مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
خدا
منبع:
آینه معرفت سال هجدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۴
81 - 104
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان پیش از کانت در مورد موضوع هایی اساسی بحث می کردند: آیا خدایی هست؟ آیا انسان روح مجرد و فناپذیر دارد؟ و آیا جهان موجودات متناهی است یا نامتناهی؟ کانت براساس عقل نظری به این نتیجه رسید که به این گونه موضوعات نمی توان شناخت قطعی یافت. البته این وی این گونه مسائل را مردود نشمرد ؛ کانت بانقد عقل عملی، اثبات کرد که ، حیات اخلاقی، وجودخدا را به عنوان اصل موضوع می پذیرد. زیرا فعل اخلاقی سرچشمه سعادت است؛ انسان بدون اخلاق قادر به زندَگی نیست و اخلاق بی خدا هم به سوداگری منتهی می گردد. بنا بر این اخلاق الزاماً انسان را به طرف خدا و دین هدایت می کند.کانت در دلیل خود بر وجود خدا از واژه « اختیار» بهره می جوید. به این صورت که انسان مختار است، اختیار هم اساس اخلاق، یعنی انجام فعل نیک و پرهیزاز فعل بد است( = فضیلت). خلاف و عکس این، رذیلت است و چون در این جهان پاداش فضیلت و کیفر رذیلت بدست نمی آید باید نفس و روح باقی بماند تا پس از مرگ پاداش و یا کیفر خود را دریابد و باید ذاتی ( = خدایی ) باشد که به فضیلت پاداش مناسب و به رذیلت کیفر فراخور بدهد.روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی و با استفاده از فیش برداری کتابخانه ای می باشد
رقیب انگاری خدا و طبیعت در آراء تفسیری فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
1 - 18
حوزه های تخصصی:
فخرالدین رازی، از پیشوایان علم کلام و از مفسران شهیر قرآن است که در قرن ششم و هفتم هجری می زیست. پژوهش حاضر بر آن است تا از نسبت خدا و طبیعت در دیدگاه های تفسیری فخررازی پرده بردارد. در این خصوص، شواهد وافر نشان از آن دارد که خدای فخر به قوانین طبیعت پایبند نیست بلکه چه بسا مشیت او بر خلاف قوانین طبیعت رخ می دهد. افزون بر این، فخررازی، اثر گذاری طبیعت را هم منکر است و حتی واسطه بودن عوامل طبیعی برای فعل خدا را هم نمی پذیرد. صاحب «تفسیرکبیر» با تکیه بر خدایی که همه چیز را می توان به قدرت بی نهایت او ارجاع داد، خود را از ارائه تبیین طبیعی برای پدیده های جهان بی نیاز می بیند و در گامی فراتر، می کوشد که توضیحات طبیعی ارائه شده از جانب طبیعت گرایان را به نقد کشد و با اثبات ضعف این سنخ تبیین ها، بر لزوم ارجاع پدیده ها به فاعل قادر و مختار تأکید ورزد.
ارزیابی و نقد مبانی عقیده پیناک در «تغییرپذیری خداوند» بر مبنای کلام امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
47 - 68
ارتباط خداوند با انسان (و لوازم آن) همواره از مباحث مناقشه انگیز در میان الهی دانان بوده است. از مهم ترین شعب این بحث، مسئله «تغییرپذیری» خداوند است. پیناک (از بنیان گذاران الهیات گشوده) معتقد است از آنجا که بنا بر کتاب مقدس خداوند همواره با جهان در ارتباط بوده است و همچنین تدبیر جهان متغیر منطقاً نیازمند مدبری است که بتواند در شرایط متغیر تدبیر مناسبی داشته باشد، ناگزیر خداوند باید موجودی تغییرپذیر باشد. این مسئله در کلام امامیه به گونه ای دیگر تبیین شده است. از دیدگاه متکلمان امامیه اگرچه خداوند هر لحظه با مخلوقات در ارتباط بوده و متولی تدبیر جهان متغیر است، لکن این امر منجر به تغییرپذیری او نمی شود. در واقع خداوند در عین تغییرناپذیری، به اقتضای شرایط، گاه برخی امور را مقدم یا مؤخر می نماید و این ظهور جدید، نه در ذات خداوند، بلکه در تحقق خارجی امور (افعال او) است. در این مقاله، مؤلف با روش توصیفی- تحلیلی در صدد ارزیابی مبانی عقیده پیناک در تغییرپذیری خداوند بر مبنای کلام امامیه است.
