مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
خودکنترلی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تئاتر درمانی بر خودکنترلی، عملکرد اجتماعی انطباقی و وابستگی به بازی های رایانه ای دانش آموزان وابسته به بازی است که درقالب مطالعه ای نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل در دوره اول متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی ۹۹-۹۸ تشکیل دادند که از پرسشنامه وابستگی به بازی های رایانه ای فرهادی (1396) نمرات بیشتر از 50 کسب کردند. از بین 150 نفر از افراد جامعه، 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند و تصادفی در دو گروه 15نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه خودکنترلی تانگنی و همکاران (2004)، مقیاس عملکرد اجتماعی انطباقی پرایس و همکاران (2002) و پرسشنامه وابستگی به بازی های رایانه ای فرهادی (1396) را تکمیل کردند. جلسات تئاتردرمانی در 8 جلسه 90دقیقه ای به شیوه گروهی و هفتگی برای گروه آزمایش برگزار شد؛ اما شرکت کنندگان گروه کنترل تا پایان مرحله پیگیری، مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام دوره آموزشی و 3 ماه پس از اجرای پس آزمون، هر دو گروه دوباره سنجش شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار 24 SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد تئاتر درمانی میزان خودکنترلی و عملکرد اجتماعی انطباقی را در دانش آموزان افزایش و وابستگی به بازی های رایانه ای را در این گروه کاهش داده است و نتایج در دوره پیگیری سه ماهه نیز از ثبات لازم برخوردار بوده است (05/0>p). نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت کاربرد تئاتردرمانی درراستای بهبود خودکنترلی، عملکرد اجتماعی انطباقی و کاهش علائم وابستگی به بازی دانش آموزان تأکید دارد.
اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر تعامل والد- کودک و رفتارهای اجتماعی کودکان دارای خودکنترلی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشکلات رفتاری همچون خودکنترلی پایین سبب بروز آسیب های ارتباطی و روان شناختی در کودکان می شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر تعامل والد- کودک و رفتارهای اجتماعی کودکان دارای خودکنترلی پایین انجام گرفت. پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان دارای خودکنترلی پایین شهر اصفهان در سال تحصیلی 400-1399 بود. در این پژوهش تعداد 40 کودک با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 20 کودک). گروه آزمایش مداخله کارکردهای اجرایی (فیشر و همکاران، 2005) را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. در این بین در گروه آزمایش 3 کودک و در گروه گواه گواه نیز 2 کودک ریزش داشتند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودکنترلی کودکان (کندال و ویلکاکس، 1979)، پرسشنامه رابطه والد- کودک (پیانتا، 1994) و پرسشنامه مهارت اجتماعی (ماتسون، روتیتوری و هلسل، 1983) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش کارکردهای اجرایی بر تعامل والد- کودک و رفتارهای اجتماعی کودکان دارای خودکنترلی پایین تأثیر معنادار دارد (001/0p<). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش کارکردهای اجرایی با بهره گیری از فنونی همانند افزایش تمرکز و دقت، سازماندهی فعالیت ها، بازداری پاسخ، کنترل تکانشگری و آموزش برنامه ریزی می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود تعامل والد- کودک و رفتارهای اجتماعی کودکان دارای خودکنترلی پایین مورد استفاده گیرد.
