مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
ANP
حوزههای تخصصی:
منظر شهری، مقوله ای مطرح در کیفیت و مطلوبیت شهرها، واقعی و عینی بوده و حاصل مشاهده و درک مظاهر گوناگون و ملموس شهر اعم از بناها، فضاها، فعالیت ها، صداها و بوها هنگام مواجه شهروند با پدیده شهر است. به واقع فرآیند برنامه ریزی منظر، هنر یکپارچگی بخشیدن بصری و ساختاری است به مجموعه ساختمان ها، خیابان ها و مکان هایی که محیط شهری را می سازند. این پژوهش با هدف ارتقا و بهبود کیفیت بصری و ادراکی منظر فضاهای شهری شهر تفت به اولویت بندی عناصر مؤثر در منظر پرداخته است. جهت انجام این پژوهش از روش توصیفی و تحلیلی استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز برگرفته از اسناد و منابع مکتوب به همراه بررسی های میدانی از قبیل مراجعه مستقیم به سازمان ها و استفاده از ابزار پرسش نامه بوده است. برای تحلیل اطلاعات از مدل تحلیل شبکه ای (ANP) استفاده شده است؛ فضاهای عمومی، اولویت های بصری و ساختار فیزیکی و کالبدی به عنوان سه معیار و گروه اصلی و برای هر معیار سه گزینه یا زیرگروه تعیین شد. در تعیین رابطه بین معیارها و زیرمعیارها و همچنین تعیین اولویت هریک، پرسش نامه هایی متناسب با مدل تحلیل شبکه ای تدوین و کامل شد و اطلاعات حاصل با استفاده از نرم افزار تحلیل شد. نتایج نشان می دهد، مسیل رودخانه با امتیاز ۵۵/۰ در اولویت نخست در میان فضاهای عمومی قرار دارد. در میان سه زیرگروه مربوط به گروه ساختار فیزیکی و کالبدی، مبلمان شهری با امتیاز ۶۵۵/۰ در اولویت نخست قرار دارد و در میان سه زیرگروه مربوط به اولویت های بصری، نخست المان ها و مجسمه ها با امتیاز ۴۵۶/۰ و سپس با اختلاف اندکی نورپردازی با امتیاز ۴۱۴/۰، اولویت ها را در برنامه ریزی منظر شهری شهر تفت تشکیل می دهند. در نهایت پیشنهاهایی جهت بهبود هریک از فضاهای مورد نظر پژوهش ارائه شد.
انتخاب مکان بهینه به منظور ساخت مجموعه ورزشی با استفاده از مدل ANP (مطالعه موردی: بخش مرکزی یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تعیین مکان های بهینه برای ساخت مجموعه های ورزشی براساس مدل ANP در محدوده بخش مرکزی شهر یزد است. این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی و کاربردی و روش پژوهش میدانی و کتابخانه ای است. به منظور انتخاب مکان بهینه برای تأسیس مجموعه ورزشی در بخش مرکزی یزد شش فاکتور در نظر گرفته شد. به این منظور پس از تهیه لایه های اطلاعاتی، ضرایب و ارزش آنها با استفاده از مدل ANP محاسبه شد، سپس در محیط GIS براساس ضریب اعمالی کار همپوشانی صورت گرفت. مطابق نقشه نهایی، مناطق حاشیه جنوب شرق و جنوب غربی شهر یزد دارای بیشترین سازگاری و همچنین مناطق شرقی یزد که منطبق بر مرز بخش مرکزی هستند، دارای کمترین سازگاری هستند. با توجه به نقشه کلی، مکان های بهینه برای ساخت اماکن انتخاب شد، که پیشنهاد می شود مسئولان مربوط برای ساخت اماکن ورزشی به این نقشه ها توجه کنند.
لزوم برنامه ریزی توسعه درونی با تأکید بر پایداری شهری (نمونه مورد مطالعه: شهر مراغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست توسعه درون زای شهری، از سیاست های سه گانه توسعه شهری است که می تواند پاسخگوی بسیاری از نیازهای مردم، ازجمله اسکان سرریز جمعیت شهری و ارتقای سرانه های خدمات شهری باشد و مادامی که در شهر ظرفیت لازم وجود دارد، استفاده از سایر سیاست های توسعه شهری، تحمیل هزینه های اضافه بر محیط است. شهر مراغه باوجود ظرفیت های توسعه درونی، بدون توجه به موانع فیزیکی به رشد پراکنده وار خود ادامه می دهد که موجب اتلاف هزینه ها و ناپایداری محیطی شده است که هدایت آگاهانه و ساماندهی اساسی را می طلبد. ازاین رو پژوهش حاضر درصد است تا ضمن شناخت موانع توسعه فیزیکی شهر مراغه به منظور مقابله با گسترش پراکنده وار شهر و احیاء بافت فرسوده و قدیمی مرکز شهر در جهت ایجاد توسعه پایدار شهری، لزوم برنامه ریزی توسعه درونی شهر مراغه را بیان می کند. روش این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی باهدف کاربردی است. جهت ارزیابی شاخص ها برای تعیین پهنه های مناسب توسعه شهری، از مدل ANP در رویکرد تلفیقی با GIS استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد: شاخص های مؤثر در توسعه درونی شهر مراغه؛ شاخص متوسط تراکم ساختمانی85 درصد، متوسط سطح اشغال کل شهر 61 درصد، باغات و فضای سبز از بین رفته در فاصله سال های 1373 تا 1385 در طول 13 سال، 1859273مترمربع معادل 92/185هکتار، توزیع سازگاری کاربری ها کاملاً سازگار 25/89 درصد، 1/57درصد بناهای مسکونی دارای قدمت زیاد و مقاومت کمتراند، و 1/56 درصد ساختمان های مسکونی از کیفیت پایین برخوردارند، سرانه کلی معابر برابر 88/27 مترمربع می باشد اگرچه سرانه کلی معبر در حد بالایی است ولی تناسب لازم بین عملکردهای مختلف وجود ندارد. بافت قدیمی و تاریخی شهر مراغه دارای بافت سنتی با تسلط کاربری مسکونی و کوچه های باریک و پرپیچ وخم می باشد. نتیجه به دست آمده حاکی از آن است که شهر مراغه شرایط و ظرفیت های لازم برای توسعه درون زای، جهت نوسازی بافت فرسوده و ایجاد ساختمان های با تراکم بالا و کاربری مختلط مسکونی - خدماتی و دسترسی بهتر را دارا است.