عصر تصویر جهان و راززدایی از جهان هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
عصر تصویر جهان گویای عصری است که انسان با اعتماد به عقل خودبنیاد، دلبسته آبادانی زندگی دنیاست و به توانمندی علوم تجربی امید فراوانی دارد. براین اساس او جهان جدیدی می سازد که مبتنی بر فهم، خواست و نیازهای دنیوی جدیدش اشت. راززدایی از جهان و زندگی انسان، از اوصاف اصلی چنین عصری است به این معنا که انسان تمایلی به اندیشیدن درباره رازهای مابعدالطبیعی زندگی خود، مانند راز خدا، مرگ، و جاودانگی (حیات اخروری) و نظایر آنها ندارد، بلکه تمرکز اندیشه او بر آبادانی حیات دنیوی است. به همین دلیل اوصافی چون انسان محوری، نسبی گرایی و انسانی شدن اخلاق، انسانی شدن حقیقت، غلبه کمیت نگری، دنیاگرایی و مادی گرایی، فراموشی مرگ، و نهایتاً الحاد یا ندانم انگاری از مشخصه های بارز جهان انسان عصر تصویر جهان است. چنین انسانی به واسطه کنار گذاشتن رازهای مابعدالطبیعی دچار بحران ها و چالش های مهمی شده است که از جمله آنها می توان به بی معنای زندگی، ناامیدی و پوچی، بی خانمانی و عدم امنیت، عسرت و تنهایی، عدم اصالت، نفی دیگری و توسل به خشونت و بی هویتی اشاره داشت. راه کار نجات چنین انسانی دعوت به بصریت درباره لزوم تأمل و زیستن با رازهای مابعدالطبیعی و تفکیک آنها از مسائل علمی زندگی رزمره و توجه به ناتوانی عقل خودبنیاد و گفتمان علوم تجربی برای فهم ماهیت رازهاست.
نقد نظریه «عدم امکان و عدم صدق گزاره های ترکیبیِ پیشین در ایدئال عقل محضِ کانت» بر اساس حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
جایگاه خدا و براهین اثبات واجب، یکی از مهم ترین مباحثی است که کانت می بایست بر اساس مبانی معرفتی-اش، موضع خود را نسبت به آن معیّن کند. کانت، شناخت را تنها در قلمرو امور مادی معنادار می داند، به همین دلیل در نظرگاه وی بحث از اموری چون نفس یا خدا که زمان مند و مکان مند نیستند، اساساً اشتباه است. او برای نشان دادن این اشتباه، در بخش دیالکتیک استعلایی کتاب نقد عقل محض، ایده «خدا» را ایده استعلایی عقل محض می نامد و به زعم خود اثبات کرده است که عقل را نه از راه تجربی و نه از طریق استعلایی، توفیقی برای رسیدن به این ایده نیست. این دیدگاه، پیامد چگونگی رویکرد کانت در شناخت شناسی و هستی شناسی است. کانت در رویکرد شناخت شناسی، به تفصیل به امکان و صدق قضایای ترکیبی پیشین می پردازد و بر این باور است که امکان دانش های پیشین در متافیزیک و فیزیک، به امکان قضایای ترکیبی پیشین بستگی دارند. در مقابل این دیدگاه، دیدگاه فلسفه صدرایی است که نه تنها قائل به تعطیلی عقل نظری در ما بعد الطبیعه نیست، بلکه بر این باور است که بسیاری از موضوعات فلسفی، از جمله مسئله اثبات وجود خدا، از طریق به کارگیری صحیح عقل نظری قابل حل است. به نظر میرسد فلسفه صدرایی هم در بُعد شناخت شناسی و هم در بُعد هستی شناسی، توانایی رفع تعارض ها و مغالطات را از ایدئال عقل محض دارا است. از این رو در این نوشتار، کوشیده ایم دیدگاه کانت را بر اساس فلسفه صدرایی نقد کرده و اشکالات وی را پاسخ گوییم.
