های اسلامی را در چگونگی شکل گیری محیط مسکونی مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. در این پژوهش آموزه های اسلامی به عنوان باورها و ارزشهای دینی ساکنان خانه به مثابه متغیر مستقلی است که بر ساختار کالبدی خانه به عنوان متغیری وابسته مؤثر واقع می شود. به صورتی که پس از مطالعه دقیق آموز های اسلامی از آیات قرآن و احادیث معتبر، چگونگی تأثیر این عوامل و تجلی آن در نمونه های موردی، مورد بررسی دقیق قرار گرفته اند. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و با انتخاب نمونه مسکن های سنتی در اقلیم گرم و خشک ایران انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که فضاسازی خانه و مسکن در اسلام متناسب با نیازهای مادی و معنوی آنها و در واقع مبتنی بر آموزه های اسلامی است. لذا براساس این آموزه ها هویت ظاهری مسکن با نیازهای مادی هماهنگ است و نیز هویت دینی مسکن با نیازهای معنوی انسان سازگار و هماهنگ است.
مطالعه مسکن برای گروه های کم درآمد شهری با تاکید بر پایداری اجتماعی؛ نمونه موردی شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
۷۶-۶۷
حوزههای تخصصی:
پایداری اجتماعی و بهبود رفاه نسل های آینده و کنونی بر می گردد و امروزه در طراحی معماری روند استفاده چشمگیری داشته است. با وجود نگاه های مختلف به مفهوم توسعه پایدار و برداشت های متفاوت از آن، اصل تعادل میان سه بعد زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی مورد توافق همگان است. رویکرد پایداری اجتماعی به جهت در نظر داشتن نیازهای اساسی مردم، عدالت خواه بودن و رفاه فیزیکی و اجتماعی، ارتقاء خلاقیت و توسعه توان انسانی، حفظ میراث فرهنگی و زیستی، تقویت احساس ارتباط با تاریخ و محیط زیست و مردم سالارانه بودن و نیز بهبود شرایط زندگی رفاه اجتماعی، کالبدی و شور و هیجان ساکنان را به ارمغان می آورد. باید در نظر داشت در بسیاری از موارد مهمترین عامل تأثیرگذار بر میزان رضایت فرد از سکونت در محله، مسکن و شرایط محیطی آن است لذا در مطالعه مسکن با در نظر گرفتن اصول پایداری اجتماعی امری شایان توجه بنظر می رسد. اقشار کم درآمد جامعه همواره به سبب عدم برخورداری از امکانات مناسب مسکونی و اجتماعی مورد غفلت قرار گرفته اند. مطالعه مسکن بر مبنای الگوهای پایداری اجتماعی با توجه به فاکتورهای اساسی پایداری اجتماعی می تواند در مطالعه مسکن اقشار کم درآمد نقش داشته باشد. حال این پرسش مطرح می گردد که نقش پایداری اجتماعی در مسکن اقشار کم درآمد چیست و چگونه می توان از این رویکرد در مطالعه مسکن استفاده نمود. برای پاسخگویی به این پرسش ابتدا موضوع مسکن و شناخت توسعه پایدار، اصول، راهکارها و نیز پایداری اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت با بررسی نمونه های خارجی و منابع مطالعاتی مشخص گردید رویکرد پایداری اجتماعی به جهت دربر داشتن فاکتورهایی مناسب نظیر عدالت اجتماعی، ارتقاء آموزش و رفاه فیزیکی برای مسکن قشر کم درآمد به عنوان الگویی برای در نظر گرفتن مسکن قشر کم درآمد در نظر گرفته شود.