نقش واسطه ای احساسات مثبت نسبت به همسر در رابطه بین خودکنترلی و اعتیاد به اینترنت در زنان فعال در شبکه های اجتماعی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۴
93 - 112
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای احساسات مثبت نسبت به همسردر رابطه بین خودکنترلی واعتیادبه اینترنت در زنان فعال درشبکه های اجتماعی انجام شد.این پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه موردمطالعه آن شامل کلیه زنان متأهل فعال در شبکه اجتماعی اینستاگرام وعضو پیج های دردسترس بود،که دربازه زمانی تیرتا مردادماه 1398،عضواین پیج ها بودند.به همین منظور با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،تعداد 299 نفر از زنان متأهل عضو این پیج دربازه زمانی مذکور،انتخاب شده وبه پرسشنامه های اعتیادبه اینترنت،خودکنترلی واحساسات مثبت،پاسخ دادند. سپس داده ها بااستفاده ازنرم افزارآماریSPSS نسخه 22 وبه کمک ضریب همبستگی پیرسون ورگرسیون چندگانه موردتجزیه وتحلیل قرارگرفتند.نتایج نشان دادند،هریک ازابعادخودکنترلی شامل خودکنترلی اولیه(05/0P<و 454/0- =β)ومؤلفه خودکنترلی منع کننده(05/0P<و 317/0-=β) می تواننداعتیادبه اینترنت درزنان را پیش بینی نموده وهمچنین ضرایب استاندارد و غیراستانداردرگرسیون چندگانه به روش همزمان نیز بیانگرآن بودکه احساس مثبت نسبت به همسر(05/0P<و 399/0- =β) می تواند اعتیاد به اینترنت درزنان راپیش بینی کند. نتایج نشان دادکه خودکنترلی ازطریق احساسات مثبت نسبت به همسر با اعتیاد به اینترنت رابطه غیر مستقیم دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تقویت احساسات مثبت نسبت به همسر می تواند میزان خودکنترلی افراد را بالا برده ودرنتیجه به صورت غیرمستقیم ازمیزان اعتیاد به اینترنت درزنان بکاهد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر درمان بین نسلی بوون و مدل مک مستر بر اضطراب، خودکارآمدی و خودکنترلی مردان و زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان بین نسلی بوئن و مقایسه آن با مدل مک مستر بر اضطراب، خودکارآمدی و خودکنترلی مردان و زنان در آستانه طلاق بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود؛ و جامعه آماری پژوهش حاضر زنان و مردان مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 6 تهران در سال 1399 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه اضطراب زانک (1971) 45 زن و مرد به شیوه در دسترس انتخاب و در گروه های آزمایشی بین نسلی بوئن (15 نفر)، گروه آزمایشی مدل مک مستر (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. هر دو گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله بین نسلی بوئن (1981) و مدل مک مستر (2007) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و مادوکس (1982) و خودکنترلی تانجی، بامستر و بونه (2004) بود و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله بین نسلی بوئن بر نمره اضطراب (73/5=F، 024/0 =P)، خودکارآمدی (16/6=F، 019/0 =P) و خودکنترلی (24/9=F، 005/0 =P) و مداخله مدل مک مستر بر نمره اضطراب (25/5=F، 030/0 =P)، خودکارآمدی (96/7=F، 009/0 =P) و خودکنترلی (56/8=F، 007/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله بین نسلی بوئن و مدل مک مستر برای افزایش خودکارآمدی و خودکنترلی و همچنین کاهش اضطراب در زنان و مردان دچار تعارض زناشویی و در آستانه طلاق روش مناسبی است.
تحلیل الگوی پس انداز جوانان دانشگاهی با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس انداز ازجمله مقوله هایی است که ضمن تأثیرگذاری بر موفقیت افراد، خانوار و جامعه؛ مورد تأکید دین اسلام نیز است. بنابراین پژوهش حاضر تلاش دارد تا الگوی پس انداز جوانان دانشگاهی را با رویکرد اسلامی مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. پژوهش حاضر برحسب روش انجام کار توصیفی و از نوع پیمایشی و به لحاظ هدف کاربردی است. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان علوم اداری و اقتصادی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از پرسشنامه برای گردآوری داده های موردنیاز استفاده شده است. روایی محتوایی پرسشنامه با نظر پانلی از متخصصان و کارشناسان تأیید شد. به منظور بررسی روایی سازه (شامل روایی همگرا و واگرا) و پایایی ابزار تحقیق (پایایی مرکب و میانگین واریانس استخراج شده) و برآورد مدل اندازه گیری پژوهش از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و برای آزمون فرضیات از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. براساس نتایج پژوهش حاضر به استثنای متغیّر تأثیر همسالان بقیه متغیّرها (سواد مالی، جامعه پذیری از طریق والدین و خودکنترلی) بر الگوی پس انداز دانشجویان اثر مثبت و معناداری دارند. متغیّر سواد مالی تنها متغیّری بود که بر روابط بین سایر متغیّرهای مستقل و الگوی پس انداز دارای اثر میانجی بود. به علاوه اثر متغیّرهای جمعیت شناختی جنسیت، سن، مقطع تحصیلی، رشته تحصیلی، نوع دانشگاه، تأهل و اشتغال نیز به عنوان متغیّرهای تعدیل گر در ارزیابی مدنظر قرار داده شده اند. برای نمونه الگوی پس انداز دانشجویان پسر و دختر با یکدیگر متفاوت بود.