شبهه خدا به مثابه پندار (نقد و بررسی الحاد زیست شناختی داوکینز)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۴
111 - 133
شبهه خدا به مثابه پندار که اخیراً توسط ریچارد داوکینز، زیست شناس و رفتارشناس انگلیسی مطرح گردیده از شبهات بسیار مهم در عصر جدید است. بر پایه این شبهه اگرچه نمی توان مشکل نامحتملی حیات را با سر انگشتان تصادف حل کرد، اما معنای این امر غلطیدن به دامن نظریه طراح هوشمند (که مورد حمایت الهی دانان است) نیست؛ زیرا برای تصادف، جایگزین مناسب تری وجود دارد و آن چیزی جز نظریه انتخاب طبیعی نیست. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی سامان یافته است، کوشیده ایم ابتدا شبهه داوکینز و مبانی آن را به گونه منصفانه و با تکیه بر آثار خود او تبیین کنیم و سپس به نقد آن با تکیه بر آراء و اندیشه الهی دانان و فیلسوفان مسلمان بپردازیم. از منظر اندیشمندان مسلمان نه تنها مبانی دیدگاه داوکینز از استحکام لازم برخوردار نیست، بلکه هم چنین برخی از مقدمات مورد استفاده در استدلال او نیز کارایی لازم را ندارد.
بررسی اسمای نیکوی خداوند و کارکردهای آن در شاهنامه فردوسی با تأکید بر فرهنگ اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
معرفت وجود، مقدمه رسیدن به معرفت الهی است؛ صفات حیات، علم، اراده و قدرت از مهم ترین مراتب وجود و در شمار امهات اسماء یا مفاتیح غیب اند. برخی محققان، صفات سمع، بصر و کلام را نیز بر آن افزوده و معتقدند بدون این صفات، معنای ربوبیت تمام نیست. فردوسی شاعری موحد بوده که در لابه لای رویدادهای خرد و کلان اساطیری، تاریخی و پهلوانی به امهات اسما از زبان شاهان و پهلوانان اشاره کرده است. بررسی جایگاه امهات اسماء ( قدرت، علم، حیات، اراده، سمع، بصر، کلام ) درمیان اسماء 99 گانهروایی از طریق شیعه و سنی، 127 نام الهی در قرآن مجید و هزار و یک اسم الهی در دعای جوشن کبیر از دستاوردهای این پژوهش است. نتایج نشان داد که فردوسی از برابرهای فارسی نزدیک به مفاهیم قرآنی استفاده کرده و در شاهنامه، بسامد امهات اسما ازسایر اسما بیشتر است. در این پژوهش از نرم افزار maxqda برای تحلیل آماری و محتوایی اشعار فردوسی از این منظر استفاده شده و بر اساس آمارها، فردوسی برخلاف عده ای از متکلمان که اسم حیات را اسم اعظم دانسته؛ از اسم «قادر» بیشتر استفاده کرده و آن را بر «حیات » مقدم دانسته است.
مراتب معرفت به خداوند از نگاه دیونیسیوس و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
چگونگی معرفت به خداوند از مباحث و دغدغه های مهم همه مکاتب عرفانی است که با رهیافت سایر حوزه های فکری تفاوت معناداری دارد. این معرفت عرفانی درصدد دستیابی به معرفت بی واسطه است که از آن با عنوان معرفت شهودی یاد می کنند. از میان عارفان و حکمای دو سنت بزرگ مسیحیت و اسلام می توان دیونیسیوس و سهروردی را یاد کرد که در این موضوع نظرات مشترکی دارند. ایشان بر ذومراتب بودن شناخت خدا باور دارند و مراتب آن را با توجه به قرب و بعد انسان می سنجند. نخستین گام در معرفت خداوند، مرتبه ایجاب است که همان شناخت و راهیابی به خداوند از طریق معرفت عقلانی (الهیات ایجابی) است؛ و در مرتبه بعد، سلبِ هرگونه نقص از خداوند (الهیات سلبی) است. مراتب معرفت خدا در آثار سهروردی و دیونیسیوس به واسطه نور، با مراتب هستی، انسان و فرشتگان مرتبط می شود. سهروردی و دیونیسیوس معتقدند که میزان قرب و بعد اشیا و انسان ها نسبت به تابش انوار الهی، به قابلیتِ قابل بستگی دارد. دیونیسیوس مرتبه سلبِ سلب و رسیدن به مرتبه ای را که از آن با عنوان ظلمت الهی یاد می کند، بالاترین سطح معرفتی می داند. درواقع این ظلمت، حاصل روشنی و وفور نوری است که راه دیدن و ادراک را بر چشم و عقل انسان می بندد تا اینکه به تاریکی ورای عقل وارد شود؛ جایی که به قول سهروردی، معرفت در معروف گم شود.