مقایسه دو روش تصمیم گیری Fuzzy-AHP و ANP به منظور رتبه بندی تناسب اراضی به منظور کاربری اکوتوریسم (مطالعه موردی: منطقه خائیز بهبهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهره برداری بهینه از منابع طبیعی و ساماندهی کاربری اراضی براساس توان اکولوژیکی آن ها، نقش مهمی در مدیریت محیط زیست و جلوگیری از تخریب آن ها در راستای توسعه پایدار دارد؛بنابراین، بهره برداری از توان ها و قابلیت های گردشگری و اکوتوریسمی در هر منطقه ، زمینه ای پویا و فعال برای توسعه آن منطقه فراهم می کند. از این رو، ارزیابی توان اکوتوریسمی و تحلیل قابلیت های مزبور، ضرورتی ویژه دارد. در این پژوهش، ارزیابی تناسب اراضی منطقه خائیز شهرستان بهبهان با شناسایی پارامترهای شیب، جهت، دما، عمق خاک، تحول یافتگی خاک، بافت خاک، زهکشی خاک و تیپ پوشش گیاهی و بهره گیری از مدل های تصمیم گیری FUZZY- AHP باکلی و ANP در محیط GIS به منظور کاربری اکوتوریسم انجام گرفت. همچنین، بعد از تعیین لایه های موزون استاندارد، تلفیق لایه ها با کمک روش WLC صورت گرفت. نتایج نشان می دهد در روش ANP، 23 درصد از سطح منطقه دارای توان درجه یک و در روش FAHP حدود 19 درصد از سطح منطقه دارای توان درجه یک برای کاربری اکوتوریسم است. با توجه به نقشه های نهایی به دست آمده از هر دو روش و تجزیه و تحلیل آن ها در Google Earth، مشاهده شد مناطقی که از هر جهت شباهت یکسان دارند در روش ANP در یک طبقه و در روشFAHP در دو طبقه متفاوت قرار می گیرند که این با واقعیت موجود منطقه سازگار نیست. با استفاده از نرم افزار Google Earth و بررسی های میدانی، می توان گفت نتایج روش ANP با واقعیت سازگاری بیشتری دارد و زمینه گسترش فعالیت های اکوتوریسم در منطقه وجود دارد.
ملاحظات دفاعی - امنیتی آمایش سرزمین در استان آذربایجان شرقی و تدوین راهبردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آمایش سرزمین که عبارت است از بهره برداری عقلایی از امکانات، منابع و استعدادهای مناطق مختلف یک کشور، نگرشی جامع در برنامه ریزی است که به همة ابعاد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی و غیره می پردازد. یکی از مهمترین ابعاد و ملاحظات آمایش سرزمین، بُعد دفاعی - امنیتی و سیاسی آن است. در تحقیق حاضر ابتدا نقاط قوّت، ضعف، فرصت و تهدیدهای استان آذربایجان شرقی در زمینة آمایش دفاعی، سیاسی و امنیتی شناسایی شد، سپس به جمع بندی و ارائة راهبردهای مناسب برای استان آذربایجان شرقی پرداخته شد. روش تحقیق در پژوهش حاضر، توصیفی - تحلیلی است و روش گردآوری اطلاعات و داده ها شامل روش های اسنادی و میدانی است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از مدل SWOT و ANP و نرم افزار SUPER DECISION صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد، مناسب ترین راهبردهای این استان، راهبردهای تهاجمی/ رقابتی ( SO ) و تنوع ( ST ) است. از جمله راهبردهای تهاجمی/ رقابتی ( SO ) عبارت اند از: راهبردهای تقویت و افزایش رقابت و تبادلات اقتصادی بین مناطق استان با بهبود سیستم حمل و نقل هوایی وزمینی، تبلیغ آثار گردشگری استان و افزایش سهم این بخش درجهتِ معرفی فرهنگ و تاریخ غنی استان و غیره و از راهبردهای تهاجمی نیز می توان به افزایش اتحاد و همبستگی بین مردم در جهتِ افزایش ثبات سیاسی و امنیتی استان، مبارزه با تروریسم در ورای مرزهای کشور و جلوگیری از نفوذ تروریسم به داخل کشور و استان اشاره کرد .