چهارچوب نظری سنجش معیارهای رضایت مندی سکونتی با رهیافت روانشناسی دین از دیدگاه شناخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
۳۲۹-۳۰۹
حوزههای تخصصی:
اندیشه، خرد و خلاقیت نیروی محرک فعالیت ها در مقیاس خرد و کلان برای انسان و جوامع می باشد و به فعالیت های انسان ساز معنا می بخشد و از آن جهت اهمیت می یابد که شهروندان بر حسب میزان و چگونگی نیازهای خویش به استفاده یا عدم استفاده از آنها تمایل داشته، انتخاب نموده و رضایت مند می گردند. عدم توجه کافی معماران وطراحان به مجموعه های مسکونی به عنوان کانون های اجتماعی در جریان رشد شتاب زده شهرنشینی مشکلاتی مانند تعارض های اجتماعی، شرایط ناهنجار شهری، افزایش فشارهای روانی و ناسازگاری فردی، اجتماعی و محیطی و فاصله گرفتن از مفاهیم کیفیت و رضایت مندی را بدنبال خواهد داشت. لذا در عرصه معماری بطور اعم و مفاهیم رضایتمندی سکونتی بطور اخص، نیاز به تفکر و نگرشی زیربنایی با ادغام دیگر علوم از جمله روانشناسی برای نیل به تئوری و نظریه های جدید کاربردی انسان ساز در تعامل با محیط و مفاهیم جامعه گرایی بر مبنای جهان بینی برای رسیدن به سعادت و صلاح دنیوی و کمال اخروی و معنا دادن به زندگی که همان رضایت مندی و مطلوبیت می باشیم. یکی از این نگرش های عمیق، روان شناسی دین است و در حقیقت روان شناسی دین دانش علوم رفتاری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مولفه های موثر روان شناسی دین بر رضایت مندی سکونتی انجام گرفته و تلاش دارد مشخص نماید چه مولفه هایی از رضایت مندی سکونتی می توانند با مولفه ها ی شناختی روانشناسی دین ارتباط داشته و مراتب ظهور رضایت مندی سکونتی فزاینده را در فضاهای مسکونی فراهم آورد. لذا ابتدا درباره مفاهیم و خاستگاه اولیه روانشناسی دین و رضایت مندی سکونتی بحث شده و نظرات برخی از متفکران موثر در کنار توجه به رویکرهای آنها مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت مولفه های مشترک بنیادی مورد توجه قرار می گیرد.
برنامه ریزی مجتمع های مسکونی انعطاف پذیر در ایران با تاکید بر تطبیق پذیری مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۰
۲۸۲-۲۵۷
حوزههای تخصصی:
تأثیرات اجتناب ناپذیر تکنولوژی های جدید، تغییرات محیطی و اقلیمی، دگرگونی روابط اجتماعی، تغییر ساختارهای فرهنگی در مسکن کاملاً مشهود است، ولی در بعضی مواقع دامنه این تغییرات و دگرگونی ها وسیع شده و جامعه نمی تواند نسبت به این تغییرات بی اعتنا بماند زیرا درغیر این صورت جوابگوی مخاطبین خود نخواهد بود. هرچند مفهوم انعطاف پذیری چند سالی بیش نیست که به صورت جدی مورد توجه قرار گرفته است، ولی پرداختن به مفهوم انعطاف پذیری در مسکن و مسکن تطبیق پذیر از موضوعاتی است که می طلبد تا مورد بازبینی مفهومی قرار گیرد که این مهم در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق از نوع «کاربردی» و روش تحقیق آن به صورت کیفی است که از روش تحقیق «توصیفی- تحلیلی» بهره برده است و جمع آوری داده ها نیز مبتنی بر مطالعات اسنادی، مرور متون، منابع و تجارب و تحلیل آنها بوده و برای تبیین موضوع از روش استدلال منطقی بهره گیری شده است. در پایان نیز به ارائه راهبردهای طراحی انعطاف پذیر در برنامه ریزی مسکن پرداخته شده و راهکارهایی در تحقق پذیری آن در ایران مورد اشاره قرار گرفته است.
