مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
محله
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم تیر ۱۳۹۷ شماره ۶۱
39 - 52
حوزههای تخصصی:
انسجام و امتزاج از ویژگی های بافت های تاریخی بوده که منجر به شکل گیری کلیتی یکپارچه از شهر تحت عنوان سیستمی پویا شده است. شهر در گذشته دارای کلیتی واحد بوده که این کلیت از ساختار درونی محلات تا ساختار ارتباطی و هم پیوندی محله با پیرامون خود را شامل بوده به گونه ای که کلیتی واحد به نام شهر را شکل می داده است. بیان مسئله : مسئله موجود از بین رفتن معیارهای انسجام محلات با هم در توسعه های جدید شهری و پیدایش اجزایی جدا و منفک تحت عنوان محلات است، و اینکه در طرح توسعه های جدید شهری، ارتباط محلات با یکدیگر در قالب طرح های فرادست شهری مد نظر قرار گرفته نشده است و همواره نگاه به محلات در پژوهشهای متعدد، نگاه درونگرایی بوده و پیوند مابین محله ای را در بر نگرفته است. انسجام در زمینه های مختلفی همچون هندسی و کالبدی، کارکردی و از جمله انسجام اجتماعی قابل بررسی بوده، که در این تحقیق تمرکز بر روی انسجام و امتزاج ساختاری و کارکردی است. هدف تحقیق : هدف تحقیق، بررسی معیارهای انسجام و پیچیدگی در ساختار ارتباطی محلات با یکدیگر و همچنین ارایه الگویی مفهومی انسجام محلات با هم بوده که بتواند الگویی منعطف را برای همجواری محلات فراهم کند. روش تحقیق : روش تحقیق، به صورت کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوای متون مرتبط با انسجام و کلیت شهری انجام یافته و ارتباط محتوایی با واقعیت های موجود بافت تشریح شده است. پژوهش از نوع اکتشافی-تبیینی بوده و در فرآیند تصمیم سازی آن، از مقایسه تحلیلی استفاده شده است. تحلیل محتوا و استدلال قیاسی روش اصلی در ایجاد پایه های فکری تحقیق است. پژوهش در بعد عملی، از مدل استفاده شده است. برای این منظور 18 محله تاریخی مورد مشاهده میدانی قرار گرفته و متناسب با چک لیست های تنظیم شده، امتیاز دهی شده اند و الگوی مفهومی پیشنهاد شده در منطقه 1 کرمان با استفاده از مدل مذکور به آزمون گذارده می شود. نتیجه گیری : با توجه به مطالعات مشخص شد که 5 شاخصه اصلی هر محله شامل سازمان فضایی، پیوستگی، کالبد، اجتماع پذیری و معنا، اگر در تعامل با 11 شاخصه انسجام فضایی قرار گیرد؛ ماتریسی را شکل می دهد که از کنش و بر هم کنش هر یک از مؤلفه های آن با یکدیگر زمینه شکل گیری شبکه منسجم محلات به وجود خواهد آمد.
کاربست اصول نوشهرگرایی مطابق با شناسه های شهر ایرانی-اسلامی (مطالعه موردی: محله مسکونی و قدیمی رباطکریم (رباط کهنه))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به این مقوله پرداخته می شود که چگونه میتوان به کمک اصول شهرسازی مدرن مانند نوشهرگرایی، محله ای خوداتکا برای شهرها طراحی کرد تا پاسخگوی نیازهای امروز مردم باشد. همچنین به این مسئله توجه می شود که این اصول تا چه اندازه با شهرسازی ایرانی-اسلامی سازگار است؟ هدف از مطالعه حاضر، بررسی امکان بهکارگیری اصول نوشهرگرایی در سازگاری با اصول شهرسازی ایرانی-اسلامی در طراحی و احیای محله های امروز است. پژوهش پیش رو اهمیت بسیاری دارد؛ زیرا به کمک آن می توان از اصول شهرسازی ایرانی-اسلامی هم پای اصول نوشهرگرایی برای بهبود محلههای مسکونی ایران - مانند نمونه موردی محله تاریخی رباطکریم – استفاده کرد. بدین منظور از مطالعات اسنادی و کتابخانهای در حوزه شهرسازی ایرانی-اسلامی و بحثهای شهرسازی معاصر، همچنین پژوهش های میدانی استفاده شد. سپس شناسههای سنتی شهر ایرانی-اسلامی از نظر محتوایی با اصول نوشهرگرایی مقایسه و تطبیق داده شد. نتیجه اینکه ایدههای شهرسازی ایرانی-اسلامی فرای کالبد و زمان است و انگارههای نوین شهرسازی امروز را بهخوبی دربرمیگیرد. محله های شهرهای تاریخی ایران در گذشته براساس اصول و قواعدی شکل گرفتهاند که امروزه در شعارهای یکی از مطرحترین نهضتهای طراحی شهری در جهان یعنی نوشهرگرایی مشاهده میشوند؛ بنابراین میتوان از این اصول برای طراحی محله های جدید و احیای محله های قدیمی ایران استفاده کرد.