تعیین عرصه های مناسب مکان گزینی کلانتری ها برای بهبود امنیت فضا مطالعة موردی اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دلیل مسائل امنیتی ترددهای بین مرزی مردم و کالاها و تقویت مراکز انتظامی در مناطق و استان های مرزی ازجمله استان اردبیل، برای تأمین و ارتقاء امنیت فضا ضروری است؛ چراکه توزیع نامناسب این مراکز در فضای شهری و متناسب با متغیرهای گوناگون به کاهش کارآمدی آنها و نیز کاهش احساس امنیت در مواقع اضطراری منجر می شود. با درک این ضرورت، هدف این پژوهش تحلیل الگوی فضای کلانتری های موجود و معرفی پهنه های مناسب برای استقرار کلانتری های جدید در شهر اردبیل است. برای گردآوری و پیاده سازی اطلاعات از روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. همچنین، از 15 معیار اصلی مانند: فاصله از نواحی پرجمعیت، فاصله از بانک ها، فاصله از پایانه ها، دسترسی به راه های اصلی، فاصله از مراکز تجاری و فاصله از کلانتری های موجود استفاده شده است. گذشته ازآن، از فنون آمار فضا مانند میانگین نزدیک ترین همسایه و آمار موران محلی و از روش های تصمیم گیری چندمعیاره شامل VIKOR و ANP و از نرم افزارهای Super Decision و Arc GIS10.3 برای تجزیه وتحلیل و مکان گزینی استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که باتوجه به گسترش شهر، کلانتری های موجود به طور کامل در فضای آن پراکنده نشده اند و عرصه های چشمگیری از شهر به خدمات رسانی دسترسی ندارند. درپایان، براساس نتایج پهنه های مناسب برای مکان گزینی کلانتری های جدید پیشنهاد شده اند.
مکان یابی پارکینگ های مکانیزه با رویکرد توسعه پایدار (مورد مطالعه: شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت و توسعه شهرها، استفاده روزافزون از خودروهای شخصی، عرض کم خیابان ها و کمبود فضای پارک حاشیه ای به ویژه در بخش های مرکزی شهر، مشکلات فراوانی را برای شهرهای بزرگ و پرجمعیت در پی داشته است. مکان یابی پارکینگ های مکانیزه که با اشغال مساحت کمتر، ظرفیت پارک بالایی دارند، از ضرورت های برنامه ریزی شهری و ترافیک شهرهای بزرگ می باشد. هدف پژوهش حاضر، وزن دهی و اولویت بندی معیارهای مؤثر بر مکان یابی پارکینگ های مکانیزه با رویکرد توسعه پایدار و سپس رتبه بندی مکان های بالقوه برای احداث پارکینگ های مکانیزه در موقعیت مرکزی شهر مقدس قم می باشد. بنابراین، ابتدا با در نظرگرفتن اصول و مؤلفه های توسعه پایدار و برنامه ریزی کاربری زمین شهری و برنامه ریزی حمل ونقل و ترافیک و نیز با توجه به ویژگی های شهر قم، سه معیار و 16 زیرمعیار برای مکان یابی پارکینگ های مکانیزه انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها، از دو تکنیک ANP و PROMETHEE فازی استفاده شد. نتایج به دست آمده از وزن دهی به معیارها، حاکی از آن بودند که معیار زیست محیطی با وزنی معادل 0/429 در رتبه اول، معیار اقتصادی با وزنی معادل 0/347 در رتبه دوم و معیار اجتماعی با وزنی معادل 0/251در رتبه سوم قرار گرفت. همچنین نتایج به دست آمده از رتبه بندی مکان های بالقوه برای احداث پارکینگ مکانیزه نیز به این صورت مشخص شد: مکان مربوط به خیابان کیوانفر در رتبه اول، مکان مربوط به کوچه صداقت در رتبه دوم، مکان مربوط به خیابان امیرکبیر در رتبه سوم و مکان مربوط به کارخانه یخ سازی، در رتبه چهارم قرار گرفتند.
ارائه یک روش ترکیبی از ANP خاکستری و شش سیگما و TRIZ جهت اولویت بندی پروژه های شهرداری تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به مشکلات روز افزون مسائل کیفی که در سازمان ها بوجود آمده است، در این پژوهش برخی از این مسائل و مشکلات در شهرداری تهران در بوته آزمایش قرار داده می شود. ابتدا تعداد زیادی پروژه که نیاز به بهبود دارند، تعریف می شوند. با یکی از روش های تصمیم گیری چندگانه MCDM بنام ANP اولویت بندی می شوند، سپس مهمترین پروژه انتخاب می شود. برای انجام این پروژه مشکلاتی بوجود می آید که بخشی از اطلاعات آنها شناخته شده و برخی ناشناخته است. برای شناسایی و انتخاب مشکلات از سیستم های خاکستری استفاده می شود و مهمترین مشکل با استفاده از « درجه امکان خاکستری » که از روش های نوین تصمیم گیری و ارزیابی ریاضیاتی داده های مبهم و غیر قطعی است، پیدا می شود. مشکل شناسایی شده، با استفاده از متدلوژی شش سیگما و چرخه DMAIC تجزیه و تحلیل وآنالیز می شود. با استفاده از نمودار پارتو و نرم افزار Minitab علل اصلی موضوع مشخص شده و سپس حل می شود. در انتها با استفاده از تکنیک های خلاقانه و ابداعی حل مسائل TRIZ را بهبود داده می شود.
