مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
محله
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بازتعریف مفهوم محله در بافت های تازه توسعه یافته شهری می باشد. لذا این تحقیق به لحاظ هدف در زمره تحقیقات توسعه ای قرار داشته و از نوع کیفی می باشد که با رویکرد گراندد تئوری انجام شده است . جهت تحلیل مطالعات اسنادی از روش فراترکیب استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل افراد متخصص و صاحبنظر و اساتید دانشگاه در رشته شهرسازی و جامعه شناسی می باشند.روش جمع آوری اطلاعات مطالعه اسنادی ، دیدگاه ها ، تعاریف و مصاحبه عمیق و باز است. در این مطالعه با 22 نفر مصاحبه انجام شد . جهت تحلیل داده های کیفی و کدگذاری و بررسی میزان فراوانی کدهای مستخرج از مصاحبه از نرم افزار NVivo استفاده شد . یافته های این تحقیق نشان داد که بازتعریف مفهوم محله در بافت های تازه توسعه یافته در قالب مدل مفهومی قابل بررسی است. در این مدل مفهومی برای باز تعریف مفهوم محله در بافت های جدید شهری مهم ترین ابعاد 4 بعد ، عینی(کالبدی-عملکردی)، ذهنی(ادراکی)، اقتصادی و بعد اجتماعی-نهادی است. همچنین با ارتباط متقابل7 کد محوری "تنوع و کیفیت خدمات شهری" ، "لبه و مرز محله" ، "ایمنی و امنیت خاطر" ، "معیشت و موقعیت اقتصادی محله" ، " منزلت اجتماعی" ، "همبستگی اجتماعی" و "حس تعلق و وابستگی به مکان" با سه کد گزینشی "تداوم و پیوستگی کارکردی-فضایی" ، "تحرک اقتصادی-اجتماعی" و "انسجام اجتماعی-نهادی، وابستگی مکانی" می توان به تعریفی تازه از محله دست یافت ، که در انتها این مقاله مدل مفهومی ارائه شده است.
جلفا، بازمانده ای از مفهوم محله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
52 - 61
حوزههای تخصصی:
جلفا یکی از قدیمی ترین محلات شهر اصفهان است که به منظور اسکانِ مسیحیانِ ارمنستان، در جنوب زاینده رود در زمان صفویه احداث شد. پس از گذشت ایام از زمان ساخت آن تاکنون، هرچند این محله مانند دیگر نقاط شهر دستخوش تغییرات بسیاری شده است، اما جزء معدود محلاتی است که هنوز پیشوند «محله» را با خود حمل می کند و شهروندان، به عنوان مخاطبین منظر شهر، «محله بودن» آن را به رسمیت می شناسند. اما سؤال این است که چه عامل(هایی) باعث شده این منطقه در مقابل فشارهای ساختارشکن ناشی از قرائتی از شهرسازی مدرن وارداتی، تاب آورد در صورتی که محله مشابه جویباره از این نظر فاقد موفقیت است؟ بی شک عوامل مختلفی باعث تشخص منطقه ای از شهر و تبدیل آن به محله می شود اما در پژوهش پیش رو با نوعی خاص از محله اقلیت نشین مواجه هستیم که برخلاف نظریات بسیاری از جامعه شناسان و انسان شناسان معتبر، از رونق فراوانی بهره مند است. با بررسی منابع کتابخانه ای و اسناد، بازدید میدانی و با بهره گیری از رویکرد کل نگر منظر و به مدد جامعه شناسی و انسان شناسی تاریخی، مشخص شد که تهدیدِ اقلیت بودن در این محله، به فرصت تبدیل شده و باعث ایجاد هم بستگی و حس تعلق خاطر نسبت به محله گردیده است (این امر مورد تأیید صاحب نظران نیز هست). اما با مقایسه ناحیه دیگر اقلیت نشین در اصفهان همان دوران، یعنی محله «جویباره» (یهودیه سابق)، نکته حائز اهمیت این است که تنها هم بستگی ناشی از اقلیت بودن کافی نبوده و هنگامی که قدرت، ثروت و آزادیِ عمل از جانب حکومت به همراه عوامل فرهنگی (از بیرون)، به کمک این هم بستگی (از درون) بیاید، محله ای سرشار از پویایی و پیشرفت را به ارمغان خواهد آورد. پژوهش پیش رو به دنبال بررسی و تحلیل برخی از مهم ترین عوامل موفقیت جلفا در محله بودن به نسبت جویباره است. عواملی که شاید بخشی از مؤلفه هایی باشند که به رونق و احیا مفهوم محله کمک می کنند.