رابطه بین هوش هیجانی و خودکنترلی معلمان مدارس متوسطه شهرستان دماوند
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر «بررسی رابطه بین هوش هیجانی و خودکنترلی معلمان متوسطه شهرستان دماوند» بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان مدارس متوسطه دولتی مشغول به خدمت در سال تحصیلی 90-89 تشکیل می دادند که 332 نفر بوده و به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای با استفاده از جدول مورگان 150 نفر انتخاب گردید. ابزار پژوهش مذکور 2 پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی بار-آن و خودکنترلی رزنبام بود که ضریب آلفای کرونباخ در هوش هیجانی 93/0 و خودکنترلی 72/0بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری توصیفی شامل (جدول، نمودار هیستوگرام، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی شامل (آزمون تی تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، رابطه معنی داری بین هیچ یک از مؤلفه های هوش هیجانی با خودکنترلی دیده نمی شود؛ هرچند رابطه معنی داری بین تک تک مؤلفه های هوش هیجانی با خودکنترلی دیده نشد اما همبستگی چندگانه بین مؤلفه های هوش هیجانی و خودکنترلی 41/0 می باشد و آزمون F نشان می دهد این همبستگی معنی دار است. همچنین مقدار ضریب تبیین اصلاح شده برابر 089/0می باشد و نشان می دهد که تنها9/8 درصد از تغییرات خودکنترلی به مؤلفه های هوش هیجانی مربوط است و بقیه ناشی از عوامل دیگری است که مورد بررسی قرار نگرفته اند؛ میزان خودکنترلی در جامعه مورد مطالعه بالاتر از متوسط نظری است و همچنین نتایج نشان داد وضعیت مؤلفه های خوش بینی، عزت نفس و کنترل تکانش کمتر از میانگین است، مؤلفه واقع گرایی در حد میانگین و سایر مؤلفه ها بالاتر از میانگین بودند.
تأثیر خودکنترلی و دانش مالی بر رضایت مالی سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار تهران با نقش میانجی رفتار مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۵
173 - 197
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی تأثیر خودکنترلی و دانش مالی بر رضایت مالی با میانجی گری رفتار مالی در میان سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار تهران است. از لحاظ نوع روش تحقیق پژوهش حاضر پیمایشی و از لحاظ هدف بنیادی محسوب می شود. در این مطالعه، نمونه گیری به روش در دسترس و با فرمول کوکران از جامعه مورد نظر به عمل آمده است. همچنین، داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد با طیف لیکرت و از نظرات سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار تهران گردآوری شده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. درنهایت، داده های جمع آوری شده و تحلیل روابط بین متغیرها با روش مدل سازی معادلات ساختاری و از طریق نرم افزارهای SPSS نسخه 23 و Smart PLS نسخه 3 بررسی شده است. یافته های حاصل از نتایج پژوهش نشان می دهد که خودکنترلی و دانش مالی به صورت مستقیم بر رفتار مالی سرمایه گذاران تاثیر دارند. همچنین، رفتار مالی به صورت مثبت بر رضایت مالی تأثیر دارد، در نتیجه نقش متغیر میانجی رفتار مالی تایید می شود. پیامد اصلی مطالعه حاضر این است که وجود سطح مطلوبی از خودکنترلی و دانش مالی در بین سرمایه گذاران می تواند رفتار مالی منطقی آن ها را تقویت کرده و درنهایت رضایت مالی سرمایه گذاران را فراهم کند.