ارزیابی فعالیت های گردشگری در شهرستان انزلی و ارائه راهبردهای بهینه در راستای برنامه ریزی گردشگری پایدار منطقه با استفاده از ANP و SWOT
منبع:
گردشگری شهری دوره ۲ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
137 - 152
حوزههای تخصصی:
فعالیت گردشگری، چنانچه به طور مطلوب طرح ریزی شده باشد، می تواند ضمن حفاظت و مدیریت بهینه طبیعت، منفعت های اضافی نیز برای جوامع بومی و اقتصاد محلی به همراه داشته باشد. در غیر این صورت، چنانچه توسعه آن همراه سیاست گذاری ها و برنامه ریزی منطبق بر نگرش زیست محیطی و با تأکید بر توسعه پایدار نباشد، به طور حتم، تأثیرات منفی زیادی بر محیط زیست خواهد گذاشت. در این تحقیق، در ابتدا به ارزیابی فعالیت های گردشگری شهرستان بندر انزلی با استفاده از SWOT می پردازیم و سپس با تلفیق آن با روش ANP راهبردهای بهینه ای در راستای گردشگری پایدار در شهرستان بندر انزلی ارائه می شود. تحقیق حاضر از نوع کاربردی با روش توصیفی و تحلیلی است. آمار و اطلاعات لازم برای تجزیه و تحلیل از منابع کتابخانه ای و پیمایش به دست آمد. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران و به تعداد 200 نفر مشخص شد و روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. یافته های پژوهش نشان می دهد که تلفیق روش ANP و SWOT فرایند برنامه ریزی را کاملاً مشارکتی و منطبق با خواست مردم و جوامع محلی می کند. همچنین، نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل ماتریس SWOT نشان می دهد که بهترین راهبرد برای توسعه پایدار گردشگری در شهرستان بندر انزلی استفاده از راهبرد تهاجمی است.
ارزیابی وضعیت سیل خیزی و سیل گیری حوضه آبریز لیقوان چای با استفاده از مدل ترکیبی فرآیند تحلیل شبکه و منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سیل به عنوان یکی از مهم ترین مخاطرات محیطی شناخته شده در طبیعت است. کشور ایران به دلیل برخورداری از شرایط طبیعی مساعد برای سیل خیزی در زمره کشورهای حادثه خیز از نظر وقوع این مخاطره است. هدف اصلی این پژوهش تعیین پهنه های سیل خیز و سیل گیر حوضه لیقوان چای تبریز است. جهت انجام این کار از مدل ترکیبی فرآیند تحلیل شبکه و منطق فازی به همراه 12 پارامتر طبیعی استفاده شده است. بر اساس مدل فرآیند تحلیل شبکه برای سیل خیزی، معیارهای شیب(187/0)، جنس سازند(125/0) و برای سیل گیری نیز پارامترهای شیب(229/0)، انحنای پلان (2/0) بیشترین ضریب تأثیر را داشته اند. بر اساس نتایج، بخش های جنوبی حوضه با قرارگیری در پهنه هایی با پتانسیل خیلی زیاد و زیاد، به عنوان سیل خیزترین بخش های حوضه معرفی شده اند. این مناطق به خاطر سنگ بستر آتشفشانی، نفوذپذیری پایین، شیب زیاد، دریافت بارش بیشتر و تراکم شبکه آبراهه بالا قابلیت تولید روآناب بالایی را دارا هستند و از این نظر در کلاس طبقات با پتانسیل خیلی زیاد و زیاد قرار گرفته اند. از نظر سیل گیری نیمه شمالی حوضه بیشترین پتانسیل سیل گیری را دارد. این مناطق عمدتاً زمین های اطراف رودخانه های اصلی، زمین های پست و هموار بخش خروجی حوضه را در بر می گیرند. از نظر تقسیمات واحدهای اراضی این مناطق عمدتاً به عنوان زمین هایی با پستی و بلندی کم و شیب نسبی کمتر از 10 درصد می باشند که اغلب نواحی حاشیه ای رودخانه ها، تراس های قدیمی و جدید را در بر می گیرند. این مناطق با ویژگی هایی همچون شیب کم، ارتفاع نسبی پایین، فاصله کم از رودخانه و انحنای پلان و پروفیل مقعر مشخص شده اند.
ارزشیابی و اولویت بندی مؤلفه های مؤثر بر جذب و ارتقای مشارکت سازمان های مردم نهاد (NGOs) در فرایند مدیریت پسماند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش محیط زیست و توسعه پایدار سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱
87 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، ارزشیابی و اولویت بندی مؤلفه های مؤثر در جذب و ارتقای مشارکت سازمان های مردم نهاد در مدیریت پسماند در تهران می باشد. این تحقیق از نوع کاربردی می باشد. بدین منظور، دو جامعه آماری شامل مدیران سازمان های مردم نهاد و سازمان مدیریت پسماند شهرداری به ترتیب به منظور بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر مشارکت در مدیریت پسماند و رتبه بندی گزینه ها از طریق پرسش نامه و ماتریس تصمیم، موردمطالعه قرار گرفتند. پرسش نامه در طیف پنج گزینه ای لیکرت تهیه و روایی و پایایی آن تائید شد. داده ها از طریق تحلیل عاملی در نرم افزار SPSS 20.0 آنالیز شدند. نتایج به عنوان گزینه ها در تصمیم گیری چندمتغیره شامل TOPSIS و ANP و در محیط نرم افزار Expert choice بکار گرفته شدند. نتایج نشان داد که بر اساس ملاک کیسر، تعداد 5 مؤلفه مناسب تشخیص داده شد که مقدار ویژه آنها بیش از 1 بوده است. مؤلفه اول بیشترین سهم (751/21%) و مؤلفه پنجم کمترین سهم (446/10%) را در تبیین واریانس کل متغیرها داشتند و درمجموع پنج مؤلفه مذکور توانسته اند 56/71 درصد از واریانس کل متغیرها را برآورد نمایند. بر اساس نتایج فرایند تحلیل شبکه ای، گزینه «تسهیل مقررات و رفع موانع قانونی» (وزن نهایی 232/0) بیشترین اهمیت و تأثیر را در مشارکت سازمان های مردم نهاد در مدیریت پسماند شهر تهران داشته است. فاصله گزینه ها با راه حل ایده آل و عکس راه حل ایده آل نشان داد که گزینه اول با کمترین فاصله (054/0) دارای بیشترین میزان اهمیت اثر محیط زیستی، بهداشتی و اقتصادی تحت تأثیر اجرای طرح مشارکت سازمان های مردم نهاد در امر مدیریت پسماندهای شهر تهران خواهد بود.