کاربست اصول کشاورزی شهری در مقیاس محلات نمونه موردی: محله امام زاده یحیی در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۶
24 - 39
حوزههای تخصصی:
پیوند بین انسان و طبیعت غیرقابل انکار است و بسیاری از مطالعات نشان می دهند که انسان در طبیعت و در جوار سبزینگی در بهترین حالت روانی خود قرار دارد و می تواند به سادگی بسیاری از مشکلات درونی و حتی در بعضی موارد مشکلات جسمی خود را حل کند. اما متأسفانه در شهرهای امروزی سبزینگی مفهومی ازدست رفته است و ازاین رو، ساکنان دسترسی محدودی به طبیعت یا نشانه های آن دارند. کشاورزی شهری به عنوان یکی از رویکردهای نوین در عصر حاضر، تلاش می کند تا انسان و طبیعت را دوباره به یکدیگر پیوند دهد، اما این تنها نتیجه آن نیست. کشاورزی شهری سلامت ساکنان شهر و محلات را افزایش داده و با ایجاد پیوندی قوی بین ساکنان محلات، آنها را به مشارکت اجتماعی در محله تشویق می کند. تأثیرات این باغچه های کوچک شهری از تأثیرات اجتماعی فراتر رفته و با کاهش هزینه مواد غذایی و ایجاد بازارچه هایی برای فروش محصولات، در بُعد اقتصادی نیز مؤثر است. در این مقاله کشاورزی شهری، اصول و شاخص های آن و در نهایت کاربست کشاورزی شهری در مقیاس محلات تدوین شده است. پژوهش حاضر، از نوع تحقیق توصیفی تحلیلی و کاربردی است. این نوشتار با تکیه بر نتایج تحقیقات پیشین و با بهره گیری از روش اسنادی و تحلیل نتایج آنها، به مدل کاربردی پژوهش دست یافته است. نمونه مورد بررسی، محله امام زاده یحیی واقع در منطقه 21 شهرداری تهران است و برای بررسی متغیرهای پژوهش، از روش برداشت میدانی و پرسش و ابزار پرسش نامه نیمه باز استفاده شده است. حجم جامعه آماری 061 نفر بوده و داده ها با نرم افزار اس.پی.اس.اس (SPSS) به صورت توصیفی و تحلیلی بررسی شده اند. نتایج نشان می دهد که کشاورزی شهری بیشترین تأثیر را در ابعاد اقتصادی خانوار مانند افزایش میزان پس انداز و ایجاد شغل دارد و در ابعاد اجتماعی بر افزایش استفاده از فضاهای جمعی، افزایش امنیت محیطی و کاهش افسردگی تأثیر دارد و در بُعد سلامت نیز باعث سهولت در دسترسی به غذای سالم می شود.
ارزیابی سطح پایداری محله های مسکونی در نواحی پیرا- شهری (مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه معضلات ناپایداری از مهم ترین دغدغه های شهرها و به ویژه محله های شهری هستند. شهر اردبیل مانند بسیاری از شهرهای بزرگ کشور با مسائل متعددی ازجمله ناپایداری توسعه روبه روست و این مسئله در برخی محله ها به بیشترین حد رسیده و به تشدید ناپایداری توسعه در آنها منجر شده است. هدف پژوهش حاضر، سنجش شاخص های پایداری محله ای شهر اردبیل است و در سنجش میزان پایداری از 20 معیار و بیش از 50 زیرشاخص استفاده شده است. پژوهش حاضر از نظر روش، توصیفی - تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی است و برای انجام آن، ابتدا مطالعه های اکتشافی به شکل کتابخانه ای - اسنادی انجام شدند. سپس بخش عمده پژوهش، پیمایشی و از طریق تکمیل پرسش نامه به شکل مصاحبه ای انجام شد. جامعه آماری پژوهش 5 محله منتخب از شهر با جمعیتی حدود 23700 نفر بود و با روش کوکران، 378 نمونه برای انجام پرسشگری استخراج شدند. از آزمون های t تک نمونه ای، T مستقل، واریانس یک طرفه، کروسکال والیس، رگرسیون چندگانه و الگوی تحلیل مسیر در پژوهش حاضر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهند محله های هدف ازنظر معیارهای پایداری در وضعیت ناپایداری قرار دارند و ویژگی های فردی در پایداری محله ها تأثیر می گذارند. معیارهای اقتصادی و اجتماعی بیشترین تأثیر و معیارهای زیست محیطی کمترین تأثیر را در پایداری محله نشان دادند. ازنظر رتبه بندی محله ها نیز با وجود ناپایداری بین محله های هدف، محله نیار نسبت به سایر محله ها به ویژه محله کلخوران دارای پایداری نسبتاً مناسبی است. از مهم ترین دلایل ناپایداری محله های یادشده کم توجهی مدیران شهری به تأمین امکانات و خدمات برای این محله هاست.
ساختار قشربندی اجتماعی و خوشه بندی فرهنگی-اجتماعی محله های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف توصیف و تحلیل جامعه شناختی و ترسیم نقشه ساختار قشربندی اجتماعی و خوشه بندی محله ها و مناطق تهران تدوین شده است. روش مطالعه کمی، و حجم نمونه 12000 خانوار در 105 محله از مناطق 22گانه شهر تهران است. مقاله حول دو شاخص قدرت اقتصادی و پایگاه اجتماعی به قشربندی اجتماعی، و با استفاده از دو شاخص تعلق محلی و میزان استفاده از خدمات محله به خوشه بندی محله ها می پردازد. یافته ها بیانگر توزیع قشربندی اجتماعی تقریباً واضح ساکنان شهر تهران برمبنای مناطق بالای شهر و پایین شهر است. البته موارد استثنا در هر دو مورد وجود دارد. براساس نتایج، سه شاخص قدرت اقتصادی، پایگاه اجتماعی و تعلق محلی - به عنوان مفاهیمی که بیانگر ثروت، منزلت و رضایت از محل زندگی اند – هم بستگی معنادار و زیاد دارند. نکته قابل توجه، تجمیع این سه شاخص در محله های مناطق 1، 2، 3 در سطح بالا و در محله های مناطق 15، 16، 17 و 18 در سطح بسیار پایین است که بیانگر یک دوقطبی روشن در این حوزه است و ممکن است منشأ مسائل اجتماعی باشد. از این رو لازم است برای کاهش پیامدهای آن سیاست های شهری مناسبی اتخاذ شود.
