مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
محله
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
3 - 16
حوزههای تخصصی:
دلبستگی به مکان، رابطه عاطفی مثبت میان فرد و مکان است که در شرایط مختلف نسبت به مکان های مختلف شکل می گیرد. افراد ممکن است نسبت به خانه ، محله و یا شهری که در آن ساکن هستند، سطوح مختلفی از دلبستگی را داشته باشند. عواملی چون ویژگی های ساختاری محیط، جو اجتماعی حاکم بر آن و احساسات و خاطرات یک فرد در آن محیط، از جمله عواملی هستند که بر شدت و یا ضعف این احساس تأثیرگذار می باشند. در همین ارتباط، پژوهش حاضر میزان دلبستگی افراد نسبت به سه مقیاس خانه، محله و شهر به عنوان سه مقیاس مکانی تعریف کننده محل زندگی فرد، دلایل افزایش و یا کاهش دلبستگی به هر کدام از مقیاس های یاد شده و تأثیر دو متغیر سن و جنسیت افراد در این خصوص را مورد بررسی قرار می دهد. به منظور تدقیق در یافته ها، ساکنان دو شهر تهران و ساری با مقیاس های کالبدی و اجتماعی متفاوت به عنوان نمونه موردی انتخاب گردید که حجم نمونه در شهر تهران شامل 427 نفر و در شهر ساری شامل 306 نفر ارزیابی شد. در چارچوب نظری تدوین شده، عوامل تأثیرگذار بر دلبستگی به سه دسته عوامل کالبدی ، اجتماعی و احساسی تقسیم شدند. بر همین اساس سه پرسشنامه مجزا به منظور سنجش میزان دلبستگی افراد نسبت به سه مقیاس یاد شده تنظیم و در هر پرسشنامه، عوامل کالبدی، اجتماعی و احساسی که در شکل گیری دلبستگی به مقیاس های مورد نظر تأثیرگذارند، مورد سئوال قرار گرفت. داده های حاصل از پیمایش با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس بین آزمودنی، آزمون اندازه های تکراری و تحلیل واریانس مختلط با کمک نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که شدت دلبستگی افراد نسبت به هر کدام از سه مقیاس مورد نظر برای ساکنان هر دو شهر تهران و ساری، متفاوت از یکدیگر است. در این ارتباط دلبستگی افراد به خانه شان در بالاترین سطح و دلبستگی آنها به محله در پایین ترین سطح قرار دارد. همچنین عامل جنسیت در میزان دلبستگی به مقیاس های یاد شده تأثیرگذار نیست؛ این در حالی است که سن افراد عاملی تأثیرگذار در دلبستگی آنها به مکان های مورد نظر به شمار می رود.
بررسی نقش قلمروی محله در افزایش حس تعلق خاطر به محیط زندگی و تقویت تعاملات اجتماعی
حوزههای تخصصی:
احیای هویت محله ای و تعلقات اجتماعی به منظور مدیریت بهینه و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان، همواره مورد تاکید محققان و کارشناسان شهری بوده است. همچنین بررسی و شناخت عوامل مداخله گر تاثیر گذار بر احساس هویتمندی می تواند در جهت حل معضل نبود تعاملات اجتماعی و بحران هویت در شهرها و محلات امروز کارساز باشد .انسان ساکن در محلات کلانشهر های امروز با فضای محله خود مأنوس نیست و در تصویر ذهنی وی، محله بخشی از شهر محسوب می شود. این پژوهش در پی شناسایی دقیق عوامل هویت بخش به محلات در کلانشهرها بوده تا از طریق مطالعات کتابخانه ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی، به یافتن این شاخصه های هویت بخش که منجر به تقویت تعاملات اجتماعی و حس تعلق خاطر به محیط زندگی در میان ساکنین می گردد، کمک نماید. هویت محله ای در سه بعد مطرح می شود؛ فیزیکی، سیاسی، اجتماعی. هویت اجتماعی یک محله به وجود شبکه های اجتماعی و محیط های حمایتی بستگی دارد؛ چرا که این شبکه ها در سلامت روانی انسان اهمیت به سزایی دارند؛ به طوری که هرچه تمرکز گروه در سطح هویت محله ای افزایش یابد، میزان بیماری های روانی آن گروه کاهش می یابد. بررسی مفهوم محله در ایران نشان دهنده آن است که محله سنتى ایران بر اثر همبستگى و یکپارچگى اجتماعى قوى بین ساکنین که دارای ارزش های مشترک بودند ایجاد مى شد و زمینه اى براى حمایت ساکنین از شرایط جمعی فراهم می نمود. بررسی و قیاس بین محله در شهرهای ایرانی و واحد همسایگی غربی، نشان می دهد که محله سنتی در شهرهای ایران دارای انعطاف پذیری و ظرفیت اجتماعی بالاتری نسبت به واحد همسایگی غربی می باشد. لذا استفاده از اصول محله سنتى ایرانى، به منظور باز تولید مفهوم محله در شهرسازى معاصر کشور، توصیه می گردد.