اولویت بندی شاخص های بلوغ HSE (مورد مطالعه: شرکت پالایش گاز سرخون و قشم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان های امروزی که در یک دنیای حساس به مسائل اجتماعی و زیست محیطی بسر می برند، لازم است علاوه بر رضایت مشتریان، به سلامتی و رفاه کارکنان و همچنین حفاظت از محیط زیست اهمیت ویژه ای دهند. یکی از مهمترین مواردی که شرکت ها را به سمت استقرار و بهبود سیستم های ایمنی، بهداشت و محیط زیست ترغیب می کند، بروز انتظارات اساسی از طرف ذینفعان سازمان در حوزه های ایمنی، سلامتی و بخصوص محیط زیست است. صنایع نفت و گاز یکی از مهمترین صنایع در کشورمان می باشد که به بحث بهداشت، ایمنی و محیط زیست (HSE) توجه ویژه ای داشته و تعیین نقاط ضعف و قوت HSE در این سازمان ها از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از این پژوهش ارائه مدل بلوغ HSE برای صنایع نفت و گاز می باشد تا سازمان با استفاده از این مدل نقاط ضعف خود را شناسایی و در جهت رفع آنها قدم اقدام کنند. جامعه آماری پژوهش کارشناسان و خبره های HSE پالایشگاه سرخون و قشم می باشد. این مدل همانند مدل تعالی سازمان (EFQM) دارای دو بخش توانمندسازها و نتایج می باشد. به منظور تعیین ابعاد بخش توانمندسازها و نتایج به ترتیب از مدل های HSE-MS و HSEE استفاده شده است. شاخص های بلوغ HSE از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگان سازمان و نیز پیشینه تجربی پژوهش شناسایی شده و به منظور تعیین اهمیت ابعاد و شاخص ها از ترکیب تکنیک های دیمتل فازی و ANP فازی استفاده شده است و با در نظر گرفتن امتیاز 500 برای هر کدام از قسمت های توانمندسازها و نتایج، در قسمت توانمندسازها ابعاد استراتژی و خط مشی با امتیاز 97 ، ارزیابی و مدیریت ریسک با امتیاز 85 و رهبری،تعهد و فرهنگ با امتیاز 80 اولویت های اول تا سوم را به خود اختصاص دادند؛ در بخش نتایج نیز ابعاد ایمنی با امتیاز 172 ، بهداشت با امتیاز 142 و محیط زیست با امتیاز 137 دارای اولویت های اول تا سوم هستند. در مدل EFQMو یا سایر مدل های بلوغ، شاخص های دارای امتیاز و وزن نبوده و اهمیت همه شاخص ها یکسان در نظر گرفته می شود؛ ولی در مدل بلوغ ارائه شده شاخص های هر یک از ابعاد دارای امتیاز بوده و تاثیر شاخص های با اهمیت در سنجش بلوغ HSE بیشتر می باشد. در نهایت سطح بلوغ HSE شرکت پالایش گاز سرخون و قشم با استفاده از مدل ارائه شده در پژوهش مورد سنجش قرار گرفت که شرکت با کسب 80.2% کل امتیازات در جایگاه 3 (سطح رشد یافته) قرار گرفت.
شناسایی و بررسی عوامل کلیدی مؤثر بر رصد تکنولوژی های پیشرفته آینده در مراکز طراحی هوافضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال دوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷
129 - 152
حوزههای تخصصی:
درحال حاضر اکثر مؤسسات موفق در کشورهای توسعه یافته از رصد تکنولوژی به عنوان یک ابزار قدرتمند برای کسب آگاهی بیشتر از محیط استفاده می کنند. از این رو در مرکز طراحی هوافضا نیز، می توان رصد تکنولوژی های پیشرفته را به عنوان عؤامل نوآورانه مؤثر بر هم آفرینی محصولات دانست. در پژوهش حاضر، نسبت به شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بررصد تکنولوژی های پیشرفته در مرکز طراحی هوافضا پرداخته شده است.در این راستا با توجه به مرور ادبیات پژوهش و گردآوری نظرات خبرگان حوزه تکنولوژی در مرکز طراحی هوافضا از طریق ابزار پرسشنامه ومصاحبه و با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری توسط نرم افزار SMART-PLS، عوامل و شاخص های مؤثر بر رصد تکنولوژی محصولات در دو عامل داخلی که دارای دو مولفه هوشمندی تکنولوژیک و هوشمندی استراتژیک می باشد و نیز عامل خارجی که دارای دو مولفه هوشمندی سازمانی، ارتباطات و انتشار اطلاعات می باشد، شناسایی گردید. نتایج حاصل از معادلات ساختاری حاکی از آن است که 30 شاخص بر رصد تکنولوژی های پیشرفته در مرکز طراحی هوافضا تاثیر گذار است و مدل پژوهش با دسته بندی این شاخص ها در دو عامل و چهار مولفه، با برازش قوی مورد تایید قرار گرفت. همچنین نتایج حاصل از ANP نشان دهنده آن است که هوشمندی تکنولوژیک در اولویت بالاتری نسبت به مولفه های دیگر می باشد.