مروری بر تجارب «طرح های ارتقاء کیفی محلات» شهر اصفهان با رویکرد بازآفرینی شهری
حوزههای تخصصی:
با توجه به کاربست رویکرد بازآفرینی شهری پایدار در عرصه مدیریت و برنامه ریزی شهری، انجام طرح های مطالعاتی و اجرایی در این حوزه، در چشم انداز اجرایی بسیاری از سازمان های متولی امر تصمیم گیری و تصمیم سازی در شهر دیده می شود. یکی از طرح هایی که اخیراً توسط شهرداری اصفهان در محلات مناطق پانزده گانه شهر اصفهان، مورد توجه قرار گرفته و شرح خدمات و روند مطالعات آن قرابت بسیاری با مفهوم بازآفرینی شهری دارد، «طرح ارتقاء کیفی محلات اصفهان» است. این طرح ها با توجه به نگاه همه جانبه نسبت به بافت محله و به کارگیری روش های مشارکت اجتماعی ساکنین در پیشبرد طرح، سعی در به کارگیری رویکرد بازآفرینی شهری پایدار در قالب ابزارهای اجرایی و کاربردی دارد. آنچه در انجام مطالعات مذکور حائز اهمیت است، تجارب حاصل از انجام مطالعات در سه سطح کلی شامل: انجام مطالعات، تدوین و تصویب پیشنهادات و اجرای پیشنهادات نهایی طرح می باشد. گذشته از وجود نکات مثبت فراوان در تدوین طرح مذکور و قرابت نظری و عملی آن با مفهوم بازآفرینی شهری، با توجه به عدم پیشینه درازمدت در انجام چنین طرحی، وجود چالش ها و نقص هایی در حین انجام مطالعات اجتناب ناپذیر بوده است. از این رو، در مقاله پیش رو سعی شده است با نگاهی گذرا بر تجارب حاصل از انجام طرح ارتقاء کیفی سه محله از محلات اصفهان، علاوه بر مرور نکات مثبت، چالش های مزبور در دو بخش کلی چالش های قانونی و چالش های اجرایی، ارائه و به مقایسه چالش های مورد نظر در هر سه محله پرداخته شود. بدیهی است، در این نوشتار کوتاه، مجال ارائه تمام نقاط قوت و کاستی ها وجود ندارد، اما سعی شده، اهم ویژگی های مذکور، به عنوان یک تجربه عملی ملموس، در پیوند با بافت اجتماعی، فرهنگی و کالبدی طرح ارائه گردد.
تحلیل مؤلفه های تأثیرگذار بر حس اجتماع بافت قدیم و جدید شهر تبریز(نمونه موردی: محله های یاغچیان، سرخاب و دوه چی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه عوامل کالبدی موثر بر شکل گیری تعاملات اجتماعی و به تبع آن حس اجتماع در محله ها نادیده گرفته می شود. به نظر می آید این مسئله ناشی از رشد و توسعه سریع محله ها و بی توجهی به ماهیت اجتماعی آن ها است، درحالی که از دیرباز محله ها نقش ویژه ای در برقراری تعاملات اجتماعی میان شهروندان داشته اند. این تغییرات از طریق تأثیر منفی بر رشد اجتماعی محله ها، منجر به بروز معضلاتی نظیر کاهش همکاری و روابط اعتمادآمیز اجتماعی می شود. پژوهش حاضر با هدف سنجش مؤلفه های تأثیرگذار بر حس اجتماع محله های سرخاب و دوه چی (بافت قدیم) و یاغچیان (بافت جدید) شهر تبریز به روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از ابزار پرسشنامه و انجام آزمون های Spss انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش ساکنان محله های سرخاب و دوه چی (بافت قدیم) و یاغچیان (بافت جدید) شهر تبریز با 300 نمونه آماری (100 نفر از هر محله) است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که تأثیر بُعد عینی بر حس اجتماع بیشتر است، همچنین در بُعد عینی نیز مؤلفه کالبد و شاخص مساحت ساختمان و در بُعد ذهنی-روحی مؤلفه معنا و شاخص امنیت بیشترین تأثیر را بر حس اجتماع محله های مذکور دارند؛ بنابراین لازم است برنامه ریزان و طراحان برای ارتقای حس اجتماع در محله های قدیمی و جدید به مؤلفه کالبد از بُعد عینی و مؤلفه معنا از بُعد ذهنی-روحی توجه کنند. بررسی و مقایسه تطبیقی مؤلفه های تأثیرگذار بر حس اجتماع محله هایی با بافت قدیمی و جدید شهر تبریز، نوآوری پژوهش حاضر است.
نوشهرگرایی و حس مکان: مطالعه موردی محله هفت حوض شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
801 - 814
حوزههای تخصصی:
نوشهرگرایی به عنوان یک جنبش جدید در برنامه ریزی و طراحی شهری با اصول خود که برساخت شهرهایی مردمی و مناسب برای زندگی تأکید دارد، مکان سازی و فضای عمومی را در اولویت برنامه های خود قرار داده است. نوشهرگرایان ادعا می کنند که برنامه های آنان در قالب اصول ده گانه می تواند در شکل گیری حس مکان افراد مؤثر باشد. ازاین رو، هدف از انجام این تحقیق، شناخت میزان تأثیر هر یک از اصول نوشهرگرایی بر حس مکان در محله هفت حوض تهران می باشد. جهت تحقق این هدف، از روش توصیفی- تحلیلی و همبستگی استفاده شده است. روش گردآوری داده ها میدانی و ابزار آن "پرسشنامه محقق ساخته" می باشد که از روایی و پایایی قابل قبول برخوردار است. جامعه آماری تحقیق شامل ساکنین محله هفت حوض واقع در منطقه 8 شهر تهران می باشد که تعداد آن 30401 نفر است. ازاین بین 500 نفر به عنوان نمونه جهت مطالعه میدانی و توزیع پرسشنامه ها انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از مدل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که از بین اصول نوشهرگرایی، 9 اصل از آن تأثیر مثبت بر افزایش حس مکان دارند. طبق نتایج، اصل کیفیت زندگی با ضریب رگرسیون 63/0 بیشترین تأثیر مثبت و اصل افزایش تراکم با ضریب 09/0- تأثیر کاهنده بر حس مکان در محله هفت حوض دارد. بنابراین می توان گفت اصول نوشهرگرایی، به جز اصل افزایش تراکم، بر تقویت حس مکان در محله هفت حوض تهران تأثیر دارد و به عنوان رویکردی مطلوب در توسعه و بهبود زندگی شهری پذیرفته می شود.