سطح بندی شهرستان های استان فارس بر اساس شاخص های گردشگری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۶
42 - 54
حوزههای تخصصی:
در برنامه ریزی گردشگری، لازم است که برخوردی متفاوت و متناسب با قابلیت های مقصد های گردشگری صورت گیرد و برای تعیین این امر لازم است مقصد های گردشگری یک منطقه سطح بندی شوند. هدف این پژوهش رتبه بندی شهرستان های استان فارس بر اساس شاخص های گردشگری می باشد که با استفاده از آخرین آمار و اطلاعات مربوط به سال1391، 67 شاخص در بخش های جاذبه های مذهبی، جاذبه های انسان ساخت، تاریخی، طبیعی و مناطق نمونه گردشگری (در چهار سطح محلی، استانی، ملی و بین المللی) در میان 29 شهرستان مورد مطالعه قرار گرفته و با استفاده از امتیازات عاملی رتبه بندی شده اند و در آخر با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی نقشه مورد نیاز تهیه شده است. روش کار در این پژوهش توصیفی، تحلیلی و موردی می باشد. برخی از نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده ی عدم توزیع هم آهنگ امکانات و زیر ساخت های گردشگری در میان شهرستان های استان فارس می باشد به شکلی که از مجموع 29 شهرستان مورد بررسی در استان فارس، شهرستان های شیراز، کازرون، و سپیدان به ترتیب در سطح یک تا سه از نظر دارا بودن جاذبه های گردشگری قرار دارند و شهرستان مهر در آخرین سطح جاذبه های گردشگری قرار گرفته است.
بررسی توزیع مراکز درمانی شهر ایلام به منظور ارائه الگوی مطلوب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۲
7 - 18
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در برنامه ریزی شهری،استفاده بهینه از زمین و برنامه ریزی کاربری زمین شهری است. ارائه خدمات درمانی یکی از فعالیت هایی است که عدم دسترسی به آن می تواند سلامت شهروندان را به مخاطره بیندازد. دسترسی به خدمات درمانی را می توان از دو بعد فقدان کاربری و عدم قرارگیری مناسب آن مورد بررسی قرار داد. با توجه به مطالعات میدانی در سطح شهر ایلام مشخص شد که توزیع برخی مراکز درمانی در این شهر با توجه به جمعیت شهر کافی و مناسب نیست و فاصله آنها نسبت به یکدیگر نیز مزید بر علت است که این مسائل و مشکلات در شهر ایلام بیان مسئله نموده است. تحقیق پیش رو به بررسی توزیع مراکز درمانی در شهر ایلام و ارائه الگوی مطلوب جهت استقرار مراکز درمانی در این شهر می پردازد تا شهروندان دسترسی مناسب تری به آن داشته باشند. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی از نوع پژوهش های کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها به صورت اسنادی، کتابخانه ای و میدانی می باشد. بر اساس داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای GIS و استفاده از مدل AHP به رفع کمبودها پرداخته شده و نتایج این تحقیق بیانگر اینست که هر چقدر از مرکز شهر به پیرامون فاصله گرفته می شود الگوی توزیع مطلوب تغییر کرده و نامنظم می شود و همین امر نیاز به ارائه الگوی مناسب تر جهت پاسخ گویی به نیاز مردم را شدت داده است. با این حال جانمایی مراکز درمانی در شهر ایلام با توجه به حجم ترافیک شهری، آلودگی صوتی و زیست محیطی در محدوده مطالعاتی مناسب است و ارائه الگوی مطلوب می تواند در قدرت پاسخگویی به نیاز شهروندان در مراکز درمانی شهر ایلام تاثیرگذار باشد.
تحلیل کاربری زمین شهری در فرامحله محتشم(مقاله علمی وزارت علوم)
محله های شهری، کوچک ترین واحد کالبدی، اجتماعی، فرهنگی و قومی در نظام شهرسازی سنتی ایرانی اسلامی به شمار می روند. محلات شهرهای اسلامی، روزگاری محل تبلور پویایی اجتماعی و اقتصادی در حیات شهری بوده اند و اکنون به سبب عدم معاصرسازی کالبد و فعالیت های موجود، با آسیب های متعددی روبه رو شده اند. محله محتشم یکی از هفت محله تاریخی کاشان است که در این تحقیق، به بررسی و معرفی آن و ویژگی های کاربری زمین شهری در زیرمحلات پاپک، پامنار، پشت عمارت، چهل دختران، درب یلان، سرپله، سرسنگ، سی قن (سی قند)، کلهر، محتشم و میرنشانه پرداخته می شود. از یافته های پژوهش حاضر، شناسایی و مقایسه انواع کاربری اراضی زیرمحلات محتشم، کیفیت ابنیه در این زیرمحلات و همچنین شناسایی مراکز زیرمحلات این محله، بناهای شاخص، وجه تسمیه و نوع عملکرد فعلی این مراکز است. این محله قبل از خیابان کشی های جدید که برای ورود خودرو، بافت آن مورد جراحی قرار داده شد، دارای نظام منسجم کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خاص خود بوده است. کاربری های مذهبی ازجمله مسجد و امامزاده وآب انبار در اکثر زیرمحلات وجود دارد و مرکز محلات را تشکیل داده اند. با بررسی وضعیت کاربری زمین شهری، زیرمحلات محتشم، پامنار و میرنشانه، بیشترین درصد مخروبه را در بین زیرمحلات دارند.
«بررسی تفاوت های رضایتمندی سکونتی در بافت قدیم و بافت جدید» (نمونه موردی: محله خواهر امام و محله منظریه در شهر رشت)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۳
۳۷-۴۸
حوزههای تخصصی:
رضایت مندی سکونتی عامل مهمی در توصیف کیفیت زندگی ساکنان یک محیط مسکونی و همچنین عامل اصلی تحرک سکونتی است. چنانچه این نوع از رضایتمندی تأمین نگردد، محلات شامل ساکنانی خواهند بود که هیچ گونه حس تعلق و مسئولیتی در قبال محله زندگی خود نخواهند داشت، از این رو یا از محله مورد نظر نقل مکان نموده و یا به دلایلی چون مسائل اقتصادی مجبور به ادامه زندگی در آن محله با سطح نارضایتی بالا می باشند. این مقاله سعی دارد به بررسی تفاوت های رضایت مندی سکونتی در دو بافت متفاوت (قدیم و جدید) بپردازد و این مهم با شناسایی دقیق وضعیت کنونی هر محله بر اساس برداشت های میدانی، تدوین پرسشنامه و تکمیل آن ها توسط ساکنان هر محل و سپس تحلیل پرسشنامه ها از طریق تکنیک رگرسیون چند متغیره و با کمک نرم افزار SPSS، محقق می شود. دلیل انتخاب دو سایت منظریه و خواهر امام در شهر رشت به عنوان نمونه موردی پژوهش نیز تمایز آشکار میان این دو بافت است. این دو سایت دارای تفاوت های بارزی در نوع بافت، نوع ساکنان، نحوه معیشت و بسیاری از مسائل دیگر هستند. بافت نسبتاً جدید منظریه با سبک مدرن شهرسازی و بافت قدیمی محله خواهر امام با سبک کاملاً ارگانیک آن عاملی برای شناسایی نیازهای ساکنان هر بافت و اولویت های گوناگون آن ها در زمینه معیارهای رضایتمندی سکونتی است.
