مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
خودکنترلی
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روان درمانی بین فردی بر روی خود کنترلی و ابراز وجود دانش آموزان دختر دارای رفتارهای خود آسیب رسان ارجاع داده شده به مرکز مشاوره ی ناحیه ی ۳ شهر اهواز بود. در این پژوهش چهار دانش آموز با روش نمونه گیری داوطلبانه-هدف مند و بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. طرح تحقیق تجربی تک موردی از نوع خط پایه ی چندگانه بود. روان درمانی بین فردی در ده جلسه به دانش آموزان آموزش داده شد و آن ها به مقیاس خودکنترلی (تانجنی، 2004) و پرسش نامه ی خود گزارشی ابراز وجود ( هرزبرگر و همکاران، 1984) در سه مرحله ی خط پایه، در حین آموزش و پیگیری دو ماهه پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که آموزش روان درمانی بین فردی باعث افزایش خود کنترلی با درصد بهبودی کلی 96/37، و افزایش ابراز وجود با درصد بهبودی کلی 04/51 در چهار دانش آموز شده است. شاخص های تغییر پایا هم حاکی از معناداربودن تغییر، بهبود خود کنترلی و افزایش ابراز وجود است. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که درمانگران می توانند از روان درمانی بین فردی به عنوان رویکردی کارامد، جهت کاهش رفتارهای خود آسیب رسان در دانش آموزان استفاده کنند. شماره ی مقاله: 10
شایستگی هیجانی به منزله سرمایه روان شناختی نوجوانان: کوششی برای ساخت برنامه ارتقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: برنامه های متعددی براساس مدل های نظری کوناگون برای بهبود کارکردهای هیجانی در گروه های نوجوانان تهیه شده است. اما تاکنون برنامه ای براساس مدل کوویتالیتی به عنوان نظریه متاخر سلامت روان شناختی مبتنی بر دارایی های تجمعی تدارک دیده نشده است. پژوهش حاضر با هدف ساخت برنامه شایستگی هیجانی برای نوجوانان ۱۳-۱۵ سال در بستر فضای مجازی براساس مدل کوویتالیتی انجام شد. برنامه شایستگی هیجانی مبتنی بر نظریه کوویتالیتی با سه مولفه تنظیم هیجان، همدلی و خودکنترلی تدوین شد. روش پژوهش: این گژوهش از نوع بنیادی و از حیث روش گردآوری داده ها از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه مورد مطالعه برای بررسی اثربخشی برنامه دربرگیرنده دانش اموزان دوره متوسطه شهر تهران بود. از مقیاس سرمایه های روان شناختی ( Akbari Zard Khane, Miri & Fathabadi, in press )، چک لیست تنظیم هیجان ( Shields & Cicchetti, 1998 )، پرسشنامه خودکنترلی ( Tangney, Baumeister & Boone, 2004 ) و پرسشنامه همدلی و همدردی دانش آموزان ( Vossen, Piotrowski & Valkenburg, 2015 ) استفاده شد. پس از بررسی مقالات، کتاب ها و سایت های مربوطه، برنامه اولیه شایستگی هیجانی تدوین و اجرا شد. اجرای اولیه با هدف بررسی امکانات اجرایی مداخله و دستیابی به نقاط نیاز به توجه و اصلاح انجام شد. این برنامه در گروه نمونه ای دردسترس و متشکل از ۵ دانش آموز دختر و ۲ دانش آموز پسر با طرح تک گروهی اجرا شد؛ داده ها با روش t تک گروهی تحلیل شد . یافته ها : بررسی روایی محتوی برنامه ساخته شده با استفاده از نظرات پنج متخصص نشان از وجود روایی آن بود. همچنین اجرا برنامه در یک گروه از نوجوانان نشان داد که این برنامه منجر به افزایش سرمایه های روان شناختی، همدلی و تنظیم هیجان (05/0 p> ) شد، اما در خودکنترلی تغییری ایجاد نکرد (05/0 p> ) . نتیجه گیری: برنامه شایستگی هیجانی قابلیت خوبی برای افزایش همدلی، تنظیم هیجان و سرمایه های روان شناختی نوجوانان دارد؛ اما لازم است در بخش های مرتبط با مولفه خودکنترلی برنامه شایستگی هیجانی اصلاحاتی اعمال شود؛ لذا بایست محتوایی که دربرگیرنده تنظیم هدف، برنامه ریزی، ایجاد انگیزه و اولویت بندی کارهای روزانه است به برنامه اضافه شود.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر تنظیم هیجان و خودکنترلی ورزشکاران جودو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
59 - 80