تبیین نقش مکان سازی در احیا روابط اجتماعی محلات شهری معاصر(نمونه موردی: محلات منتخب شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : از آنجایی که ضعف روابط اجتماعی در محلات می تواند سبب مشکلاتی از قبیل کم رنگ شده حس تعلق به مکان، روحیه جمعی و ...شود، به منظور بهبود این شرایط، ایجاد بستر و مکان مناسب برای رویارویی افراد محله و برقراری تعاملات اجتماعی و مشارکت آن ها در برنامه های مربوط به محله، امری ضروری می باشد. رویکرد مکان سازی، در طی دهه های اخیر با هدف خلق و تبدیل فضا به مکان های اجتماعی به وجود آمده است. داده و روش : مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی می باشد. در این پژوهش سعی شده است جهت بررسی مفهوم مکان سازی در احیا روابط اجتماعی محلات شهری، محلات عباسی، منصور، ماندانا، پرواز و فردوس به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شود. در این مقاله و در بخش تحلیل داده ها، محلات شهری منتخب براساس آزمون های آماری رگرسیون، اسپیرمن ، فریدمن و آنوا ارزیابی گردید. یافته ها : یافته های پژوهش حاکی از این است که بر اساس نتایج بدست آمده از مطالعات آماری، ابعاد کالبدی، ابعاد اجتماعی، ابعاد مدیریتی- سیاست گذاری، ابعاد ادراکی- معنایی و ابعاد اقتصادی دارای ارتباط معنادار با تبیین مفهوم مکان سازی در احیا روابط اجتماعی از دیدگاه شهروندان هستند و بعد کالبدی و اجتماعی بیشترین میزان اثرگذاری را بر میزان تبیین مفهوم مکان سازی در احیا روابط اجتماعی در فضاهای شهری منتخب ایفا می کند. نتیجه گیری : مجموع نتایج حاصل از این پژوهش از یک سو چارچوب لازم جهت بررسی علمی و منطقی مفهوم مکان سازی در محلات شهری را فراهم آورده و از سوی دیگر زمینه اقدامات آینده در راستای احیا روابط اجتماعی در سطح محلات شهری را فراهم آورد. سنجش مدل پژوهش در محلات شهری بیشتر و دیگر شهرهای ایران می تواند درک عمیق تری از مکانیسم تبیین مفهوم مکان سازی در احیا روابط اجتماعی محلات شهری را فراهم آورد.
حل ناکارآمدی نظام مشارکت محلی با کاربست رویه شهرسازی تاکتیکال (نمونه مورد مطالعه: محله پامنار، بافت تاریخی شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : ساخت برنامه ریزی شهری و شهرسازی کشور و به طور خاص در حوزه بافت های تاریخی ناکارآمد کشور(از جمله محله تاریخی پامنار کرمان، به عنوان نمونه مورد مطالعه)، درگیر مسایل و چالش های متعددی هستند. بافت هایی که نه به لحاظ مالی و نه به لحاظ تکنیکی و گفتمانی سیستم برنامه ریزی کشور قادر به برطرف نمودن آن ها نیست. در این راستا، شهرسازی معاصر با تغییر پارادایمی نظیر بالا_آمرانه به پایین_مشارکتی در قالب رویکرد شهرسازی تاکتیکال به مثابه یکی از گونه های نوین شهرسازی در ارتباط با بافت های ناکارآمد شهری، می تواند کارآمد باشد. در راستای مقدمه ذکر شده، پژوهش حاضر با شناسایی و الویت بندی پروژه های تاکتیکال با محوریت افزایش مشارکت جویی و نیز اجرایی نمودن این پروژه ها در فضاهای شهری بافت های تاریخی کشور(نمونه مورد مطالعه: محله پامنار شهر کرمان) به انجام رسیده است. داده و روش : این پژوهش دارای هدف کاربردی و به لحاظ نوع تحلیل، در گروه تحقیقات آمیخته، یا به عبارتی کمی-کیفی قرار می گیرد. روش میدانی مورد استفاده، شامل بازدید میدانی و پرسشنامه کارشناسی(مبانی مقایسه زوجی) و روش فوکس گروپ، متشکل از شهروندان، مسئولین شهرداری و مسئولان دفتر تسهیلگری بازآفرینی بافت ناکارآمد محله پامنار بوده است. یافته ها : در راستا رفع مشکلات و مسایل شناسایی شده، 13 پروژه تاکتیکال تدوین و به منظور دخالت و مشارکت شهروندان در محله پامنار با استفاده از دانش کارشناسی و به روش مقایسه زوجی مورد وزن دهی قرار گرفت و ترتیب و اولویت هر کدام از این موارد شناسایی گردید. این وزن دهی، با توجه به هفت معیار(مشارکتی بودن، خلاقانه، کم هزینه، انتقادی، از پایین بودن، محلی، و غیر سلسله مراتبی) شهرسازی تاکتیکال که پیشتر شناسایی شده بود، به انجام رسید و در ادامه، 8 مورد از پروژه های یاد شده با مشارکت شهروندان محله، به اجرا در آمد. روش شهرسازی تاکتیکال، به منظور توسعه درون زای محلی، نقش برنامه ریز را به مثابه راهنما یا تسهیلگر در نظر می گیرد. نتیجه گیری : پژوهش حاضر نشان داد که با به کارگیری این روش میتوان بخش های کوچک، اما به شدت موثر و ضروری از نیازهای شهروندان را با در نظر گرفتن نقش فعال برای ساکنین به عنوان ذینفعان واقعی برآورده نماید، امری که طرحهای بلندبالای مرتبط با بافت های ناکارآمد شهری از تامین آن ها عاجز هستند.