ارزیابی رویکرد نیهیلیستی نیچه نسبت به بن مایه ی ارزش های اخلاقی، از منظر اندیشه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
اندیشه های اخلاقی در غرب، بیشتر آرمان گرایانه بوده است. اما با ظهور نیهیلیسم، این رویکرد تغییر کرد و تهی شدن ارزش ها، آنگونه که نیچه مطرح می کند، آشکار گردید. انسانی که همواره در سایه ی ارزش های امر قدسی زندگی کرده، ناگهان خویشتن را در بی اساس بودن ارزش ها می یابد. چنین انسانی دیگر نه می تواند زندگی اش را با مُثل افلاطونی معنی بخشد و نه با آرمان های اخلاقی مسیحیت. این بی معنایی زندگی، در نقد نیچه به متافیزیک، دین و اخلاق مسیحی، بیش از پیش نمایان می شود. نیچه هم به عقل گرایی افراطی در متافیزیک یونانی می تازد و آن را سرکوب گر احساسات آدمی می داند، و هم، دین را به خاطر ترویج آنچه او اخلاق بردگی می نامد، نقد می کند. این امر منجر به بی اعتمادی انسان مدرن نسبت به اخلاق الهیاتی شده و در نهایت، انسان به جای خدا، خود، ارزش گذار زندگی اش می شود. پیامدهای این نیهیلیسم را از جنبه های مختلف می توان بررسی نمود. البته نگاه نیچه به اخلاق دینی، مبتنی بر آموزه های مسیحیت بوده اما برخی، نتایج نقد او را به هر گونه اخلاق مبتنی بر دین، تعمیم داده اند. اندک تأملی در آموزه های اخلاق توحیدی اصیل، نشان خواهد داد که انتقادات نیچه به اخلاق مسیحی، نمی تواند اساس اخلاق دینی را که بر معنی بخشی حیات آدمی تأکید می ورزد، هدف گیرد. شماره ی مقاله: ۳
ارتباط معنوی مادر با خدا و تأثیر آن در تربیت دینی کودک
مادر در تربیت دینی فرزندان، نقش عمیق و مهمی دارد. مادر است که در لحظه لحظه زندگی فرزند همراه اوست و به او می آموزد که چگونه بیندیشد و دربرابر امور مختلف چه رفتاری داشته باشد. در تربیت دینی نیز این مادر است که فرزند را با خدا آشنا کرده و ایمان به او را در زندگی فرزند خود جاری و ساری می کند. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی به این سؤال پاسخ می دهد که ارتباط معنوی مادر با خدا چه تأثیری در تربیت دینی فرزند دارد. یافته های پژوهش حاضر نشان از تأثیر بیشتر نقش وراثتی مادر نسبت به پدر دارد. براین اساس اصل خودسازی، خدامحوری و ارتباط مادر با خدا در دوره قبل از تولد، بعد از تولد، در دوره شیردهی و... مهم بوده و لازم است مادر برنامه ریزی مناسبی برای تربیت صحیح فرزند خود داشته باشد.