ساختار کالبدی محله در شه رهای ایران ی-اس لامی
در شهرهای ایران، نواحی مسکونی به محله های مختلف و مجزا تقسیم می شدند، در واقع محله یک تشکل اجتماعی است که فضاها و محوطه های عمومی آن (به شکل عام و باز به شکل خاص) مکانی جهت برقراری روابط اجتماعی و ارتباطات چهره به چهره بود و در این حالت محیط به لنگرگاهی روانی مبدل می گشت که در آن هویت مندی و هم محله ای نوعی ارزش محسوب می شد. محلات که به عنوان محورهای شکل دهی بافت در شهرهای ایرانی اسلامی مطرح اند و بر همین اساس پژوهش پیش رو با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و کتابخانه ای در صدد است به تحلیل فضای کالبدی محلات در بافت و چگونگی عناصر وابسته در آن پرداخته تا بتواند به درک درست مخاطب از ساختار شکل گیری و توسعه محلات منجر گردد.
حکمروایی خوب شهری در محله های شهری(مطالعه موردی: شهر مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال ششم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۴
81-98
حوزههای تخصصی:
حکمروایی خوب شهری، از جمله مفاهیمی است که رفاه عمومی شهروندان را در نظر گرفته و سیاست ها و برنامه های آن در چارچوب شاخص های خاصی قرار می گیرند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی شاخص های حکمروایی خوب شهری در محله های مرکزی شهر مریوان؛ یعنی محله های ۱، ۲، ۴ و ۱۴ می باشد. داده ها و اطلاعات این تحقیق، به دو روش کتابخانه ای و پیمایشی جمع آوری گردید که در روش پیمایشی از ابزار پرسش نامه استفاده شد که روایی و پایایی آن مورد تأیید کارشناسان صاحب نظر در این زمینه قرار گرفت. حجم کلی نمونه ها، ۳۸۰ نفر با استفاده از فرمول کوکران برآورد گردید، روش نمونه گیری به صورت غیرتصادفی است و پرسش نامه های طراحی شده به صورت اتفاقی در میان شهروندان توزیع گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و EXCEL، استفاده گردید و با توجه به نرمال بودن داده ها، از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. در ادامه با استفاده از آزمون توکی، به بررسی تفاوت هریک از محله ها پرداخته شد. نتایج پژوهش نشان دادند که در محله های مورد بررسی، شاخص های حکمروایی خوب شهری در وضعیت مطلوبی قرار ندارند. محله های یک و چهارده، تنها در شاخص های مسئولیت پذیری، جهت گیری توافقی و عدالت، تفاوت معناداری ندارند و در سایر شاخص های مورد بررسی، این دو محله، دارای تفاوت معناداری با یکدیگر هستند. این تفاوت معنادار با توجه تفاوت میانگین شاخص های مورد بررسی در هر دو محله، زیاد بالا نیست و می توان گفت وضعیت شاخص های حکمروایی شهری در این دو محله نیز همچون محله های دو و چهار، در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و همه تقریباً در یک سطح قرار دارند.
تحلیل سطح برخورداری از خدمات عمومی در مقیاس محله ای (مطالعه موردی: محله های شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: انجام مطالعات عدالت محور فضایی و جغرافیایی برای شناخت نابرایری فضایی در شهرها برای ایجاد جامعه در خور تعالی انسان یک ضرورت است. محله، کوچکترین سطح تقسیم کالبدی شهر که به طور مستقیم با اساسی ترین نیاز های زندگی انسان در ارتباط است، مهمترین بخش تأثیر پذیر از نابرابری های فضایی می باشد. محله های شهر اصفهان از این قاعده جدا نیستند. هدف این پژوهش تحلیل سطح برخوداری از خدمات عمومی در مقیاس محله ای در محله های شهر اصفهان است. روش: از نظر روش شناسی براساس ماهیت از نوع توصیفی _موردی و تحلیلی است. براساس هدف از نوع کاربردی می باشد. به منظور گرد آوری اطلاعات از روش های اسنادی، کتابخانه ای و میدانی و ابزار های مشاهده، پرسش نامه، آرشیوهای اطلاعاتی شهرداری اصفهان استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های شاخص توسعه انسانی (HDI)، آزمون های آمار فضایی، همبستگی فضایی شاخص موران و میانگین نزدیکترین همسایه و تحلیل های ZONAL در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) به صورت ترکیبی بر اساس مدل مفهومی استفاده شده است. یافته ها/ نتایج: نتیجه نشان می دهد که نابرابری در توزیع شاخص های عدالت فضایی با عملکرد محله ای در بین محله های شهر اصفهان وجود دارد و این نقش مهمی در ایجاد دوگانگی فضایی در شهر اصفهان داشته است. این نابرابری فضایی در درون هر محله شهر نیز وجود دارد. در پهنه شهر اصفهان جزیره هایی با سطح برخورداری بالا در مقابل سطح وسیع با برخورداری کم شکل گرفته است.