بررسی نقش مشارکت مردمی در ارتقاء تنوع و امنیت در راستای ایجاد سرزندگی در محلات شهری(نمونه موردی:محله کلپا همدان)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۳
۵۷-۶۶
حوزههای تخصصی:
سرزندگی یکی از مهم ترین کیفیات از دست رفته محله های امروز شهرهای ایران است. این کیفیت خود از اجزای کیفی و کمی زیادی تشکیل شده است که از مهم ترین آنها "تنوع و امنیت" است. در این پژوهش سعی شده تا رابطه بین مشارکت مردمی در طرح های محلی و امنیت محلات مورد سنجش قرار گیرد. شیوه انجام این پژوهش به صورت تحلیل آماری است. در این تحقیق مؤلفه های مهم در ایجاد سرزندگی (تنوع و امنیت) در محلات شهری مورد بحث قرار گرفته و به طور اخص به بررسی رابطه آن با مشارکت پرداخته شده است. در این راستا در ابتدا با استفاده از مطالعات نظری انجام شده، شاخص های سرزندگی در محلات شناسایی شده و در ادامه با استفاده از آزمون خی دو، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون ساده به بررسی تنوع و امنیت در محله با استفاده از نوعی رویکرد مشارکتی در نمونه موردی پرداخته شده است. تکنیک ارزیابی مشارکت مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه می باشد. با استناد به مطالعات میدانی انجام شده مشخص شد که ارتباط معنی داری میان ایجاد تنوع و امنیت به عنوان عوامل سرزندگی در یک محله شهری و مشارکت مردم برای تحقق آن ها موجود می باشد.
شناسایی و ارزیابی شاخص های کیفیت زندگی و نقش برنامه ریزی در ارتقاء آن در محلات مسکونی خودرو (نمونه مطالعاتی: محله خاک سفید تهران
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی شهری یکی از مهم ترین حوزه های مطالعات شهری در کشورهای مختلف است. کیفیت زندگی معمولاً از طریق شاخص های ذهنی حاصل از پیمایش و ارزیابی ادراکات و رضایت شهروندان از زندگی شهری و یا با استفاده از شاخص های عینی حاصل از داده های ثانویه و به ندرت با استفاده از هر دو نوع شاخصه ها اندازه گیری می شود. امروزه کیفیت زندگی هدف اصلی تمام برنامه ریزی هاست که توسط اندیشمندان و برنامه ریزان تهیه می شود. وجود مشکلاتی مانند ضعف منابع درآمدی، فقدان وسایل حمل و نقل عمومی و خصوصی، نبود فرصت ها و موقعیت های شغلی مناسب، مراکز درمانی، مسکن نامناسب، مشکلات و آسیب های ناشی از نابرابری های اجتماعی، تغذیه نامناسب و مسکن ناپایدار، محله های شهری ما را با چالش هایی مواجه ساخته است. هدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل شاخص های مرتبط با کیفیت زندگی در محله خاک سفید شهر تهران است. بر این اساس شاخص ها و متغیرهای مربوطه از مطالعات نظری انجام شده استخراج و میزان رضایت شهروندان از آنها توسط پرسشنامه جمع آوری گردیده و در نهایت خروجی ها با استفاده از ابزارهایی همچون تکنیک های آماری آزمون تحلیل واریانس فریدمن و رگرسیون سلسله مراتبی گام به گام، وزن دهی به متغیرها در محیط GIS و جدول SWOT تجزیه و تحلیل شده اند و اولویت های مداخله استخراج گردیده است.
