مطالب مرتبط با کلیدواژه

تراژدی


۶۱.

تراژدی و موقعیت های اجتماعی تولید کننده آن در ایران

کلیدواژه‌ها: تراژدی منطق حماسی روشنفکران موقعیت اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۱۲۰
تراژدی هم گونه ادبی و هم نوعی رویکرد به زندگی محسوب می شود که پایانی فاجعه بار را روایت می کند. هگل و لوکاچ تراژدی را نشانگر لحظه جدایی انسان از جهان می دانند. به همین جهت در جهان فاقد چنین تعارضی، تراژدی وجود ندارد. مقاله حاضر استدلال می کندکه به جهت حضور در مشیت الهی، عقلانیت قرون میانی در ایران فاقد رویکرد تراژیک بود. سپس با نگاهی بهرویکرد گلدمن که معتقد به وجود رابطه میان فرم ادبی-اندیشگانی و ساختار اجتماعی بود، نشان می دهد که تناقض ها و تنش های درونی جایگاه اجتماعی روشنفکران به مثابه نخستین تولید کنندگان رویکرد تراژیک در ایران، نقشی کلیدی در صورت بندی چنین فرمی در ادبیات داستانی داشته و بر اساس فراز و فرودهایش، گونه های متفاوت از روایت تراژیک را پدید آورده است. می توان ابتدا نوعی تراژدی ناشی از شکست از مانع بیرونی را تشخیص داد که نسبت روشنفکر امیدوار به تغییر و خواهان حمایت اجتماعی را باز می نمود. اما پس از شکست های اولیه روشنفکران، تراژدی روایت سوژه به جان خود افتاده ای شد که خویش را مقصر ناکامی می شمرد. هم زمان الگویی از تراژدی هستی شناختی ظاهر شد که امکان رستگاری را ناممکن می دید. با تداوم شکست های تاریخی، اساس خواست تغییر به مثابه امر تراژدی آفرین فهمیده شد. در نتیجه الگویی از زیستن فاقد خیال رهایی روایت شد که تراژدی تکرار بود و نیز الگویی که نتیجه انحراف میل تغییر از ساحت واقعی به ساحت نمادین بود که در قالب تراژدی پسامدرن نمودار گشت.
۶۲.

امکان سنجی تأثیرکاتارسیس بر مخاطب تراژدی در نسبت با نظریه حرکت جوهری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارسطو کاتارسیس تراژدی ملاصدرا حرکت جوهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۹۳
هر اثر نمایشی با عناصر ویژه ای که در بر دارد در صدد آن است که بهترین نوع ارتباط را با مخاطب خویش برقرار نموده و وجوه مختلف انسانی او را درگستره ای از تار و پود فهم و تجربه در حوزه تماشا به چالش بکشد! پرسش اینجاست که این نوع مواجهه چگونه می تواند این گونه بر روح و جان آدمی مؤثر واقع گردیده و لااقل فراتر از آنچه در آغاز، درام تصور می شده عمل نماید؟ کاتارسیس مفهومی است که برای اولین بار به صورت امری انضمامی توسط ارسطو در تراژدی و به تبع آن درآثار دراماتیک، به صورت جدی مطرح شده، وارد مفاهیم کلان فلسفه غرب شده و متفکرین، ازگذشته تا به امروز مباحث و رویکردهای مختلفی را برای تبیین آن ارائه داده اند. بر همین اساس یکی از رویکردهایی که می تواند در این زمینه مورد بحث و توجه قرارگیرد، اصل حرکت جوهری ملاصدرا است. از نظر او حدوث تدریجی حقیقتِ جوهر است و این امر به صورت حرکت تدریجی شیء از قوه به فعل صورت می پذیرد. او حرکت جوهری را فرایندی مبتنی بر وحدت اتصالی می داند؛ به این معنا که از نظر ملاصدرا جهان با تمام اجزایش، در سیلان و جریان دائمی به سر می برد. موضوع محوری نوشتار حاضر از این قرار است که آیا کاتارسیس می تواند با تأثیر بر جوهر آدمی، باعث حرکت او به سوی تعالی شده و شأن وجودی اش را در سیری تطوری که در مدار زمان و مکان در صیرورت است ارتقاء بخشد؟
۶۳.