تحلیل فضایی تاب آوری شهری در محله های بخش مرکزی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
349 - 374
حوزههای تخصصی:
تحلیل تاب آوری در محله های بخش مرکزی شهر تبریز در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی-زیرساختی و اکولوژیکی به منظور دستیابی به راهکارهای مناسب مدیریت مخاطرات محیطی از اهداف این پژوهش است. شناخت وضعیت تاب آوری محله های بخش مرکزی شهر و دستیابی به عوامل تاب آورساز با توجه به قدمت، فرسودگی و نارسایی زیرساختی و پهنه بندی سطح تاب آوری از ضرورت های برنامه ریزی و مدیریت شهری است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با هدف شناخت وضعیت تاب آوری محله های 24 گانه بخش مرکزی شهر تبریز در ابعاد چهارگانه تاب آوری انجام شده است. شاخص های انتخاب شده با روش های ELECTRE و AHP و مصاحبه با متخصصان شهری در محله های بخش مرکزی شهر تبریز جمع آوری شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد ابعاد کالبدی، اجتماعی و اقتصادی به ترتیب پایین ترین امتیاز را در میان چهار بعد سنجش میزان تاب آوری دارند. همچنین محله های منصور، اهراب، مقصودیه و دانشسرا بیشترین میزان تاب آوری و محله های گجیل، باغ شمال، مارالان و سرخاب پایین ترین سطح تاب آوری را در میان محله های 24گانه دارند. ناپایداری ابعاد کالبدی و اقتصادی بافت منجر به ناپایداری دیگر ابعاد تاب آوری شده است؛ بنابراین رویکرد تاب آورسازی کالبدی و اقتصادی محله های پایدار با راهبرد تاب آورسازی اقتصادمدار می تواند نسخه ای مؤثر برای ارتقای تاب آوری محله های بافت قدیم باشد.
ارائه مدلی عمومی برای محله جرم خیز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود نظریه ها و مطالعات متعدد درباره جرم در سطح محله به رغم داشتن نقاط مثبت دچار نوعی تقلیل گرایی و ابهام هستند. بسیاری از این مطالعات در بررسی جرم به عوامل یکی از حوزه ها مانند اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و محیطی توجه کرده اند و قادر به مطالعه نظام مند جرم در سطح محله نبوده اند. همچنین نظریه ها و مطالعاتی که سعی کرده اند مدلی ترکیبی تر برای مطالعه جرم در سطح محله ارائه دهند بازهم به خوبی قادر به ترکیب سطوح و ابعاد مختلف نبوده اند. هدف این مقاله ارائه مدلی چندبعدی و چندسطحی با تأکید بر عوامل و سازوکارهای علی برای توضیح جرم در سطح محله است. این مقاله بدون اینکه ادعای ارائه نظریه داشته باشد تلاش می کند با مرور فشرده نظریه های موجود در ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و محیطی و ترکیب آن ها مدلی عمومی برای مطالعه جرم در سطح محله ارائه دهد. مقاله می کوشد توان تبیینی و توضیحی مطالعات حوزه محله و جرم را بالا ببرد. میزان موفقیت این هدف مشروط به آزمون این مدل با استفاده از داده های درون و بین محله ای و همچنین نقد آن توسط محققان این حوزه است. مدل ارائه شده در این مقاله مدلی چندبعدی و چندسطحی است به گونه ای که تلاش شده ویژگی های بیرونی و درونی محله همراه با قدرت عاملین جمعی و فردی را برای تبیین و توضیح جرم ترکیب کند.
تبیین ارتباط مکانی بین قابلیت پیاده مداری ذهنی و عینی محلات شهری (نمونه موردی: مناطق4، 8 و 13 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق کشف ترجیحات مردم نسبت به فضاهای پیاده مدار و سنجش قابلیت پیاده مداری ذهنی و عینی و تبیین ارتباط مکانی آنها در محلات مناطق4، 8 و 13 شهر تهران است. این پژوهش از نظر روش شناسی در دسته تحقیقات توصیفی و اکتشافی قرار دارد که با رهیافت پژوهش های کمی انجام شده است. از داده های سرشماری، کاربری زمین، شبکه ارتباطی و داده های حاصل از نظرسنجی بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه جمعیت و همه محلات مناطق 22 گانه شهر تهران است. نمونه های آماری آن که به روش هدفمند انتخاب شدند شامل 31 محله هستند. یافته های این تحقیق در ارتباط با ترجیحات مردم نسبت به فضاهای پیاده مدار همسو با سایر تحقیقات بوده است و ساکنان شهر تهران در ارتباط با موضوع پیاده روی همانند مردمان سایر نقاط دنیا فضاهای دارای دسترسی مناسب به خدمات، امکانات و زیرساخت های مورد نیاز زندگی روزمره، محیط های ایمن، جذاب، سرزنده، شاداب، عاری از آلودگی و ترافیک، وجود فضاهای مناسب و تعریف شده برای پیاده روی را برای پیاده روی مناسب می دانند. یافته ها در ارتباط با شکاف بین پیاده مداری عینی و ذهنی نشان داد که به غیر از مؤلفه مکان هایی برای پیاده روی و دوچرخه سواری بقیه ابعاد مطالعه شده از جمله مدت زمان دسترسی به مغازه ها یا فروشگاه ها، تسهیلات و غیره، دسترسی به خدمات؛ خیابان های محله؛ محیط محله؛ امنیت ادارک شده از ترافیک؛ امنیت ادارک شده از جرم؛ و میران رضایت از محله در ارتباط با سنجش پیاده مداری ذهنی میانگین بالاتری در محلات با پیاده مداری عینی بالا در مقایسه با محلات با قابلیت پیاده مداری عینی پایین داشته اند.