تحلیلی بر توزیع فضایی سرانه مذهبی در محله های شهری (مورد مطالعه: شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین اهداف طرح های تفصیلی، تأمین سرانه های استاندارد خدمات شهری در راستای رفع نیازهای شهروندان است. تحقق پذیری این طرح ها، موکول به انطباق با زمینه است که در یک جامعه اسلامی، الزامات خاص خود را طلب می کند. در آموزه های اسلام، پاسخ به نیازهای مادی و فرا مادی انسان مدنظر قرارگرفته و شهر به عنوان بستر حیات طیبه، باید این مهم را تسهیل کند. بنابراین فراهم نمودن سرانه کالبدهای متناظر با نیازهای فرا مادی (مانند کاربری مذهبی)، از اهمیت برخوردار است. این پژوهش در شرایطی که خلاً پژوهش های مختلف کیفی و کمی در خصوص سرانه مذهبی شهرها کاملاً محسوس است، ضمن ارائه الگویی برای آسیب شناسی توزیع فضایی سرانه مذهبی شهرها، به ارزیابی طرح تفصیلی شهر مقدس قم از این منظر پرداخته است. تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی بوده که گردآوری داده های آن با روش اسنادی و مشاهده میدانی انجام پذیرفته و در نهایت، داده های اطلاعات مکانی (GIS) حاصل از برداشت میدانی پژوهشگر در انطباق با طرح تفصیلی مصوب و اسناد فرادست، تحلیل محتوا شد. نتایج تحقیق، کمبود سرانه مذهبی در مقیاس محله های شهر قم را با روش های مختلف تحلیلی، اثبات می کند. از یک سو طرح تفصیلی، مساحتی حدود 7% کاربری های مذهبی محلات را در تعریض معابر قرار داده و از سوی دیگر، عدم توزیع استاندارد و نرمال فضاهای مذهبی موجود و پیشنهادی طرح تفصیلی، منجر به انحراف بین حداقل %34 تا 68% نسبت به اهداف طرح جامع شهر و مقررات موضوعه شده است.
ارزیابی کارآیی انرژی در مقیاس محله ای با استفاده از مدل لید در راستای توسعه پایدار (مورد مطالعاتی: محله یوسف آباد منطقه شش تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش تقاضا برای انرژی و تأکید بر پایداری محیط زیست، باعث ایجاد انقلابی در زیرساخت های انرژی موجود در محیط ساخته است. به موازات آن، سیستم های انرژی توزیع شده بیشتری، به سرعت در حال ظهور هستند. این تغییرات به طور حتم بر طراحی، بهره برداری و مدیریت ساختمان ها تأثیر می گذارد. در این مقاله باهدف ارزیابی کارآیی انرژی در مقیاس محله ای با استفاده از مدل لید در راستای توسعه پایدار در محله یوسف آباد منطقه شش تهران انجام می شود. نوع تحقیق کاربردی و روش مطالعه توصیفی – تحلیلی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و داده های تفضیلی منطقه شش تهران بوده و تجزیه وتحلیل داده با استفاده از مدل لید صورت گرفته است. لید دارای سه دسته معیار موقعیت و ارتباط هوشمند (شامل شاخص های نزدیکی به مدرسه، کاهش وابستگی به اتومبیل و شبکه دوچرخه)، الگو و طراحی واحد همسایگی (شامل شاخص های توسعه فشرده، تسهیلات عبور و مرور، تنوع مسکن و دسترسی به فضای های عمومی)، زیرساخت و ساخت وساز سبز (شامل شاخص های کاهش جزایر حرارتی، کارآیی انرژی زیرساخت ها و کارآیی انرژی ساختمان ها) است. یافته های تحقیق نشان می دهد که محله یوسف آباد، در مجموع امتیاز محدوده مورد مطالعه از 27 امتیاز ممکن حدود 75/16 امتیاز را به دست آورده است که نشان دهنده وضعیت مورد تأیید – بیشتر از نیمی از امتیازها کسب شده- قرار دارد و با تغییرات دیگر در محدوده، کارایی انرژی با توجه به مدل لید بیشتر می شود. ازاین رو ضروری است اقدامات مرتبط با انرژی با هدف کاهش مصرف آن و دستیابی به کارایی انرژی صورت پذیرد و با بستر فرهنگی خود سبب رونق اجتماعی-اقتصادی محیط زیست شهروندان شده و هم زمان با ارتقا کیفیت محیط به حفظ منابع طبیعی نیز توجه داشته باشند.