بررسی تأثیر بازارهای دورهای در هویت بخشی و افزایش حس تعلق ساکنان (نمونه موردی: بازارهای روز شهر همدان)
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد سریع جمعیت در شهرها و نیز گسترش بیش ازپیش علم و فناوری و ارتباطات در دهه های اخیر، بیشتر ارتباطات مردم با یکدیگر در دنیای مجازی رخ می دهد و مردم کمتر از گذشته با محیط اطراف خود و ساکنین آن تعامل برقرار می کنند؛ این در صورتی است که در راستای تبیین و تدوین شاخص های معماری و شهرسازی بر بنیاد الگوی اسلامی–ایرانی، ضروری می نماید علاوه بر محاسبه های فنی و مهندسی، ویژگی های اقلیمی، جمعیتی و ملاحظات حقوقی شهروندان نیز مدنظر قرارگرفته و با اتکا بر آموزه های دین محور، رویکردهایی فرهنگی باهدف حفظ منزلت انسانی موردتوجه قرار گیرد و کرامت انسانی و سایر مؤلفه های مترتب بر الگوی اسلامی نیز در فضاهای شهری متجلی گردد. با تأمل در دیرینه تاریخی ایران زمین، به سهولت می توان نمونه هایی از ارتباط شهروندان با یکدیگر در فضای شهری را در بازارهای دوره ای، به عنوان یکی از نهادهای مهم جامعه اسلامی در محلات/مراکز محله ای، مشاهده کرد. در این پژوهش، بر مبنای روش توصیفی-پیمایشی و مطالعات اسنادی میزان تأثیر بازارهای دوره ای بر تعاملات اجتماعی و رابطه شهروندان با محله و همسایگان در محله سکونتشان بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل ساکنین 6 محله شهر همدان می باشد. بر همین اساس، ساکنین 3 محله ای که در آن بازارهای دوره ای شنبه بازار، سه شنبه بازار و پنج شنبه بازار دایر می باشد، با 3 محله متناظر که در آن بازار دوره ای برپا نمی شود، مقایسه و موردبررسی قرار می گیرند. نتایج تحقیق نشان می دهد که احیای بازارهای دوره ای و ساماندهی آن ها، چنانچه مبتنی بر مکان یابی هوشمندانه و نیاز محور باشد، در ترغیب و تشویق شهروندان برای حضور بیشتر در محلات خود بسیار راهگشا بوده و ضمن افزایش تعاملات و صمیمیت بین ساکنین، به عنوان یک مولفه معنایی، باعث هویت بخشی محلات/ مراکز محله در شهرهای ایران اسلامی می شود.
بررسی معیارهای مطلوبیت سکونتی در سه مقیاس واحدآپارتمانی، ساختمان مسکونی و محله (نمونه موردی: شهر مشهد)
حوزههای تخصصی:
ترجیحات مختلف افراد در ارتباط با انتخاب مسکن مطلوب برای آنها، متاثر از نوع نیازها و میزان تامین آنها در خانه مورد نظرشان است. حال چنانچه محیط یک خانه به گونه ای ساماندهی شود که بتواند بخش زیادی از نیازهای ساکنین خود را تامین نماید، آنها نسبت به آن احساس رضایت نموده و تمایلشان نسبت به ماندن در آن افزایش می یابد. این در حالی است که عکس این مورد زمانی اتفاق می افتد که فرد نسبت به محیطی که در آن ساکن است، رضایت کافی نداشته باشد؛ این امر در نهایت منجر به ترک آن مکان توسط فرد می شود. بنابراین چنین به نظر می رسد که میان نوع ترجیحات مسکونی افراد و میزان رضایت آنها از محیط زندگی شان، ارتباطی متقابل وجود داشته باشد؛ به این معنی که با شناخت عواملی که می تواند به افزایش رضایت از یک محیط مسکونی منجر شود، می توان به مواردی که افراد در انتخاب یک مکان برای زندگی شان ترجیح می دهند، دست یافت. از سویی از آنجا که الگوی غالب سکونت در شهرهای معاصر کشورمان ، الگوی آپارتمانی است و از سویی دیگر محل سکونت انسان تنها به چارچوب خانه ای که در آن ساکن است خلاصه نمی شود، لذا در این پژوهش تحلیل ترجیحات افراد در سه مقیاس واحد آپارتمانی، ساختمان مسکونی و محله در دستور کار قرار گرفت. از طرفی با توجه به اینکه افراد مستاجر به واسطه شیوه زندگی شان، مدام با موضوع انتخاب مسکن و ترجیح یکی در بر دیگری روبرو هستند، لذا این افراد به عنوان جامعه هدف در این پژوهش انتخاب شدند. قلمرو مکانی پژوهش، شهر مشهد می باشد و جامعه آماری تحقیق نیز 384 نفر تخمین زده شد که این افراد از میان ساکنین تمام محلات شهر به صورت تصادفی انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه متشکل از سوالات باز و بسته بود که پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در تحلیل داده ها از آزمون های F تک متغیره و نیز آزمون فردمن استفاده گردید. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که در اولویت بندی افراد در ترجیحات مسکونی شان از میان سه مقیاس مورد بررسی، انتخاب محله در اولویت اول، انتخاب واحد آپارتمانی و مشخصات مربوط به آن در اولویت دوم و در نهایت انتخاب ساختمان مسکونی در سومین اولویت افراد در انتخاب محل زندگی شان به شمار می رود. همچنین از میان شاخص های مربوط به سطوح فوق، شاخص ویژگی های فضایی در ارتباط با واحد مسکونی، شاخص امنیت در ارتباط با ساختمان مسکونی و شاخص دسترسی و موقعیت در سطح شهر در مقیاس محله، در بالاترین درجه اهمیت در رده بندی ترجیحات افراد نسبت به مقیاس های مختلف محل سکونتشان قرار دارند.