بررسی و نقد «برداشت های نادرست از وحدت شخصی وجود» با تکیه بر اندیشه علامه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
مسئله وحدت شخصی وجود از مهم ترین و بنیادی ترین مسائل مؤثر در فلسفه و عرفان به شمار می رود که در کیفیت نگاه به مباحث هستی شناسی، خداشناسی، کیفیت رابطه حق و خلق و دیگر مسائل، تأثیرات و لوازم راهبردی، بنیادین و جوهری دارد؛ اما در عین حال، برداشت های غلط و نادرست از این مسئله موجب پدید آمدن حداقل دو مشکل می شود: برخی از متأثرین از این دیدگاه (چه در غرب و چه در شرق)، به واسطه سوء فهم، به انحرافات فکری و عقیدتی دچار می شوند و برخی دیگر نیز با برداشتی ضعیف از آن، به نقدهایی نابه جا علیه آن می پردازند. از جمله برداشت های نادرست مشهور، این موارد است: «حلول»، «اتحاد»، «هیچ و موهوم پنداری کثرات»، «همه خدایی»، «تغییر ذات حق»، «نفی علیت»، «جبر» و «اباحه گری». در این مقاله بر اساس برهان عقلانی و نقل وحیانی برگرفته از اندیشه های حکیم متأله، فقیه و مفسر، آیت اللّه جوادی آملی به نقد این پندارهای نادرست و اثبات سستی، سخافت و بطلان آن ها می پردازیم.
تکثر ادیان و جستجوی عدالت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
189 - 222
دنیای کنونی مملو از ادیانی است که آموزه ها و پیروان گوناگونی دارند. ضمن اینکه میان ادیان الهی و غیرالهی، یا خداباور و غیرخداباور، برخی اشتراکات و اختلافات قابل توجهی وجود دارد. چنین کثرتی با نظر به بسط جغرافیایی و تاریخی ادیان و دلبستگی پیروان آنها به سنت دینی خاص، ما را با این پرسش مهم مواجه می سازد که بین عدالت الهی و تکثر ادیان چه نسبتی برقرار است؟ آیا تکثر ادیان در زمان ها و مکان های مختلف، مطابق خواست الهی است؟ آیا صرف ظهور برخی ادیان الهی در منطقه جغرافیایی خاورمیانه، دلیل بر انحصار موهبت حقانیت و نجات الهی به مردم چنین منطقه ای است؟ و اینکه تکلیف انسان هایی که به دلایل مختلف صدای ادیان الهی را نشنیده اند و یا آن ادیان بطور مناسبی به آنها معرفی نشده اند، چیست؟ برای پاسخ به این پرسش ها و تحقیق درباب نسبت عدالت الهی با تکثر ادیان موجود، تلاش می شود نشان داده شود که لازمه عدالت الهی فراهم نمودن روش ها و طرق متنوع هدایت انسانهاست که ارسال رسولان در قالب ادیان وحیانی از نمونه های بارز آن است. همچنین مقدم بر ارسال رسولان، مهم ترین طریق الهی برای هدایت انسانها، تکیه بر رسولان باطنی است که مصداق آن عقل و فطرت بشری است. همچنین از آنجاکه انسانها در شرایط زمانی، مکانی و فرهنگی مختلفی زیست می کنند، لازمه منطقی هدایت الهی آنها تکثر روش های هدایت و بهره مندی عادلانه آنها از موهبت حقانیت و نجات است. نتیجه اینکه، نه تنها حقانیت و نجات منحصر به ادیان الهی نیست، بلکه تنوع طرق اعطای آن به آدمیان، لازمه عدالت الهی است.
فراباشندگی یا فروباشندگی خدا در رابطه الهیاتی خدا – انسان از منظر اسناد شورای واتیکانی دوم
حوزه های تخصصی:
از جمله مسائل بنیادین در حوزه الهیات ادیان، مسأله شناخت رابطه خدا و انسان است . فهم این رابطه تاثیر قابل توجهی بر الهیات خواهد داشت. تحول الهیات مسیحی در دوره های گوناگون دستخوش این فهم الهیاتی از رابطه خدا و انسان بوده است. این نوشتار با روش تحلیلی به دنبال بررسی این رابطه بر اساس اسناد واتیکانی دوم است. به نظر می رسد در دوره مدرن که تحول الهیاتی آن باعث شد خدا خدایی فروباشنده تعریف شود و به انسان اصالت داده شود، کلیسا را برآن داشت تا در واتیکانی دوم باز تعریفی از رابطه خدا و انسان ارائه دهد. در خصوص دستاوردهای این تحقیق باید اشاره کرد که از نظر واتیکانی دوم، خدا خدایی فراباشنده است. عیسی مسیح نیز وجودی فراباشنده است که رابط میان خدای پدر و انسان است. لذا انسان نمی تواند بجای خدا بنشیند. همچنین از منظر این شورا، انسان شریف ترین مخلوقات خداست و رئیس تمام مخلوقات زمین می باشد در عین حال برای فهم خدا و دین نیاز به وحی دارد. از این روی اسناد واتیکانی دوم به تبیین دقیق ارتباط میان وحی، کلیسا و کتاب مقدس به عنوان عناصر کلیدی ارتباط خدا و انسان پرداخته است که حکایتگر فراباشنده بودن خدا نسبت به انسان دارد.