بازخوانی یک طرح شهری با بهره گیری از انگاره حق به شهر- مجتمع تجاری عرش آجودانیه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در موارد متعددی طرح های شهری در شهرها، بدون توجه به خواست ساکنان و زمینه و صرفاً در جهت کسب سود بیشتر مدنظر قرار می گیرند. در این میان، در شهر تهران در مواردی ساخت وساز در جهت کسب سود تا آنجا پیش رفته که بسیاری از مجتمع های تجاری با تغییر کاربری فضای سبز به این کاربری احداث شده اند. در پژوهش پیش رو تلاش بر این است تا احداث مجتمع تجاری به جای پارک و زمین بازی در نمونه ای از محلات تهران (محله آجودانیه) و شرایطی که برای ساکنان به وجود آمده را با بهره گیری از دیدگاه شهروندان و با توجه به انگاره حق به شهر، موردسنجش قرار دهد. این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل تماتیک قیاسی و تحلیل مصاحبه های عمیق (18 مصاحبه) بر آن است تا دیدگاه ساکنان را از منظر حقوق تضییع شده آنها بررسی نماید. تم های اصلی که خواست ساکنان با تکیه بر انگاره حق به شهر دسته بندی شده اند، شامل حق به حرکت و دسترسی، حق به فضای عمومی، حق دسترسی به خدمات، حق دسترسی به فضای سبز، حق برخورداری از امنیت و حق مشارکت ساکنان در اداره امور محله خود می شوند.
فراتحلیل کیفی مطالعات محله در ایران با تأکید بر پژوهش های جغرافیای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله به عنوان اصلی ترین جزء حیاتی شهر و کوچک ترین سازمان سیاسی-مدیریتی و خُردترین قلمرو اجتماعی، به دلیل برخورداری از ابعاد متنوع، توسط رشته های علمی-هنری گوناگونی مطالعه می شود. موضوع و هدف مقاله حاضر، ارزیابی علمی مقالاتی است که در حوزه جغرافیای شهری ایران درباره محله، ابعاد و مسائل آن انتشار یافته است. جامعه آماری 102 مقاله علمی- پژوهشی است که در رشته جغرافیای شهری نوشته شده و در اختیار همگان است که با توجه به چک لیست استاندارد PRISMA و 27 شاخص برای تجزیه وتحلیل مقالات در چارچوب روش فراتحلیل کیفی استفاده شده است. در این ارزیابی به مضمون ها و مفاهیمی همچون: موضوع، الگو، ماهیت و هدف، شیوه استفاده از نظریه، سبک و روش تحقیق، روش گردآوری داده ها و قلمرو جغرافیایی، رویکرد هریک از مقالات و درنهایت دسته بندی و ارائه نتایج آنان پرداخته شده است. نتایج مقاله نشان داد که بیشترین توجه مقالات جغرافیایی در مرتبه اول به توسعه محله ای (44 درصد مقالات) و در مرتبه دوم به ابعاد اجتماعی (35 درصد مقالات) و سایر مباحث دیگر در بررسی محلات شهری است. پراکندگی و ازهم گسیختگی مضامین مطالعه شده؛ تکیه بر روش های کمّی، تأکید بیش ازحد بر تکنیک پرسشنامه و تکیه صرف بر توصیف یا تحلیل اطلاعات مستخرج از آن (44 درصد مقالات)، تعدد آثار تقلیدی در بحث پایداری محلات، توسعه پایدار محله و... (38 درصد مقالات)، مخدوش بودن پایگاه روش شناسی (78 درصد مقالات)، عدم تولید نظریه به عنوان ویژگی غالب تحقیقات محله ای است. اغلب مقالات مطالعه شده فاقد بنیان های نظری صحیح بوده و به مفاهیم، پیشینه و معرفی چند مفهوم و نظریه به طور ناقص در بخش مبانی نظری اکتفا شده است (71 درصد مقالات). بیشتر مضامین مطالعه شده را نمی توان محله شناسی قلمداد کرد، بلکه بیشتر توصیفی از یک متغیر در محله، آن هم به گونه ای منزوی و گسیخته است.
بررسی راهکارهای طراحی در جهت ارتقای سلامت ساکنان محلات، با تطبیق رویکرد سالوتوژنیک و نظریه آبراهام مازلو (نمونه موردی: محله قدوسی - غربی، شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: معماری تنها ساختن ساختمانی بی جان نیست زیرا مسکن، اولین محیط ساخته شده مرتبط با انسانها است. واژه "انسان" باعث می شود که کار طراحان، روانشناسان و پزشکان، با یکدیگر مشابه باشد. نظریه هرم نیازهای اساسی آبراهام مازلو، یکی از نظریه های روانشناسی مرتبط با تکامل انسانی است. با توجه به آن سلامتی به عنوان یکی از نیازهای اولیه برای هر فرد می باشد. هدف از این پژوهش ارائه راهکاری موثر در جهت ارتقای سلامت انسان ها و حرکت به سوی غایت نهایی نظریه مازلو می باشد. همچنین به منظور دستیابی به اهداف، رویکرد سالوتوژنیک به عنوان پلی در جهت ارتباط بین سلامتی و محیط انسان ساخت وارد عمل می شود . روش: از این رو، برای کسب نتایج مطلوب، در این پژوهش از روش ترکیبی استفاده شده است، به طوریکه، با تکنیک افتراق معنایی و تحلیل محتوا، تفکیک مولفه ها صورت گرفته است و به منظور استفاده از تکنیک پیمایش، به عنوان نمونه مورد بررسی، محله قدوسی غربی واقع در منطقه (1) شهرستان شیراز، انتخاب شده است. یافته ها: سپس با استفاده از نرم افزار SPSS، ترجیحات کاربران مشخص گردیده و عواملی موثر در ارتقای سلامتی به صورت اولویت بندی مشخص شده است . نتیجه گیری: با توجه به نتایج و بررسی های انجام شده، مولفه های حس انسجام و نظریه مازلو با یکدیگر مرتبط اند و می توان با طراحی سالوتوژنیک به بهبود وضعیت جسمانی و روانی افراد ساکن در محله کمک نمود. از این رو به منظور بهبود وضعیت سلامتی افراد ساکن در محله قدوسی غربی، راهکارهایی در جهت بهبود بیماری هایی چون: ( تپش قلب، کمبود (ویتامین -د)، سردرد، بیماری های مفصلی و...) اعم از: (طراحی با سیرکولاسیون مهیج طولانی، افزایش نور روز و...) ارائه شده است.