سنجش شاخص های سرمایه اجتماعی در محلات بافت تاریخی شهر یزد (نمونه موردی: محله پشت باغ)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۵
۹۳-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
روابط اجتماعی در بافت تاریخی شهر یزد بر اساس هویت محله ای شکل گرفته اند. انباشت این روابط در طی سالیان، مجموعه گسترده ای از پیوندهای اجتماعی را در بین ساکنان سبب شده است. از آنجا که در چند دهه اخیر به دلایلی، مفهوم سرمایه اجتماعی در بافت تاریخی شهر یزد رو به نزول نهاده، ضروری است تا با تعیین سطح سرمایه اجتماعی در این محلات، نسبت به تقویت شاخص های آن اقدام گردد. هدف اصلی از این پژوهش، اندازه گیری سرمایه اجتماعی در محله تاریخی پشت باغ یزد است. روش تحقیق حاضر از نوع پیمایشی بوده و از ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده ها استفاده شد. پس از بررسی منابع معتبر در این زمینه و با توجه به شرایط و مقتضیات جامعه موردمطالعه، تعداد 12 شاخص مشتمل بر ظرفیت پذیرش تفاوت ها، اطلاعات و آگاهی از محله، احساس امنیت، فعالیت گروهی و هدف مشترک، مشارکت در اجتماع محلی، توانمندسازی، حس اعتماد، شبکه های حمایتی، ارزش ها و هنجارهای جمعی، حس تعلق، پیوندهای همسایگی و بها دادن به زندگی تعیین گردید. در این پژوهش جهت نمونه گیری از روش تصادفی مرحله ای استفاده شد. بر اساس فرمول کوکران، حجم نمونه متشکل از 333 نفر از ساکنین محله پشت باغ است که هرکدام یک خانوار را نمایندگی می کند. نتایج نشان می دهند با توجه به سطح معنی داری شاخص ها تمامی آن ها بر روی سرمایه اجتماعی تأثیرگذارند و بین آن ها با سرمایه اجتماعی رابطه چندگانه وجود دارد. همچنین سرمایه اجتماعی در بافت تاریخی محله پشت باغ در سطح متوسط قرار دارد که عامل اصلی آن را می توان خالی از سکنه شدن محدوده مورد مطالعه در پی مهاجرت ساکنین اصلی به حومه شهر و جایگزینی آن ها با اتباع بیگانه و اقشار کم درآمد دانست.
کارویژه های مسجد برای سالم سازی محیط پیرامون(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
185 - 207
حوزههای تخصصی:
بنای جامعه اسلامی بر محوریت مسجد گذاشته شده است. مسجد با کارکردهای متعدد خود در ابعاد مختلف اجتماعی و با تاکید بر جنبه معنوی، نقشی هدایت کننده برای انسان ها به سوی خداوند متعال دارد. آموزه های نشریافته از مسجد، همگی با جهت دهی زندگی فردی و اجتماعی انسان ها به صراط مستقیم و در نتیجه، سعادت او سامان یافته اند. مسجد، سوای از ظرفیت های درونی خود برای هدایت انسان ها، می تواند در تعامل با دیگر نهادهای جامعه فضای عمومی را مشابه فضای درونی خود نماید. انتظار عمومی از محیط پیرامون مسجد، تأثیرگذاری فضای معنوی درون مسجد بر اطراف آن است. با وجود این، امروزه محیط پیرامون مسجد، عمدتاً متأثر از زندگی اجتماعی بیرونی است و مسجد به دلایل مختلفی تأثیرات کمی بر آن دارد و لذا شاهد ارتکاب انواع جرم ها، ناسازگارهای اجتماعی، تنش، سرقت، نزاع و... در محله و جوامعی هستیم که معمولاً مسجد هم وجود دارد. سؤال این است که مسجد در مواجهه با این مشکلات خُرد چگونه می تواند عمل کند و به سالم سازی محیط پیرامون کمک کند؟ روش تحقیق نیز توصیفی تحلیلی است. یافته های نشان می دهد، ظرفیت های سالم سازی محیط اجتماعی پیرامون مسجد به خوبی شناسایی و تبیین نشده و لذا در عرصه عمل نیز کمتر به کار گرفته شده است. مسجد می تواند با فعال کردن سازوکارهای تعامل خود با محیط پیرامون از قبیل، تعریف بخش های خاص مسجد و محله، استفاده از ظرفیت نخبگان علوم اجتماعی و مدیریتی، بهره گیری از توان مندی خانواده ها در واگذاری برخی از نقش های نهادهای رسمی، به سالم سازی محله و محیط پیرامون خود کمک کند و در شکل گیری جامعه اسلامی نقشی ویژه ایفا نماید.
تدوین اصول طراحی محله ی دوستدار کودک با رویکرد تقویت حس اجتماعی کودکان (نمونه ی موردی: محله ی رشدیه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۵
77 - 89
حوزههای تخصصی:
رشد اجتماعی و شکل گیری حس اجتماعی در کنار سایر ابعاد رشد اجتماعی کودکان از اهمیت به سزایی برخوردار است. فرآیند اجتماعی شدن در کودکان به صورت واضح از هم بازی شدن با هم سالان خود در عرصه های عمومی محیط های مسکونی شروع به شکل گیری می کند. هدف این پژوهش تدوین اصول طراحی محله ی دوستدار کودک براساس تقویت حس اجتماعی در آنها است. جهت تدوین اصول مورد نظر این پژوهش با روش کیفی و اتخاذ پارادیم واقعیت گرایی و تاکید بر ابعاد عینی محیط ابتدا به ارزیابی محله بر اساس دیدگاه کودکان و والدین پرداخت. سپس بر اساس نظرات آنها و چارچوب نظری تدوین شده به ارائه ی اصول طراحی محله ی دوستدار کودک بر اساس حس اجتماعی اقدام کرد. نمونه ی آماری شامل 60 کودک و 25 والدین شد. روش گردآوری اطلاعات به روش میدانی و با تکنیک های مصاحبه، پرسشنامه و مشاهده ی مستقیم صورت گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد جهت ایجاد یک محله ی دوستدار کودک جهت افزایش حس اجتماعی بایستی تمام ابعاد طراحی شهری به نوعی در فرآیند طراحی مورد توجه قرار گیرد.