تدوین برنامه استراتژیک ورزش همگانی و قهرمانی دانشگاه آزاد اسلامی با مدل SWOT-ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تدوین استراتژی ورزش همگانی و قهرمانی دانشگاه آزاد اسلامی است. برای تجزیه و تحلیل یافته ها و تعیین استراتژی مناسب از مدل تحلیلی سوات (SWOT) و برای اولویت بندی استراتژی ها از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) استفاده شده است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه، مطالعات کتابخانه ای و میدانی، تحقیقات پیشین و نظرات اعضای شورای راهبردی که شامل اعضای هیات علمی و مسولین ورزش دانشگاه بودند، و از سه پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. در پرسشنامه اول ﻋﻮاﻣﻞ دروﻧﯽ و ﺑﯿﺮوﻧﯽ تاثیر گذار (7 ﻗﻮت، 2 ﺿﻌﻒ، 6 ﻓﺮﺻﺖ و 6 ﺗﻬﺪﯾﺪ) ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ شدند، روایی این پرسشنامه توسط خبرگان تایید و پایایی آن نیز با آزمون آلفای کرونباخ 86/0 تایید شد. با پرسشنامه دوم و در جلسه راهبردی شدت عامل و ضریب اهمیت (وزن) هر گویه تعیین گردید، با توجه به ماتریس همزمان ارزیابی عوامل داخلی و خارجی استراتژی ورزش همگانی و قهرمانی دانشگاه آزاد اسلامی در وضع رقابتی معطوف به قوت (ST) تعیین شد. در این مراحل با توجه به خاص بودن جامعه، با تعداد 20 نفر از اعضای هیات علمی و مسولین ورزش دانشگاه، این پرسشنامه ها تکمیل گردید. بر اساس یافته های تحقیق و نتایج تحلیل سوپر ماتریس حد محاسبه شده اوزان و نظرات اعضای شورای راهبردی، استراتژی-هایی همچون توسعه و ارتقا کیفی واحدهای عمومی تربیت بدنی، توسعه کمی و کیفی رویدادهای ورزشی و توسعه دسترسی آسان دانشجویان به ورزش همگانی و قهرمانی پیشنهاد شدند.
ارزیابی و پهنه بندی آلودگی هوا با استفاده از روش های AHP و ANP (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.75734
حوزههای تخصصی:
امروزه انسان بعد از گذراندن مراحل مختلف توسعه، متوجه بحران های عظیم زیست محیطی در پیرامون خود می شود که یکی از آن، آلودگی هوای شهرها است که منشأ اصلی آن فعالیت های انسانی و در کنار آن عوامل محیطی است؛ بنابراین هدف تحقیق حاضر، ارزیابی و پهنه بندی پتانسیل تراکم آلاینده های هوا در شهر تبریز با استفاده از روش های 1 ANP و 2 AHP است. در این تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی، عوامل مؤثر در افزایش آلودگی در شهر تبریز شناسایی شد و سپس لایه های اطلاعاتی شامل بارش، ارتفاع، فاصله از فضای سبز، فاصله از مراکز صنعتی، فاصله از مراکز تجاری، فاصله از راه های ارتباطی، ازدحام جمعیت، کاربری اراضی توسط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه گردید. هم چنین ارزش گذاری و استانداردسازی در محیط ادریسی با استفاده از مجموعه های فازی انجام شد، درنهایت با توجه به عوامل مؤثر در آلایندگی هوای شهر تبریز و انجام مراحل مدل ANP و AHP، با استفاده از نرم افزارهای Expert choies و Super Decision به تعیین اهمیت معیارها پرداخته شد و نقشه نهایی پهنه بندی آلودگی هوا تهیه شد. با توجه به نقشه نهایی مدل ANP مناطق با آلودگی بسیار زیاد شامل مناطق شمالی و شمال غربی است و نتایج مدل AHP نشان می دهد، مناطق با خطر بسیار زیاد شامل کل مناطق مرکزی و مناطق شمالی غربی است. نتایج حاصل از این مطالعه، حاکی از پتانسیل بالای آلایندگی در منطقه موردمطالعه است؛ ازاین رو مناطق با احتمال خطر بسیار زیاد و زیاد، مناطقی هستند که باید تدابیر خاص و اقدامات مناسبی برای کاهش آلودگی آن به صورت جدی صورت بگیرد.