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی اثرات واقعیت درمانی بر روی تنظیم هیجان و خودکنترلی ورزشکاران جودو بود. پژوهش از نوع شبه آزمایشی و پیش آزمون– پس آزمون می باشد. به این منظور، 50 جودوکار با دامنه سنی 25-18 سال به به روش تمام شمار و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (25نفر) و گروه گواه (25 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده، پرسشنامه های تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) و کنترل هیجان تانجی و همکاران (2004) مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری های مکرر (MANOVA) نشا ن داد که گروه آزمایش در رابطه با تنظیم هیجان و خود کنترلی نسبت به گروه گواه به طور معناداری عملکرد بهتری داشت. یافته های تحقیق موثر بودن آموزش واقعیت درمانی را تصدیق کرد. با توجه به نتایج پژوهش، به نظر می رسد آموزش مفاهیم واقعیت درمانی می تواند موجب بهبود تنظیم هیجان و خودکنترلی برای دستیابی به موفقیت های ورزشی شود.
بررسی پرخاشگری، نشخوار ذهنی، و خودکنترلی تحت تأثیر آموزش تنظیم هیجان و آموزش ذهن آگاهی در دانش آموزان با عملکرد تحصیلی پایین
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۱۳-۱
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد تحصیلی نقش مهمی در موفقیت آینده دانش آموزان ایفا می کند. هدف از این تحقیق، بررسی پرخاشگری، نشخوار ذهنی، و خودکنترلی تحت تأثیر آموزش تنظیم هیجان و آموزش ذهن آگاهی در دانش آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین در دوره اول متوسطه شهر تبریز بود. روش پژوهش: طرح تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین در دوره اول متوسطه شهر تبریز تشکیل می داد و از میان آن ها 75 نفر به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها عبارت بودند از: مقیاس خودکنترلی تانجی، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، مقیاس نشخوار ذهنی نولن هوکسما و مارو. بسته آموزش تنظیم هیجان در یک گروه آزمایشی و بسته آموزش ذهن آگاهی در گروه آزمایشی دیگر اجرا شد. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. فرضیه های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که روش آموزش تنظیم هیجان در مقایسه با آموزش ذهن آگاهی در کاهش پرخاشگری اثربخشی بیشتری داشت. همچنین، تأثیر هر دو روش آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی بر نشخوار ذهنی و خودکنترلی تائید شد، ولی بین اثربخشی این دو روش تفاوت معناداری در دو گروه مشاهده نشد (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج نشان داد استفاده از روش های تنظیم هیجان و ذهن آگاهی می تواند در کاهش پرخاشگری و نشخوار ذهنی و افزایش خودکنترلی دانش آموزان دارای عملکرد تحصیلی پایین مؤثر باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری رفتاری به مادران با آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان بر راهبردهای تنظیم هیجان و ابعاد خودکنترلی در دانش آموزان پایه چهارم مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری رفتاری به مادران با آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان بر راهبردهای تنظیم هیجان و ابعاد خودکنترلی دانش آموزان پایه چهارم مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه چهارم دبستان و مادران آنها بود که در بازه زمانی مرداد و شهریور ۱۳۹۹ به کلینیک های روان شناسی منطقه ۵ تهران مراجعه کرده بودند. از جامعه مذکور، ۴۵ شرکت کننده با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگذاری شدند. جلسات گروه های آزمایش ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای برای هر گروه بود. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ) و پرسشنامه خودکنترلی (CPSC) بود. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و به منظور مقایسه زوجی از تحلیل بنفرونی استفاده گردید. یافته ها نشان داد در هر دو گروه آزمایش میانگین نمرات پس آزمون در راهبردهای تنظیم هیجان سازگارانه (اندازه اثر= ۵۶۶/۰)، ناسازگارانه (اندازه اثر= ۷۰۱/۰) و ابعاد خودکنترلی (اندازه اثر= ۶۳۳/۰) نسبت به پیش آزمون تغییر کرده است (۰۵/۰>P)، اما تفاوت معناداری بین این دو روش بر روی متغیرهای پژوهش و ابعاد آنها مشاهده نشد (۰۵/۰<P). از این یافته های می توان نتیجه گرفت آموزش فرزندپروری به مادران به اندازه آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان بر راهبردهای تنظیم هیجان و ابعاد خودکنترلی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای اثربخش است.