بازخوانی معیارهای فرهنگی و اجتماعی در مسکن با تاکید بر اندیشه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۰
۳۰۴-۲۸۳
حوزههای تخصصی:
برای بررسی و اظهار نظر در مورد ویژگی های هر پدیده ای در جهان، روش های گوناگونی مطرح است که عمدتاً از اصول حاکم بر جهان بینی و باورهای جامعه نشات می گیرند. با اندکی تسامح می توان روش ها را در دو گروه عمده طبقه بندی کرد: گروهی که هر پدیده، مفهوم و عنصری را در جهان به صورت انتزاعی و منفک از دیگران و تنها با توجه به کارکرد، ارزش ها و هویتی که بر آن مرتبط است مورد بررسی قرار می دهند، و گروهی که آن ها را در ارتباط با سایر پدیده ها، اجزاء عناصر، مفاهیم و با کل های موجود در جهان و نهایتاً با توجه به هدف غایی عالم هستی مورد توجه قرار می دهند. در این مقاله مفهوم مسکن مطلوب بر اساس آموزه های دینی اسلام مورد توجه بوده است. روش تحقیق مقاله «توصیفی- تحلیلی» و «استدلال منطقی» است که با رجوع به آیات و روایات به بررسی مفهوم فوق الذکر پرداخته است. در این راستا با پرداختن به چهار حوزه مسکن، بازسازی و نگره های اسلامی مسکن و ارزش های معماری ایران، شاخص های مورد نیاز این پژوهش شناسایی گردید. شاخص ها به گونه ای انتخاب شده اند که فصل مشترک حوزه های چهارگانه مطرح شده باشند. گزاره های که با اصول و ارزش های معماری ایران مشترک بوده و در معماری منطقه قابلیت کالبدی شدن را داشته باشند. از اینرو مفاهیمی از قبیل مرکزیت، تناسب، تناسب زیبایی، به هم پیوستگی، تعادل، فضای پروخالی، نظم، نظم بصری، مؤلفه روانی، هندسه، رعایت جهت گیری (قبله) و بهداشت مورد توجه قرار گرفته اند. در پایان نیز به اجمال مفاهیم یافته شده از آیات و روایات درباره مسکن مطلوب از دیدگاه اسلام مورد اشاره قرار خواهد گرفت.
تبیین مدل فرایند محور سازگاری ساکن و مسکن (مطالعه موردی: مسکن معاصر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
39 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: سازگاری میان نیازهای انسان و محیط ساخته شده از فاکتورهای بسیار مهم در ارزیابی محیط زندگی مطلوب است؛ به همین دلیل پژوهش های بسیاری مفهوم سازگاری را مورد توجه قرار داده اند. با وجود مطالعات بسیاری که انجام شده است، هم چنان مدل نظری کاربردی برای مطالعه فرایند سازگاری در رابطه میان ساکن و مسکن وجود ندارد. بسیاری از پژوهش ها سازگاری را به عنوان برآیند و هدف یک رابطه می دانند و بر نتایج سازگاری و عدم سازگاری ساکن و مسکن متمرکز شده اند؛ اما فرایند سازگاری ساکن و مسکن موضوعی است که در پژوهش ها کم تر مورد توجه قرار گرفته است.
هدف پژوهش: پژوهش حاضر با طرح این سؤال که شیوه سازگاری انسان یزدی با مسکن معاصر چگونه است، در پی ارائه یک مدل نظری فرایندمحور برای مطالعه شیوه سازگاری ساکن و مسکن است.
روش پژوهش: رویکرد و راهبرد اصلی پژوهش کیفی است و تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد در مسکن میانی، افراد شیوه های فعال تری را برای ایجاد سازگاری میان خود و مسکن انتخاب می کنند، آن ها در مسکن دخل و تصرف می کنند یا رفتار خود در فضا و نحوه استفاده از فضاها را تغییر می دهند؛ اما در مسکن جدید ساکنین دخل و تصرف بسیار محدودی در مسکن انجام می دهند و به دلیل این که همین تقلای محدود نیز از جانب فضا بی پاسخ می ماند نسبت به فضا بی توجه می شوند و در صورتی که محدودیتی وجود نداشته باشد، از مسکن خود نقل مکان می کنند. تحلیل داده های پژوهش نشان می دهد، علاوه بر سه عامل مهم بستر، نیازهای ساکنین و قابلیت های مسکن؛ سن و نسل ساکنین، مشارکت در فرایند ساخت، الگوی مسکن، مدت زمان اقامت در مسکن، خاطرات و روابط با همسایگان بر شیوه سازگاری ساکن و مسکن تأثیر بسیار دارد.