اثربخشی تماشای فیلم با محوریت سوء مصرف مواد همراه با بحث گروهی بر جرأت ورزی، خودکنترلی و نگرش نسبت به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۳۵۲-۳۲۹
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تماشای فیلم با محوریت سوء مصرف مواد همراه با بحث گروهی بر جرأت ورزی، خودکنترلی و نگرش نسبت به اعتیاد، بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه جوانان پسر شهرستان گناباد در سال 1399 بود. از این بین 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های خودکنترلی، نگرش به اعتیاد و جرأت ورزی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. مداخله فیلم های سینمایی با محوریت سوءمصرف مواد همراه با بحث گروهی در 8 جلسه 120 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مداخله فیلم های سینمایی با محوریت سوءمصرف مواد همراه با بحث گروهی بر تغییر نگرش و جرأت ورزی (بیان قاطعانه و رد قاطعانه) جوانان پسر نسبت به اعتیاد اثربخشی داشت، اما بر خودکنترلی و درخواست قاطعانه این افراد تأثیر معناداری نداشت. نتیجه گیری: صاحب نظران حوزه پیشگیری از اعتیاد در نظر داشته باشند که فیلم های سینمایی به نسبت مستند و کاریکاتور استقبال بیشتری دارد و ابزار مناسب تری جهت پیشگیری از اعتیاد می باشند و مشاوران و روان شناسان می توانند از این روش در جهت پیشگیری از اعتیاد جوانان استفاده کنند.
اثربخشی تلفیق رفتاردرمانی دیالکتیکی با لیتیوم کربنات در مقایسه با دارو درمانی تنها، بر تنظیم هیجان، خودمهارگری و انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه تأثیر تلفیق رفتار درمانی دیالکتیکی با لیتیوم کربنات در مقایسه با دارودرمانی تنها بر تنظیم هیجان، خودمهارگری و انعطاف پذیری شناختی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بود. روش: در یک طرح کاربندی تصادفی کنترل شده جامعه آماری بیماران دارای اختلال دوقطبی مراجعه کننده به بیمارستان ابن سینا مشهد در سال 1399 هدف قرار گرفتند. یک نمونه شامل 30 بیمار به روش نمونه گیری دردسترس و بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدهو به تصادف در دو گروه 15 نفره آزمایش A و B تقسیم شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، خود کنترلی تانجی و انعطاف پذیری شناختی دنیس و همکاران بود. گروه آزمایش A به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته، ضمن مصرف داروی لیتیوم کربنات، تحت رفتاردرمانی دیالکتیکی، قرار گرفتند و گروه آزمایش B در همین مدت تنها به استفاده از مصرف داروی لیتیوم کربنات اقدام نمودند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین تلفیق رفتاردرمانی دیالکتیکی با دارودرمانی و دارودرمانی بر تنظیم هیجان، خودمهارگری و انعطاف پذیری شناختی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی تفاوت وجود دارد و تأثیر درمان تلفیقی بیشتر است(0.01>P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که تلفیق رفتاردرمانی دیالکتیکی با دارودرمانی بر تنظیم هیجان، خودمهارگری و انعطاف پذیری شناختی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی مؤثرتر است، لذا می توان از این رویکرد درمانی جهت کاهش مشکلات بیماران دوقطبی سود جست.
رابطه بین قضاوت اخلاقی و بی صداقتی تحصیلی با نقش میانجی خودکنترلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین قضاوت اخلاقی و بی صداقتی تحصیلی با نقش میانجی خودکنترلی در دانش آموزان انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر ارومیه در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 10000 نفر بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 380 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل آزمون قضاوت اخلاقی و مقیاس های بی صداقتی تحصیلی و خودکنترلی بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری در برنامه SPSS نسخه 22 و AMOS نسخه 21 استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل پژوهش بوده و قضاوت اخلاقی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم با میانجی گری خودکنترلی پیش بینی کننده منفی و معنی دار بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان بود. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که به منظور کاهش بی صداقتی تحصیلی، باید قضاوت اخلاقی و خودکنترلی دانش آموزان مورد توجه قرار گیرد.
رابطه بین سبک والدگری هلیکوپتری با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان: نقش واسطه ای خودکنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم تابستان ۱۴۰۱شماره ۲
215 - 231
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خودکنترلی در رابطه بین والدگری هلیکوپتری با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر ری استان تهران در سال تحصیلی1399-1398 بود که 357 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودکنترلی کندال و ویلکاکس، پرسشنامه والدگری هلیکوپتری لیموین و باچانان و پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور بود. بر اساس مدلیابی معادلات ساختاری، نقش واسطه ای خودکنترلی در رابطه بین والدگری هلیکوپتری و عملکرد تحصیلی تأیید شد (2t> ،45/0GOF=). همچنین آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین والدگری هلیکوپتری و خودکنترلی رابطه منفی(35/0-r=) ، بین خودکنترلی و عملکرد تحصیلی رابطه مثبت (28/0r=) و بین والدگری هلیکوپتری و عملکرد تحصیلی رابطه منفی وجود دارد(39/0-r=). بنابراین پیشنهاد می شود متخصصان سلامت روان و آموزش و پرورش به نقش والدگری هلیکوپتری و خودکنترلی جهت بهبود عملکرد تحصیلی توجه ویژه ای نمایند.
اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خود کنترلی (مطالعه موردی: دانش آموزان مقطع متوسطه اول منطقه لنجان)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب در دانش آموزان مقطع متوسطه منطقه لنجان سال تحصیلی 1401-1400بود. روش پژوهش حاضر، مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون باگروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه اول منطقه لنجان بود و با روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه اول در دوگروه آزمایش وکنترل (هرگروه 20 نفر) انتخاب شدند. در این طرح گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه ی گروهی طی8جلسه 45 دقیقه ای قرارگرفتند. ابزارگرآوری این پژوهش، شامل پرسشنامه خودکنترلی تانجی، بائومیستر و بونه(2004) و پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون(2009)، بود داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه ی گروهی برخودکنترلی و اضطراب امتحان دانش آموزان مقطع متوسطه اول گروه آزمایش موثر بوده است و باعث کاهش اضطراب و بهبود خودکنترلی در بین دانش آموزان متوسطه شد و باعث بهبود عملکرد متغیرهای مذکور برای سایرین می باشد.
پیش بینی همدلی عاطفی بر اساس تنظیم هیجان و خودکنترلی در معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۵۱
159-176
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی همدلی عاطفی بر اساس تنظیم هیجان و خودکنترلی در معلمان انجام شده است. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل معلمان شهر سنندج در سال 1396 بود که از میان آنان 425 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003)، خودکنترلی (نیک منش، 1386) و همدلی عاطفی متعادل (مهرابیان و اپستاین، 1972) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها از طریق آزمونهای همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که میان سرکوبی هیجان و همدلی عاطفی رابطه منفی وجود دارد (0/05 P< ) و میان تکانشی بودن، عمل به وظایف ساده، جستجوی مخاطره و فیزیکی بودن در مقابل ذهنی بودن با همدلی عاطفی رابطه منفی وجود دارد (0/01 P< ). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که متغیر سرکوبی هیجان و متغیرهای عمل به وظایف ساده، جستجوی مخاطره و فیزیکی بودن در مقابل ذهنی بودن از مؤلفه های خودکنترلی معنادارند ( 0/05 P< ) . با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت سرکوبی هیجانات و خودکنترلی پایین عواملی اند که می توانند در همدلی عاطفی مشکل ایجاد کنند. از این رو، مدنظر قرار دادن آموزش تنظیم هیجان و خودکنترلی می تواند به افزایش همدلی عاطفی در معلمان کمک کند.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی گروهی با درمان شناختی رفتاری گروهی بر رضایت زناشویی و خودکنترلی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
224 - 201
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی گروهی با درمان شناختی رفتاری گروهی بر رضایت زناشویی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان دارای تعارض زناشویی بود که در سال 1398 به مراکز مشاوره منطقه 7 شهر تهران مراجعه کرده بودند، که از میان آنها 60 نفر با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جلسات واقعیت درمانی به صورت گروهی هفته ای یک جلسه دو ساعته طی 7 هفته برگزار شد. جلسات درمان شناختی رفتاری به صورت گروهی هفته ای یک جلسه دو ساعته طی 8 جلسه برگزار شد. شرکت کنندگان جهت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به مقیاس رضایت زناشویی انریچ (1982) و مقیاس خودکنترلی تانجنی و همکاران (2004) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد اثر متقابل زمان * گروه ها موجب افزایش رضایت زناشویی و خودکنترلی (001/0=P) در گروه های آزمایش نسبت به گروه گواه شد. نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی حاکی از تفاوت معنادار درمان شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی با گروه گواه برای متغیرهای رضایت زناشویی و خودکنترلی بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد واقعیت درمانی و درمان شناختی- رفتاری هر دو، به زنان متأهل با بهبود خودکنترل گری به آنها کمک می کند تا روابط زناشویی خود را بهبود بخشند.