بررسی منشأ زائوم ها در غزلیات شمس با تکیه بر آرای کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غزلیات دیوان شمس زائوم مولوی کهن الگو یونگ تراژدی دیونیسوس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۳ تعداد دانلود : ۲۵۹
در مطالعه و بررسی غزلیات شمس با ابیاتی مواجه می شویم که موسیقیایی، امّا فاقد معنایی خاص هستند. عبارات این ابیات که در برخی از پژوهش ها، با نگرشی فرمالیستی، زائوم یا فراخرد نامیده شده اند، بحث ها و چالش های فراوانی در میان پژوهشگران برانگیخته اند. دریافت پاسخ این پرسش که منشأ روان شناختی سرایش چنین ابیاتی چیست و ریشه در چه رویدادهایی در زندگی مولانا دارد، یکی از مباحثِ دارای اهمیّت و ضرورت ویژه است. در پژوهش پیش رو با رویکرد تحلیلی توصیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و به ویژه با بهره گیری از اندیشه های روان شناختی کارل گوستاو یونگ به بررسی این ابیات خواهیم پرداخت. بدنه اصلی مقاله را بررسی روان شناسانه ابیاتی از مولانا تشکیل می دهد که می تواند مصداقی از زائوم باشد. برآیند این پژوهش، کشف پیوند تنگاتنگی است که در میانه این زائوم ها با نمود کهن الگوی دیونیسوسی وجود دارد و از رویدادهای تراژیک زندگی مولانا سرچشمه می گیرد؛ رویدادهایی که بر شکل گیری اشعار فاقد معنا امّا موسیقیایی غزلیات شمس، تأثیر مستقیم گذاشته است. بر این اساس، ابیات زائوم گونه مولانا، ریشه در ضمیر ناخوداگاه جمعی شاعر دارد و حاصل تجلی کهن الگوی دیونیسوسی وی در پی رویدادی تراژیک، یعنی دوری دفعی از شمس تبریزی است.
۶۴.

تحلیل فلسفی و تطبیقی گفتمان قدرت در تراژدی های یونانِ باستان و داستان های حماسیِ شاهنامه فردوسی با تکیه بر اندیشه های میشل فوکو

کلیدواژه‌ها: فوکو اپیستمه گفتمان قدرت ایران یونان شاه نامه تراژدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲ تعداد دانلود : ۲۷
این پژوهش در نظر دارد با تحلیل گفتمان قدرت در نمایشنامه های کلاسیک یونانی و شاه نامه فردوسی، به تبیین وجوه اشتراک و افتراق دو جهان بینی در دو حوزه مذکور بپردازد. به نظر می رسد می توان نتایج حاصل از این مطالعه تطبیقی را نیز به مثابه نمونه هایی، به جهان معرفت شناسانه و گفتمان غالب در روح دو جغرافیای فرهنگی یونان کلاسیک و ایران تعمیم داد. رویکرد نظری بحث برگرفته از آراء میشل فوکو و مفهوم گفتمان قدرت در اندیشه وی خواهد بود. روش این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه ای کتاب خانه ای و به واسطه ابزار تحلیل گفتمان حاصل خواهند آمد. شواهد این تحقیق گویای این واقعیت هستند که به رغم وجود مؤلفه های مشابه در اپیستمه هر دو جهان فکری، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی از مفهوم تقدیر و مرگ تا عشق، اصالت و خردورزی، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، رویکردشان در پذیرش یا تقابل با گفتمان قدرت متعالی خدا یا خدایان است. به عنوان نمونه اگر فردوسی در داستان سهراب، تقدیر یزدان را عامل فرجام پایانی می داند، در مقابل اوریپید، مده آیی می آفریند که درمقابل گفتمانِ غالبِ سنتیِ نهادینه شده می ایستد و حتی حاضر است فرزندانش را سر بریده، خدایان را همراه کرده و شکوه مندانه سوار بر ارابه خدایان گردد.