کیفیت زندگی در محله ی شهر اسلامی –ایرانی در چارچوب پایداری فضایی – اجتماعی (نمونه موردی: شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال دهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۸
95 - 118
حوزههای تخصصی:
رویکرد محله محوری شهر ها در سالهای اخیر، از مهمترین راهبردها برای رسیدن به پایداری شهر ها در کلانشهرها تبدیل شده است. در جریان گسترش مکتب مدرنیسم وسپس پست مدرن درشهرسازی وبرنامه ریزی شهری صورتهای متنوعی از واحدهای همسایگی همچون باغ شهرها ،واحدهای همسایگی اشتاین وپری ،محلات مدرن عمودی ، محلات سرزنده ،محلات دروازه دار و... با هدف افزایش کیفیت های زندگی وپایداری شهرمدرن با همت متخصصان شهری متظاهر شده است. علیرغم دستیابی به برخی موفقیت ها ی نسبی هنوز محلات و واحدهای همسایگی غالبا مرتفع نتوانسته انتظارات مردم این سکونتگاهها را در دستیابی به "پایداری اجتماعی –فضایی" وسطح مطلوبی از همه شاخص ها از جمله ارتقاء "کیفیت زندگی" تأمین کند.این پژوهش با انتخاب متنوع وهدفمند سه نوع محله یا سکونتگاه متفاوت در شهر اسلامی –ایرانی قم به بررسی وتحلیل ومقایسه آنها پرداخته است . این پژوهش از نوع مقایسه ای وبا روش پیمایشی و توصیفی –تحلیلی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد شاخص های کیفیت زندگی بین سه محله مورد بررسی دارای تفاوت معنا داری است.وسطح کیفی زندگی در محله ای که با محلات سنتی تطابق بیشتری دارد،بالاتر است.
ارزیابی عوامل موثر بر رضایتمندی از کیفیت محیطی محلات مسکونی (نمونه موردی: شهر جدید پردیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۶
21 - 40
حوزههای تخصصی:
محیط شهری با کیفیت و محله به عنوان عنصر بنیانی هر شهر القا کننده احساس رفاه و رضایتمندی به ساکنان از راه خصوصیات کالبدی، اجتماعی یا نمادین است. هدف این پژوهش مفهوم سازی کیفیت محیط محلات مسکونی در شهر جدید پردیس است که از طریق سنجش رضایتمندی آنها از عوامل کیفیت محیطی انجام می شود. بدین منظور 25 شاخص کیفیت محیطی بر اساس ادبیات موضوع در ابعاد مختلف تجربی، عملکردی و محیطی انتخاب شده است که کیفیت محیطی 4 محله از فازهای مختلف شهر پردیس به عنوان نمونه از طریق پرسشنامه بررسی خواهد شد. سپس ارتباط شاخص های کیفیت محیطی با رضایتمندی از محیط مسکونی شده و هر کدام از این شاخصها با توجه به نظریات ساکنین امتیازبندی شده و نقش آن در رضایتمندی از کیفیت محیطی محله مشخص می شود، که منتج به مدلی تجربی برای سنجش عوامل مؤثر در رضایتمندی و نارضایتی از کیفیت محیط می شود.
نتایج حاصل از این ارزیابی نشان می دهد که 6 عامل کلی تعریف کننده رضایتمندی از کیفیت محیطی شهر پردیس است و این در حالیست که میزان امتیازات حاصل از این عوامل نشان می دهد، سطح کیفی رضایتمندی از محیط سکونتی تقریباً نامطلوب است و محیط شهر پردیس نتوانسته به طور مطلوب نیازها و خواسته های ساکنین را برآورده سازد.