تبیین اثر قومیت بر دلبستگی مکانی در شهرهای چند قومی پژوهش موردی: مناطق یک و دو شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلبستگی مکانی از شالوده های هویت فردی، سرمایه اجتماعی، مشارکت و آمادگی شهروندان برای فداکاری به منظور توسعه و ارتقای مکان و محله است؛ به این اعتبار، نبود یا ضعف دلبستگی مکانی، آسیب و چالشی آشکار تلقی می شود.هدف پژوهش حاضر، آزمون ارتباط میان عنصر قومیت شهروندان با شاخص دلبستگی مکانی آنها به محله اقامتشان است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها، پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بسته پژوهشگرساخته است که با نمونه گیری تصادفی دومرحله ای و با حجم نمونه 380 واحد در 5 محدوده زاهدان انجام شد. مدل های تحلیل عبارت اند از: ANOVA، کای دو، T تک نمونه ای، T نمونه های مستقل، و برای آزمون تکمیلی، مدل های کندال تائو b، کندال تائو c، سامرز d و لامبدا به کار رفت. روایی ابزار با نظر استادان خبره و پایایی پژوهش با آلفای کرونباخ (85/0) تأیید شد. یافته های پژوهش نشان می دهد شاخص دلبستگی مکانی شهروندان زاهدان به گونه معناداری کمتر از حد متوسط است. همچنین برخلاف فرضیه پژوهش، ارتباط معناداری میان عنصر قومیت شهروندان با شاخص دلبستگی مکانی آنها دیده نشد؛ این در حالی است که شاخص میزان دلبستگی مکانی شهروندان با شاخص مرغوبیت فضایی محله ارتباطی معنادار دارد. میزان دلبستگی مکانی شهروندان نیز به گونه ای معنا دار با شاخص میزان خدمات شهری محله مرتبط است؛ بنابراین پیشنهاد می شود به منظور ارتقای هویت فردی، سرمایه اجتماعی، مشارکت و آمادگی شهروندان برای توسعه محله ای، میزان دلبستگی مکانی آنها ارتقا یابد. برای ارتقای دلبستگی مکانی شهروندان، ارتقای خدمات شهری در سطح محله اجتناب ناپذیر است؛ زیرا برخلاف تصور عام همگنی ناشی از عنصر قومیت سبب دلبستگی مکانی نمی شود؛ بلکه مرغوبیت فضایی محله و سطح خدمات آن دلبستگی مکانی را ایجاد می کند و تعمیق می بخشد. نوآوری پژوهش در این است که تاکنون در ایران ارتباط شاخص دلبستگی مکانی با عنصر قومیت شهروندان بررسی و تبیین نشده است
بررسی نقش فضای سبز بر حضور ساکنین و افزایش تعاملات اجتماعی در محله های دارای بازار دوره ای (نمونه موردی: بازارهای روز شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
135 - 146
حوزههای تخصصی:
امروزه، امکان ارتباط میان افراد در نقاط مختلف جهان بسیار راحت تر و سریع تر گشته است و شبکه های ارتباطات مجازی روز به روز فراگیرتر و گسترده تر می گردد. با این وجود، میزان تعاملات اجتماعی و آشنایی همسایگان با یکدیگر در محله های شهری نسبت به گذشته به شدت کاهش یافته است. هرچند فعالیت هایی همچون برپایی بازارهای روز و دورهای در کنار محله های شهری، توانسته است همچنان به نقش گذشته خود که جنبه اقتصادی-اجتماعی دارد، تدوام ببخشد و مردم ساکن محله ها را به حضور در فضاهای شهری ترغیب نماید، اما با توجه به پتانسیل های موجود این سنخ بازارها و مشکلات عصر حاضر در زمینه ارتباطات و آلودگی های زیست محیطی، لازم می باشد با راهکارهای ساده و عملیاتی، همچون افزایش کیفیت محیط از طریق ایجاد و بهبود فضای سبز، بستر لازم را جهت حضور بیشتر مردم و افزایش تعاملات اجتماعی فراهم آورد. بر همین اساس، در این پژوهش میزان تأثیر فضاهای سبز بر میزان تعاملات اجتماعی و حضور شهروندان در محله هایی که در آن بازار روز برپا می گردد، بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل ساکنین 6 محله شهر همدان می باشد که در آن، بازار روز برپا می گردد که ساکنین 3 محل های که در آن محل برپایی بازارهای روز دارای فضای سبز می باشد، با 3 محله متناظر که محل برپایی بازار روز در آن فاقد فضای سبز می باشد، مقایسه و مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در محلاتی که بازار دوره ای برگزار می گردد، و محل برپایی آن دارای فضای سبز می باشد میزان مراجعه به بازار، آشنایی همسایگان از یکدیگر، حس تعلق و میزان همکاری با یکدیگر بیشتر از محلاتی است که فاقد فضای سبز می باشد. همچنین، از دیگر نتایج تحقیق دست یافتن به شاخص های مؤثر در کیفیت فضاهای سبز می باشد که به ترتیب اهمیت عبارت اند از 1. میزان زیبایی مبلمان شهری 2. پوشش گیاهی مناسب 3. کافی بودن مبلمان شهری 4. کفسازی مناسب
