مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
کاربری اراضی
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
120 - 140
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک یکی از مشکلات زیستمحیطی بسیاری از کشورها به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک مانند ایران است که سالانه خسارات قابل توجهی در کشور به بار می آورد ، لذا شناسایی مناطق با فرسایش زیاد در جهت حفاظت خاک و کنترل فرسایش از مسائل مهم برنامه ریزی و مدیریتی کشور است. در این پژوهش هدف برآورد نرخ سالانه فرسایش خاک در حوضه آبریز الشتر در استان لرستان است که برای این منظور از مدل LAMPT استفاده شد. این مدل اساساً مبتنی بر معادله جهانی فرسایش خاک است. پارامترهای محیطی مدل شامل داده های اقلیمی، پوشش زمین و ژئومورفولوژی از ادارات هواشناسی، منابع طبیعی و تصاویر ماهواره ای سنجنده Sentinel-2 سال 2023 به دست آمدند. برای تکمیل داده ها ، بررسی های میدانی انجام شد و برای تهیه نقشه کاربری زمین نمونه داده های آموزشی نیز انتخاب شدند. نتایج ارزیابی فرسایش خاک نشان داد که میانگین فرسایش ویژه سالانه در سطح حوضه 42/9 تن در هکتار در سال است که در مقایسه با میانگین رسوب دهی حوضه در ایستگاه سراب سید علی (خروجی حوضه) ، مدل دقت مناسبی دارد. همچنین طبقه بندی نقشه فرسایش خاک نشان داد که 35 درصد حوضه فرسایش سالانه ای بیش از 10تن در هکتار دارد. ارزیابی میزان فرسایش خاک در کاربرهای اراضی نشان داد که نرخ فرسایش خاک در مراتع با پوشش تاج ضعیف، متوسط و متراکم به ترتیب 7/17، 3/11 و 1/9 تن در هکتار در سال است. با توجه به میزان وسعت مراتع در حوضه ، نرخ فرسایش بالای خاک در آن ها به خصوص در مراتع با پوشش تاج ضعیف، برنامه ریزی کاربری اراضی و استفاده بهینه از مراتع به منظور کاهش نرخ فرسایش خاک درحوضه ضروری است. انجام عملیات حفاظت خاک و آبخیزداری در زیرحوضه های شمالی و شمال شرقی و نیز در مراتع با پوشش تاج ضعیف از جمله اقدامات اساسی اولویت دار است.
رتبه بندی مناطق توسعه حمل و نقل محور با استفاده از روش AHP و مقایسه آن با وضعیت کاربری اراضی (مطالعه موردی: خط یک متروی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه حمل و نقل محور[1] (TOD)پیوندی میان برنامه ریزی حمل و نقل و کاربری اراضی است. در این پژوهش به منظور ارزیابی کمی و رتبه بندی توسعه حمل و نقل محور در خط یک متروی مشهد از روش آنالیز سلسله مراتبی ([2]AHP)، استفاده شد. بدین منظور، نه ایستگاه با استفاده از 5 معیار، 14 شاخص و زیرشاخص از جمله شاخص تنوع، کاربری اراضی بررسی و مورد تحلیل قرار گرفتند. با توجه به اینکه نتایج AHP تنها یک میانگین از شاخص ها را نشان می دهد؛ لذا، برای ایجاد کاربری مناسب در هر منطقه باید شاخص کاربری اراضی در مناطق توسعه حمل و نقل محور مورد توجه قرار گیرد. برای این هدف، کاربری اراضی به 16 دسته تقسیم شد و تعداد آن ها در هر منطقه بررسی و نسبت آن به جمعیت هر منطقه به دست آمد. نتایج نشان داد که بیشترین کاربری در زمین های اطراف ایستگاه ها، کاربری تجاری و بعد از آن کاربری مختلط است. در رتبه بندی AHP نیز، بالاترین رتبه مربوط به ایستگاه هفت تیر و هاشمیه به دست آمد. به طوریکه این ایستگاه ها، به ترتیب در خدمات اولیه رتبه 8 و 9 درخدمات نوع 2، رتبه 3 و 8، و در خدمات شخصی رتبه 5 و 9 را به دست آورده اند. علاوه برآن، در خدمات اولیه، ایستگاه نمایشگاه، در خدمات شخصی هنرستان و در خدمات نوع 2، پارک ملت دارای رتبه یک می باشند. لذا، نتایج این تحقیق می تواند در برنامه ریزی شهری و اولویت های توسعه حمل و نقل محور به مسئولین کمک نماید.