نقش الگوهای تعاملی خانواده و خودکنترلی در پیش بینی وابستگی به شبکه های اجتماعی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۱۱۶-۱۰۷
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بین الگوهای تعاملی خانواده و خودکنترلی با وابستگی به شبکه های اجتماعی در نوجوانان انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ روش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر 17-15سال مشغول به تحصیل در مدارس دولتی دوره متوسطه دوم شهرستان آبیک در سال تحصیلی 1401-1400 بود؛ که 258 نفر با روش نمونه گیری غیرتصادفی به صورت در دسترس انتخاب و از طریق شبکه های مجازی با استفاده از پرسشنامه های وابستگی به اینترنت (IAT) (یانگ، 1998) مقیاس تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (RFCP) (ریچی، 1972)، خودکنترلی (SCS) (تانجی و همکاران، 2004) ارزیابی شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری انجام شد. یافته های به دست آمده از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد رابطه مثبت معناداری بین الگوی تعاملی گفت و شنود (01/0P<) و رابطه منفی معناداری بین الگوی تعاملی همنوایی (05/0P<) با وابستگی به شبکه های اجتماعی وجود دارد. اما بین خودکنترلی با وابستگی به شبکه های اجتماعی رابطه معنادار وجود ندارد. در واقع 19درصد واریانس وابستگی به شبکه های اجتماعی براساس الگوهای تعاملی خانواده (گفت و شنود، همنوایی)، خودکنترلی نوجوانان قابل پیش بینی است. با توجه به یافته های به دست آمد می توان به منظور کاهش یا پیشگیری از وابستگی به شبکه های اجتماعی در نوجوانان برنامه های ویژه به منظور بهبود الگوهای تعاملی خانواده تدوین نمود.
رابطه هوش هیجانی و عملکرد مدیران و معاونین وزارت امور اقتصادی و دارایی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۹ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲۹
83 - 106
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: عملکرد یک سازمان در گروی عملکرد نیروی انسانی و به ویژه مدیریت آن است. یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر عملکرد مدیران، مقوله هوش هیجانی است. هدف این مقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی وعملکرد مدیران و معاونین کل وزارت امور اقتصادی و دارایی ایران است.
روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی همبستگی واز نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران ومعاونین وزارت امور اقتصادی و دارایی ایران شامل 24 مدیر و 30 نفر از معاونین آنان است. برای سنجش عملکرد مدیران و معاونین 4 نفراز کارکنان آنان که مجموعا 216 نفر بودند به عنوان نمونه آماری مورد نظرسنجی قرارگرفتند. برای اندازه گیری هوش هیجانی مدیران از پرسشنامه استاندارد برادبری وگریوز و برای سنجش عملکرد از پرسشنامه استاندارد آر. ای. براون استفاده شده است. هر دو پرسشنامه استاندارد و از پایایی قابل قبول برخوردارند. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی از جمله رگرسیون چند متغیره استفاده شده است.
یافته ها: نتیجه آزمون فرضیات نشان داد که میان هوش هیجانی و عملکرد مدیران رابطه مثبت معناداری وجود دارد. از میان ابعاد هوش هیجانی، به ترتیب مولفه های همدلی، خودانگیزشی و مهارت های اجتماعی رابطه مثبت با عملکرد مدیران دارند؛ اما مولفه های خودکنترلی و خودآگاهی ارتباط معنادار با عملکرد مدیران نداشتند.
نتیجه گیری: با تائید رابطه میان هوش هیجانی و عملکرد می توان با تقویت هوش هیجانی مدیران عملکرد آنان و بهره وری سازمان را ارتقا بخشید.