بررسی دلبستگی به مکان در میان کودکان (نمونه موردی: محله بازارچه قصردشت شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
165 - 179
حوزههای تخصصی:
محله های شهری افراد را در خود در بر می گیرند و زندگی افراد در فضای محله ها تعریف و تنظیم می گردد. همچنین به عنوان بخشی از فضاهای عمومی در شهرها، نقش مهمی در رفع نیازهای کودکان ایفا می کنند. بنابراین به منظور پویایی بیشتر این فضاها و برای برآورده ساختن نیازهای مردم، باید به رفتارهای شکل دهنده این فضاها توجه کرد. از آنجایی که کارایی اغلب محله های شهری در نتیجه عدم انطباق نیازهای کاربران با کیفیت محیطی متناسب با قلمروهای رفتاری، در سطح پایینی می باشد، لزوم توجه به برنامه اصولی و مبتنی بر رفتار استفاده کنندگان در اینگونه فضاها، ضروری می باشد. محله قصردشت شیراز و کودکان 7-12سال به عنوان نمونه مطالعاتی این پژوهش انتخاب شده است. هدف از این پژوهش مطالعه، بررسی و تحلیل عوامل تأثیر گذار بر ایجاد دلبستگی به محله در میان کودکان است. پژوهش حاضر، یک تحقیق میدانی با رویکرد توصیفی - تحلیلی است و به دنبال پاسخ به این سوال اساسی است که، عوامل مؤثر و نقش آنها در ایجاد دلبستگی در بافت محله به چه میزان تأثیرگذار است؟ شاخص ها با استفاده از طراحی پرسش نامه و نقشه های رفتاری بر اساس حجم نمونه و تبدیل یافته های کیفی به مؤلفه های کمی از طریق نرم افزارspss پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد، که کودکان حاضر در این پژوهش از قابلیت های محله خود لذت می برند و تحت تاثیر شاخص های مختلفی می باشند، که از میان دلبستگی عاطفی، موجب تعامل حسی انسان و مکان و نقش آن در هویت فردی می شود . همچنین دلبستگی به مکان در میان کودکان محله بازارچه قصردشت با جنسیت و نوع سکونت آنها ارتباطی ندارد و دلبستگی عاطفی، تصویر ذهنی، حس مکان و هویت به مکان از عوامل تأثیر گذار بر ایجاد دلبستگی محسوب می شوند و فضاهای فاقد امنیت و تاریک مهمترین عامل ها برای عدم دلبستگی به مکان در میان کودکان خواهند شد.
تحلیلی مفهومی از قلمرو محله بر پایه ادراک ساکنین با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) (نمونه مطالعاتی: محلات شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
193 - 209
حوزههای تخصصی:
محله دارای پیشینه ای طولانی در شهرنشینی ایران است. در حال حاضر محلات نقش مهمی را در برنامه ها و طرحهای محلی در شهرها و جایگاه مهمی را در توسعه شهری بر عهده دارند. یکی از موضوعات مهم در ارتباط با مفهوم محله ای، تعیین مناسب و صحیح از قلمرو محلات و نقش ساکنین محله در این میان است. در این زمینه با وجود مطالعات انجام شده در کشورهای غربی، مطالعات بسیار کمی در داخل کشور انجام شده است. هدف تحقیق این است که اولاً میزان جمعی بودن ادراک ساکنین از قلمرو محلات را مشخص نماید و ثانیاً چگونگی تاثیر متغیرهای جنسیت، سن،تحصیلات، اشتغال، مدت زمان سکونت، نوع مالکیت ،نحوه اقامت و داشتن روابط همسایگی را در ادراک ساکنین از قلمرو محلات بررسی و تحلیل نماید. روش تحقیق کمّی و پیمایشی به همراه تحلیل های آماری و تحلیل اطلاعات مکانی است. به این منظور تعداد 600 پرسشنامه ترکیبی به همراه نقشه ضمیمه در 6 محله از محله بندی طرح تفصیلی شهر مشهد توزیع گردید. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بود. نقشه های ادراکی به دست آمده از قلمرو محله با استفاده از GIS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون های آماری نشان می دهد ادراک ساکنین از قلمرو محلات با محله های قراردادی که طرحهای توسعه شهری آن را تعریف می کنند، تفاوت دارد. میانگین مساحت قلمرو ادراکی محله در بافتهای مختلف شهری با یکدیگر دارای تفاوت معنی دار است. همچنین گروه مردان و مالکین واحد های مسکونی به صورت معناداری نسبت به گروه های دیگر ، قلمرو محله را بزرگتر ادراک می نمایند و ساکنینی که خانه دار هستند و محصّلین نسبت به گروه های دیگر شاغلین، به طور معنا داری قلمرو محله را کوچکتر ادراک می نمایند. همچنین مقاله توصیه هایی در مورد به کار گیری ادراک ساکنین در فرآیند تعیین قلمرو محلات را ارائه می نماید.