نقش خودکنترلی در بهره وری سازمان از منظر قرآن
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
148 - 178
حوزه های تخصصی:
این نوشتار در پی آن است که به این پرسش پاسخ دهد که خودکنترلی در قرآن به چه معناست و لوازم آن چیست و رابطه آن با بهره وری چیست؟ در این نوشتار از روش تحلیلی و تفسیری استفاده شده است. یکی از محورهای مباحث قرآنی، توجه دادن انسان به خود و اعمال خود و چگونگی بهره وری از آن است. نگارنده با مراجعه به آیات کلام وحی و دیدگاه مفسران و با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی و تفسیری به بررسی و مستندسازی بهره وری از دیدگاه قرآن پرداخته اند که شامل: خدا ناظری، خود ناظری، گواه ناظری (گواهان و شاهدان اعمال انسان)، محکمه ناظری (تجسم اعمال و محاسبه آن در قیامت) می گردد. یافته ها نشان می دهد که نتایج و پیامدهای خودکنترلی در بهره وری سازمان عبارت است از: مواظبت از گوهر گران بهای انسانیت و نفروختن آن به امیال و هوس ها، آبادى جامعه ها و سازمان ها و پایه گذاری آن بر اساس اعتماد و اطمینان و صداقت، حفظ کرامت انسانی و پرهیز از نگاه ابزاری به آن، عملکرد درست و متقن و پرهیز از دوباره کاری و هدر رفت هزینه ها.
نقش خودکنترلی، عواطف و شفقت به خود در پیش بینی آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۳۲-۳۱۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی آمادگی به اعتیاد در دانشجویان بر اساس خودکنترلی، عواطف، و شفقت به خود بود. روش: روش این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بود که در سال 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. از این بین، 279 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های آمادگی به اعتیاد، شفقت به خود، خودکنترلی، و عواطف پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین آمادگی به اعتیاد در دانشجویان با عاطفه منفی رابطه مثبت و با خودکنترلی، عاطفه مثبت، و شفقت به خود رابطه منفی وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از این بود که 67 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد دانشجویان بر اساس خودکنترلی، عواطف و شفقت به خود پیش بینی شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش به نظر می رسد که متخصصانی که با افراد وابسته به مواد سروکار دارند و در فرایند درمان آن ها حضور دارند می توانند عوامل همراه با اعتیاد مانند خودکنترلی، هیجانات، و شفقت به خود را در نظر گرفته و به طور همزمان با درمان اعتیاد، برای ارتقاء سطح این متغیرها نیز گام بردارند.
بررسی اثربخشی آموزش خردورزی بر یادگیری خود راهبر دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم زمستان ۱۴۰۱شماره ۴
207 - 222
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش خردورزی در یادگیری خودراهبر و مؤلفه های آن در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع هدف کاربردی و از نوع مطالعات شبه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران در سال تحصیلی 1400- 1401بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران(2001) و بسته آموزش خردورزی دانش پایه و همکاران(2022) بود. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش خردورزی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اثربخشی آموزش خردورزی در افزایش یادگیری خودراهبر، خودمدیریتی، و تمایل به یادگیری دانشجویان معنی دار است. ولی بر بعد خودکنترلی دانشجویان تأثیر معنی داری نداشت. بر این اساس، آموزش خرد می تواند یادگیری خودراهبر دانش آموزان را افزایش دهد. از این رو پیشنهاد می شود اساتید و معلمان بر مهارت های لازم برای آموزش خرد تسلط یافته و به فراگیران انتقال دهند.