رابطه میان استرس ادراک شده و اعتیاد به تلفن همراه در دوران همه گیری کووید_۱۹: نقش نشخوار فکری و خودکنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
93 - 107
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی نقش میانجیگری نشخوار فکری و نقش تعدیل کننده خودکنترلی در رابطه بین استرس ادراک شده و اعتیاد به تلفن همراه در دوران همه گیری کووید_۱۹انجام شد.جامعه پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه تهران در سال ۱۴۰۰ بودند که از میان آن ها ۲۳۰ نفر به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت آنلاین به مقیاس های افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند، نشخوار فکری نولن_هوکسما، خودکنترلی تانجی و اعتیاد موبایل کوهی پاسخ دادند. داده ها با روش معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج این مطالعه نشان داد در طول همه گیری کووید_۱۹ ، استرس ادراک شده به طور مثبت اعتیاد دانشجویان به تلفن همراه را پیشبینی می کند. نشخوار فکری نقش واسطه ای را بین استرس ادراک شده و اعتیاد به تلفن همراه ایفا می کند. علاوه بر این، خودکنترلی تأثیر استرس ادراک شده بر نشخوار فکری و تأثیر نشخوار فکری را بر اعتیاد به تلفن همراه را تعدیل می کند. این مطالعه به اهمیت نقش نشخوار فکری و خودکنترلی در درک رابطه احتمالی بین استرس ادراک شده و اعتیاد به تلفن همراه می پردازد که می تواند در توسعه مداخلات برای کاهش رفتار مشکل ساز در بین دانشجویان در طول همه گیری کووید_۱۹ مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی مدل مک مستر بر اضطراب و خودکنترلی زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
491 - 511
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مدل مک مستر بر اضطراب و خودکنترلی زنان در آستانه طلاق بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود؛ و جامعه آماری پژوهش حاضر زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 6 تهران در سال 1399 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه اضطراب زانک (1971) 30 زن به شیوه در دسترس انتخاب و در گروه آزمایشی مدل مک مستر (15 زن) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله مدل مک مستر (2007) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه اضطراب زانک (1971) و خودکنترلی تانجی، بامستر و بونه (2004) بود و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله مدل مک مستر بر نمره اضطراب (25/5=F، 030/0 =P) و خودکنترلی (56/8=F، 007/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند مدل مک مستر برای افزایش خودکنترلی و همچنین کاهش اضطراب در زنان در آستانه طلاق روش مناسبی است.
کنترل بی تابی در شرایط بحرانی: روشی برای رشد صبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
47 - 69
حوزه های تخصصی:
در زمان بروز بحران، صبر و تحمل موجب سلامت روانی می شود. نداشتن بی تابی و جزع به اندازه ای در «صبر» اهمیت دارد که در برخی موارد صبر به عنوان مهار مستمر نفس از بی تابی و پرهیز از جزع تعریف شده است. عدم کنترل بی تابی عوارض متعدد جسمی و روانی به دنبال دارد. بر این اساس در مقاله حاضر بی تابی در شرایط بحرانی و روش های کنترل آن مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیق از نوع کیفی (تحلیلی) است که به روش مروری انجام شد که ترکیبی از روش مرور سیستماتیک، تحلیل محتوا و مرور ادبیات است. جامعه آماری منابع نظریه ها، دیدگاه ها و پژوهش های انجام شده در زمینه موضوع بود که با واژه های کلیدی: بی تابی، بی قراری، جزع، فزع، بی صبری، ناآرامی مورد جستجو قرار گرفتند. عمده منابع مورد استفاده، کتب در حوزه منابع اسلامی و مقالات علمی مربوط به این موضوع بود. همچنین و به ویژه از قرآن، احادیث و روایات استفاده شد. نتایج تحقیق در قالب ماهیت بی تابی، علل بی تابی، انواع بی تابی، نشانه ها و نمودهای بی تابی، کارکرد بی تابی، آسیب ها و پیامدهای بی تابی، شیوه های بازداری از بی تابی و پیامدهای بازداری آورده شده است. شیوه های بازداری از بی تابی در چهار بخش: پذیرش، تسکین بخشی، حمایت و مبادرت به عمل آمده است. بنابراین می توان گفت که بی تابی در بحران موجب آسیب، و کنترل آن موجب افزایش خودآگاهی، خودکنترلی و رشد عقل می شود. براین اساس یادگیری روش ها و مهارت های کنترل آن بخشی از فرایند صبر و رشد پس از ضربه است.