بررسی رابطه کیفیت محیط زندگی و میزان رضایت از زندگی در محله: مطالعه ای درباره ساکنان محلات شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارضای نیازها، احساس شادی و سعادت و رضایت در فرد شکل می گیرد. ویژگی های محل سکونت که بر رضایت مؤثر است دو وجه دارد: محیط اجتماعی و محیط فیزیکی. محیط فرهنگی اجتماعی، با توجه به وابستگی عمیق به فعالیت های جمعی و واقعیت های فرهنگی یک محله خاص، تأثیر عمیقی بر رضایت ساکنان می گذارد، همان گونه که کیفیت فیزیکی محله، از جمله فقدان مخاطرات شهری و دسترسی مطلوب به خدمات، رضایت را تحت تأثیر قرار می دهد. این پژوهش با هدف شناخت تأثیر کیفیت محله مسکونی بر میزان رضایت ساکنان محلات گوناگون انجام شد. جامعه آماری تحقیق حاضر را ساکنان بالای 18 سال شهر کرمان تشکیل می دهند که 396 نفر از ایشان به منزله نمونه انتخاب شدند. یافته ها به کمک پرسش نامه جمع آوری شد و نتایج نشان داد که میزان رضایت در حد متوسط است. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که اهمیت کیفیت اجتماعی محله در تأمین رضایت ساکنان بیش از کیفیت فیزیکی محله است. علاوه براین، ابعاد کیفیت فیزیکی محله، دسترسی به خدمات شهری و مخاطرات شهری، بر رضایت افراد از محله اثر مستقیم دارند؛ یعنی، دسترسی به خدمات شهری دارای تأثیر مثبت و مخاطرات شهری حاوی تأثیر منفی است. از طرف دیگر، از میان ابعاد کیفیت اجتماعی محله، مسئولیت پذیری دارای تأثیر مستقیم و مثبت است و تعامل افراد بر متغیر وابسته تأثیر غیرمستقیم دارد.
بررسی تأثیر عوامل محیطی بر احساس امنیت زنان (نمونه موردی محله سهل آباد شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان ازجمله مهم ترین گروه های استفاده کننده از فضاهای شهری هستند و حضور آنان در اجتماع، الزامات و و پیش نیازهایی می طلبد که یکی از مهم ترین این الزامات، امنیت است. این مقاله، درصدد است براساس مقیاس محله رابطه میان شاخص های محیطی و احساس امنیت زنان را در فضاهای شهری مشخص کند. در این پژوهش، از روش کمّی از نوع پیمایش استفاده شده است و داده ها به کمک پرسش نامه جمع آوری شده اند. شاخص های محیطی مؤثر بر احساس امنیت زنان، از پژوهش های پیشین استخراج شده است و پس از پالایش، 25 شاخص انتخاب و در قالب چهار بُعد کالبدی فضایی، عملکردی، بصری ادراکی و اجتماعی دسته بندی شده اند. پس از آن، به کمک پرسش نامه در قالب 14 گویه با طیف لیکرت، میزان تأثیر شاخص های منتخب در محله سهل آباد شیراز –به صورت نمونه موردی- در میان 370 نفر از زنان ساکن در این محله، بررسی شده است. درنهایت، داده های حاصل از پیمایش به روش رگرسیون لجستیک ترتیبی تحلیل شده اند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد در بعد کالبدی فضایی بهبود «وضعیت نورپردازی» و در بعد ادراکی بهبود «شهرت محله»، «خوانایی و وضوح مسیرها» و «حس تعلق به محله» بیشترین تأثیر را بر احساس امنیت زنان دارد. اهمیت جنبه ذهنی امنیت و نیز تأثیرگذاری بعد ادراکی فضا بر احساس امنیت، لزوم توجه برنامه ریزان و طراحان شهری را به ابعاد هویتی ادراکی در طراحی و برنامه ریزی فضاهای شهری به خصوص در مقیاس محله نشان می دهد.
مشخصه های موثر بر افزایش حس سرزندگی در محله قصرالدشت شیراز
حوزههای تخصصی:
مجموعه ای از فعالیت های فرهنگی و کالبدی براساس نیازها، فعالیت ها و رفتارهای ساکنین، شهر را تشکیل می دهد. برنامه ریزی شهری به دنبال ارتقای کیفیت زندگی ساکنان شهر و ساختن شهری مناسب برای زندگی )سرزندگی( است. محلات شهری به عنوان بستر زندگی اجتماعی و کوچکترین واحد تقسیمات شهری در ایجاد و خلق جاذبه های مکان جهت سکونت و سایر فعالیت ها مناسب هستند. در محله سرزنده، فضاهای عمومی ترغیب کننده افراد جهت حضور در محیط بوده و ساکنان از بودن در محیط بیرون از خانه احساس رضایت، راحتی و آسایش دارند. مرکز محله به مثابه قلب تپنده ای است که عناصر فرهنگی، تجاری، مذهبی و خدماتی را در خود جای داده و با وجود قابلیت ها و کیفیت های محیطی فرصت حضور ساکنین را فراهم می آورد، در نتیجه باعث ایجاد حس سرزندگی و تعلق و پیوند عاطفی میان ساکنین محله می شوند. هدف از این پژوهش؛ با توجه به نیازهای فرهنگی و اجتماعی ساکنین محله قصرالدشت شیراز، استخراج مشخصه های سرزندگی ست که فرصت هایی را جهت حضور فعال ساکنین و زمینه های ارتقا حس سرزندگی و پویایی و همچنین افزایش هر چه بیشتر حس تعلق ساکنان به محله فراهم خواهد کرد. در این راستا روش تحقیق در این پژوهش کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. جمع آوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه، مشاهده و برداشت میدانی بوده است. در نتیجه مدل تحلیلی پژوهش که درواقع دربرگیرنده مدل کلی عوامل اثرگذار بر سرزندگی محلات می باشد، تدوین گردیده و در انتها مولفه هایی در راستای ارتقای سرزندگی محله قصرالدشت ارائه شده است.