گونه شناسی محلات مسکونی شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
65 - 78
حوزههای تخصصی:
شهر معاصر به سرعت در حال تحول و دگرگونی است. تحولاتی که بخشی از تاریخ شهرسازی کشور را تشکیل می دهند. ولی مستندسازی آن ها مورد غفلت قرار گرفته است. شاید یکی از مهم ترین دلایل این مسئله این باشد که در هزارتوی مسائل و مشکلات شهری، مستندسازی شهری هیچ گاه جایگاهی در اولویت های پژوهشی و یا اولویت های اقدامات مدیریت شهری نداشته است. پژوهش حاضر تلاشی است در راستای رفع کاستی فوق. از آن جایی که مطالعه ی شهر به صورت کلی از توانایی بحث حاضر خارج است، تلاش شده است تا با تمرکز بر محلات مسکونی و مطالعه ی تحولات تاریخی آن ها، نسبت به گونه شناسی این عرصه های شهری و شناسایی خصوصیت های متمایز کننده هر گونه، از گونه ی دیگر، اقدام گردد. معیار به کار رفته در طبقه بندی گونه ها، مطالعات ریخت شناسی شهری در نظر گرفته شده است. از میان شهرهای کشور هم شهر زنجان به عنوان نمونه ی مطالعاتی انتخاب گردیده است. ابتدا در بخش چارچوب نظری به بحث پیرامون مفهوم محله و گونه شناسی پرداخته و جمع بندی مناسبی از این بحث ارائه شده است. در ادامه، با استفاده از راهبرد پژوهش کیفی و به کمک مطالعات اسنادی در خصوص سه مقطع زمانی قاجاریه، پهلوی و جمهوری اسلامی، هشت گونه ی اصلی شکل گیری/طراحی محله ی مسکونی در شهر زنجان شناسایی شده است. جهت مطالعه ی تفصیلی عرصه ی پژوهش نیز از هر گونه، یک نمونه محله برای مطالعه ی تفصیلی انتخاب شده است. در انتها نیز با کاربرد رویکرد پژوهش تاریخی و به وسیله ی مطالعه ی اسنادی و مصاحبه با مطلعین کلیدی به مطالعه ی محلات منتخب پرداخته شده و مستندات مربوط به هریک ارائه شده است. نتایج پژوهش حاضر حاکی از کاربرد مناسب مطالعات گونه شناسی بوده و علاوه بر مستندسازی بافت های مسکونی شهری در هر دوره ی تاریخی، روند مطالعه ی این بافت ها را به شکل هدف مندی تسهیل می نماید
تحلیل رضایتمندی ساکنان از محله بر مبنای مولفه های امنیت و حس تعلق خاطر (نمونه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
33 - 49
حوزههای تخصصی:
سطح رضایتمندی ساکنان از محله، از دو دسته عوامل عینی و ذهنی تاثیر می پذیرد. با وجود این که بخش عمده تحقیقات در این حوزه بر عوامل عینی متمرکز شده اند در این پژوهش، به بررسی نقش عوامل ادراکی در تعیین سطح رضایتمندی از محله پرداخته شده است. هدف اصلی این مقاله شناسایی و بررسی عوامل اجتماعی تاثیرگذار بر میزان مطلوبیت محله با تکیه بر ادراک فردی ساکنان می باشد. محدوده این پژوهش محلات مسکونی شهر شیراز و جامعه آماری آنان کل خانوارهای ساکن در محدوده شهر هستند که از میان آن ها 367 خانوار به عنوان نمونه جهت توزیع پرسشنامه انتخاب گردیدند. بر مبنای ادبیات پژوهش، امنیت اجتماعی و حس تعلق خاطر نسبت به محله، دو بارزه اجتماعی محله مسکونی می باشند که دارای بیشترین تاثیر بر میزان رضایتمندی ساکنان هستند. امنیت اجتماعی در قالب شاخص های امنیت ادراک شده، تجربه وقوع جرم وکنترل اجتماعی، و حس تعلق خاطر در قالب دو شاخص خاطرات مشترک و همبستگی میان ساکنان و وجود همسایگان قابل اعتماد مورد سنجش قرار گرفته اند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون رتبه ای نشان می دهد که امنیت ادراک شده و کنترل اجتماعی، دو عامل تاثیرگذار بر مطلوبیت ادراکی محله هستند. در میان عوامل فردی نیز، بالا رفتن مدت زمان سکونت در یک محله باعث بالا رفتن سطح مطلوبیت ادراکی می گردد.
واکاوی تاثیر ضوابط و مقررات شهرسازی و معماری بر سازمان کالبدی محله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
71 - 83
حوزههای تخصصی:
محلات جدید به عنوان یکی از روشهای توسعه شهری در حوزه تامین نیازهای مسکونی در ایران همواره در حال شکل گیری و احداث هستند. برنامه ریزی و طراحی اینگونه محلات می توانند در صورت ارایه و رعایت ضوابط و مقررات موثر بر سازمان کالبدی محله، تاثیر خویش را در ساکنان آن داشته باشند. مسئله اصلی تحقیق حاضر اینست که محلات جدید به عنوان یکی از روشهای توسعه شهری در حوزه تامین نیازهای مسکونی در ایران همواره در حال شکل گیری و احداث هستند، از این رو هدف تحقیق اینست که تاثیر ضوابط و مقررات بر سازمان کالبدی محلات شهری سنجیده و ارزیابی شود. روش تحقیق حاضر بر مبنای تلفیقی یعتی کمی- کیفی می باشد، این بدان معناست که در مطالعه کمی از روش پرسشنامه استفاده گردیده و در روش کیفی از روش مشاهدات میدانی استفاده شده است. جهتبررسیسوالات، گردآوریاطلاعاتبه کمکپرسشنامهمشتملبر 15 شاخص و 79گویهدرطیف لیکرت صورتپذیرفت. حجم نمونه آماریبرایمحدودهآماری مورد نظرمعادل 760 نفر میباشد. ارزیابیصحتودقتفرضیههاییادشدهبهکمک مدل معادلاتساختاری (SEM) درنرمافزار SPSSارزیابیشدهاند. از نتایج تحقیق اینگونه برمی آید که متخصصان مطلوب ترین شاخص را ضوابط و مقررات نماسازی با میانگین (9.45) انتخاب کرده و پس از آن ضوابط و مقررات سایه اندازی، استقرار بنا و مشرفیت (8.65) و ضوابط و مقررات سطح زیربنا (7.71) قرار دارد. نامطلوب ترین شاخص از نظر ایشان نیز ضوابط و مقررات مجموعه سازی با (2.98) می باشد. این بدان معناست که ضوابط و مقررات شهر جدید سهند به صورت معنایی و عملکردی تنظیم گردیده است.