تبیین مدل ساختاری اشتیاق به درمان بر اساس حافظه اعتیاد، میل به مصرف با میانجی گری خودکنترلی در افراد متقاضی ترک
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد به معنای کسب عادت و خوگرفتن است و به نحوی اتفاق افتد که ترک کردن و دست برداشتن از آن موجب اختلال در عملکرد کلی فرد گردد که با ناراحتی جسمی، روانی و رفتاری همراه شود. مطالعه حاضر با هدف تبیین مدل اشتیاق به درمان اعتیاد بر اساس حافظه اعتیاد و میل به مصرف با میانجی گری خودکنترلی در افراد وابسته به مواد متقاضی ترک انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی و پیش بینی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر بابل در دوره زمانی چهار ماهه بود. 209 نفر از شرکت کنندگان به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب شدند و به سوالات مقیاس شدت حافظه اعتیاد چن و همکاران (2018)، مقیاس خودکنترلی تانجنی و همکاران (2004)، مقیاس مراحل آمادگی برای تغییر و اشتیاق برای درمان اعتیاد میلر و تونیگان (1997) و مقیاس میل به مصرف مواد سوموزا و همکاران (1995) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد حافظه اعتیاد در اشتیاق به درمان نقش مستقیم دارد (01/0>p، 31/0=β)؛ حافظه اعتیاد در خودکنترلی نقش مستقیم دارد (01/0>p، 59/0=β)؛ میل به مصرف در اشتیاق به درمان نقش مستقیم دارد (01/0>p، 39/0=β)؛ میل به مصرف در خودکنترلی نقش مستقیم دارد (01/0>p، 73/0=β)؛ خودکنترلی در اشتیاق به درمان نقش مستقیم دارد (01/0>p، 79/0=β)؛ حافظه اعتیاد در اشتیاق به درمان با میانجی گری خودکنترلی نقش غیر مستقیم دارد (01/0>p، 47/0=β) و میل به مصرف در اشتیاق به درمان با میانجی گری خودکنترلی نقش غیر مستقیم دارد (01/0>p، 58/0=β). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت مدل اشتیاق به درمان اعتیاد بر اساس حافظه اعتیاد و میل به مصرف با میانجی گری خودکنترلی در افراد وابسته به مواد متقاضی ترک برازش دارد.
مدل ساختاری پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس جهت گیری مذهبی بیرونی با واسطه گری رضایت جنسی و خودکنترلی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تعهد زناشویی به عنوان یک فرآیند شناختی تعریف می شود که منعکس کننده تصمیماتی است که افراد در مورد شریک زندگی خود می گیرند. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس جهت گیری مذهبی بیرونی با واسطه گری رضایت جنسی و خودکنترلی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خانه های سلامت شهر تهران در سال 1399-1400 می باشد و 380 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997)، پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت(1950)، پرسشنامه رضایت جنسی لارسون و همکاران (۱۹۹۸) و پرسشنامه خودکنترلی تانجی و همکاران (2004) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از الگویابی معادلات ساختاری با کاربرد نرم افزار AMOS 24 و SPSS 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثر مستقیم جهت گیری مذهبی بیرونی بر رضایت جنسی (31/0=β)، خودکنترلی(40/0=β) و تعهد زناشویی (28/0=β) معنادار می باشد. اثر مستقیم رضایت جنسی بر تعهد زناشویی (17/0=β) و خودکنترلی بر تعهد زناشویی (64/0=β) نیز مثبت و معنادار است. در این میان خودکنترلی در ارتباط بین باورهای ارتباطی و تعهد زناشویی نقش میانجی را می تواند ایفای کند (001/0≥P). نتیجه گیری: ازدواج پایدار زمانی است که شریک زندگی از یک رابطه سالم برخوردار باشد. جایی که شریک زندگی منبع حمایت عاطفی، دوستی، رضایت جنسی و حمایت مالی برای یکدیگر است که می تواند تعهدات زوج ها را افزایش و حفظ کند.