[1]. Transit-Oriented Development (TOD)
[2]. Analytic Hierarchy Process
تهیه نقشه مدیریت سیلاب با استفاده از الگوریتم نوین جنگل تصادفی و سیستم اطلاعات جغرافیایی، نمونه موردی: محور کندوان - چالوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
33 - 17
حوزههای تخصصی:
در طی سال های اخیر محور کندوان - چالوس در شمال کشور (در استان مازندران ) سیلاب های متعدد مخاطره آمیز رخ داده است. ویژگی های زمین شناسی و توپوگرافی، شرایط بارندگی و دخالت انسانها، محور کندوان -چالوس را برای پتانسیل خطر وقوع سیل مستعد کرده است. علاوه بر نقش عوامل طبیعی؛ عدم لایروبی، نبود آبخیزداری مناسب و دخالتهای غیر اصولی انسانی منجر به تشدید مخاطرات سیلاب در منطقه مورد تحقیق شده است. بررسی و تهیه نقشه های مدیریت سیلاب, با تکیه بر اصول کارشناسی یکی از ضروریات اساسی در مدیریت بحران سیل این منطقه محسوب می باشد. هدف از این پژوهش، پهنه بندی مناطق مستعد سیل و تعیین اولویت عوامل مؤثر در وقوع آن با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی در محور کندوان چالوس است. بدین منظور ۹ شاخص کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، شیب، ارتفاع، عدم رعایت حریم رودخانه، دبی رودخانه، شبکه آبراهه، بارش، و عدم لایروبی رودخانه انتخاب شدند. پس از تعیین عامل تورم واریانس و ضریب تحمل، در مرحله بعد با واردکردن داده های مربوط به عوامل مؤثر به نرم افزار ARC/MAP10.2، مدل سازی گردید. سپس با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی انجام و نقش عوامل مؤثر در وقوع سیلاب در منطقه تعیین شد. در نهایت نقشه پهنه بندی خطر وقوع سیلاب در سه پهنه خیلی خطرناک ، با خطر متوسط و کم خطر در محیط ARC/MAP10.2 تهیه شد. نتایج نشان می دهد بر اساس نقشه پتانسیل وقوع سیل، خطر وقوع سیلاب منطقه در حدود۲۶۱.۴۳ کیلومترمربع منطقه جزء مناطق کم خطر ۱۵۱.۱ کیلومترمربع جزء مناطق با خطر متوسط و در حدود ۱۱۸.۳کیلومترمربع جزء مناطق پرخطر محسوب می شوند.
ارزیابی توسعه فضاهای پیراشهری و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی (مطالعه موردی: شهر تربت حیدریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه فضاهای پیراشهری سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
27 - 54
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت و توسعه فضاهای پیراشهری، باعث ایجاد پدیده جهش شهری و افزایش مناطق مسکونی گردیده است. این پدیده، به نوبه خود منجر به افزایش تغییرات در سایراراضی نظیر؛ پوشش گیاهی، اراضی باغی و جنگلی شده است. لذا با گسترش جمعیت شهر، نوع استفاده از زمین و پیش بینی تغییرات اراضی در آینده شهر تأثیرگذار است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی، با هدف کاربردی و ارزیابی توسعه فضاهای پیراشهری و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی براساس مدلCA-MARKOV در شهرتربت حیدریه انجام شده است. این پژوهش دربازه زمانی (1986-2013-2020)، با استفاده از تصاویر ماهواره ای سنجده (TM & OLI) در نرم افزارARC GIS با روش طبقه بندی نظارت شده درکاربری های؛ (مناطق مسکونی، باغات، پوشش گیاهی و زمین های بایر) انجام گرفته است. برای محاسبه تغییرات پوشش گیاهی نیز از شاخص NDVI استفاده گردیده است. نتایج پیش بینی تغییرات کاربری اراضی تا افق 2026 (1405) در نرم افزار TERRSET براساس مدل CA مارکوف نشان داد، مساحت شهر در سال 1986 با (257254/14) کیلومترمربع، نسبت به سال 2013 با (725150/21)کیلومترمربع کاهش داشته، ولی از سال 2020 با رشد جمعیت شهر، مساحت آن به (765259/25) کیلومترمربع، افزایش یافته است. این امر سبب کاهش مساحت اراضی باغی با (589400/10) کیلومترمربع و پوشش گیاهی با (924800/17) کیلومتر مربع شده است. درحالی زمین های بایر بیشترین مساحت را با (0421100/92) کیلومتر مربع دارا می باشد. لذا برای جلوگیری از اثرات جهش شهری و تغییرات فضاهای پیراشهری به دلیل افزایش مناطق مسکونی، که سبب کاهش پوشش گیاهی و اراضی باغی در شهر گردیده، از اراضی بایراستفاده نمود.