تأثیر عوامل کالبدی و غیرکالبدی بر هویت محله ای (نمونه مورد مطالعه: محله ستار، منطقه 15 شهر اصفهان)
منبع:
پژوهش های مکانی - فضایی سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
109 - 129
حوزههای تخصصی:
هویت محله ای را می توان تحت تأثیر دو نوع عامل دانست: عوامل کالبدی و عوامل غیرکالبدی یا اجتماعی. هر یک از این عوامل، تأثیر منحصربه فرد خود را بر هویت یک مکان یا یک محله دارند. درک ارتباط این عناصر و میزان تأثیر آن ها می تواند به برنامه ریزی موثرتری در جهت ارتقای هویت یک محله بیانجامد. هدف اصلی این پژوهش فراهم کردن درکی عمیق تر از تأثیر عوامل کالبدی و غیرکالبدی بر هویت محله است. بااین حال، امکان مطالعه تمامی عوامل تأثیرگذار در این پژوهش وجود ندارد. ازاین رو، عواملی در پژوهش وارد شدند که در طی کاوش های میدانی مشخص شد که عواملی چالش برانگیز در محله هستند. این عوامل عبارت اند از: «روابط همسایگی و امنیت به عنوان عوامل غیرکالبدی، منظر محله، ایمنی و دسترسی به خدمات به عنوان عوامل کالبدی». این پژوهش بر مبنای تحلیل کمی 100 پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SmartPLS انجام شده است. تعداد نمونه نیز بر مبنای فرمول کوکران تعیین شده است. درنهایت، یافته های این پژوهش نشان می دهد همه این عوامل، به جز عامل ایمنی، تاثیر معناداری بر هویت محله ای دارند.
انسان شناسی اعیان سازی در محله فیض آبادِ کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
229 - 250
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی فرآیند اعیان سازیِ محله تاریخی فیض آباد در کلانشهر کرمانشاه می پردازد. رویکرد نظری مبتنی بر نظریه های اعیانی سازی و روش پژوهش قوم نگاری است. فنون گردآوری داده مشاهده و مصاحبه است. با سی نفر از ساکنان پیشین و کنونی محله به صورت نمونه گیری هدفمند مصاحبه صورت گرفت. یافته ها نشان می دهد که فیض آباد محله ای تاریخی با قدمت 250 ساله است که در دهه گذشته از طریق مداخلاتی مانند جاده سازی، مجتمع سازی و پیاده راه در معرض تغییرات جدیدی قرار گرفته است که عبارتند از: 1. رونق محله و تسریع روند اعیان سازی به دلیل احداث پیاده راه مدرس در سال 1401 خورشیدی؛ 2. تغییر اقتصادی در بازار مسکن و مستغلات؛ 3. جابجایی بخشی از جمعیت محلی مانند گروه های فرودست و سالمندان توسط کارمندان دولت؛ 4. تغییرات شکل و اندازه خانواده در بخش های زیادی از محله؛ 5. افزایش تعداد زنان شاغل؛ 6. رواج الگوی زندگی فردی. 7. همبستگی اجتماعیِ شدید که سبب جایگزینی دوباره بومیان در مجتمع های مسکونی تازه ساز شده است. این همبستگی آگاهانه و سازمان-یافته نیست و تاب مقاومت در برابر موج های پسین اعیان سازی را نخواهد داشت.تغییر اقتصادی در بازار مسکن و مستغلات؛ جابجایی بخشی از جمعیت محلی مانند گروه های فرودست و سالمندان توسط کارمندان دولت؛ تغییرات شکل و اندازه خانواده در بخش های زیادی از محله؛ افزایش تعداد زنان شاغل؛ و رواج الگوی زندگی فردی. سرانجام، در محله همبستگی بالایی بر مبنای تاریخ، هویت و رابطه-ی طولانی مدتِ ساکنین وجود دارد که سبب جایگزینی دوباره بومیان در مجتمع های مسکونی تازه ساز است. این همبستگی آگاهانه و سازمان یافته نیست و تاب مقاومت در برابر موج های بعدی اعیان سازی را نخواهد داشت.
محله به مثابۀ امکانی برای جذب گردشگر (همبستگی اجتماعی در محلات سنتی، عامل قوام حیات محله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
54 - 57
حوزههای تخصصی:
تحولات اساسی سبک زندگی در تمام جهان، بر صنعت گردشگری نیز تأثیر گذاشته است. مقاصد گردشگری از موزه ها و اماکن تاریخی دور شده و به ورطه ای جدید پا گذاشته که انسان را دمی از زندگی روزمره (و شاید کسالت بارش) رها کند. تنوع طلبی و کمال گرایی بشر را شاید بتوان مهم ترین ابزار وی دانست که منجر به پیشرفت های او شده است. انسان همواره به وضع خود نقد دارد و به دنبال تجربه متفاوتی است که وضع موجود او را ارتقا بخشد. این اصل در گردشگری نیز دیده می شود. گردشگران نسل جدید به کشورها و شهرهای گوناگون با تنوع فرهنگی-زیستی سفر می کنند تا تجربه زندگی متفاوت در بستر فرهنگی متفاوت را تجربه کنند. در هتل های بوم گردی اسکان یابند، همراه محلی ها در طبخ غذا مشارکت کنند، در آیین و جشن های ایشان شرکت کرده و به طورکلی از نزدیک تجربه فرهنگی-زیستی متفاوتی را تجربه کنند. در حال حاضر شهرهای جدید و سبک زندگی ما همانند دیگر مردمان جهان شده و گردشگر را کمتر به خود جذب می کند. زندگی جاری در محلات سنتی و روستاهای ایران، برگرفته از فرهنگ و شرایط محیطی، جذاب و متنوع است که می تواند گردشگر را به تجربه خود وسوسه کند. سؤالی که مطرح می شود این است: عاملی که حیات را به محلات بخشیده و گردشگران را از دور دنیا برای لمس آن ها به محلات کشانده چیست؟