تعیین مکان مناسب برای پایانه مسافربری شهر بندرعباس با استفاده از روش های ANP و مقایسه زوجی در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در برنامه ریزی شهری، تعیین مکان مناسب برای استقرار کاربری های شهری است. انتخاب مکان مناسب برای یک فعالیت در سطح شهر، یکی از تصمیم های پایدار برای انجام یک طرح گسترده است که نیازمند پژوهش در مکان از دیدگاه های مختلف می باشد. بنابراین در این پژوهش سعی شده تا با تلفیق سیستم های اطلاعات جغرافیایی و سیستم های تصمیم گیری چند معیاره (MCDM)، مکان های مناسب جهت احداث پایانه های مسافربری در شهر بندر عباس شناسایی شوند. برای این کار ابتدا معیارهای مؤثر در مکان یابی پایانه مسافربری محدوده مورد مطالعه شناسایی شد؛ سه معیار اصلی شامل معیارهای شهری و محیطی با نُه زیر معیار، معیارهای مربوط به مسافر با سه زیر معیار و معیارهای مربوط به وسایل نقلیه با دو زیر معیار که این معیارها در محیط GIS آماده سازی و با استفاده از روش ANP و مقایسه زوجی به ترتیب وزن هر معیار و وزن کلاس های هر لایه محاسبه و در گام بعدی پس از حذف نواحی دارای محدودیت، کل محدوده مورد مطالعه برای هر یک از معیارهای انتخاب شده، پهنه بندی شد. با توجه به جدول نهایی مربوط به ANP؛ معیارهای شهری و محیطی با وزن 625/0 در رتبه اول، معیارهای مربوط به مسافر با وزن 283/0 در مرتبه دوم و معیارهای مربوط به وسایل نقلیه با وزن 136/0 در مرتبه سوم وزنی قرار گرفتند. در نهایت با تلفیق نقشه های پهنه بندی شده بر اساس وزن اکتسابی از روش ANP، نقشه نهایی در سه کلاس اولویت بندی گردید، که 677 هکتار از منطقه دارای اولویت اول و 873 هکتار اولویت دوم و 27689 هکتار اولویت سوم را دارا می باشد
تحلیلی بر قابلیت های توسعه گردشگری ساحلی در بندر دیلم با استفاده از مدل های کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری ساحلی، طیف کاملی از گردشگری، فراغت و فعالیتهای تفریحی را که در نواحی ساحلی و آبهای نزدیک سواحل را در بر می گیرد. و به دلیل برخورداری از ویژگیهای خاص، از سایر عوارض مشابه متمایز می باشد. سواحل جنوبی کشور در امتداد خلیج فارس، به عنوان نمادی از اقتدار ملی در روابط بین المللی و تعامل کشور با جهان محسوب می گردد. این پژوهش با هدف ارزیابی پتانسیل ها و محدودیت های توسعه گردشگری ساحلی در بندر دیلم انجام شده و روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است، حجم نمونه 20 و جامعه آماری نخبگان شهرستان دیلم می باشد و از روش کتابخانه ای و اسنادی برای جمع آوری منابع استفاده شده است و جهت تحلیل داده ها از تکنیک SWOT و ANP استفاده شده است. استراتژی ایجاد زمینه مشارکت مردم محلی و تقویت نقش مدیریتی در برنامه های آتی گردشگری با 754/ بالاترین اولویت و استراتژی ایجاد بوم گردهای محلی آموزش دیده برای خدمات دهی به گردشگران داخلی وخارجی با امتیاز 052/ پایین ترین اولویت را در مدل ANP به خود اختصاص داده است. از بین عوامل چهارگانه مدل SWOT کمبود نیروی متخصص وکارامد در ارائه خدمات و توسعه فعالیت های گردشگری با وزن نهایی 88/ و ارتقای انگیزه ومیل به گردشگری درشهروندان همسایگان خارجی کشور با وزن 68/ بالاترین ضریب وزنی را به خود اختصاص داده است. به طور کلی استراتژی های انتخابی باید از نوع کمینه بیشینه باشد تا از فرصت هایی که متوجه استان است بتوان در راستای از بین بردن ضعف های توسعه گردشگری ساحلی بندردیلم استفاده کرد.
Using Multi Criteria Decision Making Methods for Evaluation the Entrepreneurship and Innovation Indicators(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper offered a procedure for ranking the entrepreneurial and innovative indicators using Multi Criteria Decision Making (MCDM), taking into account three individual,organizational and cultural dimensions simultaneously in decision making procedure. Henceforward, by using the Meta synthesis framework, the form of group classification of indicators from afinding’s combination was suggested and recognized. After that, the entrepreneurship and innovation specialists' sight were congregated based on Meta-analysis. Then, the indicators were arranged using Analytical Network Process (ANP) and the Decision-Making Trial and Assessment Laboratory (DEMATEL). The outcomes found from Meta-analysis and MCDM methods were used as input and output data, respectively, to describe the methodology of evaluating and prioritizing entrepreneurial and innovative criteria in smart international companies.