اثربخشی آموزش مهارت های ذهن آگاهی کودک محور بر خودکنترلی و شایستگی اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال کاستی توجه و فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۸
225 - 234
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های ذهن آگاهی کودک محور بر خودکنترلی و شایستگی اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال کاستی توجه و فزون کنشی انجام شد. روش پژوهش از نوع روش پژوهش آزمایشی (با گروه آزمایش و گواه) با طرح سه مرحله ای (پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری) و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان دختر مبتلا به اختلال کاستی توجه و فزون کنشی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش تعداد 25 کودک مبتلا به اختلال کاستی توجه و فزون کنشی با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (13 کودک در گروه آزمایش و 12 کودک در گروه گواه). کودکان در آزمایش آموزش مهارت های ذهن آگاهی کودک محور را طی یک و نیم ماه در 10 جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه اختلال کاستی توجه و فزون کنشی (ADHDQ) (بروک و کلینتون، 2007)، پرسشنامه خودکنترلی (SCQ) (کندال و ویلکاکس، 1979) و مقیاس شایستگی اجتماعی (SCS) (کوهن و رسمن، 1972) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ذهن آگاهی کودک محور بر خودکنترلی (0001>P؛ 53/0=Eta؛ 13/26=F) و شایستگی اجتماعی (0001>P؛ 57/0=Eta؛ 01/31=F) کودکان مبتلا به اختلال کاستی توجه و فزون کنشی تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش مهارت های ذهن آگاهی کودک محور با بهره گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه و بودن در زمان حال می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود خودکنترلی و شایستگی اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال کاستی توجه و فزون کنشی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی آموزش مولفه های شناختی رفتاری با مولفه های مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و خودکنترلی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
493 - 508
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مولفه های شناختی رفتاری با مولفه های مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و خودکنترلی زنان مطلقه بوده است. روش: پژوهش حاضر از نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود که با روش نمونه گیری در دسترس، از بین کلیه زنان مطلقه مراجعه کننده به مرکز مشاوره دادگستری شهرستان بابل نیمه دوم سال 1396 و نیمه اول سال 1397، تعداد 45 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. ابزار اندازه گیری شامل مقیاس تاب آوری و پرسشنامه خودکنترلی بود. برای اجرا، در ابتدا، از هر گروه پیش آزمون گرفته شد. سپس آموزش شناختی رفتاری طی 12 جلسه 90 دقیقه ای در گروه آزمایش صورت گرفت و بعد از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. سه ماه بعد از اجرای پس آزمون، دوره پیگیری اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار Spss.22 صورت گرفت. یافته ها: این مطالعه نشان داد که مولفه های شناختی رفتاری و مولفه های مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری (001/0P<) و خودکنترلی (001/0P<) در زنان مطلقه مؤثر بودند. این مطالعه نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به درمان شناختی رفتاری تأثیر بیشتری بر افزایش تاب آوری و خودکنترلی دارد (001/0P<). نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که آموزش مولفه های شناختی رفتاری و مولفه های مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به افزایش تاب آوری و خودکنترلی در زنان مطلقه شده و می توانند به عنوان روش های درمانی در بهبود مشکلات زنان مورد استفاده قرار گیرند.
ارائه الگوی روابط ساختاری نشخوار ذهنی و نگرانی با پیش بینی بازگشت افراد به مواد محرک: نقش واسطه ای خودکنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
266-243
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی الگوی روابط ساختاری نشخوار ذهنی و نگرانی با پیش بینی بازگشت افراد به مواد محرک با واسطه گری خودکنترلی بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی افراد مصرف کننده مواد محرک مستقر در مراکز نگهداری و مراقبتی شهر تهران در سال 1400 بود که 250 نفر با روش نمونه گیری صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه خودکنترلی، پرسشنامه پیش بینی بازگشت افراد به مواد، پرسشنامه نشخوار ذهنی، و پرسشنامه نگرانی انجام شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین نشخوار ذهنی و نگرانی با پیش بینی بازگشت افراد به مواد محرک رابطه مثبت و بین خودکنترلی و پیش بینی بازگشت افراد به مواد رابطه منفی وجود داشت. نشخوار ذهنی و نگرانی اثر مستقیم معنی دار و همچنین اثر غیر مستقیم معنی دار از طریق خودکنترلی بر پیش بینی بازگشت به مصرف مواد محرک داشتند. نتیجه گیری : یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفهومی پژوهش بود. پیشنهاد می شود متخصصان حوزه اعتیاد در شناسایی و تجزیه و تحلیل پیش بینی بازگشت به مواد محرک به کاهش نگرانی، نشخوار ذهنی، و افزایش خودکنترلی این افراد توجه ویژه ای نمایند.