بررسی عوامل مؤثر بر خودواپایشی کارکنان ناجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۱۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
91 - 110
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در تلاش است عوامل مؤثر در خودواپایشی کارکنان را مورد بررسی قرار دهد و به دنبال تدوین الگویی مناسب برای تبیین و سنجیدن آن است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش آن، آمیخته و دادهها از طریق روشهای کتابخانهای و میدانی جمعآوری شده است. نخست به منظور شناسایی عوامل مؤثر بر خودواپایشی کارکنان ناجا، دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و به روش هدفمند تا اشباع دادهها جمعآوری، و سپس به روش تحلیل تم به پنج دسته «عوامل ارزشی–فردی»، «عوامل سازمانی»، «عوامل اجتماعی»، «عوامل خودتنظیمی» و «عوامل عملکرد سازمانی» تقسیم شد. سپس با مقایسه دادهها با چارچوب نظری الگوی نظام مند خودواپایشی تدوین شد و روایی آن به وسیله پرسشنامه و از طریق تجزیه و تحلیل آمار توصیفی و استنباطی از دو نرم افزار SPSS و Smart PLS مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آماره تی نشان داد عوامل ارزشی – فردی (020/2)، عوامل سازمانی (337/1) عوامل خانوادگی – اجتماعی (953/3) و عوامل عملکرد سازمانی (583/7) میباشد که میتوان نتیجه گرفت از بین 5 عامل یاد شده فقط عامل سازمانی با خودواپایشی رابطه معنادار ندارد.
اثربخشی رویکرد مبتنی بر توانمندی بر خودکنترلی و تنظیم هیجان زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندگی پس از طلاق برای بسیاری از افراد نا ممکن به نظر می رسد. بعد از طلاق و جدایی از همسر تازه همه چیز شروع می شود. زنان از روز طلاق به بعد احساسات جدید منفی یا مثبتی را تجربه خواهند کرد. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رویکرد مبتنی بر توانمندی بر خودکنترلی و تنظیم هیجان زنان مطلقه بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان درمانی منطقه 7 تهران در سال 1401 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته رویکرد مبتنی بر توانمندی بر اساس پروتکل تهیه شده توسط Darbani & Parsakia (2022) اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان Gross & John (2003) و پرسشنامه خودکنترلی Tangney et al. (2004) بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به مقدار F و سطح معناداری مقدار به دست آمده در متغیر تنظیم هیجان (56/7 = F و 002/0 = P) و خودکنترلی (91/6 = F و 002/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (رویکرد مبتنی بر توانمندی) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (تنظیم هیجان و خودکنترلی) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای رویکرد مبتنی بر توانمندی بر گروه آزمایش بود. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد تأثیرات ناشی از رویکرد مبتنی بر توانمندی بر متغیرهای پژوهش پایدار بود. بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که رویکرد مبتنی بر توانمندی بر تنظیم هیجان و خودکنترلی زنان مطلقه مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر خودکنترلی کاربران سایت های پورنوگرافی نوجوانان شهر آبادان
منبع:
ایده های نو در تعلیم و تربیت دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴
104 - 112
حوزه های تخصصی:
امروزه وابستگی زندگی مدرن به فناوری کامپیوتر در زمینه های مختلف واقعیتی انکارناپذیر اس ت. طبیعتاً هرگونه توس عه و نوآوری در ارتباط با فنّاوری های مدرن، زمینه و بستری را برای افراد سودجو و بزهکار فراهم می آورد. نوجوانان بیشترین قربانیان سایت های غیراخلاقی و پورنوگرافی به شمار می روند. درواقع، زمینه های کنجکاوی، تأثیرپذیری و یادگیری نوجوانان سبب شده تا نسبت به بزرگ سالان بیشتر به مسائل جنسی توجه نموده و از این رهگذر به آثار هرزه نگارانه بیشتر گرایش یابند و بالطبع آسیب بیشتری ببینند. این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر اضطراب اجتماعی نوجوانان کاربر سایت های پورنوگرافی شهرآبادان پرداخت. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی بود و ازلحاظ روش، نیمه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه پژوهش حاضر شامل نوجوانان کاربر سایت های پورنو گرافی ساکن شهرآبادان بود که به مراکز مشاوره مراجعه نموده بودند. حجم نمونه شامل 40 نفر (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل) و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. اعضای گروه آزمایش، به صورت گروهی تحت آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند که جهت آموزش راهبردهای تنظیم هیجان از محتوای جلسات آموزشی تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس (2014) استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه خودکنترلی تانجی (2004) بود. داده ها با روش های آمار استنباطی تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد آموزش تنظیم هیجانی در افزایش خودکنترلی و ابعاد آن مؤثر بوده است؛ بنابراین توجه به آموزش تنظیم هیجان در مدارس اهمیت زیادی دارد و عامل مهمی در خودکنترلی نوجوانان به شمار می رود.