مکان یابی فضای سبز شهری با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای و GIS
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۰
20-33
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به نقش روزافزون فعالیت های خدماتی در نظام شهرنشینی، مسأله چگونگی پراکنش مراکز خدماتی و نحوه دسترسی به خدمات این گونه مراکز از اهمیت فرآینده ای برخوردار است. از جمله خدمات شهری که امروزه کمبود و توزیع ناعادلانه آن در شهرهای کشور ما احساس می شود فضای سبز شهری است. در شهر جهرم اولویت های مکانی برای فضای سبز با مدل های تصمیم گیری و ارزیابی بهترین روش انجام نشده است. این پژوهش به بررسی مکان های بهینه فضای سبز شهری جهرم می پردازد. مکان یابی فضای سبز به عواملی همچون معیارهای فضای سبز موجود، تراکم جمعیت، شبکه ارتباطی، دسترسی به زمین های بدون استفاده و سایر کاربری ها وابسته است. برای این منظور در این تحقیق با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، وزن ها در لایه های مربوطه اعمال و مدل استخراج گردید. برای پهنه بندی زمین های خالی، پهنه ها به سه طبقه مطلوبیت کم، متوسط و بالا تقسیم شد. مطلوبیت متوسط با 45/45 درصد از مساحت زمین ها، در رده اول و مطلوبیت بالا و کم به ترتیب در رده های بعدی قرار دارند. در روش ANP معیارها در چهار خوشه مطلوبیت، آسایش، جمعیتی و همجواری سازماندهی شدند. در این روش شاخص های نزدیکی به مراکز مسکونی و فاصله از پارک های موجود به ترتیب با ضرایب 319/0 و 193/0 بیشترین میزان اهمیت و شاخص های ابعاد زمین و دسترسی به ترتیب با ضرایب 006/0 و 017/0 کمترین میزان اهمیت را در فرآیند تصمیم گیری برای شناسایی پهنه های مناسب فضای سبز شهر جهرم اختصاص داده شد. بر اساس نتایج بدست آمده بهترین مکان ها برای پارک های آتی، اراضی بایر جنوبی و شرقی واقع در ناحیه دو و اراضی بایر جنوب غربی و شمال شرقی ناحیه سه از منطقه موردمطالعه می باشد. حدود 38 درصد زمین های بایر در شهر از درجه مطلوبیت متوسط و 65/31 درصد زمین ها از مطلوبیت بالایی برخوردارند.
بررسی ارتباط پارمترهای رشد هوشمند و تئوری چیدمان فضا در انواع بافت های شهری (نمونه موردی: بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
313-322
حوزههای تخصصی:
ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺖ زﻣﺎن و ﮔﺴﺘﺮش ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻣﺴﺎیﻞ ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ اﻋﻢ از ﻣﺸﮑﻼت ﺗﺮاﻓﯿﮑﯽ، آﻟﻮدﮔﯽﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ و ﻫﻮایﯽ، ﭘﺮاﮐﻨﺪهرویﯽ، ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎری ﮐﺎرﺑﺮیﻫﺎ و ﻏﯿﺮه ﮔﺮیﺒﺎﻧﮕﯿﺮ ﻣﺪیﺮان ﺷﻬﺮی اﺳﺖ. ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار از ﺟﻤﻠﻪ روشﻫﺎیﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ اﺳﺘﻔﺎده ﺣﺪاﻗﻠﯽ از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺳﻌﯽ در ﺑﻬﺒﻮد ﻣﻌﻀﻼت ﻓﻌﻠﯽ ﺷﻬﺮﻫﺎ دارد. یﮑﯽ از ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ایﻦ اﻟﮕﻮ، رﺷﺪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺪﻋﯽ اﻧﻄﺒﺎق ﺑﺎ اﺻﻮل ﭘﺎیﺪاری اﺳﺖ. ایﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺳﻌﯽ دارد ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﯽ ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫﺎی اﺻﻠﯽ رﺷﺪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ و اﻧﻄﺒﺎق آن ﺑﺎ ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ﺗﺌﻮری ﭼﯿﺪﻣﺎن ﻓﻀﺎ در ﺳﻪ ﺑﺎﻓﺖ ﺷﻬﺮی ﻣﻮﺟﻮد در ﺑﺠﻨﻮرد ﺑﻪ ﮐﺸﻒ رواﺑﻂ ﺑﯿﻦ ایﻦ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎ ﺑﭙﺮدازد. در ایﻦ راﺳﺘﺎ ﺳﻪ ﻣﻮﻟﻔﻪ اﺻﻠﯽ رﺷﺪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ (ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﭘﯿﺎدهﻣﺪاری، اﺧﺘﻼط ﮐﺎرﺑﺮی و ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻋﻤﻮﻣﯽ) در ایﻦ ﺑﺎﻓﺖﻫﺎ ﺑﺎ ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از روش TOPSIS و ANP ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺪهاﻧﺪ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﺮای ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی ﭼﯿﺪﻣﺎن ﻓﻀﺎ ﻧﯿﺰ از ﻧﺮماﻓﺰار Depthmap UCL اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ از ﻧﻮع ﺗﻮﺳﻌﻪای ﺑﻮده و از روشﻫﺎی ﻣﯿﺪاﻧﯽ، ﭘﺮﺳﺶﻧﺎﻣﻪ و ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای ﺑﺮای ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻧﺘﺎیﺞ ﺣﺎﺻﻞ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ایﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﭘﯿﺎدهﻣﺪاری و اﺧﺘﻼط ﮐﺎرﺑﺮی در ﺳﻪ ﺑﺎﻓﺖ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ، ﺗﺎﺛﯿﺮﭘﺬیﺮ از ﻫﻢﭘﯿﻮﻧﺪی و اﺗﺼﺎلﭘﺬیﺮی ﻣﻌﺎﺑﺮ ﺑﻮدهاﻧﺪ و ﺑﺎ اﻓﺰایﺶ ایﻦ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎ، اﻓﺰایﺶ ﭘﯿﺎدهﻣﺪاری و اﺧﺘﻼط ﮐﺎرﺑﺮی در ﺑﺎﻓﺖﻫﺎ دیﺪه ﻣﯽﺷﻮد. اﻣﺎ در ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺎﺧﺺ دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﻪ ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻋﻤﻮﻣﯽ در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮﭘﺬیﺮی یﺎدﺷﺪه دیﺪه ﻧﺸﺪه اﺳﺖ.