گذری بر گذار ستیز محله ای و کاربست آن در محلات شهر ایرانی- اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
73 - 96
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: تاریخ شهرها به عنوان امری قصار و شواهد لال، مشحون از آثار و لایه هایی هستند که در گذر زمان به تدریج در زیر لایه های جدید پنهان گردیده یا در اث ر عوامل مختلف، در معرض فرسایش و دگرگونی قرار گرفته اند. با این وجود، قصه تطور ش هرها و عناصر مهم و شاخص آنها در همین لایه ها مضبوط گردیده است. در این میان، محلات در شهرهای سنتی ایرانی - اسلامی دارای نقشی فراتر از تنها یک محدوده فضایی؛ در بردارنده محل سکنا و فعالیت جمعی از شهروندان و از جایگاه تعریف شده ای در سلسله مراتب توسعه و مدیریت امور شهری برخوردار بوده و ماهیت آن در بستر زمانی با نگرشی نو قوام یافته است. هدف: لذا نوشتار حاضر قصد آن دارد با بررسی متون تاریخ مند؛ مساله ی فهم محله به عنوان مفهومی با بار فضایی - اجتماعی، را در مظروف لایه تاریخی آن (دوره اسلامی) فرمول بندی نموده و ستیز بین محلات شهر ایرانی(محلات حیدری- نعمتی) را در دوره اسلامی مورد واکاوی قرار دهد. روش:دست یابی به پاسخ مناسب در این نوشتار به کمک روش توصیف و تحلیل اطلاعات و داده های گردآوری شده اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفته است. آمیزه ی این گروایته ذهنی به شهر علاوه بر درک ستیز محله ای در شهر دوره اسلامی؛ می تواند درک استحاله گرایی ستیز محله ای در شهر ایرانی معاصر نیز باشد. یافته ها: چنانکه عصاره زمینه حاکم بر ذوب مفهوم ستیز بین محله ای در این نوشتار نشان می دهد دیگرگونی مفهوم ستیز محله ای در دوران باستان و قبل از اسلام، با خون و رگ و ریشه پیوند می خورد و در دوره اسلامی تا دوران معاصر، ایدئولوژی، مذهب و قومیت اهمیت پیدا نموده و با آغاز مدرنیزاسیون و ورود سرمایه داری به ایران، اقتصاد و پول قدرت برتر تفکیک کننده گروه ها از یکدیگر و اختلافات محله ای را به نمایش می گذارند. نتیجه گیری: ستیز محله ای که قبلاً تابعی از فاکتورهای فرهنگی اجتماعی همچون قومیت، نژاد، زبان، فرقه، دین و مذهب و ... بوده؛ امروزه تابعی از فاکتورهای مادی و اقتصادی شده و موجبات اقتدار تولید و مصرف شهر را در میان برخی پیکسل های محله ای سبب شده است.
تدوین مدل مفهومی «محله بیوفیلیک» به منظور کاربست در طراحی و برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
15 - 27
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهایی که در سال های اخیر در راستای پیوند با طبیعت در حوزه طراحی و برنامه ریزی شهری موردتوجه بوده است، رویکرد «بایوفیلیا» است. این رویکرد حداکثری، تلفیق همه جانبه با ابعاد مختلف محیط طبیعی در شهرها را دنبال می کند اما در پژوهش های داخلی، به خصوص از خاستگاه دانش شهرسازی کمتر به آن پرداخته شده است. پژوهش حاضر به دنبال آن است که شاخص های این رویکرد را در قالب یک مدل مفهومی، به منظور کاربست در طراحی و برنامه ریزی در مقیاس محله های شهری، بومی و کاربردی نماید. به این منظور، ابتدا به بررسی منابع نظری موجود به روش «مطالعات کتابخانه ای» پرداخته شد. شاخص های حاصل از این مرحله، پس از تحلیل محتوا و دسته بندی، مدل اولیه پژوهش را شکل داد. پس ازآن به منظور تکمیل و تأیید مدل، به روش «دلفی» در سه مرحله، نظرات 11 تن از اساتید معماری و شهرسازی و صاحب نظر در این باب، به کمک پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری گردید. شاخص های طراحی محله بایوفیلیک و سپس اولویت بندی آن ها به کمک مصاحبه و پرسشنامه جمع آوری شد. داده های حاصل از مرحله اول به کمک تحلیل محتوا و داده های حاصل از پرسشنامه با روش های توصیفی آماری مورد تحلیل قرارگرفته است. تدوین مدل محله بایوفیلیک در شش بعد «منابع طبیعی»، «محیط مصنوع»، «منظر محله»، «فعالیت ها»، «اجتماع محلی» و «مردم محله»، انجام پذیرفته است. یافته ها نشان می دهد، در بعد «منابع طبیعی»؛ حفاظت از منابع طبیعی، در بعد «محیط مصنوع»؛ تلفیق کالبد با طبیعت، در بعد «فعالیت ها»؛ حمل ونقل سبز، در بعد «اجتماع محلی»؛ مشارکت مردم در حفاظت از طبیعت و در بعد «مردمی»؛ ارتباط عاطفی مردم با طبیعت، بیشترین توافق را در میان اعضای حلقه دلفی داشته اند.