تحلیل شاخص های هویت مکانی در محله های جدید شهری مطالعه موردی: شهرک نگین شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۳
121 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل شاخص های هویت مکانی در شهرک نگین واقع در شهر اصفهان است. ماهیت هدف پژوهش از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت روش از نوع توصیفی_ موردی و تحلیلی است در گردآوری داده ها از روش میدانی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. در تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آمار استنباطی چون آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون، آزمون تی تک نمونه ای، آزمون یک دنباله راست میانگین و یک دنباله چپ میانگین و آزمون تی مستقل در نرم افزار spss استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاخص های هویت مکانی شامل اجتماع پذیری، دسترسی به خدمات، آرامش و تصویر ذهنی و احساس تعلق در شهرک نگین اصفهان وضعیت نامطلوبی قرار دارند.و عوامل تأثیرگذار اجتماعی شامل سن، مدت سکونت و تحصیلات در شاخص های هویت مکانی شهرک نگین تاثیر چندانی نداشته است و بیشترین همبستگی بین شاخص حس تعلق مکانی و شاخص آسایش و تصویر ذهنی در این محله شکل گرفته است. همچنین در شهرک نگین شاخص دسترسی به خدمات و تسهیلات دارای رابطه مستقیم با شاخص آسایش و تصویر ذهنی است و بهبود وضعیت شاخص آسایش و تصویر ذهنی منجر به بهبود شاخص حس تعلق در این محله می گردد. با توجه به اینکه شهرک نگین به صورت برنامه ریزی شده و طی چند دهه گذشته شکل گرفته است ازنظر شاخص های اجتماعی، حس تعلق مکانی و تصویر ذهنی وضعیت مطلوبی ندارد.
بررسی رابطه قومیت و شکل گیری فضا و آداب و رسوم شهری در شهر گرمسار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، از طریق مطالعه شهر گرمسار، به رابطه میان فضای شهری و عامل انسانی ای که فضاها را هم مصرف و هم بازتولید می کند، پرداخته شده است. به علت ویژگی خاص گرمسار که از همزیستی چند قوم در کنار هم طی چندین سال متمادی ایجاد شده، بیشترِ توجه تحقیق به مسئله قومیت است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است و گردآوری داده ها به روش اسنادی، مصاحبه کانونی و مصاحبه بوده است. داده های این تحقیق نشان می دهند که به طور کلی قومیت تأثیر معناداری بر شکل گیری محله های گرمسار ندارد و اقوام مختلف به صورت پراکنده در همه محله های شهر زندگی می کنند. مردم گرمسار در ذهنیتی که از شهر خود دارند، قومیت خود را دخالت نمی دهند و از شهرشان مفهومی یکپارچه در ذهن دارند. آن ها برای معرفی خود بیش از این که از قوم خود یاد کنند، از گرمساری بودن نام می برند. در عین حال هنوز مردم در انتخاب همسر و نماینده شورای شهر و دوست ، عضوی از قوم خود را به دیگر اقوام ترجیح می دهند.
ارزیابی میزان تأثیرگذاری عوامل کالبدی محله بر ارتقاء فعالیت بدنی بانوان (مطالعه موردی: کوی مهندسین ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل محیطی محل سکونت تاثیر مهمی بر میزان فعالیت بدنی و کاهش مشکلات ناشی از کم تحرکی در بین افراد دارد. کمبود مطالعات و پژوهش های انجام شده باعث شده است که طراحان، برنامه ریزان و مدیران شهری به عواملی که فعالیت بدنی را در محلات شهری ترویج می کنند، توجه کمی داشته باشند. این مساله در مورد زنان به دلیل شرایط فرهنگی و اجتماعی آنها در کشورهای مختلف، اهمیت بیشتری دارد. هدف پژوهش، استخراج و ارزیابی عوامل کالبدی مؤثر بر سطح فعالیت بدنی بانوان در کوی مهندسین ارومیه بود. براساس مطالعات کتابخانه ای، عوامل مؤثر بر تعداد روزهایی که بانوان در نمونه ی موردی ماهانه به فعالیت بدنی می پردازند شناسایی و پرسشنامه ی محقق ساخته تنظیم شد. صحت محتوای پرسشنامه توسط 35 نفر از افراد جامعه ی آماری بررسی و پایایی تحقیق توسط ضریب آلفای کرونباخ با 961/0 تأیید شد. پرسشنامه تحقیق بین 300 نفر و به روش نمونه گیری تصادفی توزیع گردید. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS26 به روش رگرسیون پواسون نشان می دهد که عوامل "وجود درختان و گلکاری"، "نورپردازی مبلمان و فضاهای جمعی"، "تجهیزات ورزشی موجود"، "دسترسی به پارک محله ای"، "خوانایی محیط های جمعی"، "توجه به مقیاس انسانی در طراحی فضاها و تجهیزات شهری" و "رنگ و جنس کفسازی معابر" بر تعداد روزهایی که بانوان محله ماهیانه به فعالیت بدنی اختصاص می دهند تاثیر معنادار دارند. همچنین بر اساس آماره کای دو والد متغیر "وجود درختان و گلکاری" بیشترین تاثیر را بر متغیر وابسته دارد. امکان انتخاب عوامل در دسترس با بیشترین تاثیر در هر محله توسط طراحان از نتایج کاربردی این پژوهش است.