مراقبه به روایت یوحنا صلیبی و علاءالدوله سمنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
87 - 104
حوزه های تخصصی:
مراقبه از جمله موضوعات مهم سلوک در سنت های عرفانی مسیحیت و اسلام است. اینکه مراقبه حال است یا مقام. میان عارفان این دو سنت دینی تفاوت وجوددارد که در عرفان به وفور از آن یادمی شود. در میان عارفان این دو سنت می توان از یوحنا صلیبی و علاءالدوله سمنانی یادکرد که درباره مراقبه سخن گفته اند و مقایسه نظرات این دو نتایج بدیعی را به دنبال آورده است. هر دو بر این باورند که برای تحقق مراقبه باید عزلت و خلوت درپیش گرفت که بدون آن ها نمی توان به مراقبه دست یافت. ضمن اینکه هر دو بر امر تمرکز، بی توجهی به محیط اطراف، از خودبی خود شدن، تفکر برای رسیدن به قرب الاهی، توجه عاشقانه به خدا، نفی خواطر و حواس ظاهری، خود شناسی، صبر و استقامت در نیایش در تحقق مراقبه تأکیدکرده و آن ها را از عوامل مهم مراقبه به شمارآورده اند. با وجود اینها از نظر یوحنا صلیبی فرد باید فقط با توجه به خدا، بدون انجام اعمال خاصی، مراحل را پیش ببرد درحالی که علاءالدوله سمنانی ذکر زبانی و قلبی را برای سالک در رسیدن به مراقبه ضروری می داند. نحوه ورود به مراقبه نیزاز دیدگاه این دو عارف متفاوت است. یوحنا صلیبی انجام مراقبه را به پله های نردبان تشبیه کرده و آن را به صورت کلی بیان کرده، ولی شیخ علاءالدوله شرایط و روش های ورود به مراقبه را با جزئیات بیشتر و واضح تر بیان نموده است. در پردازش شیوه های مراقبه یوحنا جزئی نگرتر از سمنانی است و تفصیلات بیشتری را بیان می کند.
بررسی انسان گونه انگاری خدا در آثار سنایی و عطار از دیدگاه استعاره شناختی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
21 - 40
حوزه های تخصصی:
امور معنوی، مقدس و دینی از اموری هستند، که همواره بشر برای فهم آن ها ناچار از به کارگیری استعاره است. این خاصیت ذهن بشر است که نمی تواند امور مفهومی و انتزاعی را بدون کمک گرفتن از امور مصداقی و فیزیکی بشناسد. امروزه علوم شناختی از جمله زبان شناختی شناختی، بسیاری از استعاره های به کاررفته زبان انسان را تحلیل کرده و نشان داده است که انسان چگونه پاره از امور هستی را درک می کند. هدف این پژوهش بررسی استعاره انسان مدارانه در مورد خداوند است، تا با رویکرد شناختی نشان دهد چگونه خدا در ذهن دو تن از شاعران زبان فارسی، یعنی سنایی و عطار، مفهوم سازی شده است. برای این منظور از دیوان این دو شاعر، تمام ابیاتی که در آن ها اعمال و صفات انسانی برای خدا قیدشده، استخراج گردیده و با نگاشت هرکدام در مقاله ذکرشده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد، در ذهن این دو شاعر به طور مشترک خدا: پادشاه، معشوق، صنعتگر، میزبان، ساقی و جنگجو است و علاوه بر این در ذهن سنایی خدا: آرایشگر، بنّا، نانوا، نویسنده، راهنما؛ و در ذهن عطار هم خدا: صیاد، شعبده باز، آئینه بند، فرمانده، بافنده و نقاش است. در این پژوهش چهره، میان/ کمر، زلف، لب، مردمک چشم، دهان و ... از اعضایی هستند که همراه با شواهدی برای اثبات استعاره بدن مندی از آن ها استفاده شده است.