تحلیلی بر شهرگرایی، اجتماع محلی و محله در مادرشهر نوین (نمونه: مادرشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: محله به عنوان پدیده ای «فضامند» و تاریخی به طورمعمول، دارای دو بعد بوده است: یکی قلمرو صریح یا ضمنی و دیگری یک «گروه اجتماعی خاص» که از نظر ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از همگونی نسبی برخوردار بوده است. اما با ظهور عصر مدرن واگرایی بین دو بعد پیش گفته آغاز گردید و به مرور زمان در قالب عدم انطباق فضایی محله و اجتماع محلی به ویژه در مادرشهرها در ادبیات شهرشناسی مطرح شد. تبیین فرآیند این واگرایی و تأثیر شهرگرایی در آن در مقیاس محله های مادرشهر تهران مسأله اصلی مقاله حاضر بوده است.روش: این پژوهش از نوع پیمایشی- تحلیلی و شیو ه گردآوری داده ها، اسنادی- میدانی بوده است. جامعه آماری محله های مادرشهر تهران بوده که بر مبنای یک گونه بندی از محله های تهران، پنج محله با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کمی و آماری، شامل آزمون تی تک نمونه ای، آزمون آنوای یک طرفه، آزمون تعقیبی توکی و رگرسیون چند متغیره بهره گرفته شده است و یافته های مربوط در چارچوب نظریه هدایت گر پژوهش تجزیه و تحلیل شده است.یافته ها: نتایج نشان داد که به رغم تحولات ناشی از نوگرایی، کماکان می توان طیفی از محلات را نسبت به ویژگی های اجتماع محلی در مادرشهر تهران تشخیص داد. در حالت کلی، سطح هویت محله ای در محله های نمونه تهران نسبتاً بالا بوده است؛ لیکن این وضعیت، سبب شکل گیری و بهبود تعاملات و همبستگی اجتماعی درونی ساکنین آن ها نشده است. همچنین نتایج آزمون رگرسیون چند متغیره نشان داد تمامی شاخص های شهرگرایی به عنوان متغیر مستقل دارای روابط معنی دار و اثرات منفی بر ویژگی های اجتماع محلی در محله های نمونه بوده اند.نتایج: هرچند یافته های این مقاله حاکی از وجود زمینه ها و سرمایه های اجتماع محلی در محله های نمونه تهران است؛ لیکن، بر اساس ایده بنیادی پژوهش، باید توجه داشت که ارتقاء و تقویت انطباق فضایی اجتماع محلی و محله، شرط اساسی ایجاد، بهبود و بازآفرینی محله های موجود در چارچوب گفتمان مادرشهری نوین و شهرگرایی مقیاس مادرشهر تهران است.
ظرفیت های محله ای زمینه ساز توسعه پایدار شهری: همبودگی معرف های فقر و فضای جغرافیایی (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تأکید روزافزون رویه و عمل برنامه ریزی در سطح بین المللی به توسعه اجتماعات محلی به منظور کاهش فقر، در نظام برنامه ریزی کشور ، نه تنها به توسعه اجتماعات محلی توجهی نشده است، بلکه برنامه ریزان و تصمیم سازان نیز درباره نوع و ویژگی های محلاتی که علاقه بیشتری در توسعه فعالیت های اجتماع محور دارند، اطلاعات کمتری دارند. بنابراین، می توان بیان کرد که مشارکت اهالی محلات شهر یزد درگذشته در ام ور م رتبط ب ا محیط سکونت آن ها، نوعی توانمندسازی آنها در قال ب یک مهارت به منظور بر عهده گ رفتن مس ئولیت بیش تر بوده که این امر، زمینه ای ب رای تقویت حیات اجتماعی و تقویت عملکرده ای محله ای بوده است؛ اما به دلیل مشکلات ناشی از توسعه فیزیکی شهر ی زد در چهل سال اخیر و درپی آن مه اجرت س اکنان ب ومی از مح لات بافت قدیم طبیعتاً تع املات ق وی اجتماعی گذشته و حس همبس تگی آن زم ان به هیچ وجه نمی تواند ضمانت اجرای ی ب رای زمان های آت ی باش د. بنابراین، درک درست این مفهوم در ارتباط با توسعه محله ای شهر یزد می تواند بسیار مهم تلقی شود. این پژوهش باهدف ظرفیت سازی بر زمینه ها و بنیادهای توسعه پایدار و همچنین ارزیابی ابزار مؤثر یا مانع مؤثر ظرفیت سازی در شهر یزد با توجه به دو معرف کلان و عمومی فقر و فضا- مکان جغرافیایی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه سرپرستان خانوار شهر یزد است و نمونه گیری به روش تصادفی ساده و با حجم نمونه 500 نفر صورت گرفته است. نتایج پژوهش استنباط شده از آزمون تی تک نمونه ای، نشان داده است که در هر چهار ظرفیت پژوهش (ظرفیت سازی کالبدی- محیطی، ظرفیت سازی اقتصادی، ظرفیت سازی اجتماعی- فرهنگی، ظرفیت سازی سیاسی)، با توجه به سطح معناداری به دست آمده که کوچک تر از 05/0 است و میانگین ظرفیت سازی ها در شهر یزد با میانگین متفاوت است زیرا سطوح بالا و پایین اختلاف ها کمتر از صفر است. بنابراین، میانگین ظرفیت سازی ها در توسعه پایدار شهر یزد و ابعاد آن تأثیر مثبت و معنی داری دارند. درمجموع نتیجه گرفته شد که بین مکانیسم ایجاد و برنامه ریزی توسعه پایدار شهری و ظرفیت های محله ای در شهر یزد رابطه معناداری وجود دارد. در ادامه، راهکارهایی جهت گرایش شهروندان به توسعه محله ای در دستیابی به توسعه پایدار شهری راهبری شده است.