رابطه ساختاری خود کنترلی و بی صداقتی تحصیلی: نقش واسطه ای اهمال کاری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی صداقتی تحصیلی، به هرگونه رفتار نادرست در امور و تکالیف تحصیلی اطلاق می شود که پدیده ای نگران کننده و با پیامدهای منفی بسیار است. کارشناسان به منظور جلوگیری از این پیامدها، به بررسی عوامل مرتبط و تأثیرگذار بر بی صداقتی تحصیلی پرداخته اند. خودکنترلی و اهمال کاری تحصیلی به عنوان پیشایندهای بی صداقتی تحصیلی در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضراز نوع همبستگی بود و ابزار های مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه خودکنترلی تانجی، بامیستر و بونه (2004)، پرسشنامه بی صداقتی تحصیلی ﻣک کﺎﺑﻰ و ﺗﺮویﻨﻮ (1997) و پرسشنامه تعلل ورزی سولومون و راثبلوم (1984) بود. روابط بین سازه های مدل پیشنهادی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS ویراست 24 تحلیل شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان اسکو، در سال تحصیلی 1401-1400 با تعداد نمونه 380 نفر بود. شاخص های برازندگی الگوی پیشنهادی مطابق با ملاک های مطرح شده توسط میرز، گامست و گارینو (2006) حاکی از برازش قابل قبولی با داده ها بود. نتایج نشان داد خودکنترلی بر اهمال کاری تحصیلی (01/0= P، 74/0- = ) و بی صداقتی تحصیلی (01/0= P، 36/0- = ) اثر مستقیم و معنادار دارد. ضمن اینکه اهمال کاری تحصیلی نیز دارای اثر مستقیم و معنادار بر بی صداقتی تحصیلی است (05/0= P، 29/0 = ). همچنین نتایج نشان می دهد که اهمال کاری تحصیلی در رابطه بین خودکنترلی دانش آموزان و بی صداقتی تحصیلی آنان نقش واسطه ای ایفا می نماید. بر این اساس پیشنهاد می شود متولیان عرصه تعلیم و تربیت، برنامه هایی در راستای ارتقای مهارت های خودکنترلی دانش آموزان در نظر گیرند.
اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر همدلی و خودکنترلی دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پر خطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
75 - 83
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر همدلی و خودکنترلی دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (با گروه آزمایش و گواه) با طرح سه مرحله ای (پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری) و مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر بود که در دوره اول و دوم متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 در شهر بندرعباس مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش تعداد 35 دانش آموز طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (18 دانش آموز در گروه آزمایش و 17 دانش آموز در گروه گواه). دانش آموزان در گروه آزمایش آموزش خودمتمایزسازی را طی ده هفته در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه گرایش به رفتارهای پرخطر، پرسشنامه همدلی و پرسشنامه خودکنترلی استفاده شد. داده های حاصل با تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش خودمتمایزسازی بر همدلی (0001>P؛ 57/0=Eta؛ 38/43=F) و خودکنترلی (0001>P؛ 53/0=Eta؛ 32/37=F) دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش خودمتمایزسازی با بهره گیری از فنونی همانند متمایز ساختن باورهای منطقی و غیرمنطقی، مجهز ساختن اعضا به مهارت های خاص ارتباطی و پذیرفتن مسئولیت می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود همدلی و خودکنترلی دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
203 - 212
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین انجام گرفت. پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان دوره ابتدایی دارای خودکنترلی پایین شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش تعداد 26 کودک دارای خودکنترلی پایین با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با روش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش آموزش کارکردهای اجرایی را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودکنترلی کودکان (CSQ) (کندال و ویلکاکس، 1979)، پرسشنامه دانش هیجانی (EKQ) (ریفی و همکاران، 2007) و مقیاس همدلی (ES) (جولیف و فارینگتون، 2006) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش کارکردهای اجرایی بر دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین تأثیر معنادار دارد (001/0>p). بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش کارکردهای اجرایی با بهره گیری از فنونی همانند افزایش توجه، تمرکز و دقت، سازماندهی فعالیت ها بازداری پاسخ و کنترل تکانشگری می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت افزایش دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر خودکنترلی و صمیمیت زنان آسیب دیده از ترومای پیمان شکنی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی برکارآمدی هیجانی بر خودکنترلی و صمیمیت زنان آسیب دیده از ترومای پیمان شکنی همسر بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه و جامعه آماری این پژوهش زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال ۱۳۹۹ بود که پس از غربالگری با مقیاس سنجش اختلال پس از آسیب (وددرز و همکاران،۱۹۹۴) ۳۰ نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند(هرگروه 15 نفر). ابزارهای پژوهش پرسشنامه خودکنترلی (تانجی و همکاران،۲۰۰۴) و صمیمیت (واکر و تامپسون،۱۹۸۳) بود. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت درمان مبتنی برکارآمدی هیجانی مک کی و وست (۲۰۱۶) قرار گرفت، اما گروه گواه تا پایان مرحله پیگیری، هیچ مداخله ای را دریافت نکردند؛ سپس هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به وسیله پرسشنامه های خودکنترلی و صمیمیت مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های تکراری تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر درمان مبتنی برکارآمدی هیجانی بر خودکنترلی (۴۷۹/۲۲F=، ۰۰۱/۰p<) و صمیمیت (۱۴/۵۷F=، ۰۰۱/۰p<) در مرحله پس آزمون و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: بنابر نتایج این پژوهش برای بهبود خودکنترلی و صمیمیت زنان آسیب دیده از ترومای پیمان شکنی همسر می توان از درمان کارآمدی هیجانی استفاده نمود.
بررسی نقش اعتیاد به شبکه های مجازی، هیجان خواهی و خودکنترلی در پیش بینی نگرش به خیانت زناشویی در زنان دارای روابط فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: روابط فرازناشویی یکی از مهم ترین آسیب هایی است که در سالیان اخیر انسجام خانواده ها را تهدید می کند. شناسایی و عوامل مرتبط با روابط فرازناشویی اهمیت بسزایی دارد چراکه می تواند خطر فروپاشی خانواده را کاهش دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش اعتیاد به شبکه های مجازی، هیجان خواهی و خودکنترلی در پیش بینی نگرش به خیانت زناشویی در زنان دارای روابط فرازناشویی انجام شد. روش پژوهش: جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای روابط فرازناشویی بود که در سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ به 7 مرکز مشاوره در شهر تهران مراجعه کرده و تعداد آنها 273 نفر بود. 2۱۶ نفر از افراد دارای معیارهای ورود با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1999)، هیجان خواهی جفری آرنت (1992)، خودکنترلی تانجی (2004) و نگرش به خیانت زناشویی مارک واتلی (2006) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بین خودکنترلی و نگرش به خیانت زناشویی رابطه منفی معنی دار (۰01/0>P) و اعتیاد به شبکه های مجازی، هیجان خواهی با نگرش به خیانت زناشویی رابطه مثبت معنی داری وجود دارد (۰01/0>P). نتایج رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که اعتیاد به شبکه های مجازی، هیجان خواهی و خودکنترلی در پیش بینی نگرش به خیانت زناشویی نقش دارد و سهم خودکنترلی بزرگتر از سایر متغیرهای پیش بین بوده است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق می توان نتیجه گرفت که مداخله در اعتیاد به شبکه های مجازی، هیجان خواهی و خودکنترلی می تواند به کاهش نگرش به خیانت زناشویی بیانجامد.