تجلی ذاتی خدا در کائنات به روایت عهد عتیق و قرآن با تکیه بر تفاسیر عرفانی قرن سیزدهم میلادی و قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
147 - 164
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های شناخت خداوند، از طریق درک تجلی ذاتی خدا در کائنات است که به کمک اسماء و صفات و افعال حاصل می شود. یهودیان به رغم پایبندی به توحید در متون دینی و معتبرشان، بعضاً تمثل و تجسد را به ذات الهی نسبت داده اند درحالی که قرآن کریم باوجود پذیرش تمثل برای برخی موجودات، تمثل و تجسد را برای ذات خداوند نفی می کند و قائل به تجلی ذاتی در تمام خلقت است. خدا در عهد عتیق با اسامی متعددی معرفی شده و در مواردی صفات انسانی دارد و بر یهودیان به طرقی ملموس، متجلی می شود. حضور خداوند در سراسر عهد عتیق با عنوان «شخینه» به مثابه مخلوقی جدای از خداوند به بندگان اعلام شده و حضور خداوند در بین مردم به حضور شخینه مشروط است درحالی که قرآن، حضور الهی را دائمی می د اند. تجلی ذاتی خدا در قرآن به گونه ای است که شائبه تشبیه در آن نباشد درحالی که در تورات دست کم در مواردی به حضور مستقیم و تصورات انسانی از خداوند اشاره شده است و همین استفاده از الفاظ انسانی و نسبت دادن رفتار های انسانی به خداوند در عهد عتیق، شناخت خدا را از مدار تنزیه وارد مدار تشبیه نسبتاً شدیدی می کند؛ هرچند که می توان وجود چنین عباراتی را صرفاً برای نزدیک تر ساختن مفهوم ذات الهی به ذهن بشر دانست و آن ها را به منظور درک عامه به گونه ای تأویل نمود که با تنزیه خداوند منافات نداشته باشد ولی هیچ کتابی مانند قرآن، به تنزیه خداوند از هرگونه باور شرک آلود نپرداخته است. بر اساس آموزه های قرآن، خداوند در همه مخلوقات تجلی کرده است و ذات الهی قابل رؤیت نیست و نخواهدبود.
بررسی تطبیقی مؤلفه های هستی شناسی در شعر حلاج و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
309 - 334
حوزه های تخصصی:
بحث اصلی عرفان اسلامی، بحث درباره هستی و هستی شناسی است که در طول قرن ها نسل به نسل ادامه یافته است، هستی شناسی یک اصطلاح امروزی است و با این عنوان در ادب عرفانی مطرح نبوده و اغلب با عنوان معرفت شناسی، انسان شناسی و شناخت جهان توأمان شده است، عرفا با نگاهی متفاوت از فلاسفه به هستی شناسی نگریسته اند و در تبیین مباحث آن طبق طریقت عرفانی سخن گفته اند و آفرینش جهان را با نظریه تجلی و وحدت وجود حل کرده و به انسان نگاهی فراتر از جسمیت مادی داشته و معتقدند، انسان با فنا در همین دنیا می تواند به بقای معبود برسد. در این پژوهش اشعار حسین بن منصور حلاج و عطار نیشابوری دو تن از سرآمدان شعر عرفانی در ادب عربی و فارسی، به لحاظ نمودهای هستی شناسانه دو شاعر، با رویکرد تحلیلی- تطبیقی بررسی شده است، هستی شناسی موضوع اصلی عرفان دو شاعر است که در محورهای، خدا، جهان و انسان قابل تقسیم است.