بررسی پیامدهای تغییر اقلیم بر محتوی کربن آلی خاک های مناطق جنگلی زاگرس میانی (استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایش مستمر میزان کربن آلی خاک یکی از نیازهای نظارت بر فرایند های زیست محیطی منجمله تغییرات اقلیمی واثرات آن بر اکوسیستم است. هدف تحقیق حاضر شناخت رابطه تغییر اقلیم و تغییر کاربری اراضی و تاثیر آن بر ترسیب کربن خاک های زاگرس میانی است. پس از بررسی چشمی تصویر رنگی و مشاهدات میدانی، به روش تصادفی طبقه بندی شده 180 محدوده دارای پوشش درخت مشخص و از هر نقطه تا عمق 20 سانتی متری نمونه های خاک برداشت و به آزمایشگاه منتقل و برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک اندازه گیری شد. نتایج نشان دهنده افزایش سطوح فاقد پوشش گیاهی یا به عبارتی تغییر کاربری های جنگلی و مرتعی به سطوح بدون پوشش است، این نتایج با روند تغییرات کاربری اراضی در منطقه منطبق می باشد. بطوری که تغییرات سبزینگی و پوشش گیاهی در سطح استان متأثر از شرایط خشکسالی و ترسالی تضعیف یا تشدید می شود. بطور کلی تغییر کاربری اراضی از جنگل و مرتع به اراضی فاقد پوشش گیاهی، تغییرات شاخص دمایی منتج از محاسبات تصاویر ماهواره ای که نشان دهنده تنش در پوشش گیاهی به علت دما و خشکی بالا است و از طرف دیگر شاخص های گیاهی هم بیان کننده کاهش سطوح دارای پوشش گیاهی هستند که منجر به کاهش زیست توده گیاهی و کاهش تولید ماده آلی در کاربری های تغییر یافته می گردد. بطورکلی با توجه به روند کاهش ترسیب کربن از 89 تن در هکتار به 50 تن در هکتار در بازه زمانی 30 ساله می توان انتظار داشت با سناریوی اقلیمی موجود و مدیریت فعلی منابع طبیعی وضعیت پوشش گیاهی منطقه فقیر و کاهش مقادیر ترسیب کربن ناشی از پوشش گیاهی در آینده قابل پیش بینی است.
پهنه بندی خطر سیلاب و ارتباط آن با کاربری اراضی با استفاده از مدل فرایند تحلیل شبکه (مطالعه موردی: حوضه آبخیز رضی چای، استان اردبیل)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سیلاب ها یکی از پدیده های طبیعی هستند که می توانند خسارات زیادی به زیرساخت ها، مزارع و محیط زیست وارد کنند. این پدیده به طور عمده به دلیل بارش های سنگین، ذوب برف ها یا ترکیبی از این عوامل رخ می دهد. بنابراین هدف از این پژوهش پهنه بندی خطر سیلاب و ارتباط آن با کاربری اراضی با استفاده از مدل فرایند تحلیل شبکه در حوضه آبخیز رضی چای در استان اردبیل است. روش شناسی: دراین پژوهش با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست 8 مربوط به سال 2022، نقشه DEM 30 متر استر، نقشه توپوگرافی با مقیاس 1:50000، نقشه زمین شناسی با مقیاس 1:250000 و همچنین استفاده از سایر اطلاعات تفضیلی حوضه مورد مطالعه 10 پارامتر تاثیرگذار در رخداد سیل که شامل: ارتفاع، شیب، جهت شیب، پوشش گیاهی، سازندهای زمین شناسی، فاصله از رودخانه، جهت جریان، کاربری اراضی، بارش، تراکم زهکشی مورد استفاده قرار گرفته و برای تعیین اهمیت هر متغیر از مدل فرآیند شبکه تحلیلی (ANP) استفاده شد. یافته ها و نتیجه گیری: ازمیان پارامترهای مورد مطالعه، لایه های شیب (با ضریب 30 درصد)، ارتفاع (با ضریب 21 درصد)، کاربری اراضی (با ضریب 17 درصد) وزن بیش تری را کسب کردند. در نتیجه وقوع سیلاب در حوضه آبریز رضی چای را به شدت کنترل می کنند. نتایج نشان می دهد که حدود 36 درصد از حوضه آبریز رضی چای در مناطق پرخطر و بسیار پرخطر قرار دارد. این پهنه ها در قسمت پایین حوضه، به طور معمول در تقاطع دو آبراهه اصلی حوضه قرار دارند. با توجه به پراکندگی فضایی سکونتگاه ها در منطقه می توان گفت که اکثر سکونتگاه های قسمت پایین حوضه در معرض سیلاب قرار دارند.