بازشناسی عناصر کالبدی کارکردی موثر در شکل گیری بافت تاریخی بهبهان (از دروه صفویه تا پهلوی) بر مبنای الگوی شهرهای تاریخی
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی شهرها متشکل از مولفه های اجتماعی و کالبدی می باشند که روی هم رفته هویت شهر را تشکیل می دهند. بازشناسی و مطالعه این مولفه ها می تواند در رشد و توسعه ی درون زا در بافت های تاریخی و حفظ ارزش های آن موثر گردد. لذا در این مقاله با هدف بازشناسی الگوی شکل گیری شهرهای سنتی و با تاکید بر مولفه های کالبدی– کارکردی، بافت تاریخی شهر بهبهان بررسی شده است. در این پژوهش به روش تحلیلی- توصیفی و با راهبرد مطالعه میدانی و اسنادی، ساختار کالبدی شهر از زمان صفویه تا پهلوی و عناصر کالبدی کارکردی تشکیل دهنده ی بافت سنتی، مورد بررسی تاریخی قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد رشد اولیه شهر به صورت ارگانیک و بر اساس اصل ارتباط، پیوستگی و سلسله مراتب شهری بنیان شده است و محله به عنوان اصلی ترین مفهوم شکل دهنده به بافت، تقسیمات کالبدی و اجتماعی شهر را ایجاد نموده است. این الگو از دوره صفویه تا قاجار روندی تدریجی و پیوسته داشته است، ولی در دوره پهلوی همزمان با تحولات شهرسازی در سراسر کشور، سرعت رشد، نه به کندی دوره های پیشین بلکه با تاثیر از شرایط گسترش شهرها در دهه های اول قرن حاضر شکل گرفت. در این دوره همچان ارزش فضایی گذشته حاکم بود ولی پیوستگی بافت شهری تضعیف شد. این پژوهش همچنین شکل گیری بافت تاریخی بهبهان بر اساس اصول حاکم بر سازماندهی فضای شهری سنتی را تصدیق می کند و تایید کننده ی این مطلب است که شهرهای سنتی بر اساس اصول مشترکی شکل گرفته اند و در اقلیم های مختلف، با توجه به بستر و زمینه شکلگیری، کالبد منحصر به فردی یافته اند.
بررسی روش های ارتقای عملکرد اجتماعی محله های شهری نمونه موردی: محله شالمان سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله از تجمع و به هم پیوستگی معاشرت نزدیک، روابط محکم همسایگی و اتحاد غیر رسمی میان گروهی از مردم به وجود می آید. هدف از این پژوهش بررسی روش های ارتقاء عملکرد اجتماعی محله های شهری با توجهبهاصل پاسخگوییبهنیازهای اجتماعی انسانبهعنوانمخاطبینفضا، جهتتبیینوطبقه بندیمولفه هایکیفیفضااست. جهت رسیدن به هدف پژوهش از سه فرضیه در محدوده مورد مطالعه استفاده شده است. متغیر مستقل در این تحقیق عملکرد اجتماعی محله و متغیر وابسته فضاهای باز و عمومی،آرامش، امنیت، تعلق اجتماعی، روابط اجتماعی است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی بوده، جامعه آماری محله شالمان سنندج و حجم نمونه 100 نفر از اهالی محله است.روش نمونه گیری، طبقه ای است. برای تجزیه و تحلیل آمار و اطلاعات و بررسی فرضیات از نرم افزار SPSS وجهت بررسی رابطه بین متغیرها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است.نتایج حاصل از پژوهش با توجه به مقدار همبستگی پیرسون (052/0)، (027/0)، (223/0) در فرضیه های 1و2و3 نشان می دهد که ویژگی های استفاده کنندگان از فضا و شیوه های طراحی شهری در تقویت عملکرد اجتماعی محله های شهری تأثیرگذار نیست اما فضاهای عمومی و باز بر ظهور و بروز خلاقیت و تقویت عملکرد اجتماعی محله های شهری مؤثر است. بنابراین جهت ارتقاء عملکرد اجتماعی محله ی شالمان باید به راهبردهایی همچون ارتقاء کیفیت کالبدی- فضایی، ارتقاء کیفیت محیطی، ارتقاء کیفیت اجتماعی و فرهنگی از طریق سیاست هایی همچون افزایش سرزندگی، افزایش ایمنی ترافیکی، ارتقا سطح شبکه معابر، گسترش فضاهای سبز و مکث، ارتقاء کیفیت و عملکرد مبلمان شهری، افزایش امنیت و سطح بهداشت، افزایش سطح مشارکت توجه نمود.