جهان بینی ایمانوئل سودنبرگ، متفکر و عارف پروتستان قرن هجدهم
حوزه های تخصصی:
با توجه به پیش زمینه خانوادگی، علمی و شهودی ، به نظر می رسد جهان بینی ایمانوئل سودنبرگ (1688-1772م.)، عارف و دانشمند سوئدی پروتستان، بیشتر متأثر از شهودات او پس از تحول روحیش باشد. اگرچه که ردّ پای سوابق علمی و مطالعات آناتومیکی و ریاضی وی هم در این جهان بینی به خوبی آشکار است، از جمله: تناظر میان دنیای مادّی و معنوی، تناظر بین انسان به عنوان عالم صغیر با عالم کبیر و تناظر میان انسان مخلوق با انسان جهانی که از نظر او همان پروردگار یا بهشت است. این عارف پروتستان متأثر از دوره و زمانه خود هم هست، چرا که انسان گرایی حاکم بر قرن هجدهم را هم می توان در آثار او مشاهده نمود. وجه مشخصه و ویژگی برتر نظریات او در گذر از دنیای مادّی و سیر در دنیای معنوی است. در این مختصر، سعی بر این بوده است تا جهان بینی او را از آثارش به دست آوریم.
اقنوم احد در فلسفه ی نوافلاطونی و اندیشه ی اسماعیلیه
حوزه های تخصصی:
اسماعیلیه به عنوان یکی از مذاهب زیر مجموعه ی شیعه، در مباحث کلامی و فلسفی متأثر از فلسفه ی افلاطونی و نوافلاطونی هستند. این گروه با الهام از فلاسفه ی نوافلاطونی، خدا، عقل و نفس را در برابر احد، عقل و نفس نوافلاطونیان ، پدر ، پسر و روح القدس کلیسا و نیک، عقل و روح افلاطونی قرار می دهند. در اقانیم ثلاثه نوافلاطونیان، رابطه ی اقانیم طولی است، چنان که در فلسفه ی افلاطونی این رابطه طولی است اما در تثلیث مسیحیت رابطه ی اقانیم عرضی و همه در یک مرتبه هستند. در نگاه اسماعیلیه نیز رابطه ی اقانیم طولی است و نه عرضی. اقنوم اول اسماعیلیه همانندیهای بسیاری با اقنوم اول نوافلاطونیان دارد. فلاسفه ی نوافلاطونی، عقل را قادر بر شناخت اقنوم اول نمی دانند و توصیف احد را به صفات روا نمی بینند و اندیشمندان اسماعیلی نیز توانایی عقل بر درک و فهم احد را بر نمی تابند و توصیف حق تعالی را به صفات پذیرا نیستند. هدف این پژوهش نشان دادن همانندیهای اقنوم نخست از اقانیم ثلاثه ی نوافلاطونیان و اسماعیلیه است و روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. منابع این نوشتار، همه از آثار اصلی اسماعیلیه است و در گزارش نظریات اندیشمندان اسماعیلی از منابع مخالفین اسماعیلیه استفاده نشده است. در ترتیب گزارش و تحلیل نظریات ، تقدّم و تأخر نظریات مد نظر قرار گرفته است.
بررسی فهم رابطه الهیاتی خدا انسان و جهان در عهد جدید
حوزه های تخصصی:
در ادیان الهی، منطق رابطه خدا با انسان و جهان نقش تاثیر گذاری بر تدوین الهیات آن دین دارد، به گونه ای که در ادوار تاریخی، هندسه الهیاتی ادیان دستخوش تغییر بوده است. در این میان مسیحیت نیز از این قاعده مستثی نبوده تا آنجا که منطق الهیاتی آن از فراباشندگی خدا نسبت به انسان و جهان در دوره آباء و قرون وسطی به فروباشندگی آن در دوره معاصر دستخوش تغییر شده است. این تحقیق به دنبال بررسی این مسأله در عهد جدید است تا با احصاء فقرات عهد جدید و با روش تحلیلی انتقادی، به ارزیابی این ارتباط بپردازد. از مهمترین یافته های این تحقیق می توان به خالقیت همه جانبه خداوند، ارتباط خداوند با انسان ها از طریق انبیاء و مسیح، ستایش و عبادت خدا به عنوان پل ارتباطی مابین انسان ها و خداوند، شأن والای جهان خلقت و ارتباط همیشگی خداوند با آن، بهره وری و ارتباط همه جانبه انسان از جهان طبیعت با هدف خودشناسی، خداشناسی و درک تنعمات ملکوت الهی اشاره نمود..