ارزیابی پتانسیل سیل خیزی در زیرحوضه های آبخیز کوزه توپراقی با استفاده از مدل توسعه یافته سیلاب ناگهانی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در سال های اخیر، با افزایش فراوانی و شدت سیلاب های ناگهانی، پهنه بندی خطر وقوع این پدیده به امری ضروری تبدیل شده است. مدل توسعه یافته سیلاب ناگهانی (MFFPI) یکی از روش های نوین و مؤثر برای ارزیابی و پهنه بندی خطر سیلاب ناگهانی در حوضه های آبخیز است. هدف از این پژوهش ارزیابی پتانسیل سیل خیزی در زیرحوضه های آبخیز کوزه توپراقی با استفاده از مدل توسعه یافته سیلاب ناگهانی می باشد. روش شناسی: در همین راستا ابتدا لایه های اطلاعاتی شامل شیب، تجمع جریان، کاربری اراضی، نفوذپذیری سنگ، انحنا دامنه و بافت خاک در محیط GIS و با استفاده از نقشه های پایه استخراج و در گام بعد با استفاده از ابزار Raster Calculator همه این پارامترها وزن دهی و نقشه های وزنی تولید شدند. سپس با همپوشانی این لایه ها، نقشه پتانسیل سیلاب ناگهانی برای حوضه آبخیز کوزه توپراقی در پنج دسته خطر خیلی کم (55 کیلومترمربع)، کم (10/126 کیلومترمربع)، متوسط (15/266 کیلومترمربع)، زیاد (50/219 کیلومترمربع)، و خیلی زیاد (03/138 کیلومترمربع) تقسیم بندی و استخراج گردید. نتایج و یافته ها: نتایج نشان می دهد که بخش های شمالی و مرکزی حوضه عمدتاً در محدوده خطر کم تا متوسط قرار دارند، در حالی که نواحی جنوبی و غربی بیش ترین میزان خطر سیلاب را تجربه می کنند. الگوی توزیع این پهنه ها می تواند متأثر از پارامترهای ژئومورفولوژیکی نظیر شیب، ارتفاع، و تراکم زهکشی، همچنین ویژگی های هیدرولوژیکی و کاربری اراضی باشد. به ویژه، مناطق با شیب های تند، نفوذپذیری کم و کاربری های حساس به رواناب، مستعد وقوع سیلاب های ناگهانی هستند. از سوی دیگر، مناطق با شیب کم که عمدتاً در نواحی میانی قرار دارند، به دلیل انباشت رواناب ورودی از نواحی بالادست، می توانند به نقاط بحرانی در توسعه سیلاب تبدیل شوند. همچنین نتایج نشان داد که زیرحوضه های 2 و 3 با مساحت 02/0 و 15/0 کیلومترمربع و در مقابل زیرحوضه های 14 و 17 با مساحت 27/29 و 98/14 کیلومترمربع به ترتیب در پهنه های خطر وقوع سیلاب خیلی کم و خیلی زیاد قرار دارند. نتیجه گیری: در نتیجه، مدیریت سیلاب در این حوضه نیازمند اتخاذ راهکارهای متناسب با شرایط توپوگرافی است. در نواحی شیب دار، اجرای عملیات آبخیزداری مانند احداث بندهای رسوب گیر و توسعه پوشش گیاهی می تواند به کاهش سرعت رواناب و افزایش نفوذپذیری کمک کند. همچنین، در مناطق کم شیب، ایجاد مخازن کنترل سیلاب و زهکشی مناسب می تواند نقش مؤثری در کاهش خطرات سیلاب ایفا کند.